منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۳۳/فصلت﴾
و چه شخصی خوش گفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک انجام دهد و گوید من [در برابر خدا] از تسلیم‏ شدگانم (۳۳/فصلت)
************
حسین سبزعلی هستم
از محصلین مرکز تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم (تربیت راهنما)
امیدوارم توفیق خداوند متعال و اهل بیت شامل حال حقیر شده ، از خطباء ، سخنرانان و دعوت کنندگان به سوی خداوند متعال باشم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

بیش از 30 عامل مغفرت خدا

عوامل مغفرت در قرآن و روایات

عوامل مغفرت الهی

عوامل مختلف مغفرت

عوامل مختلف بخشش گناهان

تقلید ممدوح

تقلید مذموم

آیا تقلید در احکام عقلانی است

حکم شرعی کوهنوردی مختلط

حکم شرعی اردوی مختلط

حکم شرعی اختلاط زن و مرد

حکم شرعی اختلاط دختر و پسر

گریه بر حسین علیه السلام گناهان بزرگ را از بین می برد

همسویی توبه و اشک بر حسین علیه السلام

شبهه شیعتنا العرب و العجم عدونا

زنان ایرانی را به اسارت بگیرید جمله امام حسین نیست

متن روضه شب تاسوعا

متن مجموعه روضه های شب های محرم

متن روضه های محرم

متن روضه شب های محرم از مداحان معروف

متن روضه ده شب محرم

سخنی از فیض کاشانی در مورد توبه

سخنی از امام خمینی ره در مورد توبه

خوشحالی خدا از توبه بنده

توبه کنندگان واقعی

شب قدر شبی برای امام علی علیه السلام و یازده فرزند اوست

به شب قدر ایمان بیاورید

شب قدر شبی برای اعتقاد راسخ به امام عصر عح

رابطه شب قدر و امامت

پیامبر صل الله علیه و آله : من انکر المهدی فقد کفر

آخرین نظرات

«سی نغمه از رمضان»

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْکِرَامِ بِطَوْلِکَ یَا مَلْجَأَ الْآمِلِینَ

ترجمه 

خداوندا در این روز مهربانی به ایتام ، اطعام طعام ، بلند سلام کردن و هم نشینی با بزرگان و نیکان را روزی ام گردان ای  مأوای آرزومندان. 

ایجاد انگیزه با ایهام

یک کودک نادان و بى اطلاع ممکن است مجذوب جلوه زیباى یک شعله آتش سوزان شود و دست در آن فرو برد، اما یک انسان فهمیده که سوزندگى آتش را بارها آزموده است کجا ممکن است حتى چنین خیالى بکند؟

طبق آیه 10 سوره نساء قران  مى‏فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرا

" آنها که مال یتیم مى‏خورند گرچه چهره ظاهرى عملشان بهره‏گیرى از غذاهاى لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعى این غذاها آتش سوزان است، و همین چهره است که در قیامت آشکار میشود.متاسفانه برخی به اشتباه فکر میکنند منظور از افرادی است که دست درازیهای کلان به اموال یتیمان دارند ولی در حدیثى از امام باقر یا امام صادق ع نقل شده که کسى سؤال کرد این مجازات آتش در باره چه مقدار از غصب مال یتیم است؟ فرمود:" در برابر دو درهم.

اقناع اندیشه

با  شواهد و قراین

از این آیه استفاده میشود که اعمال ما علاوه بر چهره ظاهرى خود، یک چهره واقعى نیز دارد که در این جهان از نظر ما پنهان است، اما این چهره‏هاى درونى، در جهان دیگر ظاهر میشوند و مسئله تجسم اعمال را تشکیل میدهند.

قرآن در این آیه مى‏گوید:" آنها که مال یتیم مى‏خورند گرچه چهره ظاهرى عملشان بهره‏گیرى از غذاهاى لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعى این غذاها آتش سوزان است، و همین چهره است که در قیامت آشکار میشود.

چهره واقعى عمل همیشه تناسب خاصى با کیفیت ظاهرى این عمل دارد، همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او، قلب او را مى‏سوزاند و روح او را آزار مى‏دهد چهره واقعى این عمل آتش سوزان است.لذا آدم مؤمن حتى فکر معصیت به خود راه نمیداند یک دلیل آن، همین بوده که آنها بر اثر قدرت علم و ایمان و پرورشهاى اخلاقى چهره‏هاى واقعى اعمال را مى‏دیدند و هرگز فکر انجام کار بد را نمى‏کردند. تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 282

پرورش احساس با داستان

عیسی ع روزی از گورستان عبور میکرد که از قبری ناله ای به گوشش رسید؛ نالهای بسیار حُزن انگیز و دردناک که به گریه شبیه بود. عیسی از شنیدنِ آن زاری و ناله، خیلی ناراحت شد:

ز گوری ناله ای آمد به گوشش ........ دلازاریّ آن آمد به جوشش

دعا کرد آن زمان تا حق تعالی ........ به یکدم زنده کردش چون خیالی

به دعای پیامبر خدا، صاحب ناله زنده شد و در مقابل او قرار گرفت. عیسی ع به دقّت، قیافه و اندام صاحب آن ناله ها را از نظر گذرانید.

پیرمردی سپیدموی که قامتی خمیده؛ همچون کمان داشت. پیرمرد که از عذاب وحشتناک درون قبر نجات یافته بود، بر عیسی ع سلام کرد و نفسی به آسودگی از سینه بیرون داد. عیسی ع از او پرسید: ای کسی که درون قبر آن همه ناآرام بودی، گناه تو چیست؟ پیرمرد کمر راست کرد و در حالی که به پیامبر خدا چشم دوخته بود، گفت:

از هنگامی که مرده ام، دچار عذاب بسیار دردناکی شده ام؛ زیرا مال بسیار کمی از یک یتیم در زندگی من داخل شده بود. عیسی  ع به او گفت: آیا تو به پیامبر زمان خویش اعتقاد نداشتی که برای ذرهّ ای از مال یتیم، این همه زجر می بینی؟

پیرمرد پاسخ داد: چرا؛ ایمان داشتم و با ایمان بر پیامبر روزگار خودم مُردم؛ امّا در مقابل آن اندک مالی که از یتیم خوردم، ایمانم نیز مؤثر واقع نشد و سالهای بسیاری است که به عذاب گرفتارم.

عیسی ع پرسید: نام تو چیست؟

پیرمرد خودش را معرفی کرد؛ ای پیامبری که همچون دریای اسرار خداوند هستی، نامم «حیّان بن معبد» است.

عیسی ع پرسید: چند سال است که مرده ای؟

پیرمرد به ناله گفت: هزار و هشتصد سال از مرگم می گذرد:

هزار و هشتصد سال است ای پاک! ........ که تا من مرده ام افتاده در خاک

عیسی ع  که دلش بر او سوخته بود، دست دعا به پیشگاه پروردگار گشود و دعا کرد که عذاب از آن پیرمرد برداشته شود. به برکت این دعا، پیرمرد در قبر خویش آسودگی یافت و از آن عذاب طولانی و دردناک، نجات پیدا کرد:

مسلمانان! مسلمانی گر این است ........ ندانم کانچه می بینم چه دین است؟

گرت یک جو حرام و ناصواب است ........ هزار و هشتصد سالش عذاب است

وگر خود مال سرتاسر حرام است ........ چه گویم کان عقوبت بر دوام است

هدایت در حکایت - قصه های عطار شیرازی-ص92

رفتار سازی با برنامه ریزی

چقدر خوب است اگر ما هم رفتارمان شبیه امیرامومنین شود .کمیته امام خمینی طرحی دارد به نام اکرام ایتام که در این طرح میتوانیم با دادن ماهیانه مبلغ ناچیزی(15 هزار تومان) ولی با برکت یک یتیم را تحت تکفل بگیریم و به همین مقدار هر چند کم خودمان را به مولی شبیه کنیم.

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلَى رَأْسِ یَتِیمٍ تَرَحُّماً لَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ یَدُهُ عَلَیْهَا حَسَنَة. امیر مؤمنان على علیه السّلام فرمود: هیچ مرد و زن با ایمانى نیست که دست نوازش بر سر یتیمى بکشد مگر آنکه خداوند به شماره هر مویى- که با دست او تماس داشته است- یک حسنه براى او ثبت مى‏کند. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 199

همچنین اگر ظلمی به یتیمی کرده ایم همین روز ها از او حلالیت بطلبیم و راضی اش کنیم و اگر نه به قول قطعی قرآن بیچاره خواهیم بود. واگر هم میخواهیم افطاری بدهیم چه خوب است از طریق همین کمیته امداد امام خمینی هزینه را صرف ایتام کنیم نه اینکه فقط به فامیل تنها که معمولا وضع مالی خوبی هم دارند و حتی معلوم نیست برخی روزه دار هم باشند.

روضه کوتاه

با اینهمه سفارشی که از اهلبیت بما رسیده  باید آدما یتیم نوازی کنند خصوصا اون یتیمی که تازه داغ باباش و دیده باید نوازشش کنند دلداریش بدند اما چه کردند با یتیم امام حسین نوازشش کردنند نه بخدا بلکه هر وقتی بیاد بابا میافتاد صداش میزد دلتنکی میکرد اون نانجیبا هم با تازیانه اورا میزدند هر جا نشسته ای صدابزن حسین جان...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۷
حسین سبزعلی

روز نهم  – رضا به قضای الهی

«سی نغمه از رمضان»

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیبا مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَى مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِینَ 

ترجمه 

ای خدا مرا نصیبی از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود هدایت فرما و پیشانی مرا بگیر و به سوی رضا و خشنودی که جامع (هر نعمت) است سوق بده به حق دوستی و محبتت ای آرزوی مشتاقان

ایجاد انگیزه با ایهام

عارف بالله میرزا اسماعیل دولابی می گوید:

حضرت موسی (علیه السّلام) به شخصی برخورد که کور و کَر بود و دست و پا هم نداشت. به یک تکّه گوشت شبیه تر بود تا انسان. از او پرسید حالت چطور است. یعنی دنیا را و ربّت را چگونه می بینی. آن شخص در پاسخ موسی ( علیه السّلام) گفت: کیست در این دنیا که حالش مثل من باشد؟ چشم ندارم، در نتیجه آنچه را خدا راضی نیست نمی بینم؛ گوش ندارم، در نتیجه سخنی را که خدا دوست ندارد نمی شنوم؛ پا ندارم، در نتیجه به جایی که خدا راضی نیست نمی روم؛ دست ندارم، در نتیجه کاری را که خدا نمی پسندد نمی کنم و کسی را که خدا نمی خواهد بزنم نمی زنم. پس در همه ی عالم کسی که حالش از خوبی به من برسد نیست. موسی از معرفت و رضامندی و شاکر بودن او بسیار متعجّب شد. داستان ص 5658 الی 59

اقناع اندیشه با توضیح وتبیین

چرا ما باید به قضای الهی راضی باشیم؟ علتش این است که ما در مقابل خدا مثل مریض در مقابل طبیب هستیم.

مریض در مقابل دکتر تسلیم دارد و مریضی که با دکتر چانه بزند و اصرار بر نوشتن داروی خاص بکند یا به خاطر این است که خود را مریض نمی داند و یا اینکه در صداقت و تخصص دکتر شک و تردید دارد وگرنه طبیعتا مریض در مقابل دکتر تسلیم است. مثلا در بیمارستان دکتری می آید به بیماران سری بزند. ممکن است دستور بدهد به یکی کباب بدهند تا تقویت شود ولی یکی را بگوید نباید چیزی بخورد. در عین حال هردوی آن بیماران از دکتر تشکر می کنند و اعتراضی نمی کنند چون می دانند دکتر به خاطر حال خود اینها چنین تجویزی کرده است. عارف بالله خود را مریض و خدا را دکتر میداند و خود را به خدا می سپارد و تسلیم محض در برابر خداست و حالت رضا به قضا و قدر خدا نتیجه این معرفت می باشد.

قرآ« می فرماید بعضی چیزها را شما کراهت دارید ولی به نفع شما است و بعضی چیزهایی که دوست دارید به ضرر شما است ( و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون)

عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِقَضَائِی وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِقَدَرِی فَلْیَلْتَمِسْ إِلَهاً غَیْرِی

کسی که راضی به قضای من نمی شود و به قدر من ایمان نمی آورد خدایی غیر از من برای خود برگزیند (بحار ج68 ص139)

پرورش احساس با داستان

گاه معرفت یک روستایی بی سواد از خیلی از ماها بیشتر است و خدا را بهتر از ما شناخته، «قتیبة بن سعید» می گوید: وارد یکی از قبایل عرب شدم، صحرائی دیدم پر از شترانی که همه مرده بودند که به شماره در نمی آمد، در آنجا پیرزنی بود، پرسیدم این شتران از آن که بوده است؟ گفت: آن پیرمرد را که بالای آن تل می بینی که نشسته و پشم می تابد، به سراغ او آمدم، گفتم: این ها همه از آن تو بوده؟! گفت: به نام من بوده است! گفتم: چه شده که به این روزگار افتاده اند؟ او در جواب ( بی آنکه اشاره ای به آفت و علت مرگ و میر آنها کند) گفت: آن کس که داده بود گرفت، گفتم: ( ناراحت نیستی و ) در این باب چیزی گفته ای؟ گفت: بلی، این دو بیت را گفته ام: 

لا و الذی اَنَا عبد من خلائقه ......... و المرء فی الدهر نصب الرزء و المِحَن

ما سَرَّنی ان ابلی فی مبارکها ......... و ما جری مِن قضاء الله لم یکن

سوگند به آنکس که من بنده ای از مخلوقات او هستم- که انسان در دنیا هدف مصائب و محنت ها است».

اگر شترانم در خوابگاه خود بودند- و این قضای الهی که اتّفاق افتاد رخ نمی داد خوشحال نمی شدم» (من تنها به رضای او راضیم و هر چه او خواسته است همان را می پسندم) داستان معنوی ص 2548

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‏ع قَالَ فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ یَا مُوسَى مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ وَ إِنِّی إِنَّمَا أَبْتَلِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أُعَافِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا یَصْلُحُ عَبْدِی عَلَیْهِ فَلْیَصْبِرْ عَلَى بَلَائِی وَ لْیَشْکُرْ عَلَى نَعْمَائِی وَ لْیَرْضَ بِقَضَائِی أَکْتُبْهُ فِی الصِّدِّیقِینَ عِنْدِی إِذَا عَمِلَ بِرِضَایَ وَ أَطَاعَ أَمْرِی

خدا به موسی وحی کرد و فرمود ای موسی من گروهی را خلق کرده ام که از بندگان مؤمن خود هم بیشتر آنها را دوست دارم. من او را به آنچه خیر او هست گرفتار می کنم و یا او را عافیت می دهم و این هر دو برای او خیر است. من می دانم بنده ام را چه چیز اصلاح می کند؛ او باید در برابر گرفتاریها یی که من برای او می آورم صبر کند و از نعمتهای من سپاسگذاری کند و او باید به قضای من خوشنود باشد. اگر چنین باشد او در نزد من از صدیقان به شمار می رود؛ در صورتی که در کارها خشنودی مرا در نظر بگیرد و از دستورات من اطاعت کند

رفتار سازی 

برای رسیدن به مقام قضا باید به خدا حسن ظن داشت و یقین کنیم که خدا بنده هایش را دوست دارد و بد آنها را نمی خواهد و هرچه به سر ما می آورد از سر مهربانی اوست

در سختیها زیردستان و کسانی که مشکلاتشان بیشتر از ما است را نگاه کنیم و با افرادی که مقام رضا دارند بیشتر مصاحبت کنیم نه با افراد مادی و دنیا طلب

در گرفتاریها و مصیبتها یاد کنیم از مصیبتهای بزگتر خصوصا مصائب ائمه علیهم السلام و بالاخص امام حسین علیه السلام

روضه کوتاه

امام رضا علیه السلام به ابن شبیب فرمود: یابن الشبیب! ان کنت باکیا لشیئ فابک للحسین بن علی بن ابی طالب فانه ذُبِح کما یُذبَح الکَبش. اگر کلام امام نبود ما این طور نمی گفتیم ولی فرمودند هروقت خواستید برای چیزی گریه کنید برای امام حسین گریه کنید چرا که او را ذبح کردند همانطور که گوسفند را ذبح می کنند اما یه چیزی بگم. یا امام رضا! کاش مثل گوسفند سر می بریدند؛ چون وقتی می خواهند گوسفند را سر ببرند یه کمی آب بهش میدهند اما بمیرم برای امام حسین که با لب تشنه سر از بدنش جدا کردند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۵
حسین سبزعلی
دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۴۴ ب.ظ

اثر عجب

💫 عُجب خطرناک است 💫


💚آیت الله مجتهدے تهرانے(ره):

عجب این است که انسان به عبادتش بنازد، خودش رو خوب بداند, خیال کند روزه هایش قبول شده، نمازهایش قبول شده  بہ خودش بادی بکند. این را مےگویند عجب و خطر دارد.


💚خداوند تبارک و تعالی به حضرت داوود فرمود: ای داوود! بہ گنهکاران بشارت بده ، اما صدیقین را بترسان!


💚حضرت داوود تعجب کرد و پرسید: خدایا، صدیقین را بترسانم؟ من باید به صدیقین بشارت بدهم و گنهکاران را بترسانم، حال چرا برعکس شده؟

خدا فرمود: صدیقین را از عجب بترسان، آدم خوب ها، نمازشب خوان ها را از عجب بترسان ولی گنهکاران را بشارت بده. چرا؟


💚 چون گنهکاران دچار عجب و غرور نیستند، آنها مےگویند: «ما آشغال بندگانت هستیم» اما صدیقین به عبادتشان مےنازند.


نکته:گاهی یک لحظه عجب و خود بزرگ بینی باعث از بین رفتن تمامی اعمالی شود.مثل ابلیس ملعون که یک لحظه خودش را کسی حساب کرد. ملعون تا ابد شد.فکر نکنیم اگر نمازمان را خواندیم و به دستورات دینی عمل کردیم حالا کسی شده ایم و گردن فراری کنیم.

#عجب

#اخلاق


کانال ره توشه مبلغین

@mobaleqin20

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۴۴
حسین سبزعلی
دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۴۲ ب.ظ

مفهوم برکت

✨ مفهوم «برکت» ✨


🔹از پیامبر(ص) پرسیدند برکت درمال یعنی چه؟

درپاسخ، پیامبر مثالی زد و فرمود: 

گوسفند درسال یکبار زایمان می کند وهر بار هم یک بره به دنیا می آورد .

سگ در سال دو بار زایمان میکند و هربار هم حداقل ۷-۶ بچه.

به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است.

ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ درکنار آنها چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت . 

مال حرام اینگونه است. 

فزونی دارد ولی برکت ندارد.»


روی مفهوم" برکت در روزی" فکر کنید


نکته:برخی فکر میکنند که حرص بزنند و پول زیاد دربیاورند روزی بیشتری دارند غافل از اینکه پول باید برکت داشته باشد. اصولا روزی و درآمد با هم فرق می کند.


#برکت

#روزی

#اخلاق

کانال ره توشه مبلغین

@mobaleqin20

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۴۲
حسین سبزعلی
دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۴۰ ب.ظ

حدیثی از امام حسین علیه السلام درباره زبان

🌹درخواست اعضاء بدن از زبان 🌹


 امام حسین علیه السلام :


إِنَّ لِسانَ ابنَ آدَمَ یُشرِفُ کُلَّ یَومٍ عَلى جَوارِحِهِ فَیَقولُ: کَیفَ أَصبَحتُم؟ فَیَقولونَ: بِخَیرٍ إِن تَرَکتَنا! وَیَقولونَ: اَللّه  اللّه  فینا! وَ یُناشِدونَهُ وَ یَقولونَ: إِنَّما نُثابُ بِکَ وَ نُعاقَبُ بِکَ؛

🍀🍀🍀🍀🍀🍀


زبان آدمیزاد، هر روز به اعضاى او نزدیک مى شود و مى گوید: چگونه اید؟ آنها مى گویند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستیم و مى گویند: از خدا بترس و کارى به ما نداشته باش: و او را سوگند مى دهند و مى گویند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى یابیم و به واسطه تو، مجازات مى شویم.


🌷بحارالأنوار، ج71، ص278، ح14

#اخلاق 

#زبان


کانال ره توشه مبلغین

@mobaleqin20

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۴۰
حسین سبزعلی
پنجشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۰۹ ق.ظ

آسیب شناسی جشن های نیمه شعبان

.:

⛔ آسیب شناسی جشن نیمه شعبان 


۱-عدم استفاده صحیح از فرصت اجتماعی نیمه شعبان در جهت اهداف مهدویت


۲- عدم استفاده از سخنران در جشن ها و عدم تبیین فرهنگ مهدویت و موضوعات مربوطه.


۳- استفاده از موسیقی حرام(چرا که  موسیقی حرام ٬ حرام است ٬ چه در مجالس لهو باشد و چه به نام اهل بیت... ضمن اینکه عمل حرام به اسم اهل بیت ٬ مسلما گناه بزرگتری است...)

۴- عدم استفاده از شور و احساس جوانان مخلص، برای کار کرد عملی برای خودسازی جهت آماده کردن زمینة ظهور امام زمان(ع) .


۵- استفاده از آلات موسیقی در برخی مراسمات شهر ، رقص  ٬ پایکوبی  استفاده از نوارهای موسیقی حرام .

پخش موسیقی از خودروها و...


۶-تبدیل فرصت های دینی به تهدید علیه فرهنگ دینی و مذهبی توسط برخی بانیان جشن ها.


۷-وجود برخی آسیب ها و منکرات در برگزاری مراسم جشن نیمه شعبان.

مانند حضور برخی بانوان بدون حجاب اسلامی

اختلاط زنان و مردان ، چشم چرانی و...


 ۸- عدم توجه به آداب و اعمال شب و روز نیمه ی شعبان.


 ۹- بهره برداری تفریحی و سرگرمیِ صِرف از نیمه شعبان به جای شادی دینی از این جشن مذهبی

 

۱۰-اکتفا به پخش یا میل شیرینی و شربت ، آش و ... در خیابان و عدم حضور در مراسمات مفید مساجد 


آیا برخی رفتارها در جشن نیمه شعبان باعث خوشحالی حضرت مهدی عج هم هست؟! یا برای رسیدن به خواسته های خود  با نام حضرتش دل عزیزش را خون میکنیم ؟!

سوال - در مجالس مذهبی و اعیاد بهتر است مجلس را به چه نحوی گرم کنیم؟

ج: حضرت امام خامنه ای (دام ظله العالی) در این رابطه می فرمایند:

بهتر است با اذکار شریفه  صلوات و امثال آن مجلس مذهبی و اعیاد را گرم کنند.

پس در عصر غیبت، بر ما وظیفه است که تابع مراجع معظم تقلید باشیم و وقتی علماء بزرگ ما تکبیر و صلوات را بهتر از کف زدن میدانند بر هر مؤمن است که اطاعت کند و آنچنان کند که اهل بیت (ع) میخواهند. ان شاء ا... 


 

اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۰۹
حسین سبزعلی

اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ

 

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَیِّدِ الانبیاء والمرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا  أبی ألقاسِمِ مُحَمَّدٍ (صلوات)

و عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِین ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین».

 

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً، بِرَحْمَتِکَ‏ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

 

دانم  که نیم لایق دیدار جمالت               

                               اما چه کنم با دل و با شوق وصالت

از صفحة دل خاطر تو محو نگردد   

                               بیرون نرود از سَر من فکر و خیالت

بیچاره  بُوَد آنکه به تو کار ندارد             

                               هیهات از این غفلت و مستی و جهالت

تو باب خدا هستی و ما سائل این باب 

 در خونه‌ رو باز کن یه مشت گدا در خونه ایستاده‌اند

تو باب خدا هستی و ما سائل این باب  

                                        ما را به تو داده است خداوند حواله

 

جهت شادی روح همه ی علما  و مراجع 

 روح امام و دو فرزندش 

شهدای انقلاب ، شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم همچنین ارواح رفتگان منتسب به این جمع 

صلواتی بر محمد و آل محمد عنایت بفرمایید(صلوات)

 

شروع منبر

در تنگنای سخت
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ابو هاشم می گوید:
یک وقت از نظر زندگی در تنگنای شدید قرار گرفتم. به حضور امام هادی رفتم، اجازه ورود داد. همین که در محضرش نشستم، فرمود:
ای ابو هاشم! کدام از نعمتها را که خداوند به تو عطا کرده می توانی شکرانه اش را به جای آوری؟ من سکوت کردم و ندانستم در جواب چه بگویم.
آن حضرت آغاز سخن کرد و فرمود:
خداوند ایمان را به تو مرحمت کرده به خاطر آن بدنت را بر آتش جهنم حرام کرد
و تو را عافیت و سلامتی داد و بدین وسیله تو را بر عبادت و بندگی یاری فرمود
و به تو قناعت بخشید که با این صفت آبرویت را حفظ نمود.
آنگاه فرمود:
ای ابوهاشم! من در آغاز این نعمتها را به یاد تو آوردم،
چون می دانستم به جهت تنگدستی از آن کسی که این همه نعمتها را به تو عنایت کرده به من شکایت کنی.
 اینک دستور دادم صد دینار (طلا) به تو بدهند آن را بگیر و به زندگی ات سامان بده! شکر نعمتهای خدا را بجای آور!
(بحار الانوار ج ۵ ص ۲۹۰)



سرمایه ایمان به غیب 

امام مهدی(ع) در قرآن  

 آیات مهدویت  

بیش از یکصد و بیست آیه از آیات قرآن به مسئله مهدویت تفسیر شده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:  

 

١. (الم، ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ، الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ و...) ) (بقره/1 ـ 3) 

امام صادق(ع) ذیل این آیه فرمود: «متقیان، شیعیان على(ع) هستند و غیب، همان حجت غائب است.‏»

 اکمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 340

 

نکته اول : 

پنج صفت متقین در قرآن 

الم - ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین

(الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).

 ( والذین یومنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالآخرة هم یوقنون)                                                                   

و بدین ترتیب پنج ویژگى پرهیزکاران :       

1-ایمان به غیب         

2- اقامه نماز

3- انفاق از همه مواهب

4-ایمان به آنچه بر پیامبر صل الله علیه و آله و آنچه بر پیامبران پیشین علیهم السلام  نازل شده است

 5-و یقین به آخرت


نکته دوم:

جایگاه ایمان به غیب

بر اساس جمله آغازین این آیه، نخستین ویژگى پرهیزکاران ایمان به غیب است و حتی نماز بعد از آن ذکر شده است .


نکته سوم ‌:

منظور از غیب و شهود

قرآن، هستى را به دو بخش تقسیم مى کند:

عالم غیب و عالم شهود

 غیب و شهود دو نقطه مقابل یکدیگرند، عالم شهود، عالم محسوسات است، و جهان غیب، ماوراء حس،

زیرا  غیب  در اصل، به معنى چیزى است که پوشیده و پنهان است و چون عالم ماوراء محسوسات از حس ما پوشیده است به آن غیب گفته مى شود.

  

نکته چهارم:       

اهمیت ایمان به غیب

 ایمان به غیب، درست نخستین نقطه اى است که مؤمنان را از غیر آنها جدا مى سازد

و پیروان ادیان آسمانى را در برابر منکران خدا، وحى و قیامت قرار مى دهد و به همین دلیل، نخستین ویژگى پرهیزکاران ایمان به غیب ذکر شده است.


مؤمنان مرز جهان ماده را شکافته، خویش را از چهار دیوارى آن گذرانده اند، آنها با این دید وسیع با جهان فوق العاده بزرگترى ارتباط دارند در حالى که مخالفان آنها اصرار دارند انسان را همچون حیوانات در چهار دیوارى جهان ماده محدود کنند، و این سیر قهقرائى را تمدن و پیشرفت و ترقى نام مى نهند!

 


نکته پنجم :

متّقین به کلّ هستى ایمان دارند

ولى دیگران تنها آنچه را قبول مى کنند که برایشان محسوس باشد

حتّى توقّع دارند که خدا را با چشم ببینند و چون نمى بینند، به او ایمان نمى آورند. چنانکه برخى به حضرت موسى گفتند:

«لن نؤمن لک حتّى نَرى اللّه جهرة» بقره، 55

 ما هرگز به تو ایمان نمى آوریم، مگر آنکه خداوند را آشکارا مشاهده کنیم.


این افراد درباره ى قیامت نیز مى گویند:

 «ما هى الاّ حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا الاّ الدّهر» جاثیه، 24 

جز این دنیا که ما در آن زندگى مى کنیم، جهان دیگرى نیست، مى میریم و زنده مى شویم و این روزگار است که ما را از بین مى برد.

 

چنین افرادى هنوز از مدار حیوانات نگذشته اند و راه شناخت را منحصر به محسوسات مى دانند و مى خواهند همه چیز را از طریق حواسّ درک کنند.

 حیوانات به دلیل نداشتن قدرت تعقل در جایگاه نازل تر از انسان هستند اما قرآن کریم می فرماید:

(اولئک کالانعام بل هم اضلّ)

برخی مردم مثل حیوانات هستند و بلکه پست تر

( به دلیل اینکه ابزار عقل دارند و استفاده نمی کنند برای درک هستی و موجودات غیر مادی و فرا حسیات


نکته ششم :

منظور از غیب در این آیه:

غیب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى علیه السلام اطلاق شده است.

 


٢. (وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ‏). ) ابراهیم/ 5

 از امام باقر(ع) روایت است که فرمود:

«أَیَّامُ اللَّهِ ثَلَاثَةٌ یَوْمُ یَقُومُ الْقَائِمُ(ع) وَ یَوْمُ الْکَرَّةِ وَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ؛ )

روزهاى خدا سه تاست: روزى که قائم(ع) قیام خواهد کرد و روز رجعت و روز قیامت‏.»

  الخصال، صدوق، ص 108 و معانى الأخبار، ص 365.


 

3. (وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا)؛ ) . اسراء/ 33.

 «و هر آنکه مظلوم کشته شود پس البته که ما براى ولى او حکومت و تسلط دادیم. پس مبادا در کشتن اسراف کند که او منصور است.»  

وقتى از امام صادق(ع) درباره این آیه سؤال شد، آن حضرت پاسخ داد:

«آن قائم آل محمد(ص) است که خروج مى‏کند و به انتقام خون حسین(ع) دشمنان را مى‏کشد. پس چنانچه اهل زمین را به قتل رساند مسرف نخواهد بود.» )

( کامل الزیارات، ص 63 و عیون اخبار الرضا، ص 151)

 

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت

جانم بسوختی و به جان دوست دارمت  

 

تا دامن کفــن نکشــم زیـر پای خاک   

باور مکــن کــه دســت زدامـن بدارمت   

 

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست   

هر کجــا هســت خدایــا به سلامـت دارش 

دیوان و فالنامه حافظ شیرازی، ص98 و 261

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۲۴
حسین سبزعلی
يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۵۰ ب.ظ

فیش منبر امام علی از زبان امام علی علیه السلام



فیش منبر میلاد امام علی علیه السلام




امام علی از زبان امام علی علیه اسلام


امام علی از زبان امام علی علیه السلام


امام علی از زبان امام علی علیه السلام


امام علی از زبان امام علی علیه السلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۵۰
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۲۳ ق.ظ

درس سی و پنجم اخلاق ، مذمت مکر و حیله

درس سی و پنجم:

مکر و حیله

مکر و حیله صفتی از صفات رذیله


صفتی از صفات رذیله متعلق به قوه عاقله مکر و حیله کردن است از این جهت حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: «از ما نیست هرکه مکر کند با مسلمی.» و جناب امیرالمومنین (ع) فرمودند: اگر نه این بودی که عاقبت مکر وخدعه آتش جهنّم است، من از همه مردمان مکّارتر بودم و مکرّر آن سرور آهی بلند می کشیدند و می فرمودند: «واویلاه، با من مکر می کنند و می دانند که من مکر ایشان را می فهمم و راه های مکر و حیله را بهتر از ایشان می شناسم ولیکن چون می دانم که مآل مکر و حیله و خدعه آتش جهنم است بر مکر ایشان صبر می کنم و آنچه را ایشان مرتکب می شوند من مرتکب نمی گرد». طریقه خلاصی از این صفت خبیثه آن است که متذکر بدی عاقبت آن گردد و تأمل کند که صاحب آن در آتش سوزان همنشین شیطان است .(1)


 بلی نبود ره نا امیدی/ سیاهی را بود روز سپیدی 

ز صد در گر امیدت بر نیاید/ به نومیدی جگر خوردن نشاید


غش در معامله نمونه ای از مکر


بله این هایی که غش در معامله می کنند. گندم نشان می دهند، اما جو می فروشند، این هم مکر است. آب به شیر می ریزند، مکر است. یک سطل ماست، زیرش یک مزه دارد، وسطش یک مزه، رویش یک مزه. سه رقم ماست را قاطی می‌کند، به شما عوض یک ماست می‌دهد. این ها را دقت کنید. قرآن آیه ای دارد: «و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین»(1). بعضی ها مکر می کنند و جزای این مکر به خودشان برمی گردد.


 قدیما یک نفر آب به شیر می ریخت به مردم می فروخت. پول ها را جمع کرد همه را اشرفی کرد (حالا می گویند بهار آزادی) و گذاشت در کیسه با کشتی رفت مکه. کیسه را پهلوی خودش گذاشته بود که مبادا دزد ببرد. پر اشرفی بود. حواسش نبود که یک میمونی وارد کشتی شد، با دندانش این کیسه را گرفت و از نردبان کشتی رفت بالا روی طاق کشتی نشست. در کیسه را با دندانش باز کرد، یک دانه از اشرفی ها را می ریخت در آب یکی را می ریخت در دامن حاجی... یکی می ریخت به آب یکی می ریخت به دامن حاجی ......تا کیسه تمام شد.


هرچه آب به شیر ریخته بود، میمونه ریخت به آب. این هایی که کلاه سر مشتری می گذارند و مکر می کنند خیال نکنند که به جزای مکر خودشان نمی رسند. یک دفعه بچه اش شب دل درد می گیرد دو میلیون تومان باید به مریض خانه پول بدهد. مکر همین است دیگر! سرمردم کلاه می گذاری، سر خدا که نمی توانی کلاه بگذاری.


ببری مال مسلمان چو مالت ببرند/ بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست؟


در حدیثی داریم: « اگر کسی مال خدا را ندهد، خمس ندهد، حق خدا را ندهد، ما کسانی را براو مسلط می کنیم همان مقدار را از او بگیرد.»  مثلا یک مالیات برایش می آورند. اصلا کاسبی ندارد، مالیات می آورند بیست میلیون تومان.کاسه- قوطی ها همه خالیست. مامور مالیات فکر کرده قوطی ها پر است صورت نوشته بیست میلیون. داد و بیداد راه می اندازد.


مال مردم را خورده حالا که می آیند مالش را می برند، می گوید یک مسلمان نیست توی این دنیا؟ این چه جور اسلامیست؟خب مال مردم را خوردی حالا مال تو را خورده اند.


عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده/ حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت

تا تو که را کشتی تا کشته شدی زار/ آن کس که تو را کشت کی کشته شود زار


نمایش فیلمی از سرَ خدا


 یک روزی حضرت موسی کلیم(ع) برای مناجات به طور که رفته بود به خدا گفت: خدایا یک سِرّ از اسرارت را به من نشان بده. خدا فرمود: موسی برو کنار فلان چشمه بنشین ببین چه می بینی. رفت نشست و دید یک سواری آمد. پیاده شد و یک آبی به سر و صورتش زد. یک کیسه پول داشت یادش رفت ببرد، کیسه پول را گذاشت آنجا سوار اسب شد و رفت.


یک بچه ی ده-پانزده ساله آمد دید یک کیسه پول آنجاست. برداشت و رفت. حضرت موسی هم دارد تماشا می کند. سواره یک دفعه یادش آمد که ای وای من یک کیسه پول داشتم یادم رفت بیاورم. برگشت دید یک پیرمرد نابینایی آنجاست. پسر نیست ولی یک پیرمرد نابینایی آنجاست. گفت: پیرمرد این کیسه پول مرا ندیدی؟ گفت: نه. اظهار بی اطلاعی کرد. گفت من نابینا هستم. مال تو را برنداشتم. زد و با شمشیر پیرمرد را کشت. گفت: تو برداشتی من همین الآن رد شدم از اینجا کس دیگری نبوده.


حضرت موسی گفت : خدایا! این پیرمرد بی گناه کشته شد. پول ها  را آن بچه برد. قصه چیست؟ خطاب رسید که این سوار که پول هایش را جا گذاشت. یک موقع پدر این بچه برایش کار کرده و همان مقدار پول بابای این بچه را خورده بود حالا این پول نصیب بچه اش شد. آن پیرمرد هم که دیدی کشته شد. یک موقع پدر این سوار را کشته بود و خود سوار هم نمی دانست که قاتل پدرش این است. اصلا نمی دانست. خیال کرد پول ها را بر داشته به هوای این که پول ها را برداشته او را کشت.


آنقدر گرم است بازار مکافات عمل/ بی دیده گر بینا بود هر روز روز محشر است.   


از هر دست بدهی از همان دست پس میگیری


دنیا فیلم است. حالا ما نمی دانیم در پس پرده چیست؟ این هایی که ظلم می کنند، خیال می کنی به جزای خودشان نمی رسند. همه شان به جزای خودشان می رسند. پس از خدا بخواهیم که ما ظلممان حتی به یک مورچه هم نرسد.


حاج میرزا جواد آقای تهرانی(استاد اخلاق) رفت سبزی خرید، (بهشت رضا قبرش است.) می برد خانه می بیند پر مورچه است. می آورد پس می دهد. سبزی فروش می گوید: آقا سبزی اش تازه است چرا پس آوردید؟ فرمودند: آخر دیدم این مورچه ها از خنه و زندگی شان دور شده اند. این سبزی ها مال اینجاست. مورچه ها بروند سر خانه و زندگی شان. این ها خانه دارند، زندگی دارند، زن و بچه دارند. چند سال انبار توشه دارند. این ها ذخیره دارند برای زمستان. این ها در خانه من بمانند ول می شوند. آزارش به یک مورچه نمی رسید.


خداوند هیچ چپز به درد نخور نیافریده


حضرت داوود کنار یک دریا نشسته بود. یک کرمی در لجن بود. عرض کرد: خدایا این کرم چیست که خلق کرده ای؟ به چه درد می خورد؟ خدا فرمود: این کرم همین الآن به ما می گفت این داوود را برای چه خلق کردی؟ چیزی که خدا خلق کرده باشد به درد نخور وجود ندارد. هر چیزی به درد می خورد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۲۳
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۲۲ ق.ظ

درس سی و چهارم اخلاق ، فواید استغفار

درس سی و چهارم:

استغفار

فایده استغفار


استغفار چهار تا فایده دارد، اگر کسی زیاد استغفار کند. «من اکثر الاستغفار جعل الله له من کل همّ و غمّ فرجا و من کلّ ضیق مخرجا». یکی اینکه غم و غصّه اش می رود، صاحبخانه جوابت کرده خانه گیرت نمی آید، استغفار زیاد بکن. «استغفرو ربّکم، یمددکم بأموالٍ و بنینٍ.»(1) با اموال و اولاد شما را کمک می کند.


«و من کل خوفٍ أمناً.» ترس داری استغفار کن. اول انقلاب من درس می آمدم با استغفار. پس هر وقت ترسی بود. استغفار می کردم.


«ویرزقه  الله من حیث لا یحتسب» استغفار کنی یک همسفری خوب می آید کنار دستت در قطار یا ماشین یا زن خوب گیرتان می آید. یا پدر زن خوب گیرت می آید. استاد خوب گیرت می آید. هم‌مباحثه ای خوب گیرت می آید.  هم حجره‌ای خوب گیرت می آید.


خدا سه چیز را خوشش می آید و سه چیز را خوشش نمی آید

 

در حدیثی آمده است: «ثلاثة یحبّه الله: قلّةالطعام، قلّةالنّوم، قلّةالکلام و ثلاثة یقبضه الله: کثرةالطعام،کثرةالنّوم،کثرةالکلام»؛ سه چیز را خدا بدش می آید: 1- پرخوری2- پرخوابی 3- پر حرفی. سه چیز را خدا خوشش می‌آید: کم بخوری، کم بخوابی، کم حرف بزنی.


سه یا چهار بشقاب پلو! کورس می‌گذارند باهم. هر که 40 بشقاب بخورد برنده است! در پرخوری هم مسابقه می گذارند. فلانی 40 تا بستنی خورد. خوب این دیوانه است. آدم عاقل که 40 تا بستنی نمی خورد.


قال رسول الله: «علی العاقل ان یکون بصیراً لزمانه، مقبلاً علی شأنه، حافظاً للسانه، فإنّ من حسب کلامه من عمله، قلّ کلامه إلّا فی ما یعنیه»(2) بر عاقل لازم است که به زبان خود بصیرت داشته باشد، به کار خودش مشغول باشد و زبانش را حفظ کند. پس به درستی که هر کس گفتارش را از عملش حساب کند گفتارش کم می شود. مگر در آن چیزی که به او مربوط باشد.

 

پی‌نوشت: 

1. سوره مبارکه نوح آیه 12

2. فی البحار، ج71،ص:279


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۲۲
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۲۱ ق.ظ

درس سی و چهارم اخلاق ، روزه

درس سی و سوم:

روزه

غرر الحکم کتابی است که احادیث مولا امیر المومنین(ع) درآن جمع شده است. قال امیرالمومنین(ع): «صیام القلب عن الفکر فی الآثام أفضل من صیام البطن عن الطعام». روزه قلب از فکر در گناه بهتر است از روزه شکم. روزه بگیرم چیزی نخورم. این روزه بطن است. سحری بخورم و تا افطار چیزی نخورم به این می گویند روزه بطن. اما آن روزه ای که از روزه بطن بهتر است، روزه قلب از فکر در گناه.


 روزه قلب چیست؟ فکر این که گناه نکنم. فکر این که به زن ها نگاه کنم را نکنم. فکر گناه را هم نکنم. نه این که گناه نکنم. فکر گناه را هم نکنم.


 باز دومرتبه یک حدیث دیگر هم شبیه همین. و قال (ع)ایضاً: «صوم القلب خیرٌ من صیام الّسان». قلب آدم روزه باشد بهتر از آن است که زبان آدم روزه باشد.  این روزه خاص الخاص است که قلب آدم هم باید روزه باشد. 


روزه زبان


و قال (ع) ایضاً: «صوم القلب خیرٌ من صیام الّسان و صوم الّسان خیرّ من صیام البطن». روزه لسان از روزه شکم بالاتر است. زبانمان هم غیبت نکند دروغ نگوید شکمم روزه است، چیزی نمی خورم امّا زبانم غیبت می کند. فایده ندارد.


 چنانچه قلب خود را روزه داری/ به از آن که زبان را روزه داری

زبان خویش را گر روزه داری/ به از آن که شکم را روزه داری


 این ها خوب است، این ها را آدم عمل کند. درس اخلاق همین است دیگر. درویش بازی که درس اخلاق نیست. بعضی ها خیال می کنند. هرجا که آدم برود اینجوری بشود درس اخلاق است. چرت بزند. شب ها تا صبح نخوابد. غذا نخورد. دیوانه می شود. بعضی درس اخلاق ها بعضی آدم ها را دیوانه می کند. یک بنده خدایی سالی یکی دیوانه می‌داد بعد شد ماهی یکی بعد هفته ای .


ولی ما اینجا درس اخلاقمان اینجور نیست. درس اخلاق ما کسی را دیوانه نمی کند. بپرسید. قم که می روید از آیت الله بهجت. از آیت الله جوادی آملی بپرسید، کجا درس اخلاق برویم. هرجا که نمی شود برویم. پای هر منبری بشینی. هرجا که اهل عشق اند و هو هو هو! بچه بازی! در سجده داد می زنند. یک دین من در آوردی! یک دسته جوان هم گول می خورند، می روند دور و بر این جور آدم ها، دیوانه می شوند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۲۱
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۱۹ ق.ظ

درس سی و دوم اخلاق ، تفکر ، محاسبه نفس

درس سی و دوم:

تفکر

«تفکر در اعمال خود که از مراقبت و محاسبت تعبیر می شود؛ مجالی واسع دارد. به قدر ضروری آن مستغرق شبانه روز می گردد و ماه و سال کفایت استقصای آن را نمی کند. زیرا که قدر لازم بر هر کس آن است که در هر شبانه روز به قدر لازم  فکر کند در هریک از صفات مهلکه از بخل و کبر و عجب و ریا و حقد و حسد و جبن و غضب و حرص و طمع و غیر اینها و نظر بصیرت را گشاده و فکر به دست گیرد و زوایای دل خود را بگردد و از همه این صفات تفحص کند .


پس اگر چنان فهمید که دل او از  همه اینها خالی است در مقام امتحان خود برآید و ببیند که شیطان و نفس امر را مشتبه نکرده باشند. مثلا اگر چنان گمان کند که ناخوشی تکبر را ندارد امتحان کند خود را به دوش کشیدن خیک آبی از کوچه یا پشته ای هیمه از بازار به خانه و اگر چنان فهمید که از غضب خالی است خود را در معرض اهانت سفیهی در آورد و اگر یافت که چیزی از این صفات در دل او هست، سعی کند در خلاصی از آن به موعظه و تصیحت و ملامت و مصاحبت نیکان و مجالست خوبان و ریاضت و مجاهده تا سلب آن صفت شود و اگر به آسانی سلب نشود معالجه را مکرر نماید.


بعد از آن تفکر کند در صفات حسنه اگر به گمان خود، خود را متّصف به آنها یافت در صدد آزمایش خود برآید تا از مکر نفس و تلویث آن مطمئن شود و اگر خود را از یکی از آنها خالی یافت تحمّل نماید در طریق تحصیل آن و برسبیل قطع و یقین بدان که هرصفتی از صفات و هر عملی از اعمال تو را در وقت رفتن جزایی است.


همچنان که صریح قرآن و پیغمبر آخرالزّمان، حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: « هرچه را خواهی دوست دار که از آن مفارقت خواهی کرد و هرچه خواهی زندگانی کن عاقبت خواهی مرد و هر کاری را که خواهی بکن که جزای آن به تو خواهد رسید.»


گر نماز و روزه می فرمایدت 

نفس مکّار است فکری بایدت

نفس را هفتصد سر است و هر سری          

از سرا بگذشته تا تحت السرّی


بیخود نبود که قدیم ها می گفتند: ملّا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل این حرف ها که ایشان می زند، کی به فکر این حرف هاست! که خودش را امتحان کند، ببیند تکبّر دارد یا ندارد. ما حالا اگر در مجلسی وارد شویم تعارفمان نکنند برویم بالا بنشینیم ناراحت می شویم یا جلوی پایمان بلند نشوند.پناه بر خدا.


باید امتحان کنیم ببینیم اخلاق رذیله داریم یا نداریم. حسد داریم یا نداریم. اگر دیدیم رفیقمان پنجاه تا شاگرد دارد، من پنج تا شاگرد دارم. پای منبر او زیاد می نشینند، پای منبر من نمی نشینند. پشت سر او خیلی جمعیت نماز می خوانند، پشت سر من نمی خوانند. سواد ندارد فلانی. غیبتش را هم می کنم.


یک واعظی بود قدیم جمعیت خیلی داشت. همکارانش پشت سرش غیبت می کردند. منشأ غیبت غالباً حسادت است. حسادت دارد همکارش مشتری اش زیاد است می گوید حقّه باز است. کلک زن است. غش در معامله می کند.


خیلی مشکل است. امراض اخلاق رذیله مثل موریانه می ماند. موریانه تیرهای چوبی را می خورد، طاق یکدفعه پایین می آید. در دهات‌ها، روستاها و آن‌هایی که با چوب سروکارشان است. یکی موریانه زیاد است یکی هم ساس. به آقا شیخ ابراهیم امام زاده زید گفتند خانه ما ساس دارد اذیتمان می‌کند. فرمود: برو بگو ابراهیم می گوید بروید. چه ملّا هایی ما داشتیم. حالا داریم همچین آخوندی؟


آقا شیخ ابراهیم پیش نماز امام زاده زید بود، روح عرفانی داشت. خیلی از بازاری ها هم که روح عرفانی داشتند، مریدش بودند. الآن دیگر بعید است از مریدهایش کسی زنده مانده باشد، بله آقا شیخ ابراهیم امام زاده زیدی به آن شخص گفت برو به ساس ها بگو بروید آن شخص هم رفت و گفت. یک دانه ساس نماند.


حدیث هم دارد: بنده من تو بیا اطاعت من را بکن، تا من کاری بکنم که تو کارهای مرا انجام دهی. «عبدی أطعنی حتی أجعلک مثلی.» هر چه خودم خلق می کنم تو هم خلق کنی. بگی بکن می شود. ساس‌ها بروید می روند. عبدی أطعنی. یعنی اگر کسی مطیع خدا شود، مثل آشیخ ابراهیم می شود. یعنی بشر هم می تواند مرده زنده کند؟ بله. وقتی بنده خدا شد مثل حضرت مسیح، مرده هم زنده می کند.


امیر المومنین (ع) تشریف بردند قبرستان. سلام کردند به اهل قبرستان. اهل غربت! ای غربا! سلام بر شما. به اهل قبرستان سلام کردند. فرمودند: «امّا الأزواج فقد زُوّجت»، زن هایتان شوهر کردند. «أمّا الاموال فقد قُسّمت». مالتان را هم ورثه تقسیم کردند. «امّا الدور فقد سُکنت». خانه هایتان را هم دیگران آمدند نشستند. «هذا خبر ما عندنا». این خبر ما بود شما بفرمایید چه خبر؟


یک روایت دارد که یکی زنده شد. از قبر بلند شد، گفت: «إنّ خیر الزّاد التقوی». هر که تقوا دارد در قیامت راحت است. یعنی در اینجا به چراغ قرمز دین که می رسید، به حرام، ترمز کنید. به چراغ سبز دین که می رسید بروید. حلال را عمل کنید. حرام را عمل نمی‌کرد. آن شخص زنده شد.

 

یک روایت هم دارد که حضرت فرمودند: اگر این ها مجاز بودند. پا می شدند به ما می گفتند :که «إنّ خیرالزّاد التقوی» در عالم خواب نظام رشتی را دیدند ،گفتند: چه به درد عالم آخرت می خورد؟ فرمودند: دو چیز یکی تقوا و خدا ترسی، یکی امام حسین(ع)، اهل بیت(ع).


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۱۹
حسین سبزعلی

درس سی و یکم:

سه طایفه‌اند که گوشتشان حرام است بر آتش جهنّم

راوی می‌گوید: «بلغنا امیرالمومنین علی(ع)» از امیرالمومنین به ما رسیده که حضرت فرمودند که رسول خدا فرمود، «قال رسول الله (ص): ثلاثٌ من کنّ فیه فقد حرّم الله لحمهُ علی النّار»؛ سه طایفه‌اند که گوشتشان حرام است بر آتش جهنّم. خوش به حالشان جهنّم نمی روند. حرام کرده است خدا گوشت آنها را به آتش جهنّم. یعنی خدا به آتش جهنّم گفته است گوشت این را نخور. حالا آن سه طایفه که هستند؟


اول: «من إذا أصابتهم المصیبةٌ استرجعت»؛کسی که اصابت کند به او مصیبتی، داغ اولاد دیده است. خبر آوردند که پسرت فوت کرده،  فوراً بگوید: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». بودند کسانی که خبر فوت اولاد به آن ها دادند فقط همین را گفتند: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». صبر کردند. داد و بیداد و گریه هم نکردند. پس کسانی که مصیبت برآن ها وارد شود این کلمه را بر زبان جاری کنند. خدا به آتش جهنّم گفته حرام است گوشتش را بخوری، ثبت کرده است.

 

یک نفر را من دیدم چهار تا شهید داده بود. پیرمردی بود. یکی از طلبه هایمان شهید شده بود. تشییع جنازه رفتیم خیابان نبرد. امام جماعت کنار  من بود. ده بیست سال پیش اوایل انقلاب، به من گفت این آقایی که بغل دست شما دارد می آید این چهارتا شهید داده است. خیلی است. واقعا خیلی است. نگاه کردم دیدم، محاسن دارد و کلاه پوستی و قیافه نورانی. تا مرا نگاه کرد، دیدم تبسم می کند. لبخند می زند. هیچ ناراحتی ندارد. مثل گل صورتش باز بود. جهنّم گوشت این ها را نمی خورد. خدا حرام کرده است بر جهنّم گوشت این هایی را که بر مصیبت اولاد صبر می کنند و «إنّا لله و إنّا الیه راجعون» می گویند.


خدا هم در قرآن فرموده: «بشّرالصّابرین»، پیغمبر ما آنهایی که در داغ اولاد و مصیبت صبر می کنند، «بشّرالصّابرین». صابرین چه کسانی هستند؟ «الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا لله و إنّا إلیه راجعون».(1) آنهایی که مصیبت به آنها وارد می شود می‌گویند: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». پس اول اینکه مصیبت اگر بر انسان وارد شد انسان ناراحت نشود  فقط بگوید: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون».


دوم: «وإذا أنعم الله علیه بنعمةِ حمد الله عند ذکره إیّاها»؛ وقتی خدا یک نعمتی می دهد، می‌گوید: الحمد لله. خدا اولاد خوب به او داده است. ائمه ما وقتی بچه خوب به آنها می‌دادند. می پرسیدند: اعضا و جوارحش سالم است؟ بچه که به دنیا می آمد نمی پرسیدند پسر است یا دختر! بعضی از بچه ها وقتی به دنیا می آیند، فلج اند یا پایشان کج است. یا کور اند، یا کر اند. ائمه از سلامتی بچه می پرسیدند تا می گفتند سالم است؛ می فرمودند: الحمد لله.


یکی از نعمت های خوب این است که بچه آدم سالم باشد. اگر آدم بچه عقب افتاده داشته باشد، باید چه کار کند؟ الآن یک دسته‌ای بچه عقب افتاده دارند در خانه هایشان. خیلی مشکل است من ناراحت می شوم خدا می داند. شکر کنید خدا را که اعضا و جوارح خودتان و اعضا و جوارح بچه هایتان سالم است و بگویید الحمد لله. رفتید یک جا مهمانی، یک غذای خیلی عالی بود. باب میلتان بود. بگویید: الحمدلله. همسفر خوب داشتید. صندلی کناری اتوبوست یک آدم حسابی آمد نشست. بگویید: الحمد لله.


اگر زن خوب نصیبت شد بگو الحمدلله، آمیرزا اسماعیل ارباب، خدا رحمتش کند. می‌گفت: عیالم بلند می‌شود نماز شب می خواند بعد من را صدا می کند. چقدر عالی است که عیال آدم نماز شب خوان باشد. بلند شود نماز شب بخواند. یک وقت زن آدم، به زور باید صدایش کنی برای نماز صبح. پس اگر خدا نعمتی به شما داد بگویید الحمد لله. نه همان موقع هر وقت یاد آن نعمت افتادی بگو الحمد لله. هر وقت یادت آمد که یک همسفر خوب داشتم در راه مشهد بگو الحمد لله. مریضت را خدا شفا داد، الحمدلله.


سوم: «و إذا أذنب أستغفرلله.» از دستش در رفت نمی خواست گناه کند. یک شاگردی ما قدیم داشتیم. حالا یک پست حسابی دارد ولی شیطون بود. در آن شبستان چهل سال پیش خادم مسجد مان مشتی عبد الله یک پوستین داشت. پوستینش را با تیغ ژیلت پاره کرده بود. خادم آمد پیش من گفت آقا این پوستین مرا پاره کرده من صدایش کردم.


گفتم: فلانی این چه کاری بود کردی؟ سرش پایین بود. سرش را بلند نمی‌کرد. دیدم یک چیزی می گوید: گوش کردم دیدم دارد می گوید: من نمی خواهم بشود، خودش می شود. یعنی من نمی خواهم شیطونی کنم. پوستین را پاره کنم، شد دیگر. حالا گناه را هم آدم نمی خواهد بکند، یک وقت از دستش در می‌رود. زود بگو: استغفرالله. معنی حدیث این نیست که شما هی برو گناه کن. هی زن ها را نگاه کن. بعد بگو استغفرالله. اگر از دستت در برود مثل آن بچه ای که گفت من نمی خواهم بشود خودش می شود. شما هم باید بگویی خدا یا من نمی خواهم گناه کنم خودش می شود.


1. سوره مبارکه بقره آیه 156.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۰۴
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۰۳ ق.ظ

درس سی ام اخلاق ، ورزش و دعای کمیل

درس سی ام:

ورزش و دعای کمیل

ورزش مستحب است، خیلی‌ها مریض‌اند برای اینکه ورزش نمی‌کنند. اگر ورزش کنیم کسالت ها برطرف می شود. مثلا غذایش هضم نمی‌شود، چون پیاده‌روی ندارد. همه‌اش در ماشین است. اصلا راه نمی‌رود. دائما هم می گوید: گرسنه ام نمی‌شود، معده‌ام درد می‌کند، دکتر می‌رود، خب راه برو.


قدیم مردم شاه عبدالعظیم پیاده می رفتند! آشیخ محمد حسین زاهد صبح های جمعه با شاگردهایش پیاده می‌رفت. عصر هم پیاده می آمد. من هم قدیم ها پیاده شاه عبد العظیم رفتم. الآن کی پیاده می‌رود؟ قدیم ها کنار جاده جمعیتی پیاده می‌رفت.


من هفده - هجده ساله بودم؛ پیاده برای دعا کمیل به بی‌بی زبیده می‌رفتم. یک شب با ماشین رفتیم. یک شب جمعه دیگر من داشتم از بازار می‌آمدم. سیوطی می خواندم، بازاری بودم. هنوز طلبه نشده بودم. آمدم میدان شوش ماشین نبود. دلم نیومد برگردم، با اینکه از میدان شوش تا بی‌بی زبیده که پایین پل سیمان است یک دانه چراغ هم نبود. چطور جرأت کردم پیاده رفتم. الآن صد هزار تومان هم بدهند نمی‌روم. می‌ترسم. نه پایش را دارم بروم. هم می‌ترسم. یک سگ به آدم حمله کند، یک دزد آدم را لخت کند.


رسیدیم بی بی زبیده. رسم بود ساعت ده و یازده آبگوشت می‌دادند، بعد یک ربع ساعتی می‌خوابیدند. دوازده[مردم را] بیدار می‌کردند برای دعای کمیل. آشیخ ابراهیم کرباسی می خواند. از حفظ می خواندند. دعا می خواندند اشک می ریختند؛ الآن اشک نیست. دعای کمیل می خوانند هم دیگر را نگاه می‌کنند.


دعای کمیل‌های زمان ما دوازده شب شروع می‌شد تا اول اذان سه ساعت. یک جوری بود دعای کمیل‌ها، اشک بود. اشک بود. اشک بود. استاد ما مرحوم برهان فرمودند: یک کسی از اولیاء همه شب‌ها دعا کمیل را می‌خواند. اشکالی ندارد شب های دیگر هم رجائاً بخوانیم ولی شب جمعه وارد است. شب نیمه شعبان هم وارد است. هرشب دعا را می خواند ولی می گفت: آرزو به دلم ماند؛ یک شب دعا را تمام کنم. بین دعا غش می کرده، یک صفحه، دوصفحه که می خوانده حالش به هم می خورده. ما تا به حال یک بار غش کرده ایم؟!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۰۳
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۰۱ ق.ظ

درس بیست و نهم اخلاق ، یقین

درس بیست و نهم:

یقین

فصل در بیان یقین و اقلّ مراتب آن است که در مقابل دو صفت رذیله جهل مرکب و حیرت، یقین است و اقلّ مراتب آن اعتقاد ثابت  مطابق واقع است. از سید رسل حضرت رسول اکرم (صلّ الله علیه و آله و سلّم) مروی است که فرمودند: «هیچ آدمی نیست مگر اینکه از برای او گناهان بسیار است ولیکن هر که عقل او تام و یقین او کامل باشد؛ گناهان ضرر نمی رساند. زیرا که هرکه گناهی کند پشیمان می شود و استغفار می کند، گناهان او آمرزیده می شود و فضیلتی از برای او باقی می ماند که او را داخل بهشت می کند».


از حضرت امام جعفر صادق (ع) مروی است که فرمودند: «هرکه یقین او سست و اعتقاد او ضعیف باشد، خود را راضی می‌کند که متوسل به اسباب و وسایط شود و پیروی رسوم و عادات و گفتگو های مردم نماید و سعی در امور دنیا و جمع زخارف این عاریت سرا کند. به زبان اقرار می‌کند که هر عطا و منعی از خداست و نمی رسد به بنده مگر آنچه پروردگار قسمت بنده کرده ولی فعل او منافی قولش است و به دل انکار می‌کند آنچه را به زبان اقرار می نماید.


و نیز از آن حضرت مروی است که فرمودند: «هیچ چیز نیست مگر اینکه از برای او حدی است». بعضی عرض کردند حدّ توکل چیست؟ فرمودند: «یقین». عرض شد که حد یقین چیست؟ فرمود: «آن است که با وجود خدا از هیچ چیز نترسد».

وَ کَیْفَ تَرَی‌ لَیْلَی‌ بِعَیْنٍ تَرَی‌ بِها             

سِواها وَ ما طَهَّرْتَها بِالْمَدامِعِ

وَ تَلْتَذُّ مِنْها بِالْحَدیثِ وَ قَدْ جَرَی            

حَدیثُ سِواها فی‌ خُروقِ الْمَسامِعِ


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۰۱
حسین سبزعلی