معنای حسد و حسادت در قرآن(منبر حسد 1)
مجله مبلغان تیر و مرداد 1386، شماره 93
حسد
معنای حسد در لغت
یکی از گناهان خطرساز
و کلیدی که گناهان متعددی را در پی دارد، «حسد»
است. راغب اصفهانی در تعریف حسد، چنین می گوید: «اَلْحَسَدُ تَمَنّی زَوَالِ
نِعْمَةٍ مِنْ مُسْتَحَقٍّ لَهَا وَ رُبَّمَا کَانَ مَعَ ذَلِکَ سَعْیٌ فِی
اِزَالَتِهَا؛ حسد، آرزوی زوال نعمت از مستحق آن است و گاه همراه این آرزو تلاشی
[هم] در زوال نعمت انجام می گیرد.»
معنای حسد در روایات
در روایات نیز به این معنی اشاره شده است. از جمله امام علی علیه السلام می فرماید: «الْحَاسِدُ یَرَی أَنَّ زَوَالَ النِّعْمَةِ عَمَّنْ یَحْسُدُهُ نِعْمَةً عَلَیْه؛ حسود [زوال نعمت را از دیگران آرزو می کند و[ فکر می کند زوال نعمت از [دیگران و[ کسی که به او حسادت ورزیده، نعمتی برای اوست [در حالی که چنین نیست»
مجله مبلغان تیر و مرداد 1386، شماره 93
حسد
معنای حسد در لغت
یکی از گناهان خطرساز و کلیدی که گناهان متعددی را در پی دارد، «حسد» است. راغب اصفهانی در تعریف حسد، چنین می گوید: «اَلْحَسَدُ تَمَنّی زَوَالِ نِعْمَةٍ مِنْ مُسْتَحَقٍّ لَهَا وَ رُبَّمَا کَانَ مَعَ ذَلِکَ سَعْیٌ فِی اِزَالَتِهَا؛ حسد، آرزوی زوال نعمت از مستحق آن است و گاه همراه این آرزو تلاشی [هم] در زوال نعمت انجام می گیرد.»
معنای حسد در روایات
در روایات نیز به این معنی اشاره شده است. از جمله امام علی علیه السلام می فرماید: «الْحَاسِدُ یَرَی أَنَّ زَوَالَ النِّعْمَةِ عَمَّنْ یَحْسُدُهُ نِعْمَةً عَلَیْه؛ حسود [زوال نعمت را از دیگران آرزو می کند و[ فکر می کند زوال نعمت از [دیگران و[ کسی که به او حسادت ورزیده، نعمتی برای اوست [در حالی که چنین نیست»
و در چهل حدیث امام خمینی رحمه الله می خوانیم:
«حسد، حالتی است نفسانی که صاحب آن آرزو می کند سلب کمال و نعمت متوهمی را از غیر؛ چه آن نعمت را خود دارا باشد یا نه و چه بخواهد به خودش برسد یا نه. و آن غیر از «غبطه» است؛ چه که صاحب آن (غبطه) می خواهد از برای خود نعمتی را که در غیر توهم کرده است، بدون آنکه میل زوال آن را از او داشته باشد.»
آنچه از گناهان کبیره شمرده می شود:
حسدی است که همراه با تخریب و ظهور باشد، مثل اینکه قبولی فرزند فردی را در دانشگاه نمی تواند ببیند، بگوید: با داشتن پارتی قبول شده است. و اما حالت نفسانی حسادت با آنکه زیانها و ضررهای فراوانی را برای روح و جسم انسان دارد؛ ولی تا زمانی که ظهور و بروز نیافته، از گناهان کبیره محسوب نمی شود
خطر حسد در قرآن
در قرآن بیش از هفت مورد سخن از حسادت و خطر آن به میان آمده است؛
حسادت قابیل نسبت به هابیل
در سوره مائده آیه 27 الی 30، جریان فرزندان آدم علیه السلام مطرح شده که قابیل بر اثر حسادت نسبت به برادرش هابیل، دست به قتل او می زند. در بخشی از این آیات می خوانیم:
«وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآْخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ»؛ «و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان! هنگامی که هر یک کاری (نذری) برای تقرب [به پروردگار [انجام دادند؛ اما از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. [قابیل که عملش مردود شده بود، به خاطر حسودی به برادر دیگر] گفت: به خدا سوگند! تو را خواهم کشت. [هابیل[ گفت: [من که گناهی ندارم؛ زیرا] خدا تنها از پرهیزکاران قبول می کند.»
و در بخش پایانی داستان می خوانیم: «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ «نفس [سرکش]، او را ترغیب به قتل برادر نمود؛ پس او را کشت و از زیانکاران شد»
آنچه از گناهان کبیره شمرده می شود، حسدی است که همراه با تخریب و ظهور باشد
بر اساس مضمون این آیه، حسادت آن قدر خطرناک است که انسان حسود حتی به برادرش هم رحم نمی کند تا چه رسد به همسایه و هم لباس و هم نوع و... .
حسادت ورزیدن برادران حضرت یوسف علیه السلام
همچنین قرآن کریم در سوره یوسف داستان برادران یوسف علیه السلام را مطرح نموده که بر اثر حسادت، برادر خود را کتک زده، داخل چاه انداختند. این حسادت باعث شد که چندین گناه مرتکب شوند؛ گناهانی مانند: کتک زدن، مجروح ساختن (بر اثر انداختن در چاه)، دروغ گفتن، اهانت کردن به پدر و... .
از این آیه هم استفاده می شود که حسادت باعث می شود انسان به برادر و حتی پدرش نیز رحم نکند و حاضر شود برای خاموش کردن آتش حسادت، گناهان متعددی را مرتکب شود.
حسادت یهودیان شامات نسبت به پیامبر اسلام (ص)
خداوند متعال در سوره نساء، جریان یهودیان حسود را که از «شامات» به انتظار ظهور حضرت ختمی مرتب صلی الله علیه و آله به مدینه کوچ کردند، مطرح می کند که بعد از ظهور حضرت، بر اثر «به خطر افتادن منافع مادی» به شدت با او مقابله نمودند. قرآن در این باره می فرماید:
«أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً»؛ «یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش) بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند؟ ما به آل ابراهیم [که یهود نیز از خاندان او هستند،] کتاب و حکمت دادیم و به آنها (پیامبران بنی اسرائیل) حکومت عظیمی عنایت نمودیم»
این آیه نیز اعلام خطر می کند که انسان بر اثر حسد به آنجا می رسد که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را با همه نشانه های حقانیتی که به همراه دارد، تکذیب می کند و برای همیشه خود را از سعادت ابدی محروم می سازد.
حسادت کفار نسبت به مسلمانان
و در آیه دیگر، گوشزد می کند که اهل کتاب بر اثر حسادت، نه تنها خود کافر و گمراه شدند، بلکه آرزو دارند که مسلمانان نیز از حق و اسلام دست برداشته، راه گمراهی را در پیش گیرند: «وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»؛ «بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد [که در وجود آنها ریشه دوانده] آرزو می کردند که شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند؛ با اینکه حق برای آنها کاملاً روشن شده است.» و متأسفانه همان دشمنیها و حسادتها در این دوران از طرف دشمنان بیشتر شده است.
دوری از حسد خواسته انصار
و در آیه پنجم، در ستایش انصار چنین می فرماید: «وَ الَّذینَ جاوءُ مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَوءُفٌ رَحیمٌ»؛ «کسانی که بعد از آنها (مهاجران) آمدند، می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان آوردن بر ما سبقت گرفتند، بیامرز و در دلهایمان حسد و کینه ای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا! تو مهربان و رحیمی»
آیه فوق؛ تنها خواسته پیشگامان اسلام را دوری و رها شدن از حسد کینه می داند؛ چرا که جامعه اسلامی آن گاه پا می گیرد که از حسد و کینه دور باشد.
بهشتیان حسادت ندارند
و در آیه ششم، برترین صفات بهشتیان را این می داند که از حسد و کینه منزه اند: «وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلینَ»؛ «هر گونه غل (حسد و دشمنی) را از سینه های آنها برگرفتیم [و آنها را پاکیزه ساختیم؛ لذا] همه برادروار بر تختهایی [در بهشت] رو به روی یکدیگر قرار دارند»
معنای غل
« غل» را بسیاری از مفسران همچون فخر رازی در «تفسیر الکبیر» و «مراغی» در تفسیرش و قرطبی در « الجامع لاحکام القرآن» به حسد تفسیر کرده اند.
و سرانجام در سوره فلق، از سوره های پایانی قرآن، به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله با آن عظمتش دستور می دهد که از خطر حسد حسودان به خدا پناه بَرد: «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ»؛ «و [بگو [از شر هر حسودی هنگامی که حسد می ورزد [به خدا پناه می برم»