مراتب حسد و حکم آن (منبر حسد 5)
مراتب حسد و حکم آن
علمای اخلاق برای حسد مراتبی ذکر کرده اند که برخی از آنها از این قرار است:
1. خطور قلبی
اوّلین مرحله این است که در لحظه ای که با خبر می شود فلان نعمت به کسی و یا فردی که رقیب او می باشد، رسیده، بی اختیار ناراحتی در قلب او خطور می کند و آرزوی زوال آن نعمت را می نماید. همه گرفتار این مرحله اند و گناهی بر آن بار نیست.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«ثَلَاثٌ لَا یَنْجُو مِنْهُنَّ اَحَدٌ الظَّنُّ وَ الطِّیَرَةُ
وَ الْحَسَدُ وَ سَاُحَدِّثُکُمْ بِالْمَخْرَجِ مِنْ ذَلِکَ اِذَا ظَنَنْتَ فَلَا
تُحَقِّقْ وَ اِذَا تَطَیَّرْتَ فَامْضِ وَ اِذَا حَسَدْتَ فَلَا تَبْغِ؛
سه چیز
است که هیچ کس از آنها رهایی ندارد:
گمان [بد]، فال بد و حسد.
و من راه نجات از آنها را برای شما بازگو می کنم. :
1) هنگامی که گمان [بد]
درباره کسی بردی، به آن، ترتیب اثر مده
2)و هنگامی که فال بد زدی، اعتنا مکن و به
کار خود ادامه بده
3)و هنگامی که حسد ورزیدی، ستم نکن [و در عمل آن را دنبال نکن«
مراتب حسد و حکم آن
علمای اخلاق برای حسد مراتبی ذکر کرده اند که برخی از آنها از این قرار است:
1. خطور قلبی
اوّلین مرحله این است که در لحظه ای که با خبر می شود فلان نعمت به کسی و یا فردی که رقیب او می باشد، رسیده، بی اختیار ناراحتی در قلب او خطور می کند و آرزوی زوال آن نعمت را می نماید. همه گرفتار این مرحله اند و گناهی بر آن بار نیست.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«ثَلَاثٌ لَا یَنْجُو مِنْهُنَّ اَحَدٌ الظَّنُّ وَ الطِّیَرَةُ وَ الْحَسَدُ وَ سَاُحَدِّثُکُمْ بِالْمَخْرَجِ مِنْ ذَلِکَ اِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تُحَقِّقْ وَ اِذَا تَطَیَّرْتَ فَامْضِ وَ اِذَا حَسَدْتَ فَلَا تَبْغِ؛
سه چیز است که هیچ کس از آنها رهایی ندارد:
گمان [بد]، فال بد و حسد.
و من راه نجات از آنها را برای شما بازگو می کنم. :
1) هنگامی که گمان [بد] درباره کسی بردی، به آن، ترتیب اثر مده
2)و هنگامی که فال بد زدی، اعتنا مکن و به کار خود ادامه بده
3)و هنگامی که حسد ورزیدی، ستم نکن [و در عمل آن را دنبال نکن«
2. مشغول داشتن دل
مرحله دوّم را که برخی اختیاری دانسته اند و باید از آن دوری جست، این است که انسان دل را به آن مشغول دارد و مرتب خطورات قلبی را در ذهن تکرار نماید.
این را هم برخی گناه شمرده اند؛ چنان که مرحوم نراقی می گوید:
«هرگاه حسد، آدمی را به افعال و گفتار ناپسند وادار کند... گناه کرده. همچنین اگر از اظهار و ابراز آن خویشتن داری نماید و از رفتار و گفتاری که دلالت بر حسد نماید، پرهیز کند، ولی در باطن زوال نعمت محسود را طالب و به درد و رنج او راغب باشد و از این نظر احساس ناراحتی نکند و بر خود خشمگین نباشد، باز گناه کرده است.»
و اگر در روایتی آمده: «وَ قَلَّ مَنْ یَنْجُو مِنْهُنَّ؛ کم هستند کسانی که از حسد و گمان بد و فال بد نجات می یابند.» شاید منظور همین قسم دوم باشد؛ چون از قسم اوّل هیچ فردی رهایی ندارد؛ یعنی غیر اختیاری است و قسم دوّم است که اختیاری می باشد و از آن راه نجاتی وجود دارد.
3. ابراز حسد
مرحله سوّم این است که حالت قبلی از کنترل انسان خارج شود و با سخنان و اعمال خلاف همچون غیبت و... آن را بروز دهد و عملاً برای زوال نعمت و انتقام تلاش کند.
این همان حسدی است که بالاتفاق حرام و از گناهان کبیره می باشد و آثار زیان بار پیش گفته بر آن مترتب می شود و در روایتی از امام صادق علیه السلام به آن اشاره شده است:
«... إِلَّا أَنَّ الْمُوءْمِنَ لَا یَسْتَعْمِلُ حَسَدَهُ؛ مؤمن حسدش را به کار نمی بندد [و عملاً به دنبال تخریب دیگران نمی رود«