عوامل و انگیزه های حسد(منبر حسد 6 )
عوامل و انگیزه های حسد
بسیاری از علمای اخلاق برای حسد سرچشمه هایی ذکر کرده اند و تعداد آن را به عدد هفت رسانده اند که خلاصه و عصاره آن از این قرار است:
1. بخل و خباثت ذاتی نفس:
که از برخورداری هرکسی ناراحت می شود، با اینکه طرف مقابل هیچ دشمنی و سابقه بدی با او ندارد.
2. عداوت و کینه شخصی:
که باعث آرزوی زوال نعمت از فرد مورد عداوت می شود.
عوامل و انگیزه های حسد
بسیاری از علمای اخلاق برای حسد سرچشمه هایی ذکر کرده اند و تعداد آن را به عدد هفت رسانده اند که خلاصه و عصاره آن از این قرار است:
1. بخل و خباثت ذاتی نفس:
که از برخورداری هرکسی ناراحت می شود، با اینکه طرف مقابل هیچ دشمنی و سابقه بدی با او ندارد.
2. عداوت و کینه شخصی:
که باعث آرزوی زوال نعمت از فرد مورد عداوت می شود.
3. کبر و خود برتر بینی:
که نمی تواند برتری دیگران را بر خود در نعمت و مقام و... مشاهده کند.
4. حبّ ریاست:
که آرزوی زوال نعمت را از دیگران می کند تا بر آنها حکومت نماید.
5. حبّ شهرت:
برخی افراد حب شهرت و اینکه آوازه جهان شوند را دارند و همین امر باعث می شود به کسانی که برتر از خود هستند و احساس می کنند مانع شهرت آنها می شوند، حسادت می ورزند.
6. ترس از نرسیدن به مقصود:
گاه انسان تصور می کند که نعمتهای الهی محدود است و اگر دیگران به آنها دست یابند، امکان رسیدن او را به آن نعمتها کم می کنند.
7. احساس حقارت:
افرادی که در خود لیاقت رسیدن به مقامهای بالا را نمی بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارت اند، آرزو می کنند که دیگران هم به جایی نرسند تا همانند یکدیگر شوند.
بنابراین، می توان گفت:
در واقع حسودان گرفتار نوعی تزلزل در پایه های ایمان به توحید افعالی پروردگار و حکمت و قدرت او هستند؛ چه اینکه انسانی که به این اصول مؤمن باشد، می داند تقسیم نعمتها از سوی خداوند حسابی دارد و بر طبق حکمتی است و نیز می داند خداوند توانایی دارد که بیشتر و بهتر به او ببخشد، هرگاه او را شایسته نعمتی بداند
.
به همین جهت، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که خداوند به موسی بن عمران علیه السلام فرمود:
«لَا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ عَلَی مَا آتَیْتُهُمْ مِنْ فَضْلِی وَ لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی ذَلِکَ وَ لَا تُتْبِعْهُ نَفْسَکَ فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِی صَارٌّ لِقَسْمِیَ الَّذِی قَسَمْتُ بَیْنَ عِبَادِی وَ مَنْ یَکُ کَذَلِکَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَیْسَ مِنِّی؛
[ای موسی!] به مردم نسبت به آنچه از فضلم به آنها داده ام حسودی مکن و چشم به آن ندوز و آن را در دل پی گیری نکن؛ زیرا حسود نسبت به نعمتهای من [که به بندگان داده ام [خشمگین است و مخالف تقسیمی است که در میان بندگانم قسمت کرده ام و کسی که چنین باشد، نه من از اویم و نه او از من است.»
پس می توان گفت حسود انحراف از توحید دارد و پایه های اعتقادی او متزلزل و غیراستوار است؛
لذا امام صادق علیه السلام فرمود:
«إِنَّ الْمُوءْمِنَ یَغْبِطُ وَ لَا یَحْسُدُ وَ الْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَ لَا یَغْبِطُ؛ مؤمن غبطه می خورد، ولی حسد نمی ورزد؛ اما منافق حسد می ورزد و غبطه نمی خورد«
داستان مردی از انصار که پیامبر(ص)شهادت داد اهل بهشت است.
نقل شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به مردی از انصار شهادت داد که او اهل بهشت است. افرادی نسبت به این مسئله حساس شدند و رفتار آن مرد را زیر نظر گرفتند. بعد از بررسی دیدند اعمال فراوانی ندارد، جز آنکه هنگام خوابیدن در رختخواب ذکر خدا را می گوید و واجبات خویش همچون نماز صبح را انجام می دهد. به او گفتند: رازِ اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله تو را اهل بهشت دانست، چه بود؟ گفت: می بیند که من اعمال زیادی ندارم، منتهی این حالت در من وجود دارد که هیچ گاه نسبت به مسلمانی حتی در دلم خیانت روا نمی دارم؛ «وَلا حَسَدا عَلی خَیْرٍ اَعْطاهُ اللَّهُ اِیَّاهُ؛ و حسد نمی ورزم بر خیر[و نعمتی[ که خدا به او عطا فرموده است.»