متن منبر روز بیست و پنجم ماه رمضان با موضوع عبادت قلبی و روضه اربعین زیارت جابر
روز بیست و پنجم – عبادات قلبی
«سی نغمه از رمضان»
فیش سخنرانی کوتاه - شرح دعای روزهای رمضان المبارک
متن دعا
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّا لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ مُسْتَنّا بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِیَائِکَ یَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیِّینَ
ترجمه
خدایا مرا در این روز از دوستدارن دوستانت و دشمن برای دشمنانت قرار بده و از کسانی قرار بده که به سنت نبی خاتمت عمل می کند ای کسی که قلب انبیا را نگه داری می کنی
شروع با سوال
وقتی خداوند متعال داستان شتر صالح و کشته شدن آنرا نقل می کنه می فرماید : فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ.( اما) آنها آن را از پاى در آوردند و او به آنها گفت (مهلت شما تمام شده) سه روز در خانههاتان متمتع گردید (و بعد از آن عذاب الهى فرا خواهد رسید) این وعدهاى است که دروغ نخواهد بود. (65 / هود)
در حالی که در روایات اسلامى مىخوانیم آن کس که ناقه را از پاى در آورد یک نفر بیش نبود، ولى با این حال چرا قرآن این کار را به تمام جمعیت مخالفان صالح نسبت مىدهد و به صورت صیغه جمع مىگوید فَعَقَرُوها . و نه تنها نسبت می دهد، بلکه در عذاب هم همه مخالفان را عذاب میکند، چرا؟ این با عدالت سازگار است که یک نفر مرتکب عملی بشود و همه قوم اون به آتش اون یکی بسوزند؟
امیر مؤمنان على علیه السلام جواب این سوال را داده اند آنجا که مىفرماید:و انما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمهم اللَّه بالعذاب لما عموه بالرضا : ناقه ثمود را یک نفر از پاى در آورد، اما خداوند همه آن قوم سرکش را مجازات کرد چرا که همه به آن راضى بودند
این به خاطر آن است که اسلام رضایت باطنى به یک امر و پیوند مکتبى با آن را به منزله شرکت در آن مىداند، در واقع توطئه این کار جنبه فردى نداشت، و حتى کسى که اقدام به این عمل کرد، تنها متکى به نیروى خویش نبود بلکه به نیروى جمع و پشتیبانى آنها دلگرم بود و مسلما چنین کارى را نمىتوان یک کار فردى محسوب داشت بلکه یک کار گروهى و جمعى محسوب مىشود.
لذا در دعای امروز هم می خوانیم که اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّا لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ چون این محبت به اولیای خدا و دشمنی با دشمنانش ناخدا گاه ما رو در تیم اولیای خدا قرار میده.
اقناع اندیشه با تمثیل
بدون شک آنها که در برنامهاى شرکت دارند و تمام مشکلات و زحمات آن را تحمل مىکنند داراى امتیاز خاصى هستند، اما این به آن معنى نیست که سایرین مطلقا در آن شرکت نداشته باشند، بلکه چه در آن زمان و چه در قرون و اعصار آینده تمام کسانى که از نظر فکر و مکتب، پیوندى با آن برنامه دارند به نوعى در آن شریکند.
بعنوان مثال در مسابقات جهانی فوتبال، در پیروزی یک تیم چه کسانی شریکند ؟ کار اصلی رو اون فوتبالیستی انجام میده که گل میزنه، اما اون تماشاچی هایی که توی ورزشگاه دارند تشویقش میکنند هم شریکند. لذا اساسا امروزه روی تشویق تماشاچی ها دارند سرمایه گذاری میکنند.این فوتبالیست با اون تشویق هاست که احساس حامی پیدامیکنه و اون حمایتها جسارت گل زدن رو به ورزشکار میده . حتی بالاتر اینکه اون فوتبالیست میدونه که چند میلیون آدم الان دارند از طریق تلویزیون تو کل دنیا بازی رو دنبال میکنند و از این بازیکن حمایت میکنند ، همین بالاترین انرژی و جرأت رو میده. لذا تمام حامیان این بازیکن در سرتاسر دنیا در گلی که او زده شریک خواهند بود. بنابراین اگه کسی که میخواد گناهی مرتکب بشه یا کار خیری رو انجام بده ، احساس وجود حامی در اطرافیان و حتی در دورترین نقطه دنیا هم جرأت ارتکاب عمل خیر یا شر رو میده و الا انسانی که تنها باشه هیچ وقت جسارت چنین ارتکابی رو نخواهد داشت.
ضمن اینکه این مساله که شاید در هیچیک از مکاتب جهان نظیر و مانند نداشته باشد بر اساس یک واقعیت مهم اجتماعى استوار است و آن اینکه کسانى که در طرز فکر با دیگرى شبیهند هر چند در برنامه معینى که او انجام داده شرکت نداشته باشند اما به طور قطع وارد برنامههاى مشابه آن در محیط و زمان خود خواهند شد، زیرا اعمال انسان همیشه. پرتوى از افکار او است و ممکن نیست انسان به مکتبى پاى بند باشد و در عمل او آشکار نشود.لذا در روایت اومده که حضرت على علیه السلام فرمود:
الراض بفعل قوم کالداخل معهم فیه و على کل داخل فى باطل اثمان اثم العمل به و اثم الرضا به : کسى که به کار گروهى راضى باشد همچون کسى است که با آنها در آن کار شرکت کرده است، اما کسى که عملا شرکت کرده دو گناه دارد گناه عمل و گناه رضایت (و آن کس که فقط راضى بوده یک گناه دارد) ( تفسیر نمونه / ج 9 / ص 159.)
اقناع اندیشه
با توضیح و تبیین
البته مقصود از رضایت و نارضایى در این بحث، تمایلات و هوسهاى سطحى و مقطعى نیست که تحت تأثیر احساسات زودگذر در انسان پدید مىآید و به سرعت زایل مىگردد بلکه مقصود آن گونه تمایلاتى است که از نوعى ارتباط فکرى و ایدئولوژیکى و وحدت منافع حکایت مىکند، یعنى تمایلات برخاسته از طبیعت و شاکله انسان که در رویه و منش وى اثر مىگذارد و او را با همگنان خود همخو و همسو مىسازد. بازتاب این گونه تمایلات ریشهدار، در عمل انسان تا آن اندازه مؤثر است که اگر مقتضى موجود و مانع مفقود باشد انسان بىدرنگ همرنگ جماعت مىشود و انجام مىدهد کارى را که دیگران مىکنند. فردى که راضى به عمل دیگران است گر چه عملا با آنها همکارى نکرده و فعلا نیز تصمیم به انجام آن ندارد اما انگیزه عمل در عمق جانش مانند آتش زیر خاکستر است و تنها یک جرقّه مىخواهد تا مشتعل شود و محیط را شعلهور سازد، یعنى اگر زمینه فراهم شود او نیز همان عمل را با همان انگیزه انجام خواهد داد.
با این توضیح مىتوان گفت که وجود چنین انگیزههایى در عمق وجود انسان، شخصیت گروهى («من» اجتماعى) او را مىسازد و در حقیقت، شخصیت او را با شخصیت دیگران و اندیشه او را با اندیشه و اعتقاد دیگران پیوند مىزند و در نتیجه آنچه آنها دارند متعلق به اوست و آنچه آنها انجام مىدهند به حساب او گذاشته مىشود و خلاصه سر نوشت او به سرنوشت گروه گره خورده و در نتیجه آثار اعمال و تبعات کردار آنان گریبانگیر وى نیز مىشود
پرورش احساس
با مناجات و شعر
لذا در دعای صحیفه سجادیه امام علیه السلام می فرماید: اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا وَ حَرَکَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْیُنِنَا وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ؛ (صحیفه سجادیه / ص 58.) یعنی حضرت قبل از اینکه از خدا بخواهد که حرکت اندامها و نگاههاى پنهانى چشمها و سخنان زبانهامان را موجب ثواب خودت قرار ده، اول از همه می فرماید که خدایا عقربه و رازهاى دل ما را مجب ثواب خودت قرار ده.
گر دردل تو گل گذرد گل باشی ........ ور بلبل بی قرار بلبل باشی
توجزئی وحق کل است اگرروزی چند ......... اندیشۀ کل پیشه کنی کل باشی
رفتار سازی
با گره زدن
بنابر این خیلی باید مراقب هوای دلمون باشیم؛ هنگامى که در میدان جنگ جمل یاران على علیه السلام از پیروزى بر یاغیان آتش افروز خوشحال شدند، یکى از آنها عرض کرد: چقدر دوست داشتم که برادرم در این میدان حاضر بود تا پیروزى شما را بر دشمن با چشم خود ببیند امام رو به او کرد و فرمود: اهوى اخیک معنا: بگو ببینم قلب برادر تو با ما بود ؟!.
فقال نعم: در پاسخ گفت آرى .امام فرمود:فقد شهدنا (غم مخور) او هم با مادر این میدان شرکت داشت .
سپس اضافه فرمود:
و لقد شهدنا فى عسکرنا هذا اقوام فى اصلاب الرجال و ارحام النساء سیرعف بهم الزمان و یقوى بهم الایمان: از این بالاتر به تو بگویم: امروز گروههایى در لشگر ما شرکت کردند که هنوز در صلب پدران و رحم مادرانند (و به دنیا گام ننهادهاند!) اما بزودى گذشت زمان آنها را به دنیا خواهد فرستاد و قدرت ایمان با نیروى آنها افزایش مىیابد (تفسیر نمونه / ج 9 / ص 159)
همیشه و همه جا عقربه دلت رو کنترل بکن، ببین کدوم طرفی میچرخه. از هر حادثه ای که با خبر شدی ببین چه موضعی میگیری . امام صادق (ع) فرمود: هر کس همسایه گنهکارى داشته باشد و او را از گناه باز ندارد شریک او خواهد بود. قال الصادق علیه السّلام: من کان له جار و یعمل بالمعاصی فلم ینهه فهو شریکه.(الحکم الزاهره / ص 362)
اگه دیدی که دوست با دروغ ودزدی حق کسی رو ضایع کرد، اگه رشوه دادن وگرفتن کسی رو دیدی، اگه کتک خوردن یک ضعیفی رو بدست یک قوی دیدی و لبخند خوشایند زدی تو گناه همه اینها شریک خواهی بود . خیال هم نکنیم که می تونیم با سکوت و بی توجهی ، خودمون رو تبرئه کنیم و قاطی ماجرا نکنیم . نه خیر آقاجون تو روایت داریم حضرت می فرماید : الساکت أخ الراضی و من لم یکن معنا کان علینا(بحار الانوار ، ج 74 ، ص 423.) این وسط نمی شه ایستاد ، به محض اینکه مشاهده کردی یا در جریان قرارگرفتی دیگه یه طرف ماجرا شما هستی . بالاخره باید جبهه ای که توش هستی رو برای خودت معلوم کنی.
روضه کوتاه
عطیّه کوفى میگه با جابر بن عبد اللَّه انصارى براى زیارت قبر امام حسین علیه السّلام از کوفه بکربلا رسیدیم جابر کنار قبر امام حسین علیه السلام عرضه داشت : من گواهى دهم که شما نماز را بپاداشتید و زکاة را پرداختید و امر بمعروف و نهى از منکر نمودید و با ملحدان و بىدینان مبارزه کردید و خدا را بندگى کردید تا بسرحدّ یقین و باور کامل رسیدید، سوگند بآن کس که محمّد را براستى برگزید ما در راهیکه شما رفتید با شما شرکت داریم.
عطیه میگوید بجابر گفتم چگونه (ما شریک آنهائیم)؟ با اینکه از دره فرود نیامدیم و از کوهى بالا نرفتیم و شمشیر نزدیم ولى آنها سرشان از بدنها جدا شده و فرزندانشان یتیم و زنهاشان بیوه گشتند، گفت اى عطیه از دوستم رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم شنیدم فرمود هر کس قومى را دوست بدارد با آنها محشور گردد، و هر کس کردار قومى را دوست بدارد با آنها شریک است، سوگند بآن کس که محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را براستى برگزید نیّت و قصد من و یارانم همان نیّت امام حسین علیه السّلام و اصحاب آن حضرت است.
اما جابر هنگام زیارت قبر اربابش چه کرد ؟ کنار فرات رفت و غسل کرد چون نزدیک قبر رسید بمن گفت دستم را بقبر برسان، تا دستش بقبر رسید بیهوش بروى آن افتاد، قدرى آب بصورتش پاشیدند تا حالش بجا آمد، سپس سه بار گفت یا حسین، بعد از آن گفت َّ : حَبِیبٌ لَا یُجِیبُ حَبِیبَهُ؟ دوست جواب دوستش را نمیدهد، بعد از آن خودش پاسخ خودش رو داد: چگونه پاسخ دهى، زیرا خون از رگهاى گردنت به پشت و شانهات روان شده، و بین بدن و سر مبارکت جدائى افتاده،(شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام/ ص 179)