ثواب افطاری در فرهنگ اسلامی
ثواب افطاری در فرهنگ اسلامی
در روایت است که: هیچ چیز مانند غذا دادن و قربانى کردن انسان را به خداوند متعال نزدیک نمیکند. (بحارالانوار، ترجمه ج 67 و 68، ج2، ص347) در این میان افطاری بهتر و برتر است .
وَ قَالَ النَّبِیُّ(صلی الله علیه و آله) مَنْ فَطَّرَ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُؤْمِناً صَائِماً کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللهِ لَیْسَ کُلُّنَا نَقْدِرُ عَلَى أَنْ نُفَطِّرَ صَائِماً فَقَالَ إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى کَرِیمٌ یُعْطِی هَذَا الثَّوَابَ مِنْکُمْ مَنْ لَمْ یَقْدِرْ إِلَّا عَلَى مَذْقَةٍ مِنْ لَبَنٍ یُفَطِّرُ بِهَا صَائِماً أَوْ شَرْبَةٍ مِنْ مَاءِ عَذْبٍ أَوْ تُمَیْرَاتٍ لَا یَقْدِرُ عَلَى أَکْثَرَ مِنْ ذَلِک. (من لا یحضره الفقیه، ج2، ص134)
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود هر کس یک مؤمن روزهدار را در این ماه افطارى دهد، پاداشى برابر با آزاد کردن یک بنده نزد خدا داشته، و مایه آمرزش گناهان گذشته وى نیز خواهد بود، پس گفتند: یا رسول الله، همگى ما قادر بر افطارى دادن به روزه دارى نیستیم، پس فرمود: خداى تبارک و تعالى چندان کریم است که به کسى از شما که نتواند جز با جرعه شیر آمیخته با آبى، یا شربت آب گوارایى، یا چند دانه خرما روزهدارى را افطارى دهد و بر انفاق چیزى بیش از این قادر نباشد، همین ثواب را عطا مىکند.
همچنین نقل است:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ(علیهالسلام) أَنَّهُ قَالَ تَفْطِیرُکَ أَخَاکَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِک.(من لا یحضره الفقیه، ج2، 134) از امام ابوالحسن(علیهالسلام) روایت است، که فرمود: افطارى دادن به برادر مسلمانت از روزه داشتنت افضل است .
و نیز:
عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ(علیهالسلام) قَالَ مَنْ فَطَّرَ صَائِماً فَلَهُ أَجْرٌ مِثْلُه؛ هر که روزهداری را افطار دهد اجری همچون او خواهد داشت.(من لا یحضره الفقیه، ج2، 134)
میهمان هم فرقی نمیکند. هر که باشد عزیز و محترم است و لازم نیست برای رسیدن به ثواب افطاری حتما فقرا را دعوت نمود البته اطعام فقرا علاوه بر ثواب افطاری، انفاق نیز محسوب میشود اما افطار به خویشاوندان ارجحیت دارد.
وَاعْبُدُوا اللهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاً فَخُوراً (سوره النساء، آیه 36) خداى یکتا را بپرستید و چیزى را بر او شریک قرار مدهید و نسبت به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و همسایگان نزدیک و بیگانه و دوستان موافق و رهگذران و بندگان و پرستاران که زیر دست شمایند نیکى و مهربانى کنید که خدا مردم خودپسند و متکبّر را دوست ندارد.
طبق این آیه شریفه برای نیکی کردن، خویشاوندان بر فقرا و دوستان و همسایگان برتری دارند. افطاری در ماه مبارک رمضان به خویشاوندان، فرصت خوبی برای دلجویی از یکدیگر، صله ارحام و برطرف کردن مشکلات عاطفی و مادی اقوام فراهم میکند.
در هر حال افطاری موجب انس و الفت، تجدید دیدارها، پیوند ارحام، انفاق، و ترویج خوبیها و دوستیهاست و اما مهمترین اثر افطاری، در ترویج فرهنگ روزهداری است ضمن آن که شادی و طراوت فوق العادهای هم به ماه مبارک رمضان میبخشد. افطاری موقعیتی فراهم میکند تا روزهداران در برخورد با یکدیگر از ایمان و صبر یکدیگر تاثیر بگیرند و اعتقادات خود را تقویت کنند. (... و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.) معمولا روزهخواران در اثر ترویج فرهنگ صحیح افطاری تحت فشار روانی قرار میگیرند.
افطاری با روح الهی
یک سفره افطار که با رعایت استانداردهای حلال بودن، رعایت واجبات نمودن، حفظ شئونات شایسته، و مهمتر از همه با نیت تقرب فراهم گردد، میتواند بنده خواری را نزد خدای تعالی، گرامی کند و گناهان بزرگی را از نامه اعمال او بزداید. حدود حلال که مشخص و تعریف شده است. حدود واجب نیز، پرهیز از اسراف و تفاخر است؛ کلوا واشربوا ولا تسرفوا؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید. این آیه شریفه که از محکمات قرآن است، به وضوح و روشنی حد و مرز واجب در خوردن و خوراندن را بیان میکند.
اما شئونات شایسته در افطاری دادن نیز آن است که اولویتها، وضعیت اقتصادی میزبان و بازتاب آن را در جامعه در نظر گرفت. افطاریهای سنگین و پرهزینه در جامعهای که وضعیت بیش از نیمی از جمعیت آن نابسامان است، میتواند بازتابی داشته باشد که علاوه بر ارتفاع ثواب و منفعت معنوی آن، موجب کدورتها و آزردگیها باشد. وقتی بسیاری از سفرههای افطاری از سادهترین غذاها نیز برخوردار نیستند و روزهداران با بی میلی و به اجبار گرسنگی بر سر آن مینشینند، انداختن سفرههایی که هزینههای میلیونی برمیدارد چگونه روح الهی داشته و مورد رضایت خداوند خواهد بود. آیا در جامعهای که بار تورم روی دوش قشر متوسط و ضعیف آن سنگینی میکند، چنین افطاریهای پرخرجی در بین اعمال مستحبی دیگری همچون رسیدگی به فقرا و ایتام، اولویت دارد .
این معایب برای آن حالتی است که فرض کنیم، غذای افطار صد در صد به مصرف میرسد و چیزی از آن اسراف نمیشود در غیر این صورت نه تنها سخنی از ثواب و قبولی نخواهد بود بلکه آنچه باقی میماند گناه بزرگ اسراف است. در حدیث علوی است: لا قربة باالنوافل اذا اضرت باالفرائض؛ عمل مستحب انسان را به خدا نزدیک نمیگرداند، اگر به واجب زیان رساند.(نهجالبلاغه، حکمت 39) ضیافت افطار، عمل مستحب، و اسراف نکردن و به رخ نکشیدن اموال، واجب است .
اسراف در دین ما بسیار مذمت شده تا آنجا که اسرافکاران برادران شیاطین معرفی شدهاند. پس چگونه میتوان با سفرهای که بسیاری از غذای آن اسراف میشود به خدا تقرب پیدا کرد و به ثواب افطاری رسید.
عیب دیگر آن است که افطاریهای سنگین، موجب کم شدن این ضیافت حسنه میگردد زیرا در وسع همه نیست که افطاریهای پرهزینه را تحمل کنند اما از ضیافتهای سبکتر هم شرم دارند.
گاهی اسراف مربوط به هدر رفتن غذا نیست بلکه به شان اقتصادی میزبان مربوط میشود. میزبان اگر ثروتمند نباشد ولی همچون ثروتمندان ضیافت نماید طبق آموزههای دینی اسراف کرده است .
اما اگر توانایی داشته باشد و به جهت اکرام میهمان و تقرب به خدا در تهیه افطاری، زیاد هزینه کند و سفرهای رنگین بیاندازد، اسراف نکرده است .
از امام صادق(علیهالسلام) فرمود: اگر کسى هزار درهم براى خوراکى هزینه نهد و مؤمنى از آن بخورد اسراف نباشد. (آداب معاشرت، ترجمه ج 16، بحارالانوار، ج2،293، اخبار باب ... ص 290)
اما از آن جهت که سفرههای رنگین و پرهزینه که موجب شانیتهای کاذب برای میزبان میگردد، خطر افتادن مسلمانان را در دام رقابت، تفاخر و ریا تقویت میکند، باید از افراط در آن پرهیز نمود. افراط و زیادهروی، فرهنگ افطاری اسلامی را آنچنان دگرگون میسازد که هیچ رنگ و بویی از خدا و معنویت نداشته باشد این حقیقتی است که هر چند به زبان آورده نشود با حواس فطری به خوبی درک میشود لذا در چنین مجالسی بعضا خود میهمانان با حالتی تمسخرآمیز به میزبان میگویند قبول باشد! ضمنا فقط به دلیل آن که کسی ثروتمند است و از مال خودش هزینه میکند مجوز اسلامی برای ریخت و پاشهای بیش از حد دریافت نمیکند.
روایت است که امام صادق (علیهالسلام) به ابان بن تغلب فرمود: به نظرت مىآید خداوند به کسى که عطاى بسیار فرموده از این جهت است که او نزد پروردگار، عزیز و ارزنده است. و کسى را که از عطایاى خود محروم نموده از این جهت است که وى نزد خداوند ذلیل و خوار است. هرگز چنین نیست. حقیقت اینست که مال، مال خداوند است و آن را به امانت نزد شخص متمکّن سپرده است و به امانتداران اجازه داده است که از مال خداوند در راه تأمین غذا و لباس و انتخاب همسر و تهیه مرکب خود به قدر معتدل و در خور شأن خویش استفاده کنند و مازاد امانت خدا را به مسلمانان مستمند و از کار افتاده برگردانند و بدین وسیله پراکندگى آنان را جمع کنند. اگر کسى در مال خداوند این چنین مشروع و معتدل تصرف نماید آنچه را که بهرهبردارى کرده بر وى حلال است. و اگر جز این عمل کند و بیش از اندازه در آن تصرف نماید ناروا و حرام است. سپس فرمود: اسراف نکنید که خداوند دوستدار مسرفین نیست.(بحارالانوار، ترجمه ج 67 و 68 ج2، ص 347)
منبع : تبیان