آنچه درباره فرهنگ عزاداری لازم است بدانیم
واژه عزا
واژه عزا، که واژه عربی است به دو معنی آمده:
1- به معنی نسبت دادن چیزی به چیز دیگر است.
2- به معنی تسلّی خاطر دادن، صبر و آرامش بخشیدن، و تحمّل و بردباری (2)
معادل فارسی آن سوگواری است .
نظر به اینکه در سوگواری، نسبت به صاحبان عزا، دل گرمی و دلداری میدهند، و علاوه بر اندوه و حزن درونی خود، حزن و اندوه سوگمندان را خالی میکنند، و به جای آن امید و آرامش و صبر و تحمّل میبخشند، از آن به عزاداری و به تعبیر روایات تعزیه و تسلیت تعبیر میشود.(3)
بنابراین فلسفه و اساس عزاداری آرامش بخشیدن، و دعوت به ....واژه عزا
واژه عزا، که واژه عربی است به دو معنی آمده:
1- به معنی نسبت دادن چیزی به چیز دیگر است.
2- به معنی تسلّی خاطر دادن، صبر و آرامش بخشیدن، و تحمّل و بردباری (2)
معادل فارسی آن سوگواری است .
نظر به اینکه در سوگواری، نسبت به صاحبان عزا، دل گرمی و دلداری میدهند، و علاوه بر اندوه و حزن درونی خود، حزن و اندوه سوگمندان را خالی میکنند، و به جای آن امید و آرامش و صبر و تحمّل میبخشند، از آن به عزاداری و به تعبیر روایات تعزیه و تسلیت تعبیر میشود.(3)
بنابراین فلسفه و اساس عزاداری آرامش بخشیدن، و دعوت به صبر و استقامت، و روحیه دادن و نابود نمودن هرگونه یأس و ناامیدی و خود زنی و خود خوری و خود باختگی است، و نتیجه آن جبران چالشها، و ترسیم خسارتها و نشاط بخشی به صاحبان اندوهی است که گاهی اندوهشان موجب بیماری روانی و سقوط و انحلال میشود.
=======================
عزاداری سنّتی نوعاً با گریه و ریختن اشک همراه است،
سؤال: اگر عزاداری برای آرامش است پس گریه و نوحه چرا؟
پاسخ اینکه: گریه دارای انواع مختلف است، و بیشتر انواع آن آرام بخش و به اصطلاح خالی کردن، اندوه درون، و جایگزینی آن به نوسازی است.
مسأله عزاداری به صورتهای مختلف در میان همه اقوام و ملتها از قدیم و ندیم، وجود داشته و دارد، چرا که یک موضوع فطری و طبیعی است، و در برابر حوادث تلخ و پر اندوهی که در همه جا و همه وقت رخ میدهد، ناگزیر مسأله عزا پیش میآید و گریزی از آن نیست، بنابراین باید به طور صحیح و مثبت اجرا شود، و به جای اینکه ویران گر باشد، سازنده گردد مانند لیموی ترشی که از آن شربت ناب میسازند، و موجب نشاط میشود.
=======================
پیشینه عزاداری
در امتهای قبل:
عزاداری اختصاص به کربلا و شهیدان آن ندارد، بلکه در همه جا، در موارد بسیار بوده و هست، به عنوان نمونه:
1- عزداری آدم :
قابیل و هابیل دو برادر از فرزندان حضرت آدم (سلام الله علیه) بودند، هابیل جوانی خداشناس و باتقوا و درست کار بود، ولی قابیل در گمراهی و انحراف به سر میبرد، هابیل در پرتو دین و معرفت به مقام ارجمندی رسید. قابیل به مقام او حسادت ورزید، و کینه او را به دل گرفت، و او را تهدید به کشتن نمود و سرانجام با کمال بی رحمی او را کشت، سر او را در میان دو سنگ نهاد، و با آن دو سنگ سر او را شکست.)4)
مطابق بعضی از روایات، هابیل در خواب بود، قابیل با کمال ناجوانمردی به او حمله کرد و او را کشت.(5)
آدم (سلام الله علیه) از این فاجعه آگاه شد، بسیار گریه کرد و همواره در یاد او بود، و به یاد او اشک میریخت. (6)
=======================
2- عزاداری یعقوب برای یوسف (سلام الله علیه):
در قرآن در سوره یوسف آمده، برادران یوسف، او را از دست پدرش یعقوب گرفته و سپس او را در بیابان به چاه انداختند، و قافلهای بر سر چاه آمد و یوسف را بیرون آورد، و به مصر برده و به عنوان برده فروخت و...حضرت یعقوب چهل سال به فراق یوسف گرفتار شد. قرآن از زبان او میفرماید:
«یا اسفی علی یوسف و ابیضّت عیناه من الحزن؛
وا اسفا بر یوسف! و چشمان او از اندوه سفید شد.»)8)
امام سجاد (سلام الله علیه) فرمود: «یعقوب از اندوه فراق یوسف (سلام الله علیه) آنقدر گریست که موی سرش سفید شد، و کمرش خم گردید، و دیدهاش نابینا گشت.»(9)
=======================
3- گریه یوسف :
یوسف (سلام الله علیه) نیز وقتی که با دسیسه همسر عزیز مصر، به زندان افتاد، در زندان از اندوه فراق پدرش یعقوب به قدری گریه کرد که به فرموده امام صادق(سلام الله علیه)، زندانیان به ستوه آمدند و به او پیشنهاد کردند یا روز گریه کند یا شب، تا در یکی از این دو وقت در آسایش باشند. یوسف این پیشنهاد را پذیرفت.(11)
=======================
عزاداری در امت اسلام:
مسأله عزاداری در میان پیامبران و اولیاء دیگر نیز به طور فراوان بوده است، تا آن هنگام که عصر پیامبر اسلام فرا رسید، آن حضرت نیز در سوگ عزیزان، عزاداری میکرد، و به آن دستور میداد و به عنوان نمونه:
1- عزاداری پیامبر (صلی الله علیه و آله):
وقتی که حضرت حمزه (سلام الله علیه) عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در جنگ احد به شهادت رسید، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در کنار جنازه به خون تپیدهاش بسیار گریست،
=======================
2- عزاداری مردم مدینه:
وقتی که با همراهان به مدینه آمد، از بسیاری از خانههای مدینه که شهید داده بودند صدای گریه شنیده میشد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) به یاد حمزه (سلام الله علیه) اشک میریخت، و مردم را به عزاداری برای حمزه (سلام الله علیه) تحریک کرده و فرمود: «ولکن حمزة لابواکی له الیوم!؛ولی امروز حمزه (سلام الله علیه) گریه کننده ندارد.»
=======================
3- عزداری فاطمه (سلام الله علیها):
سعد بن معاذ و اسید بن حضیر وقتی که این سخن را شنیدند به زنهای انصار گفتند: «نخست بروید حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را در گریه کردن برای حمزه همراهی کنید، سپس برای شهدای خود گریه نمایید.» بانوان صدا و گریه بلند کردند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و فاطمه (سلام الله علیها) که در مسجد در عزای حمزه (سلام الله علیه) مجلس داشتند، بیرون آمد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به آنها فرمود: «رحمت خدا بر شما باد، به راستی مواسات و ایثار کردید.»(12) از آن پس، حتی تا به امروز رسم شده که زنهای مدینه وقتی میخواهند برای گذشتگان خود گریه کنند، نخست به یاد حضرت حمزه (سلام الله علیه) گریه میکنند.(13)
=======================
4- عزاداری در شهادت جعفر طیار:
در مورد شهادت جعفر طیّار (سلام الله علیه) که در جنگ موته در سال هفتم هجرت رخ داد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مدینه به خانه جعفر رفت، به همسرش تسلیت گفت و بچههای او را نوازش داد و بسیار گریه کرد، و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود، از خانه بیرون آمد و با حال غمبار به خانه فاطمه (سلام الله علیها) وارد شد، شنید گریه و نوحه فاطمه (سلام الله علیها) برای جعفر (سلام الله علیه) بلند است، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«علی مثل جعفرٍ فلتبک الباکیة
باید بر شخصیّتی همانند جعفر هر بانوی گریه کننده بگرید.» سپس فرمود: «برای خانواده و فرزندان جعفر، غذا درست کنید و ببرید، زیرا آنها امروز به عزاداری مشغول هستند.»(14)
=======================
5- عزاداری پیامبر:
پیامبر (صلی الله علیه و آله) پسری به نام ابراهیم (سلام الله علیه) داشت، که در سال هشتم هجرت چشم به جهان گشود و در سال دهم در حالی که کمتر از دو سال داشت از دنیا رفت، مادرش ماریه قبطیه بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مرگ ابراهیم گریه میکرد، شخصی عرض کرد: «تو ما را از گریه نهی میکنی، ولی خودت گریه میکنی؟» در پاسخ فرمود: «این گریه نیست، بلکه علامت رحم و مهربانی است، کسی که رحم نداشته باشد مشمول رحمت الهی نمیشود.»
پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیکر ابراهیم (سلام الله علیه) را به خاک سپرد، چشمانش پر از اشک شد، گریه سختی کرد، ولی فرمود:
«تدمع العین، و یحزن القلب، ولانقول ما یسخط الرّب؛
چشم میگرید و قلب پر از اندوه میشود، ولی چیزی که موجب خشم خدا شود نمیگوییم.»(15)
=======================
6- گریه و مرثیه علی و فاطمه (سلام الله علیهما):
وقتی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) رحلت کرد، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از اندوه فراق او، و ظلمهایی که بر خاندانش شده بود، شب و روز گریه میکرد و عزاداری مینمود، و با اشعار جان سوزش دیگران را نیز به گریه و عزاداری فرا میخواند، از گفتار و اشعار او در فراق پیامبر (صلی الله علیه و آله) این بود:
«...پدر و مادرم به فدایت! با مرگ تو چیزی قطع شد که با مرگ دیگران قطع نشد... اگر نه این بود که تو مرا امر به صبر فرمودهای، و از بیتابی نهی کردهای، آنقدر گریه میکردم که اشکهای مخزن چشمم تمام شود، و این درد جانکاه همیشه برایم باقی، و حزن و اندوهم همیشگی و دائمی میشد، تازه اینها در برابر مصیبت فراق تو کم بود...»(16)
الموت لاوالد یبقی ولا ولداً
هذا السّبیل الیان لاتری احداً
هذا النّبی و لم یخلد لامّته
لو خلّد اللّه خلقاً قبله خلداً
للموت فینا سهامٌ غیر خاطئةٍ
من فاته الیوم سهمٌ لم یفته غداً
یعنی: مرگ نه پدر و مادر باقی میگذارد، و برنامه مرگ همچنان ادامه دارد تا همه بمیرند. مرگ حتی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را برای امّتش باقی نگذاشت. اگر خداوند کسی را قبل از پیامبر (صلی الله علیه و آله) باقی میگذاشت، او را نیز باقی میگذاشت. ناگزیر همه ما آماج خطاناپذیر تیرهای مرگ قرار میگیریم، اگر امروز هدف قرار نگرفت، فردا او را از یاد نمیبرد.»(17)
گریه حضرت زهرا (سلام الله علیها) در فراق پیامبر (صلی الله علیه و آله) بسیار جان سوز بود، در این مدت کوتاه بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرگز کسی او را خوشحال ندید، در هر هفته دوبار دوشنبه و پنجشنبه کنار قبر شهیدان احد میرفت و در آنجا پس از نماز و دعا گریه و عزاداری میکرد.
=======================
7- عزاداری فاطمه (سلام الله علیها) :
محمود بن لبید میگوید: پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را در کنار قبر شهیدان احد میدیدم او در کنار قبر حضرت حمزه (سلام الله علیه) توقف میکرد، و به عزاداری میپرداخت، در یکی از روزها به محضرش رفتم و گفتم: «ای سرور زنان، سوگند به خدا از این سوز و گدازهای تو بندهای دلم پاره پاره شد.» فرمود: «سزاوار است که گریه و عزاداری کنم، چرا که برترین پدران، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را از دست دادهام، آه چقدر مشتاق دیدارش هستم»، سپس این شعر را خواند:
اذا مات یوماً میّتٌ قلّ ذکره و ذکر ابی مذ مات و اللّه اکثر
هرگاه روزی شخصی مرد، یادش کم میشود، ولی سوگند به خدا از آن روز که پدرم رحلت کرده، یاد او بیشتر شده است.»(18)
گاهی کنار قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میآمد و با این اشعار جگر سوز، سوگواری میکرد:
ماذا علی من شمّ تربة احمدٍ
ان لا یشمّ مدی الزّمان عوالیا
صبّت علی مصائبٌ لو انّها
صبّت علی الایّام صرن لیالیاً
یعنی: «آن کسی که بوی خوش تربت (خاک قبر) پیامبر (صلی الله علیه و آله) را میبوید، اگر در زمان طولانی، بوی خوش دیگری نبوید چه خواهد شد؟ (یعنی همین بوی خوش تا آخر عمر برای او کافی است) آن چنان باران غم و اندوه بر جانم ریخته که اگر به روزهای روشن میریخت، آن روزها شب تیره و تار میگردید.»(19)
=======================
سابقه عزاداری برای امام حسین (سلام الله علیه)
عزاداری برای امام حسین(سلام الله علیه) و شهیدان کربلا از عصر حضرت آدم(سلام الله علیه) و در میان پیامبران و اولیاء خدا همواره بوده است، دراین باره نمونهها بسیار است، و نظر شما را به چند نمونه جلب میکنم:
1- عزاداری آدم علیه السلام:
صاحب الدّرالثمین در تفسیر این آیه:
«فتلقّی آدم من ربّه کلماتٍ فتاب علیه؛
آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آنها توبه کرد خداوند توبه او را پذیرفت.»(20)
نقل نموده: آدم (سلام الله علیه) به ساق عرش نگاه کرد، نام پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان (سلام الله علیه) را در آن دید، جبرئیل آن نامها را به او تلقین نمود و گفت بگو:
«یا حمید بحق محمّدٍ، یا عالی بحقّ علی، یا فاطر بحقّ فاطمة، یا محسن بحق الحسن و الحسین و منک الاحسان».
آدم (سلام الله علیه) این نامها را به زبان آورد، همین که نام حسین(سلام الله علیه) به زبانش آمد، اشکهایش جاری شد و قلبش فرو ریخت، از جبرئیل پرسید: «علّت چیست که وقتی نام پنجمی (حسین) بر زبانم جاری شود، قلبم شکسته شده و اشکهایم روان میگردد؟»
جبرئیل گفت: این پسرت دسختخوش مصیبتی میشود که همه مصیبتها در مقایسه با آن کوچک است. آدم پرسید: آن مصیبت چیست؟ جبرئیل گفت: او را تشنه و تنها و غریب و بی کس میکشند، شدت تشنگی او باعث میشود که بین آسمان و زمین را مانند دود مینگرد و آسمان را نمیبیند، آب میطلبد کسی جواب او را جز با زبان شمشیرها و شربت مرگ نمیدهد در حالی که فریاد میزند: «و اعطشاه! واقلّة ناصراه! آه از شدت عطش و کمی یار و یاور». سر او را مانند سر گوسفند ذبح کنند، و دشمنانش اموال و وسائل زندگیش را غارت مینمایند، و سرهای او و یارانش را بر سر نیزهها در شهرها و راهها میگردانند، در حالی که زنانشان همراه آن سرها هستند. در علم خداوند یکتا این چنین گذشته است.
در این هنگام آدم (سلام الله علیه) و جبرئیل مانند زن بچه مرده گریه و زاری کردند.(21)
=======================
2-عزاداری نوح (علیه السلام):
مرحوم راوندی در خرایج از تاریخ محمد النّجار، به سندش از انس، و او از پیامبر (صلی الله علیه و آله) ماجرای کشتی نوح (سلام الله علیه) را نقل میکند تا اینجا که فرمود: در آخر کار پنج میخ باقی ماند، و نوح(سلام الله علیه) به دستور خداوند، آنها را در پیشاپیش کشتی نصب کرد... وقتی که به میخ پنجم رسید، آن را نصب کرد، سپس بر روی آن چکش زد، نوری از آن بالا گرفت و آثار خون از آن دیده شد، جبرئیل گفت: این خون است، آنگاه ماجرای شهادت جان سوز امام حسین (سلام الله علیه) را برای نوح (سلام الله علیه) شرح داد، در این هنگام نوح گریه کرد و قاتلان و ظلم کننده به او را لعنت کرد.(22)
=======================
3- عزاداری ابراهیم (علیه السلام) :
در ماجرای فرمان خدا به ابراهیم (سلام الله علیه) در مورد قربان کردن اسماعیل (سلام الله علیه) پس از تسلیم ابراهیم در برابر فرمان خدا، سرانجام خداوند قوچی را برای ابراهیم (سلام الله علیه) فرستاد تا آن را به جای اسماعیل (سلام الله علیه) قربانی کند. در این راستا از حضرت رضا (سلام الله علیه) روایت شده خداوند به ابراهیم (سلام الله علیه) وحی فرمود: ای ابراهیم! محبوبترین خلق خدا در نزد تو کیست؟ ابراهیم: پروردگارا! انسانی محبوبتر از حبیبت محمّد (صلی الله علیه و آله) وجود ندارد.
خداوند به او وحی کرد: آیا او (محمّد (صلی الله علیه و آله)) را بیشتر دوست داری یا خودت را؟
ابراهیم: بلکه او را بیشتر از خودم دوست دارم.
خداوند به او وحی کرد: آیا فرزند او را بیشتر دوست داری یا فرزند خود را؟
ابراهیم: فرزند او را بیشتر دوست دارم.
خداوند فرمود: آیا ذبح فرزند او، از روی ظلم به دست دشمنانش برای قلب تو دردناکتر است، یا ذبح فرزند خودت به دست خودت در اجرای اطاعت من.
ابراهیم: پروردگارا! بلکه ذبح فرزند محمد (صلی الله علیه و آله) به دست دشمنانش، برای قلبم دردناکتر است.
خداوند فرمود: ای ابراهیم! جمعی که گمان میکنند از امّت محمد (صلی الله علیه و آله) هستند، به زودی حسین (سلام الله علیه) پسر محمّد (صلی الله علیه و آله) را پس از او از روی ظلم و عدوان میکشند و سرش را مانند گوسفند ذبح مینمایند، و به این علت سزاوار غضب و خشم من خواهند شد.
دل ابراهیم (سلام الله علیه) با شنیدن این سخن به درد آمد و به سختی گریه کرد، و برای مصائب جان سوز امام حسین (سلام الله علیه) عزاداری و گریه نمود.(23)
=======================
عزاداری پیامبر و امامان (علیهم السلام):
در مورد عزاداری پیامبر اسلام و فاطمه (سلام الله علیها) و علی (سلام الله علیه) پیرامون مصائب امام حسین(سلام الله علیه) نیز روایات متعدّدی ذکر شده، و همچنین عزاداری امامان (سلام الله علیه) بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه) که باز به عنوان نمونه اشاره میکنیم :
1- گریه و عزاداری امام سجاد (سلام الله علیه):
امام سجّاد (سلام الله علیه) که در جریان کربلا حضور داشت، پس از شهادت پدر، تا آخر عمر (مدت 34 سال) در موارد مختلف برای مصائب آن حضرت گریه میکرد و سوگواری مینمود.
=======================
2- عزاداری و گریه امام باقر (سلام الله علیه):
امام باقر (سلام الله علیه) نیز به یاد جدّش امام حسین (سلام الله علیه) گریه میکرد و مجلس عزا تشکیل میداد و حاضران را به سوگواری و گریه برای امام حسین (سلام الله علیه) تحریص و تشویق مینمود.(24)
=======================
3- عزاداری امام صادق علیه السلام:
علی بن اسماعیل تمیمی از پدرش نقل میکند که در محضر امام صادق (سلام الله علیه) بودم آن حضرت از سیّد حمیری (شاعر اهلبیت) خواست تا اشعاری در ذکر مصائب امام حسین (سلام الله علیه) بخواند. او اشعاری خواند که آغازش این بود.
امرر علی جدث الحسین
فقل لاعظمه الزّکیّة...
یعنی: به بدن حسین (سلام الله علیه) عبور کن و به استخوانهای پاکش بگو! پیوسته از اشک چشمها سیراب خواهی شد.
راوی گوید: دیدم اشکهای امام صادق(سلام الله علیه) مانند آب نهر جاری شد، و صدای گریهاش بلند گردید، و ناله و ندبه اهل بیتش کوچههای مدینه را پر کرد.(25)
=======================
4-عزاداری و گریه امام رضا (سلام الله علیه):
امام رضا (سلام الله علیه) نیز به طور مکرر مجلس عزای جدّش حسین (سلام الله علیه) را تشکیل میداد، و به دعبل میفرمود: مرثیه سرایی کند به طوری که آن بزرگوار بر اثر شنیدن ذکر مصائب امام حسین (سلام الله علیه) مدهوش شد، و میفرمود:
«انّ یوم الحسین اقرح جفوننا و اسیل دموعنا... فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون...؛
مصیبت روز شهادت حسین (سلام الله علیه) پلکهای چشم ما را زخم کرده، و اشکهای ما را مثل سیل روان ساخته، باید برای مانند مصائب حسین (سلام الله علیه) گریه کنندگان گریه کنند.»(26)
زیارت ناحیه امام عصر (عج) که آکنده از ذکر مصائب جان سوز امام حسین (سلام الله علیه) و یارانش است، نیز بیانگر عزاداری دائم آن حضرت برای مصائب جد مظلومش امام حسین(سلام الله علیه) است.(27)
=======================
پینوشتها:
1- صحیفه نور، ج 10، ص 31.
2- القاموس و المنجد واژه عزی.
3 - فروع کافی، ج 3، ص 203.
4. ماجرای کشته شدن هابیل به دست قابیل، در قرآن در سوره مائده آیه 27 تا 31 آمده است.
5. تفسیر قرطبی، ج 3، ص 2133.
6. بحار، ج 11، ص 228.
7. عیون اخبار الرضا (سلام الله علیه)، ج1، ص 243 به نقل از امام علی(سلام الله علیه)
8. سوره یوسف، آیه 83.
9. اللهوف، ص 210.
10. تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 452.
11. بحارالانوار، ج 90، ص 336.
12. اعلام الوری، ص 94، 95.
13. اسدالغابه، ج 2، ص 48.
14. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 15، ص 70 ؛ بحار، ج 21، ص 63.
15. بحارالانوار، ج 22، ص 157 و 151.
16. نهج البلاغه، خطبه 235.
17. انوار البهیّه محدّث قمی، ص 41 و 42.
18. بیت الاحزان، محدث قمی، ص 227 و 228.
19. همان، ص 225.
20. سوره بقره، آیه 37.
21. بحارالانوار، ج 44، ص 245.
22. همان، ص 231 (به طور تلخیص).
23. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 209.
24. لهوف، ص 209، بحار، ج 46، ص 109.
25. الغدیر، ج 2، ص 235.
26. بحارالانوار، ج 45، ص 257.
27. بحار، ج 101، ص 317 به بعد، و ص265