متن روضه شب یازدهم _ حاج محمود کریمی
کار خودش و عشق مثل همیشه کرد
دیگه باید بری، یعنی کاریش نمیشه کرد
برا تو زنده ام من این ارث مادریمه
ازت جدا نمیشم این حق خواهریمه
الان سرت توی آغوشه خواهرِ
یه ساعته دیگه دعوا سر، سرِ
پنجاه سال قلبم داره برات میکوبه
امروز سرنوشتم اسیر این غروبه
+ای وای...
من پا به پای تو تا آخرش میام
میمونم و خودم میرم انتقام
+اما یادت باشه
رفتی منو نبردی این کار روزگاره
تا خون توی رگامه نهضت ادامه داره....
کجا میخوای بری چرا منو نمیبری
این دم آخری چقدر شبیه مادری
+ابی عبدالله تو وداع آخر بدن سالم سالم نبود خیلی از زخم هاش رو خورده بود... حسین...
قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم
حسین هرچی که پیش اومد باید کنار هم باشیم
+ای داداش...
پیش پای خودش به خاک افتاد
همه را با نگاه پس می زد
تکیه بر نیزه ی غریبی داشت
خسته بود و نفس نفس می زد
زمانه دست خوش ظلم های بارز شد
برای جایزه قتل حسین جایز شد
زمانه دید که زخمی پر از نمک شده بود
و بوسه گاه پیمبر ترک ترک شده بود
زمانه دید غریبی خضاب با خون کرد
و تیر را به چه سختی ز سینه بیرون کرد
چنان که خون همه فواره زد به دشت
پناه بر تو خدایا مگر پناهی نیست
که دختر علی آن لحظه دید راهی نیست
به ناله خواست دل سنگِ خصم نرم کند
به ابن سعد چنین گفت تا که شرم کند
بترس عاقبت خویش را تباه کنی
حسین را بکشند و تو هم نگاه کنی
کسی به فکر ورق پاره های قران نیست
مگر میان شما کوفیان مسلمان نیست
+اینی که خانم می فرمایند:مگه شما مسلمان نیستید؟ میگه آخرین رفتار مسلمونی داشته باشید، نه اینکه هیچ کسی مهمان نمیکشه، نه اینکه هیچ کسی آزار به بچه نمیرسونه، میان شما یعنی یک مسلمون نیست این کشته رو به قبله بکنه، یه مسلمون نیست به این کشته اول آب بده، یعنی یه مسلمون نیست خنجرش کُند نباشه، یه مسلمون نیست حسین و جلو زن و بچه اش نکشه...
ببین ز چهار طرف جور دشمن دَله را
جفای خولی و شمر و سنان و حرمله را
که از تفاهمشان لرزه در زمین افتاد
عزیز فاطمه از اسب بر زمین افتاد
کدام آیه به لب های او مجدد شد
که نیزه آمد راه گلوی او سد شد
مخواه شرح گل و ظلم خاربن سخت است
که شرح لحظهٔ و شمر جالس سخت است
میان میدان بلا، حلقه زدند اشقیا
دور عزیز مجتبی، هیچ کسی نزد صدا
چند نفر به یک نفر
به روی خاک علقمه، خسته نشسته فاطمه
بارش تیر و نیزه شد، گفت غریب کربلا
چند نفر به یک نفر
حسین بود محتظر، دید به پیکر پسر
نشسته تیر تا به پر، گفت به قوم بی حیا
چند نفر به یک نفر
چو دید زینب حزین، سنگ جفا شاه دین
حسینش افتاد زمین، کشید ناله ای خدا
چند نفر به یک نفر
دست یکی به موی او، سنگ یکی به روی او
دست یکی به پیراهن، به روی سینه جای پا
چنو نفر به یک نفر
به رو خاک سرش، شمر به دست خنجرش
یکی پی عمامه اش، یکی به دنبال عبا
چند نفر به یک نفر
پیش نگاه مادرش ...
+گفت: شنیدم لحظه ای که داشتم سر رو از بدن جدا میکردن، یه ناله جانسوزی هی میگفت غریب مادر؛ آخه یه موقع سر راحت جدا میشه...
به پیش چشم مادرش، جدا شد از بدن سرش
اهل حرم به سرزنان، صدا زدن بچه ها
چند نفر به یک نفر
+همچین دید خنجر نمیبره بدن با لگد برگردوند...
+ براش آب آوردن لحظهٔ آخر جلو صورتش روی زمین میریخت نانجیب، گفت حسین این همه آب یه قطره اش هم بهت نمیدیم... صدای مادر بلنده بنیَ روضه خون فاطمه اس بنیَ... کشتنت... آب ندادن مادر...ذبحت کردن...
+شرح روضه خوندن امام زمان اینه؛ میگن ذبح سریع رگ ها رو بزن که زود جان بده رهاش کن؛ تا لحظهٔ آخر حسین دست و پا میزد.... ای وای...
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
ای وای زینب...
دانلود بخش اول (کار خودش و عشق مثل همیشه کرد )
دانلود بخش دوم (پیش پای خودش به خاک افتاد)