جریان تنور خولی
خولی بن یزید اصبحی از دژخیمان کوفه و دشمنان اهل بیت «ع» بود.
پس از آنکه امامحسین «ع» روز عاشورا در قتلگاه بر زمین افتاد، جلو آمد تا سر مطهر حضرت را جدا کند.
وی به اتفاق حمید بن مسلم ازدی، سر امام حسین را نزد ابن زیاد برد، اما چون دیر شده و در قصر بسته بود، خولی سر مطهر را شب به منزل برد و پنهان کرد.
او دو زن داشت.چون زنش فهمید که سر حسین «ع» را به خانه آورده، کینه او را به دل گرفت و از رختخواب بلند شد و دیگر با او همبستر نشد.
خولی در ایام مختار پنهان بود.زن دیگرش (به نام عیوف بنت مالک) جای او را به یاران مختار خبر داد.این زن از آن هنگام که خولی سرابا عبدالله «ع» را آورده بود با او دشمن شده بود.خولی را گرفته، کشتند.[1]
آن شب که خولی سر مطهر را به منزل خویش برده بود، همسرش از آن اتاق یا تنوری که سر در آن نهاده شده بود، نوری را دید که به آسمان کشیده شده است.[2] «تنور خولی» از همین جا درمرثیهها راه یافته است.
شب بود و من به مطبخ آن خانه آمدم
مطبخ نه، سوی راز نهانخانه آمدم
دیدم که نور میزند از دخمهای برون
دل خستهام کشاند به دنبال رد خون
خون در میان نور چه میکرد؟یا علی
خورشید در تنور چه میکرد؟یا علی «ع»[3] .
تا جهان باشد و بوده است، که داده است نشان
میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور
سر بی تن که شنیده است به لب سوره کهف؟
یا که دیده است به مشکات تنور آیت نور[4] .
پی نوشتها:
[1] اعیان الشیعه، ج 1، ص 612، بحار الانوار، ج 45، ص 125.
[2] مقتل الحسین، مقرم، ص 391.
[3] نادر بختیاری (کیهان 6/5/73).
[4] نیر تبریزی