منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

  • خانه
  • درباره من
  • سرآغاز
  • تماس با من
منبرهای معنوی
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۳۳/فصلت﴾
و چه شخصی خوش گفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک انجام دهد و گوید من [در برابر خدا] از تسلیم‏ شدگانم (۳۳/فصلت)
************
حسین سبزعلی هستم
از محصلین مرکز تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم (تربیت راهنما)
امیدوارم توفیق خداوند متعال و اهل بیت شامل حال حقیر شده ، از خطباء ، سخنرانان و دعوت کنندگان به سوی خداوند متعال باشم.

دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
  • تیر ۱۳۹۸  (۱)
  • خرداد ۱۳۹۸  (۲)
  • اسفند ۱۳۹۷  (۴)
  • آذر ۱۳۹۷  (۱)
  • آبان ۱۳۹۷  (۸)
  • مهر ۱۳۹۷  (۸)
  • شهریور ۱۳۹۷  (۴۹)
  • تیر ۱۳۹۷  (۱)
  • خرداد ۱۳۹۷  (۷)
  • ارديبهشت ۱۳۹۷  (۴۰)
  • فروردين ۱۳۹۷  (۴۶)
  • اسفند ۱۳۹۶  (۴)
  • بهمن ۱۳۹۶  (۵)
  • دی ۱۳۹۶  (۴)
  • آذر ۱۳۹۶  (۴۴)
  • آبان ۱۳۹۶  (۹)
خلاصه آمار
آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۴/۱۲
    متن سخنرانی درباره حضرت معصومه سلام الله علیها
  • ۹۸/۰۳/۰۵
    بیش از 30 عامل بخشش و مغفرت الهی
  • ۹۸/۰۳/۰۵
    مغفرت در قرآن
  • ۹۷/۱۲/۰۷
    درسهای عبادی ، اقتصادی از زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها
  • ۹۷/۱۲/۰۷
    مدح میلاد حضرت زهرا
  • ۹۷/۱۲/۰۷
    متن سخنرانی مقام مادر جلسه اول
  • ۹۷/۱۲/۰۷
    مقام مادر ، میلاد حضرت زهرا
  • ۹۷/۰۹/۲۸
    اشاره به حکمت آفرینش چشم و بینی و پیشانی
  • ۹۷/۰۸/۲۷
    نگرش امیرالمومنین به علل و نتایج فقر
  • ۹۷/۰۸/۲۶
    چهل حدیث وحدت
پیوندها
  • ساخت وبلاگ جدید در blog.ir
  • نرم افزار مهاجرت به blog.ir
  • وبلاگ رسمی شرکت بیان
  • صندوق بیان
  • تارنمای فرهنگی المهدی (عج)
پیوندهای روزانه
  • پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
  • آخرین وبلاگ های به روز شده
  • زندگی به سبک بیان!
طبقه بندی موضوعی
  • منبر اخلاقی

     (۵۵)
    • منبر در مورد حسادت

       (۷)
    • منبر مال حلال و حرام

       (۶)
    • آثار انفاق

       (۴)
    • درسهای اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی قدس سره

       (۳۴)
  • منابر قرآنی

     (۸)
  • منبر کامل

     (۲۹)
  • مواد منبر

     (۲۲)
    • اشعار منبری

       (۴)
    • ضرب المثل های منبر

       (۱)
    • احکام منبر

       (۴)
    • داستان منبر

       (۴)
    • کلمات قصار منبر(جملات کوتاه و حکیمانه بزرگان و..)

       (۴)
  • لطیفه منبر

     (۲)
  • مطالب مفید قرآنی،روایی،علمی و... برای منبر

     (۱۸)
  • روضه منبر

     (۳۸)
    • روضه فاطمه سه ساله

       (۱)
    • روضه حضرت زینب س و زنان کربلا

       (۱)
    • روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام

       (۱)
  • منابر 14 معصوم

     (۷۷)
    • منبر حضرت محمد صل الله علیه و آله

       (۵)
    • متن منبر درباره امام علی علیه السلام

       (۴)
    • مطالب منبر درباره حضرت زهرا سلام الله علیها

       (۸)
    • امام حسین علیه السلام

       (۴۸)
      • متن سخنرانی محرم1397

         (۲۳)
      • متن روضه محرم 1397

         (۲۴)
    • متن منبر و روضه امام هادی علیه السلام

       (۲)
    • منبر امام مهدی عج

       (۴)
  • مولودی منبر

     (۱)
  • منبر شاد

     (۲)
  • خاطرات منبر

     (۱)
  • منبر نماز

     (۳)
  • منبر شهدا و راهیان نور

     (۲)
  • متن منبر مجالس ختم

     (۸)
  • منبر در مورد دعا

     (۲)
  • منبر ایام و مناسبت ها

     (۱)
  • منبر خانواده و تربیت

     (۱)
  • تمثیل

     (۱)
  • ماه های اسلامی و مناسبت ها

     (۴۵)
    • ماه رجب

       (۲)
    • ماه رمضان

       (۴۳)
  • بخش شبهات

     (۳)
  • منبر مجالس ختم ،مرگ ، قیامت ، معادو..

     (۵)
    • منبر درباره مرگ ، قبر و اموات

       (۳)
  • احادیث ، چهل حدیث ها

     (۲)
  • متن منبر درباره خداوند متعال

     (۳)
کلمات کلیدی

بیش از 30 عامل مغفرت خدا

عوامل مغفرت در قرآن و روایات

عوامل مغفرت الهی

عوامل مختلف مغفرت

عوامل مختلف بخشش گناهان

تقلید ممدوح

تقلید مذموم

آیا تقلید در احکام عقلانی است

حکم شرعی کوهنوردی مختلط

حکم شرعی اردوی مختلط

حکم شرعی اختلاط زن و مرد

حکم شرعی اختلاط دختر و پسر

گریه بر حسین علیه السلام گناهان بزرگ را از بین می برد

همسویی توبه و اشک بر حسین علیه السلام

شبهه شیعتنا العرب و العجم عدونا

زنان ایرانی را به اسارت بگیرید جمله امام حسین نیست

متن روضه شب تاسوعا

متن مجموعه روضه های شب های محرم

متن روضه های محرم

متن روضه شب های محرم از مداحان معروف

متن روضه ده شب محرم

سخنی از فیض کاشانی در مورد توبه

سخنی از امام خمینی ره در مورد توبه

خوشحالی خدا از توبه بنده

توبه کنندگان واقعی

شب قدر شبی برای امام علی علیه السلام و یازده فرزند اوست

به شب قدر ایمان بیاورید

شب قدر شبی برای اعتقاد راسخ به امام عصر عح

رابطه شب قدر و امامت

پیامبر صل الله علیه و آله : من انکر المهدی فقد کفر

پربیننده ترین مطالب
  • ۹۷/۰۶/۲۸
    متن شعر حسین جان ای آبروی دو عالم
  • ۹۷/۰۶/۱۴
    متن روضه امام سجاد _ شب دوازدهم محرم _ حاج حیدر خمسه
  • ۹۶/۰۹/۱۴
    متن مولودی 17 ربیع الاول
  • ۹۶/۱۱/۳۰
    اشعار مدح و شهادت حضرت زهرا (شاعر : غلامرضا سازگار)
  • ۹۷/۰۲/۲۰
    متن منبر روز اول ماه رمضان با موضوع قیام الهی به اضافه روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام
  • ۹۷/۰۱/۱۲
    فیش منبر امام علی از زبان امام علی علیه السلام
  • ۹۷/۰۶/۱۷
    متن روضه شب عاشورا _ حاج مهدی سلحشور
  • ۹۷/۰۶/۱۴
    سخنرانی سوزناک شب دوازدهم محرم ؛ مصیبت امام زین العابدین(ع)
  • ۹۷/۰۶/۱۷
    متن روضه شب هشتم محرم _ روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
  • ۹۷/۰۸/۱۶
    متن روضه پیامبر ص حجت الاسلام رفیعی
محبوب ترین مطالب
  • ۹۶/۱۱/۳۰
    اشعار مدح و شهادت حضرت زهرا (شاعر : غلامرضا سازگار)
  • ۹۸/۰۳/۰۵
    مغفرت در قرآن
  • ۹۶/۰۹/۱۹
    روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
  • ۹۶/۰۹/۱۹
    حق الناس و مال حرام (منبع مطلب پایگاه تخصصی منبرها)
  • ۹۷/۰۲/۱۸
    متن منبر روز هفتم ماه رمضان با موضوع بهشت بی حساب و روضه حمله به خیمه ها
  • ۹۷/۰۱/۰۶
    درس یازدهم اخلاق ( سه جمله مکتوب بر در بهشت)
  • ۹۶/۰۹/۲۲
    غفلت ، ثروت اندوزی
  • ۹۷/۰۲/۲۰
    متن منبر روز نوزدهم ماه رمضان با موضوع حسنات مقبول به اضافه روضه حضرت زینب و قتلگاه
  • ۹۶/۰۸/۲۷
    متن روضه امام رضا علیه السلام
  • ۹۶/۰۹/۱۵
    آثار زیان بار حسادت(منبر حسد 3)
مطالب پربحث‌تر
  • ۹۶/۰۹/۱۹
    جواب استاد قرائتی به (بابا دلت پاک باشه)
  • ۹۷/۰۸/۲۶
    چهل حدیث وحدت
  • ۹۷/۰۹/۲۸
    اشاره به حکمت آفرینش چشم و بینی و پیشانی
  • ۹۸/۰۳/۰۵
    مغفرت در قرآن
  • ۹۶/۰۹/۰۵
    انواع شکیات نماز
  • ۹۶/۱۲/۰۸
    زیبایی انسان به چیست؟
  • ۹۶/۰۹/۱۸
    زیبایی گیسوان در شعر یا حجب و حیا در قرآن
  • ۹۶/۰۹/۰۶
    داستان ان شاالله
  • ۹۶/۰۹/۲۴
    خدا کند که بیایی
  • ۹۷/۰۲/۱۸
    متن منبر روز هفتم ماه رمضان با موضوع بهشت بی حساب و روضه حمله به خیمه ها
آخرین نظرات
  • ۵ خرداد ۹۸، ۱۵:۱۳ - پوریا قلعه
    سلام لایک شدین کد امنیتی رو واسه نظرات بردارین
  • ۳ دی ۹۷، ۱۳:۵۳ - حسین
    اگر گلی را دوست دارید آن را ...
  • ۲۶ آبان ۹۷، ۱۴:۲۹ - حسین
    سپاس عالی بود
  • ۹ اسفند ۹۶، ۰۰:۲۵ - masiha
    داشتن سیرت زیبا ارزوی همه ی ماست www.roustanews.com
  • ۲۰ بهمن ۹۶، ۱۱:۴۳ - محمد
    سلام . در نقل از دایره المعارف ...
  • ۲۴ آذر ۹۶، ۰۷:۳۸ - علی رضا
    علوم جدید و تکنولوژی، مختص سبک ...
  • ۱۹ آذر ۹۶، ۱۷:۵۷ - Niilgoon . Ta
    بنظرم اونا فقط تو زبون ایمان اوردن ...
  • ۱۹ آذر ۹۶، ۱۶:۰۲ - رضا
    آیا عدالت همان برابری است؟ عدالت ...
  • ۱۸ آذر ۹۶، ۱۸:۰۰ - Niilgoon . Ta
    وااقعن مقایسه ی عاالی بود!!!
  • ۶ آذر ۹۶، ۱۷:۴۳ - محمدباقر قنبری نصرآبادی
    حتی دوباره خواندنش هم لذت دارد.

۴۵ مطلب با موضوع «ماه های اسلامی و مناسبت ها» ثبت شده است

يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۱۸ ب.ظ

بیش از 30 عامل بخشش و مغفرت الهی

راههای مختلف از بین بردن گناهان و جلب محبت الهی چیست؟

  همان گونه که اعمال صالح و نیکوی انسان به واسطه برخی گناهان حبط و تباه می شود، بعضی از اعمال نیک نیز سبب تکفیر و از بین رفتن گناهان می گردد. در قرآن و روایات راهها و مصادیق فراوانی که موجب از بین رفتن گناه و آثار و عوارض آن، بلکه تبدیل سیئات به حسنات شده است. از مجموع آنها این مطلب به دست می آید که ایمان و عمل صالح و توبه و ترک گناهان کبیره، مطمئنترین راه از بین بردن گناهان گذشته و جلب محبّت الهی است. در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
2-1-ایمان و عمل صالح: قرآن کریم می فرماید: والّذین آمنوا و عملوا الصالحات لنکفّرنّ عنهم سیئاتهم؛ کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجامی می دهند، گناهان آنان را می بخشیم.
پس باید کوشید از طریق ازدیاد معرفت و شناخت خدا و آگاهی از نعمتهای مادی و معنوی او و انجام عمل صالح، ایمان را تقویت نمود.
3- توبه و انابه و بازگشت از گناهان سبب محو و از بین رفتن همه گناهان کبیره و صغیره می گردد.
آیات 68 و 69 سوره فرقان به مرتکبین برخی گناهان کبیره وعده عذاب مضاعف و خلود در جهنم داده، سپس فرموده است: مگر کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد که در این صورت خداوند (نه تنها) گناهان او را می بخشد (بلکه) سیئات و بدیهای اعمال آنها را به حسنات تبدیل می کند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: لکلّ داء دواء و دواء الذّنوب الاستغفار؛ برای هر دردی، درمانی است. درمان بیماری گناهان توبه و استغفار است. از راه توبه است که می توان محبّت الهی را جلب نمود و محبوب حق تعالی گشت.
امام باقر(ع) فرمود: همانا خدای متعال از توبه بنده گناهکار خویش بسیار فرحناک و خشنود می گردد؛ خشنودتر از مردی که در شب تاری شتر و توشه خود را گم کند و سپس پیدا نماید. در حدیث قدسی آمده است: اگر آنان که از درگاه من روی برتافتند و به معصیت الوده گشتند، می دانستند چقدر مشتاق آنان هستم (و از بازگشت و توبه آنان خشنود می گردم)، از شدّت شوق و شعف، جان می سپردند.
4- ترک گناهان بزرگ، سبب از بین رفتن اثار گناهان کوچک شود: ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه، نکفّر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلاً کریماً؛ اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می شوید، پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می سازیم.
5- هر کار خوب و شایسته و هر فعلی که مصداق حسنه باشد، عاملی برای از بین رفتن سیئات و بدیها می باشد: انّ المحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذاکریم؛ حسنات، سیئات و گناهان (و آثار آن) را برطرف می سازند. این مطلب تذکر و یادآوری است برای آن هایی که تذکر پذیرند.
حسنات، مطلق است و شامل همه عبادات و هر کار ارزشمندی که شرع آن راتأیید و تعیین کرده و به قصد تقرّب به خدا نجام گیرد، می شود.
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: انّ اللَّه یکفّر بکل حسنةٍ سیئةً؛ با انجام دادن هر حسنه، خداوند، یک گناه و سیئه را می پوشاند و محو می سازد.
6- اقرار و اعتراف به گناه در پیشگاه حق تعالی: وقتی با خدای خود خلوت کردی و به دعا و مناجات مشغول شدی. گناهان و معصیتهای گذشته خود را به یاد آور و به زبان اعتراف و اقرار کن و از خدا عفو و مغفرت طلب نما. امام باقر(ع) فرمود: واللَّه ما ینجو من الذّنب ألاّ من أقربه؛ سوگند به خدا! جز آن که به گناه اقرار کند، نجات نیافت.
8-7- پیوسته با طهارت (وضو و غسل و...) بودن و اقامهها نمازهای پنجگانه با حضور قلب. سلمان فارسی می گوید: روزی با پیامبر اکرم(ص) زیر درختی نشسته بودیم. حضرت شاخههای خشک آن درخت را تکان داد، تمام برگهای آن فرو ریخت. سپس رو به من کرد و فرمود: سؤال نکردی چرا این کار را کردم. گفتم: شما بفرمایید، منظورتان چه بوده است.
فرمود: هنگامی که مسلمان وضو بگیرد (و مواظب باشد) خوب وضو بگیرد، سپس نمازهای پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو می ریزد، همان گونه که برگهای این شاخه فرو ریخت. سپس آیه انّ الحسنات یذهبن السیئات را تلاوت کرد.
اساساً آیه مذکور به عنوان تعلیل و بیان سرّ و حکمت وجوب اقامه نماز در سوره هود بعد از امر به اقامه نماز بیان شده است، یعنی نماز به عنوان یکی از مصادیق بارز حسنات، آثار معصیت و تیره گی هایی را که در دل وجود دارد، از بین می برد.
9- خواندن نمازهای مستحبی و نافله مخصوصاً نماز شب.
امام صادق(ع) در ذیل تفسیر آیه 114 هود می فرماید: صلوة المؤمن باللیل تذهب بما عمل من ذنب النهار؛ نماز شب مؤمن، گناهان روز او را محو و نابود می سازد.
10- خضوع در عبادت و اشک ریختن در دعا و مناجات: شخصی از پیامبر اکرم(ص) پرسید: چه چیزی گناهان مرا بعد از توبه، نابود می کند؟ فرمود: اشک ریختن و خضوع در عبادت و دعا و مناجات و تحمّل بیماریها.
11- تحمل بیماری، گناهان را نابود می کند. پیامبر اکرم(ص) فرمود: السقم یمحو الذنوب.
12- ناراحتیها، مصایب، مشکلات و همّ و غمها: پیامبر اکرم(ص) فرمود: ساعات المهموم، ساعات الکفّارات.
13- 14- طواف خانه خدا و خدمت به بندگان خدا و برآورده کردن و خواستههای مؤمنان.
امام ششم(ع) فرمود: هر کس هفت شوط خانه خدا را طواف کند، خداوند شش هزار حسنه برای او بنویسد و شش هزار گناه از او بزداید و شش هزار درجه مقامش را بالا ببرد. روا ساختن حاجت مؤمن از یک طوالف بلکه ده طواف خانه خدا بهتر است.

15- جهاد در راه خدا: مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! من به جهاد خیلی علاقه دارم و با جهاد نشاط پیدا می کنم. حضرت فرمود: پس جهاد در راه خدا کنی، زیرا اگر کشته شوی، نمردهای بلکه زندهای و از سفره خاص خدا روزی می خوری و اگر در مسیر رفت و برگشت - در غیر میدان جنگ - بمیری، اجر و پاداش شما با خدا خواهد بود و اگر (به وطن و خانه ات) بازگشتی، از همه گناهان بازگشت می کنی و پاک میشوی، آن چنان که از مادر متولّد شوی.
16- صله ارحام: اسحاق بن عمار می گوید: من مکرر این جمله را از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: انّ صلة الرحم و البر لیهوّ نان الحساب و یعصمان من الذّنوب؛ صله رحم و احسان و نیکی، حساب را آسان می کند و از گناهان نگه می دارند.
17- خوش اخلاقی: امام صادق(ع) فرمود: همان گونه که گرمای خورشید یخ را آب می کند، خوش اخلاقی گناه را آب می کند.
18- راستگویی.
19- شکر نعمتهای خدا.
20- امانتداری و ادای امانت.
21- بر دیدار و ملاقات برادران دینی رفتن.
22- مصافحه کردن و دست دادن دو مؤمن با هم: امام باقر(ع) فرمود: وقتی دو مؤمن به هم رسیدند و با هم دست دادند، همواره گناهان آن دو می ریزد، چنان که برگ از درخت می ریزد و تا زمانی که از هم جدا نشدهاند، خداوند به آنان نظر رحمت دارد.
23- معانقه و در آغوش گرفتن مؤمن با نیت نزدیکی به خدا.
24- خدمت به پدر و مادر و مؤمنان کفاره گناهان کبیره است.
25- اطعام فقرا و دادن لباس به آنان.
26- کار زن در خانه شوهر و انجام هر کاری که از شئونات زن می باشد، مثل حاملگی، زایمان، شیردادن و... کفاره گناهان می باشد. در حدیث آمده است که اگر زنی حتی یک لیوان آب به دست شوهرش بدهد، خداوند شصت گناه او را می آمرزد و شهری در بهشت برای او آماده می کند.

27- کار مرد در خانه و کمک کردن به همسر در امور خانهداری کفاره گناهان بزرگ است.
28- مهمترین عاملی که سبب آمرزش گناهان می شود و محبّت الهی را همراه دارد، اطاعت همه جانبه و در تمامی امور اعم از عبادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حکومتی است، چنان که عدم اطاعت از خدا موجب کفر می گردد..
قل ان کنتم تحبّون اللَّه فاتبعونی یحببکم اللَّه و یغفر لکم ذنوبکم واللَّه غفور رحیم؛ بگو ای پیامبر! اگر خدا را دوست می دارید، مرا پیروی کنید، تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناه شما را ببخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است.
29- صلوات بر محمد و آل محمد: امام رضا(ع) می فرماید: من لم یقدر علی ما یکفّر به ذنوبه فلیکثر من الصلوة علی محمّد و آله فانّها تهدم الذّنوب هدما؛ کسی که توانایی بر چیزی که موجب محو و آمرزش گناهان او شود ندارد، پس بسیار بر محمّد و آلش صلوات بفرستد، چرا که صلوات گناهان را نابود و ریشه کن میکند.
30- تلاوت قرآن: حضرت امام صادق(ع) فرمود: تلاوت هر آیهای از آیات قرآن ده حسنه دارد و ده سیئه و گناه را محو نماید. اگر این تلاوت در شب یا روزهای ماه مبارک رمضان باشد، اثر آن هزار برابر می گردد.
31- روزه: پیامبر اکرم(ص) فرمود: کسی که در ماه رمضان روزه می گیرد، در حالی که ایمان به خدا ارد و علاوه بر شکم، قلب و چشم و گوش و زبان او نیز در روزه باشد، خداوند روزهاش را قبول می کند و همه گناهان او را می آمرزد و می بخشد.
32- افطار دادن به روزه داران مؤمن: امام صادق(ع) فرمود: من فطر مؤمناً کان کفّارة لذنبه الی قابل؛ افطار دادن به مؤمن روزه دار کفاره گناهان است.

مواردی که بیان شد، همه از مصادیق حسنه و عمل صالح می باشد. بنابراین عواملی که باعث از بین رفتن گناهان و جلب محبّت الهی می شود، منحصر به موارد مذکور نیست، بلکه عواملی چون توسّل به ائمه(ع) و شفاعت آنان، محبّت به یتیم، صدقه و... نیز باعث تکفیر و از بین رفتن گناهان می گردد.


منبع : پاسخگو 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۱۸
حسین سبزعلی
يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۰۹ ب.ظ

مغفرت در قرآن

مغفرت در قرآن

      
 

بسم الله الرحمن الرحیم

انگیزه سازی

خداوند متعال در قرآن کریم، به دفعات از رحمت و مغفرت خویش نسبت به بندگانش سخن گفته است؛ مثل این آیه که می‌فرماید: «نَبِّئْ عِبادی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحیمُ[۱]؛ به بندگانم خبر ده که یقیناً من [نسبت به مؤمنان‏] بسیار آمرزنده و مهربانم.»

این مغفرت در ماه مبارک رمضان به اوج خود می‌رسد، چنانچه رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)می‌فرمایند:

شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ شَهْرٌ یُضَاعِفُ‏ اللَّهُ‏ فِیهِ‏ الْحَسَنَاتِ‏ وَ یَمْحُو فِیهِ‏ السَّیِّئَاتِ‏ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَکَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هُوَ شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّة.[۲]

ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را مى‏افزاید و گناهان را پاک مى‏کند و آن ماه برکت است و ماه بازگشت به سوی خداوند به وسیله توبه است و ماه بخشش و ماه آزاد شدن از آتش و رستگاری به وسیله رفتن به بهشت است.

درباره مغفرت الهی و توبه و بازگشت به سوی خداوند متعال، داستانی را از زمان پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل می‌نماییم:

ابن عباس می‌گوید:

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بین دو نفر مرد انصارى و ثقفى برادرى و اخوت برقرار کرد، و آن دو از یکدیگر جدا نمى‏شدند، تا آنکه جنگى پیش آمد. آن مرد ثقفى با پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) براى جنگ از مدینه خارج شد، مرد انصارى ماند تا مخارج اهل خود و آن مرد ثقفى را تأمین کند و وسائل زندگانى آنان را تهیه نماید.

روزى مرد انصارى به خانه دوست خود آمد. همسر او را دید که دارد خود را مى‏شوید و موهاى او بر صورتش ریخته بود. هواى نفس بر او غلبه کرد. اجازه نگرفته داخل خانه شد و به آن زن رسید. رفت تا او را ببوسد ولی زن دست خود را بر صورتش نهاد، مرد دست او را بوسید، بعد پشیمان شد و حیا کرد و برگشت.

زن گفت: سبحان اللّه، به امانتى که به تو سپرده شده بود، خیانت کردى و خداى را نافرمانى نمودى! حاجت تو برآورده نشد. انصارى گوید: من از کرده خود پشیمان شدم و از شدت پشیمانى و اندوه از مدینه خارج گردیدم و به کوه‏هاى مدینه پناه بردم و به توبه و انابه پرداختم، تا آن که مرد ثقفى از جنگ برگشت و به خانه آمد و همسرش، او را از جریان امر آگاه ساخت.

مرد ثقفی از خانه خارج شد تا او را پیدا کند. پس از جستجو در میان کوه‌ها، او را یافت در حالى که در سجود بوده و مى‏گفت: گناه من بس عظیم است، چون به برادر خود خیانت کردم. ثقفى به او گفت: فلانى برخیز تا خدمت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) برویم و گناه خود را براى ایشان توضیح ده. شاید خداوند براى تو فرجى سازد و توبه تو را قبول کند. پس آن دو به سوى مدینه روان شدند و هنگام نماز عصر خدمت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدند. جبریل بر حضرت فرود آمد که خداوند توبه او را قبول کرده است و این آیه را بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواند:

وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصرُِّواْ عَلىَ‏ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ * أُوْلَئکَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِى مِن تحَْتِهَا الْأَنهَْارُ خَلِدِینَ فِیهَا وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِین.[۳]

و آنان که چون کار زشتى کنند، یا بر خود ستم روا دارند، خدا را به یاد مى‏آورند و براى گناهانشان آمرزش مى‏خواهند و چه کسى جز خدا گناهان را مى‏آمرزد؟ و بر آنچه مرتکب شده‏اند، با آنکه مى‏دانند [که گناه است‏]، پافشارى نمى‏کنند. * آنان، پاداششان آمرزشى از جانب پروردگارشان، و بوستان‌هایى است که از زیر [درختان‏] آن جویبارها روان است. جاودانه در آن بمانند، و پاداش اهل عمل چه نیکوست.

یکی از اصحاب گفت: اى رسول خدا، این آیه مخصوص این مرد است یا عمومیت دارد و همه را در برمى‏گیرد؟ حضرت فرمود: عمومیت دارد و شامل همه می‌شود.[۴]

 

اقناع اندیشه

خداوند متعال بارها در قرآن کریم درباره مغفرت و بخشش بندگان سخن گفته است. کلمه «عفو» بنا به گفته راغب به معناى قصد است.[۵] البته این معنا، معناى جامعى است که از موارد استعمال آن به دست مى‏آید،- وقتى گفته مى‏شود: «عفاه» و یا«اعتفاه» یعنى قصد فلانى را کرد تا آنچه نزد او است بگیرد، و وقتى گفته مى‏شود: «عفت الریح الدار» معنایش این است که نسیم قصد خانه کرد و آثارش را از بین برد.

گویا اینکه در مورد کهنه شدن خانه مى‏گویند: «عفت الدار» عنایتى لطیف در آن دارند و کأنّه مى‏خواهند بگویند خانه قصد آثار خودش کرد، و زینت و زیبایى خودش را گرفت و از انظار ناظران پنهان ساخت و به این عنایت است که عفو را به خداى تعالى نسبت مى‏دهند، گویا خداى تعالى قصد بنده‏اش مى‏کند و گناهانى که در او سراغ دارد از او مى‏گیرد و او را بى‌گناه مى‏سازد.

از اینجا روشن مى‏شود که مغفرت (که عبارت از پوشاندن است) به حسب اعتبار متفرع و نتیجه عفو است، چون هر چیزى اول باید گرفته شود، بعد پنهان گردد. خداى تعالى هم اول گناه بنده‏اش را مى‏گیرد و بعد مى‏پوشاند و گناه گناه‏کار را نه در نزد خودش و نه در نزد دیگران برملا نمى‏کند. همچنان که فرمود: «وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا»[۶] و نیز فرمود: «وَ کانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً»[۷]

که اول عفو را ذکر مى‏کند، بعد مغفرت را و در تمام ده باری که عفو و غفران در آیات الهی با هم آمده‌اند، عفو بر غفران به همین صورت پیشی گرفته است.

البته باید متذکر شویم که معناى عفو و مغفرت، منحصر در آثار تشریعى و اخروى نیست، بلکه شامل آثار تکوینى و دنیایى نیز مى‏شود. به شهادت اینکه در قرآن کریم در همین موارد استعمال شده است. از آن جمله فرموده: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ» و این آیه به طور قطع شامل آثار و عواقب سوء دنیایى گناهان نیز هست.[۸]

خداوند متعال در قرآن کریم برای مغفرت عواملی را مطرح نموده است که به آن‌ها اشاره می‌نماییم:

۱.      ایمان

إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِیَغْفِرَ لَنا خَطایانا وَ ما أَکْرَهْتَنا عَلَیْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَیْرٌ وَ أَبْقی.[۹]

ما به پروردگارمان ایمان آوردیم، تا گناهان ما و آن سحرى که ما را بدان واداشتى بر ما ببخشاید، و خدا بهتر و پایدارتر است.

۲.      تقوا

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ.[۱۰]

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، اگر از خدا پروا دارید، براى شما [نیروى‏] تشخیص [حقّ از باطل‏] قرار مى‏دهد و گناهانتان را از شما مى‏زداید و شما را مى‏آمرزد و خدا داراى بخشش بزرگ است.

۳.      پیروى از انبیاء

قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ.[۱۱]

بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است.»

۴.      عفو و گذشت از مردم

وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبى‏ وَ الْمَساکینَ وَ الْمُهاجِرینَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیم.[۱۲]

و سرمایه‏داران و فراخ‏دولتان شما نباید از دادنِ [مال‏] به خویشاوندان و تهیدستان و مهاجران راه خدا دریغ ورزند، و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزنده مهربان است.

۵.      انفاق در راه خدا

إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلیمٌ.[۱۳]

اگر خدا را وامى نیکو دهید، آن را براى شما دو چندان مى‏گرداند و بر شما مى‏بخشاید، و خدا سپاس‏پذیرِ بردبار است.

۶.      جهاد در راه خدا با جان و مال

تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُ‏ْ وَ أَنفُسِکُمْ ذَلِکمُ‏ْ خَیرٌْ لَّکمُ‏ْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ * یَغْفِرْ لَکمُ‏ْ ذُنُوبَکمُ‏ْ وَ یُدْخِلْکمُ‏ْ جَنَّاتٍ تجَْرِى مِن تحَْتهَِا الْأَنهَْارُ وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فىِ جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَالِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیم.[۱۴]

به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنید. این [گذشت و فداکارى‏] اگر بدانید، براى شما بهتر است * تا گناهانتان را بر شما ببخشاید، و شما را در باغ‌هایى که از زیر [درختان‏] آن جویبارها روان است و [در] سراهایى خوش، در بهشت‌هاى همیشگى درآورد. این [خود] کامیابى بزرگ است.

۷.      عبادت خداوند متعال

أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِیعُونِ * یَغْفِرْ لَکمُ مِّن ذُنُوبِکمُ‏ْ وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى  إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنتُمْ تَعْلَمُون.[۱۵]

خدا را بپرستید و از او پروا دارید و مرا فرمان برید * [تا] برخى از گناهانتان را بر شما ببخشاید و [اجل‏] شما را تا وقتى معیّن به تأخیر اندازد. اگر بدانید، چون وقت مقرّر خدا برسد، تأخیر برنخواهد داشت.

۸.      پرهیز از گناهان کبیره

إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً.[۱۶]

اگر از گناهان بزرگى که از آن [ها] نهى شده‏اید دورى گزینید، بدی‌هاى شما را از شما مى‌زداییم، و شما را در جایگاهى ارجمند درمى‏آوریم.

۹.      دعا و استغفار و انابه

قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی‏ فَاغْفِرْ لی‏ فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ.[۱۷]

موسی (علیه السلام) گفت: «پروردگارا، من بر خویشتن ستم کردم، مرا ببخش.» پس خدا از او درگذشت که وى آمرزنده مهربان است.

و نیز در آیه دیگری آمده است:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعى‏ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ.[۱۸]

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، به درگاه خدا توبه‏اى راستین کنید. امید است که پروردگارتان بدی‌هایتان را از شما بزداید و شما را به باغ‌هایى که از زیر [درختان‏] آن جویبارها روان است درآورد. در آن روز خدا پیامبر [خود] و کسانى را که با او ایمان آورده بودند خوار نمى‏گرداند. نورشان از پیشاپیش آنان، و سمت راستشان، روان است. آن‌گاه مى‏گویند: «پروردگارا، نور ما را براى ما کامل گردان و بر ما ببخشاى، که تو بر هر چیز توانایی.»

۱۰.  دعای اولیاء خدا برای انسان

قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبىّ‏ِ  إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم.[۱۹]

گفتند: «اى پدر، براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم.» * یعقوب (علیه السلام) گفت: «به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏خواهم، که او همانا آمرزنده مهربان است.»[۲۰]

در مقابل این عوامل، موانعی نیز برای غفران در قرآن کریم مطرح شده است.

۱.      شرک به خداوند

إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظیماً.[۲۱]

مسلّماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمى‏بخشاید و غیر از آن را براى هر که بخواهد مى‏بخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهى بزرگ بربافته است.

۲.      نفاق

ذَالِکَ بِأَنهَُّمْ ءَامَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ فَطُبِعَ عَلىَ‏ قُلُوبهِِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُون *..... سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لهَُمْ لَن یَغْفِرَ اللَّهُ لهَُمْ  إِنَّ اللَّهَ لَا یهَْدِى الْقَوْمَ الْفَاسِقِین.[۲۲]

این بدان سبب است که آنان ایمان آورده، سپس به انکار پرداخته‏اند و در نتیجه بر دل‌هایشان مهر زده شده و [دیگر] نمى‏فهمند.... براى آنان یکسان است، چه برایشان آمرزش بخواهى یا برایشان آمرزش نخواهى. خدا هرگز برایشان نخواهد بخشود. خدا فاسقان را راهنمایى نمى‏کند.

۳.      کفر

اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ. [۲۳]

چه براى آنان آمرزش بخواهى یا برایشان آمرزش نخواهى [یکسان است، حتّى‏] اگر هفتاد بار برایشان آمرزش طلب کنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزید، چرا که آنان به خدا و فرستاده‏اش کفر ورزیدند، و خدا گروه فاسقان را هدایت نمى‏کند.

البته این موانع تا قبل از توبه واقعی است، وگرنه همان‌طور که در آیاتِ عوامل مغفرت عرض شد، توبه واقعی باعث جلب غفران الهی می‌گردد، فلذا کفار و مشرکین هم موقعیت توبه و ایمان آوردن به خداوند متعال و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشته‌ و دارند، چرا که قرآن می‌فرماید:

وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَعْلَمُونَ.[۲۴]

و اگر یکى از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به مکان امنش برسان، چرا که آنان قومى نادانند.

از مطالب مذکور می‌توان فهمید که خداوند متعال راه‌های فراوانی را برای غفران و بخشوده شدن انسان قرار داده است. گویا او منتظر است تا انسان‌ها به سویش بازگردند و مسیر بندگی و اطاعت او را در پیش گیرند و این ماه مبارک که ماه میهمانی خداوند است، یکی از بهترین زمان‌ها برای جلب رحمت و مغفرت الهی است، چرا که شیاطین در بند هستند و با انجام عباداتی مثل روزه و قرائت قرآن، شرایط بازگشت انسان به سوی پروردگار و انتخاب درست که همان مسیر بندگی است بیشتر و بهتر فراهم است. لذا با انجام هر چه بیشتر و بهتر عواملی که ذکر شد می‌توان به مغفرت الهی دست یافت.

 

رفتارسازی

یکی از عواملی که در روایات برای پذیرفته شدن توبه و قرار گرفتن در حیطه غفران الهی مطرح شده، دوستی و پذیرش ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و امامان بزرگوار (علیهم السلام) است، چنانچه در تاریخ نقل شده:

عبدالله بن عباس می‌گوید:

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جمع اصحابشان در منا فرمود: «ای مسلمانان، این علی بن ابی طالب، سرور و مهتر عرب و بزرگترین وصّی پیامبران است. جایگاه او نزد من همانند جایگاه هارون نزد موسی است، و تنها فرق علی با او این است که هارون بعد از موسی پیامبر بود اما بعد از من پیامبری نمی‌آید. خداوند توبه هیچ کس را نمی‌پذیرد، مگر توبه کسی که دوستی و محبّت علی (علیه السلام) را در دل داشته باشد.»

آن‌گاه رسول خدا به حسان بن ثابت فرمود: «در این‌باره شعری بگو.»

و حسّان بن ثابت چنین سرود:

«لا تقبل التوبة من تائب *** اِلاّ بُحِبّ ابن اَبی طالِب»

«توبه‌ی هیچ توبه کننده‌ای جز با دوستی و محبت پسر ابوطالب پذیرفته نیست.»[۲۵]

در منابع روایی شیعه، درباره پذیرش توبه و مغفرت خداوند متعال، مطالب دیگری نیز مطرح شده که نشان می‌دهد آنچه را که قرآن به عنوان گناهان کبیره معرفی نموده و شرط بخشش گناهان صغیره را دوری از این کبائر اعلام می‌کند، تماماً گناهانی است که مربوط به اولیاء خدا و امامان معصوم (علیهم السلام) می‌باشد، چنانچه در روایتی نقل شده:

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بزرگ‌ترین گناهانِ بزرگ، هفت گناه است.

اول: شرک به خداوندِ باعظمت است.

دوم: کشتن کسی است که خداوند کشتنش را حرام کرده است مگر به حق. چنانچه قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی‏ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ[۲۶]؛ و انسانى را که خدا محترم شمرده جز به حق نکشید.»

سوم: خوردن اموال یتیمان.[۲۷]

چهارم: نافرمانی از والدین و عاقّ والدین شدن.[۲۸]

پنجم: تهمت زدن به زنان پاکدامن و عفیفه.[۲۹]

ششم: فرار از جهاد و مواجهه با دشمن.[۳۰]

هفتم: انکار آنچه که خداوند (عز و جل) نازل کرده است.[۳۱]

اما شرک به خدای بزرگ: پس همانا آنچه را که خداوند درباره ما نازل کرده است و آنچه که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ما گفته است به شما رسیده است. پس بعضی کلام خدا و پیامبر را نپذیرفتند و رد کردند، پس شرک به خدا همین است.

اما کشتن نفس محرّمه، پس کشتن حسین (علیه السلام) و اصحاب او بود.

اما خوردن اموال یتیمان همین است که حقوق مالی را از روی ظلم ندادند و آن را بردند.

اما نافرمانی والدین پس همانا خداوند (عز و جل) در کتابش فرمود: «النَّبِیُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ[۳۲]؛ پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسرانش مادران ایشانند.» پس پیامبر پدر ایشان است ولی پیامبر را در مورد فرزندان و در مورد خویشان نزدیک پیامبر نافرمانی کردند.

اما تهمت ناروا به زنان مؤمنه زدن پس به فاطمه (سلام الله علیها) بر منبرهایشان تهمت ناروا زدند.

اما درباره فرار از جهاد: با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از روی خواست خودشان و بدون اجبار بیعت کردند، سپس از آن بیعت فرار کرده و علی (علیه السلام) را تنها گذاشتند.

و اما انکار آنچه خدا نازل کرده است: پس همانا حق ما را انکار کردند و این از چیزهایی است که هیچ‌کس نسبت به آن ناآگاه و بی اطلاع نیست.

و خداوند می‌فرماید:

إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً.[۳۳]

اگر از گناهان بزرگى که از آن [ها] نهى شده‏اید دورى گزینید، بدی‌هاى شما را از شما مى‌زداییم، و شما را در جایگاهى ارجمند درمى‏آوریم.[۳۴]

آری! کسی که در مذهب و مکتب اهل بیت عصمت (علیهم السلام) نباشد و مسیر زندگی او در مسیر امامان بزرگوار شیعه نباشد و در صراط ولایت قدم نگذارد، مغفرت الهی را از دست خواهد داد. فلذا غفران الهی زمانی شامل انسان می‌گردد که در کنار تلاش برای جلب غفران خداوند متعال، ولایت اهل‌بیت عصمت (علیهم السلام) را پذیرفته باشیم.

 

پرورش احساس

از آنچه گفتیم، واضح شد که مغفرت خداوند متعال، بسیار وسیع بوده و اگر از بزرگترین گناهان نیز توبه‌ی واقعی صورت پذیرد، امید به عفو و مغفرت خداوند هرگز قطع نمی‌گردد. اما نکته‌ای که قابل توجه می‌باشد آن است که در صورت تداوم گناهان، به مرور قلب افراد دچار بیماری شده و دیگر به سوی خداوند رو نکرده و حتی درخواست بخشش و مغفرت نیز نمی‌نمایند، بلکه تدریجاً نفاق در قلب‌هایشان جانشین ایمان گردیده و راه هرگونه بازگشت را بر خود می‌بندند. در این زمینه، حکایتی شنیدنی از صدر اسلام را خدمتتان نقل می‌کنیم:

بعد از غزوه بنى المصطلق[۳۵]، دو نفر از مسلمانان، یکى از طایفه انصار و دیگرى از مهاجران به هنگام گرفتن آب از چاه با هم اختلاف پیدا کردند. یکى قبیله انصار را به یارى خود طلبید، و دیگرى مهاجران را. یک نفر از مهاجران به یارى دوستش آمد و «عبد اللَّه بن اُبَى» که از سرکرده‏هاى معروف منافقان بود به یارى مرد انصارى شتافت و مشاجره لفظى شدیدى در میان آن دو درگرفت.

عبد اللَّه بن اُبى سخت خشمگین شد و در حالى که جمعى از قومش نزد او بودند گفت: ما این گروه مهاجران را پناه دادیم و کمک کردیم اما کار ما شبیه ضرب المثل معروفى است که مى‏گوید: سَمِّنْ‏ کلْبَک‏ یأْکُلْک‏! (سگت را فربه کن تا تو را بخورد!) و اللَّه لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ.[۳۶] «به خدا سوگند اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان، ذلیلان را بیرون خواهند کرد.» و منظورش از عزیزان، خود و اتباعش بود و از ذلیلان مهاجران.

سپس رو به اطرافیانش کرد و گفت: این نتیجه کارى است که شما به سر خودتان آوردید. این گروه را در شهر خود جاى دادید و اموالتان را با آن‌ها قسمت کردید. اگر باقیمانده غذاى خودتان را به مثل این مرد (اشاره به مرد مهاجرى که طرف دعوى بود) نمى‏دادید، بر گردن شما سوار نمى‏شدند، بلکه از سرزمین شما مى‏رفتند و به قبائل خود ملحق مى‏شدند!

در اینجا زید بن ارقم که در آن وقت جوانى نوخاسته بود، رو به عبد اللَّه بن اُبى کرد و گفت: به خدا سوگند ذلیل و قلیل تویى! و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در عزت الهى و محبت مسلمین است و به خدا قسم من بعد از این تو را دوست ندارم. عبد اللَّه صدا زد: خاموش باش. تو باید بازى کنى اى کودک! زید بن ارقم خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و ماجرا را نقل کرد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کسى را به سراغ عبد اللَّه فرستاد و فرمود: این چیست که براى من نقل کرده‏اند؟ عبد اللَّه گفت: به خدایى که کتاب آسمانى بر تو نازل کرده من چیزى نگفتم! و زید دروغ مى‏گوید.

جمعى از انصار که حاضر بودند عرض کردند: اى رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)  عبد اللَّه بزرگ ما است. سخن کودکى از کودکان انصار را بر ضد او نپذیر. پیامبر عذر آن‌ها را پذیرفت. در این هنگام طائفه انصار، زید بن ارقم را ملامت کردند.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور حرکت داد. یکى از بزرگان انصار به نام اسید، خدمت ایشان آمد و عرض کرد: اى رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)! در ساعت نامناسبى حرکت کردى! فرمود: بله! آیا نشنیدى رفیقتان عبد اللَّه چه گفت؟ او گفته است هر گاه به مدینه بازگردد، عزیزان، ذلیلان را خارج خواهند کرد.

اسید عرض کرد: تو اى رسول خدا! اگر اراده کنى او را بیرون خواهى راند. و اللَّه تو عزیزى و او ذلیل است، سپس عرض کرد: یا رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)  با او مدارا کنید.

 سخنان عبد اللَّه بن اُبى به گوش فرزندش رسید. خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: شنیده‏ام مى‏خواهید پدرم را به قتل برسانید. اگر چنین است به خود من دستور دهید سرش را جدا کرده براى شما مى‏آورم! زیرا مردم مى‏دانند کسى نسبت به پدر و مادرش از من نیکوکارتر نیست. از این مى‏ترسم دیگرى او را به قتل برساند و من نتوانم بعد از آن به قاتل پدرم نگاه کنم و خداى ناکرده او را به قتل برسانم و مؤمنى را کشته باشم و به دوزخ بروم!

پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مسأله کشتن پدرت مطرح نیست. مادامى که او با ما است با او مدارا و نیکى کن.

سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد تمام آن روز و تمام شب را لشکریان به راه ادامه دهند. فردا هنگامى که آفتاب برآمد دستور توقف داد. لشکریان به قدرى خسته شده بودند که همین که سر به زمین گذاشتند به خواب عمیقى فرو رفتند (و هدف پیغمبر این بود که مردم ماجراى دیروز و حرف عبد اللَّه ابى را فراموش کنند.)

سرانجام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد مدینه شد. زید بن ارقم مى‏گوید: من از شدت اندوه و شرم در خانه ماندم و بیرون نیامدم. در این هنگام، سوره منافقین نازل شد و زید را تصدیق و عبد اللَّه را تکذیب کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گوش زید را گرفت و فرمود: اى جوان! خداوند سخن تو را تصدیق کرد. همچنین آنچه را به گوش شنیده بودى و در قلب حفظ نموده بودى، خداوند آیاتى از قرآن را درباره آنچه تو گفته بودى نازل کرد.

در این هنگام «عبد اللَّه بن اُبى» نزدیک مدینه رسیده بود. وقتى خواست وارد شهر شود، پسرش آمد و راه را بر پدر بست و گفت: واى بر تو چه مى‏کنى؟ پسرش گفت: به خدا سوگند جز به اجازه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)نمى‏توانى وارد مدینه شوى و امروز می‌فهمى عزیز و ذلیل کیست؟!!

«عبد اللَّه» شکایت پسرش را خدمت رسول خدا فرستاد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)  به پسرش پیغام داد که بگذار پدرت داخل شهر شود. فرزندش گفت: حالا که اجازه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد مانعى ندارد.

عبد اللَّه وارد شهر شد اما چند روزى بیشتر نگذشت که بیمار گشت و از دنیا رفت! (و شاید دق مرگ شد.)

نکته دیگر این است که هنگامى که این آیات نازل شد و دروغ عبد اللَّه ظاهر گشت، بعضى به او گفتند: آیات شدیدى درباره تو نازل شده. خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برو تا براى تو استغفار کند. عبد اللَّه سرش را تکان داد گفت: به من گفتید ایمان بیاور آوردم. گفتید: زکات بده دادم. چیزى باقى نمانده که بگوئید براى محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) سجده کن! و در اینجا آیه «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُون»[۳۷] نازل گردید.[۳۸]

 

مناجات

بساط عاشقی ما به پاست این شب‌ها

زمان آشتی باخداست این شب‌ها

گناهکار قدیمی دوباره برگشته

صدای زمزمه‌ها آشناست این شب‌ها

زمان بده به زمین خورده‌ای اله کریم

اگر مرا بزنی هم رواست این شب‌ها

خوشا به حال گدایی که چشم تر دارد

که گریه‌های سحر کیمیاست این شب‌ها

کنارسفره‌ی افطار، زیر لب گفتم

نگفته‌ای به خود، آقا کجاست این شب‌ها

قسم به خاک نشسته به چادر زهرا (س)

مرا ببخش، ببخشی رواست این شب‌ها



[۱] الحجر، آیه ۴۹

[۲] محمد بن علی بن بابویه، فضائل الأشهر الثلاثة، ص: ۹۵

[۳] آل عمران، آیات ۱۳۵ و ۱۳۶

[۴] محمد جعفر اسلامی، شأن نزول آیات، ص: ۱۳۸

[۵] حسین بن محمد راغب اصفهانى، مفردات الفاظ قرآن، ص۵۷۴.

[۶] البقره، آیه ۲۸۶

[۷] النساء، آیه ۹۹

[۸] سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۴، ص: ۵۱

[۹] طه، آیه ۷۳

[۱۰] الأنفال، آیه ۲۹

[۱۱] آل عمران، آیه ۳۱

[۱۲] النور، آیه ۲۲

[۱۳] التغابن، آیه ۱۷

[۱۴] الصف، آیات ۱۱و۱۲

[۱۵] نوح، آیات ۳و۴

[۱۶] النساء، آیه ۳۱

[۱۷] القصص، آیه ۱۶

[۱۸] التحریم، آیه ۸

[۱۹] یوسف، آیه ۹۷و۹۸

[۲۰] محسن قرائتی، تفسیر نور(۱۰جلدى)، ج‏۸، ص۲۱۱    

[۲۱] النساء آیه ۴۸

[۲۲] المنافقون، آیات ۳و۶

[۲۳] التوبه، آیه ۸۰

[۲۴] التوبه، آیه۶

[۲۵] عماد الدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم‏ طبرى آملى، بشارة المصطفى لشیعة المرتضى (ط - القدیمة)، ج‏۲، ص: ۱۴۷

[۲۶] الأنعام، آیه ۱۵۱

[۲۷] إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً (النساء، آیه ۱۰)

[۲۸] وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا (مریم، آیه۱۴)

[۲۹] وَ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ (النور، آیه ۴)

[۳۰] یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ (الأنفال، آیه ۱۵)

[۳۱] بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى‏ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى‏ غَضَبٍ وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ مُهینٌ (البقره، آیه ۹۰)

[۳۲] الأحزاب، آیه ۶

[۳۳] النساء، آیه ۳۱

[۳۴] محمد بن الحسن طوسی، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏۴، ص: ۱۴۹

[۳۵] جنگى که در سال ششم هجرت در سرزمین « قدید» واقع شد.

[۳۶] المنافقون، آیه ۸

[۳۷] المنافقون، آیه ۵

[۳۸] ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏۲۴، ص: ۱۵۶

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۹
حسین سبزعلی
جمعه, ۸ تیر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۲ ب.ظ

چند روایت زیبا درباره توبه

راه رشد » توبه در روایات‏
1. اهمیّت توبه: قال الباقرعلیه السلام: «ان اللَّه اشد فرحاً بتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده فى لیلة ظلماء فوجدها فاللَّه اشد فرحاً بتوبة عبده من ذلک الرجل براحلته حین وجدها»(780)
 امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید: خداوند متعال خوشحال‏تر مى‏شود به توبه بنده خود، از مردى که در شب تاریک در بیابانى مرکب و توشه خود را گم کند و ناگاه آن را بیاید.
 2. توبه مایه پاکى از گناه: حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «
التوبه تطهر القلوب و تغسل الذنوب» توبه، وسیله تطهیر و پاکى قلوب و باعث پاک شدن گناهان است و نیز مى‏فرماید: «حسن التوبة یمحو الحوبة»(781) نیکو توبه نمودن، معصیت را از بین مى‏برد.(782)
 3. توبه مایه نزول رحمت: حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «التوبه تستنزل الرحمه» توبه موجب نزول رحمت الهى است.
 4. آسان‏تر از توبه: قال على‏علیه السلام: «ترک الذنب اهون من طلب التوبة»(783) ترک گناه، آسان‏تر از توبه است.
 5. عدم جواز تأخیر توبه: قال رسول‏اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم: «یابن مسعود لا تقدّم الذنب و لاتؤخر التوبة و لکن قدمّ التوبة و اخّر الذنب»(784) پیامبر فرمود: اى پسر مسعود! گناه را جلو نیانداز و توبه را تأخیر نیانداز، بلکه توبه را مقدم بدار و گناه را به تأخیر بیانداز.
 6. نشانه‏هاى تائبان قال رسول‏اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم: «أتدرون من التائب؟ قالوا: الّلهم لا. قال: اذا تاب العبد و لم یرض الخصماء فلیس بتائب، من تاب و لم یزد فى العبادة فلیس بتائب، من تاب و لم یغیّر لباسه فلیس بتائب، من تاب و لم یغیّر رفقائه فلیس بتائب، من تاب و لم یفتح قلبه و لم یوسع کفّه فلیس بتائب، من تاب و لم یقصّر امله و لم یحفظ لسانه فلیس بتائب، من تاب و لم یغیّر خلقه و نیّته فلیس بتائب، من تاب و لم یغیّر خلقه و نیّته فلیس بتائب، من تاب و لم یقدم فضل قوته من بدنه فلیس بتائب، اذا استقام على هذه الخصال فذاک التائب»(785)
 پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم از اصحاب خود پرسیدند: آیا مى‏دانید تائب چه کسى است؟ عرض کردند: نه، فرمود: اگر کسى توبه کند وکسانى را که به آنان بدى کرده است راضى نکند ولباس خود را تغییر ندهد ودوستان (منحرفش) را تغییر ندهد وقلب خود را باز نکند وبذل وبخشش پیدا نکند وآرزویش را کوتاه و زبانش را حفظ نکند واخلاق ونیتش را تغییر ندهد و طعام خود را کم نکند، تائب نیست و هرگاه انسانى این صفات را تحصیل کند توبه‏کننده واقعى است.
 کلام مرحوم فیض کاشانى‏
 مرحوم فیض کاشانى مى‏فرماید: توبه از امور اختصاصى نیست بلکه نسبت به اشخاص و احوال عمومیت دارد و هیچ‏کس از آن بى‏بهره نیست قال اللَّه تعالى: «وتوبوا الى اللَّه جمیعاً»(786) همگى به درگاه خدا توبه کنید. در این آیه خطاب عمومى است و اختصاص به گروه معینى ندارد.
 امّا این‏که بر هر انسانى لازم است در تمام حالات توبه و انابه نماید. براى آن است که هیچ کس از معصیت جوارحى بر کنار نیست و به فرض آن‏که گاهى از اوقات اعضا و جوارحش مرتکب معصیت نشود، در قلب مرتکب معصیت مى‏شود و اگر قلباً به ارتکاب معصیت نپردازد از وسوسه شیطان که او را از ذکر خدا غافل مى‏سازد بر کنار نیست و ثابت است که همه این موضوعات موجبات نقص او را فراهم مى‏سازند و هر یک از این‏ها داراى اسبابى است و اسباب ترکشان همان است که به ضد آن‏ها بپردازد و از آن‏ها رجوع کند و توبه هم به معناى رجوع است و هیچ کس خالى از این نقیصه نیست لیکن در مقدارش، متفاوتند و در اصل گناه مشترکند و اما گناه انبیا و اوصیا مانند گناه ما نیست گناه آن‏ها این است که از ذکر دایمى حق باز مى‏مانند و به امور مباح مى‏پردازند و چون از توجه به مباحات باز مانند اجرشان مضاعف گردد.
 حضرت صادق‏علیه السلام فرمود: رسول اکرم با آن‏که گناهى مرتکب نمى‏شد، در هر شبانه روز صد مرتبه استغفار مى‏کرد. خداوند متعال اولیاى خود را بدون هیچ گناهى به مصیبت‏ها و ناراحتى‏هایى دچار مى‏فرماید تا اجرشان را مضاعف گرداند.
 و این‏که گناه را استثنا کرده براى آنست که گناه آنان مانند گناه ما نیست و گناه هر یک از آن‏ها به اندازه قرب منزلت اوست. قال الصادق‏علیه السلام انّ رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم یتوب الى اللَّه و یستغفر فى کل یوم و لیلة مأة مرّة من غیر ذنب ان اللَّه یخصّ اولیائه بالمصائب لیأجرهم علیها من غیر ذنب یعنى من غیر ذنب کذنوبنا فان ذنب کل احد انما هو بحسب قدره و منزلته عنداللَّه.(787)
 کلام امام خمینى‏قدس سره‏
 امام خمینى‏قدس سره مى‏فرماید: «شخص تائب، پس از توبه نیز آن صفاى باطنى برایش باقى نمى‏ماند، چنان‏که صفحه کاغذى را اگرسیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند البته به حال جلاى اولى بر نمى‏گردد یا ظرف شکسته‏اى را اگر اصلاح کنند باز به حالت اولى مشکل است عود کند. بسیار فرق است بین دوستى که در تمام عمر، با صفا و خلوص با انسان رفتار کند با دوستى که خیانت کند و پس از آن عذر تقصیر طلب نماید». بنابراین، انسان باید حتى الامکان گناه نکند و اگر خداى نخواسته گناه کرد هر چه زودتر در صدد توبه و علاج برآید. و بهار توبه ایام جوانى است که بار گناهان کم است. انسان در پیرى حرص و طمع او بیشتر است. برفرض که انسان بتواند در ایام پیرى توبه کند از کجا به پیرى برسد و اجل به او مهلت دهد. کمیاب بودن پیران دلیل بر این است که مرگ به جوانان نزدیک‏تر است. انسان در یک شهر پنجاه هزار نفرى، پنجاه نفر پیر هشتاد ساله نمى‏بیند.(788)

780) کافى، ج 2، ص 415.
781) توبه.
782) تصنیف غررالحکم.
783) بحار، ج 73، ص 364.
784) بحارالانوار، ج 77، ص 104.
785) بحارالانوار، ج 6، ص 35.
786) نور، 31.
787) حقایق، ص 288؛ محجة البیضاء، ج 7، ص 17.
788) اربعین امام خمینى‏قدس سره، ص 233.
صفحه قبل « [صفحه 164]» صفحه بعد
منبع : سایت درس هایی از قرآن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۷ ، ۲۲:۳۲
حسین سبزعلی
پنجشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۳۷ ب.ظ

شب قدر

شب قدر

- ما قرآن را، در شب قدر، فرو فرستادیم.

تو شب قدر را چگونه شبی می‌دانی؟

شب قدر، از هزار ماه بهتر است.

در آن شب فرشتگان و روح (جبرئیل)، به اذن خدا، همه فرمان‌ها و سرنوشت‌ها را فرود می‌آورند.

آن شب، تا سپیده دمان، همه، سلام است و سلامت.


آیا کدامین شب؟

این امر بزرگ چیست؟ و این شب کدام است؟

آن شب فرخنده، که قرآن فرود آمده است، چه شب است؟

آن شب که از هزار ماه بهتر است، کدام لحظات گرانقدر است؟

آن شب، که فرشتگان فرود می‌آیند، و روح (جبرئیل)(1) نیز فرود می‌آید، کدامین است؟

آن شب، که فرمان‌ها و تقدیرها را به زمین می‌آورند، و بر طبق حکمت بر می‌نهند، و معین می‌دارند؟ …

آن شب، که تا سپیده دمان، همه آنات و لحظات آن، درود است و سلام، و رحمت است و سلامت، و ایمنی است و فرخندگی؟…

این واقعیت بزرگ، که با "فعل مضارع" بیان شده است، و استمرار را می‌رساند چیست: "تنزل الملائکة و الروح …" فرشتگان و روح، همی فرود آیند، و همی فرود آیند، به کجا؟

آری، فرشتگان و روح، در هر سال، در شب هنگام "قدر" پیوسته فرود آیند، و به "اذن خدا"، هر "امری" و "تقدیری" را فرود آورند… این امر چگونه است؟ این فرشتگان نزد چه کسی می‌روند، و فرمان‌ها و تقدیرها را به چه کسی می‌سپارند؟ آنجا که روح بزرگ فرود می‌آید کجاست؟ و آن آستان مقدس، و مطلع نور، و مرکز ناموس، که "کل امر"، به همراه فرشتگان، به جانب آن فرود آورده می‌شود، کدام آستان است؟ در شب قدر، فرودگاه فرشتگان آسمان، در کدام سرمنزل قدس، و مهبط مطهر است؟


شب قدر است و طی شد نامه هجر

آن شب، که باید شکوائیه هجران را در نوردید، و به امید وصل و دیدار بیدار نشست، و از جام طهور "سلام"، تا "مطلع فجر"، سرمست بود، کدام شب است؟

از ابوذر غفاری روایت است که گفت: به پیامبر خدا گفتم: ای پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان، در آنشب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد، و چون پیامبران از جهان رفتند، دیگر شب قدری نیست (پیامبر فرمود: "نه، بلکه شب قدر، تا قیام قیامت هست."

آن شب، که شاعر حافظ قرآن، با الهام گرفتن از قرآن، آن شب را "شب وصل" می‌نامد، و نامه هجران را، در آنشب، طی شده و پایان یافته می‌خواند، کدام شب نورانی و دل افروز است؟ شبی که باید در عاشقی ثابت قدم بود، در طلب کوشید، و بیدار ماند و دیدار جست و احیا گرفت، و به نیایش پرداخت، و کار خیر کرد، و صالحات به جا آورد، و به نیازمندان رسید، و دانایی طلبید، و مذاکره علم کرد؟(2) شبی که در آن، کاری بی‌اجر نخواهد ماند؟ شبی که باید به یاد روی آن محبوب عزیز، و آن یار آواره از دیار، و پنهان رخسار، با دردمندی‌های عاشقانه نالید، و دیدار روی او را از خدای طلبید؟ … کدام شب عزیز است؟


شبی در هر سال

چنانکه از آیه‌های "سوره قدر"(3)، بروشنی فهمیده می‌شود، در هر سال شبی هست، که از هزار ماه – به ارزش، وقدر و فضیلت – برتر است.(4) و این شب، در هر سال، هست. و در هر سال، یک شب، شب قدر است. در این شب، فرشتگان به همراه بزرگ خویش (روح) به زمین می‌آیند، و هر امر و فرمان و تقدیری، که از سوی خدا معین شده است – برای یک سال، تا شب قدر سال آینده – فرود می‌آورند.

آنچه از احادیثی که در تفسیر این سوره، و تفسیر آیات آغاز سوره "دخان" و جز آن رسیده است، فهمیده می‌شود، این است که فرشتگان در شب قدر مقدرات یک ساله را به نزد "ولی مطلق زمان" می‌آورند، و بر او عرضه می‌دارند و به او تسلیم می‌کنند. این واقعیت، همواره، بوده است و خواهد بود. در روزگار پیامبر اکرم، محل نزول فرشتگان شب قدر، آستان مصطفی صلی الله علیه و آله بوده است. این امر مورد قبول همگان است. امر دیگری که مورد قبول است این است که پس از پیامبر اکرم نیز "شب قدر" هست، چنانکه در "قرآن کریم"، در "سوره قدر" و "سوره دخان" بروشنی ذکر شده است، که شب قدر، در هر سال هست، رشید الدین میبدی، مفسر معروف سنی، می‌گوید:

برخی گفته‌اند: این شب قدر، به روزگاران پیامبر صلی الله علیه و آله بود، و سپس از میان رفت. اما چنین نیست، زیرا که همه اصحاب پیامبر و علمای اسلام معتقدند که شب قدر، تا قیام قیامت، باقی است.(5)

شیخ طبرسی نیز، در این باره، روایتی از ابوذر غفاری نقل می‌کند:

- از ابوذر غفاری روایت است که گفت: به پیامبر خدا گفتم: ای پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان، در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد، و چون پیامبران از جهان رفتند، دیگر شب قدری نیست (پیامبر فرمود: "نه، بلکه شب قدر، تا قیام قیامت هست."

درباره این امر شناختی مهم، احادیث متعدد رسیده است، و این موضوع عظیم قرآنی، مورد تشریح و توضیح قرار گرفته است. از این جمله است حدیث دیگری، که در کتاب "اصول کافی" نقل شده است. در این حدیث، از قول امام جعفر صادق علیه السلام چنین آمده است:

علی علیه السلام بسیار می‌فرمود، که هر گاه دو تن از اصحاب نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، و آن حضرت سوره "انا انزلناه" را با خشوع و گریه تلاوت می‌کرد، می‌گفتند: چقدر در برابر این سوره حساسی؟ می‌فرمود: "این حساسیت برای چیزی است که چشمانم دیده است، و جانم نیوشیده است. و پس از من، جان این مرد (اشاره به علی) خواهد نیوشید". می‌پرسیدند: تو چه دیده‌ای، و او چه خواهد دید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ آنها روی خاک می‌نوشت: "تنزل الملائکة والروح فیها باذن ربهم من کل امر. در شب قدر فرشتگان و روح، به اذن خدا، هر امری (و تقدیری) را فرود می‌آورند". آنگاه می‌فرمود: "پس از این که خدای متعال فرموده است: "من کل امر"، (هر امری)، آیا چیز دیگری باقی خواهد ماند؟" می‌گفتند: نه … (7)

چنانکه "قرآن کریم" تا قیام قیامت هست و "حجت" است، صاحب شب قدر نیز همواره هست و همو "حجت" است. و پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، این مقام، از آن جانشینان پیامبر است. و همین دو واقعیت بزرگ است (یعنی: وجود شب قدر در هر سال، و وجود صاحب شب قدر در هر عصر)، که امام علی بن ابیطالب علیه السلام، از آنها، این چنین یاد می‌کند:شب قدر، در هر سال هست. در این شی امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشت‌ها) فرو فرستاده می‌شود، پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز، این شب، صاحبانی دارد …


صاحب شب قدر

هنگامی که در شناخت قرآنی، به این نتیجه می‌رسیم که "شب قدر" در هر سال هست، باید توجه کنیم که پس "صاحب شب قدر" نیز باید همیشه وجود داشته باشد – چنانکه در احادیث آمده است(8) – وگرنه فرشتگان بر چه کسی فرود می‌آیند؟ و کتاب تقدیر را نزد چه کسی می‌گشایند؟ و مجاری امور را، به اذن خدا، به چه کسی می‌سپارند؟

هدایت و ولایت "تکوینی"، از هدایت و ولایت "تشریعی" جدا نیست. عکس این قضیه نیز صادق است. پس چنانکه "قرآن کریم" تا قیام قیامت هست و "حجت" است، صاحب شب قدر نیز همواره هست و همو "حجت" است. و پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، این مقام، از آن جانشینان پیامبر است. و همین دو واقعیت بزرگ است (یعنی: وجود شب قدر در هر سال، و وجود صاحب شب قدر در هر عصر)، که امام علی بن ابیطالب علیه السلام، از آنها، این چنین یاد می‌کند:

شب قدر، در هر سال هست. در این شی امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشت‌ها) فرو فرستاده می‌شود، پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز، این شب، صاحبانی دارد …

بسیار جالب توجه است که عالمان اهل سنت نیز، در مواردی این حقایق را به صراحت گفته‌اند، از جمله در شرح "حدیث ثقلین".(10) حدیث ثقلین، حدیث مشهور و متواتری است، که صدها مدرک سنی و شیعه آن را نقل کرده‌اند و یکی از مسلم‌ترین حقایق اسلامی و احادیث نبوی است. پیامبر اکرم، در این حدیث شریف، می‌فرماید:

- من، در میان شما امت، دو شئ گرانقدر می‌گذارم و می‌روم، تا هنگامی که به آن هر دو چنگ زنید (و از هر دو با هم و در کنار هم پیروی کنید)، گمراه نخواهید شد. یکی از این دو، کتاب خداست و عترت من (ائمه طاهرین علیهم السلام).(11)

درباره این حدیث، عالمان و محققان اهل سنت، بیانات بسیار مهمی دارند. در اینجا، به عنوان نمونه، یکی از آن بیانات را می‌آورم. محدث معروف، ابن حجر هیثمی مکی شافعی، مولف کتاب‌هایی چند، از جمله "الصواعق المحرقه"، می‌گوید:

- احادیثی که از پیامبر رسیده است و در آنها تأکید شده است بر پیروی از خاندان پیامبر و چنگ زدن به هدایت آنان می‌فهماند که همیشه، تا قیام قیامت، کسی از خاندان پیامبر وجود دارد که شایسته رهبری و هدایت است، چنانکه قرآن نیز تا به قیامت راهبر و هادی است. و برای همین (که همیشه کسی از ایشان در جهان هست)، آنان سبب ایمنی و بقایند برای اهل زمین …

واقعیت بزرگ و محتوای سترگ است که علامه مجاهد، و مرزبان حماسه جاوید، حضرت میرحامد حسین نیشابوری هندی نیز آن را یادآور می‌شود. وی می‌گوید:

حدیث ثقلین چنانکه برهان با هر امامت ائمه اثناعشر – سلام الله علیهم – عموما، و سلطان قاهر خلافت بلافصل جناب امیرالمؤمنین – علیه السلام – خصوصا می‌باشد … همچنین این حدیث شریف، دلیل واضح امامت امام دوازدهم – علیه السلام – و حجت قائمه وجود و بقای آن امام عصر – عجل الله طهوره – نیز هست، زیرا که این حدیث شریف، بلاشبهه، دلالت بر موافقت و ملازمت کتاب و عترت، تا به قیام قیامت … دارد. پس چنانکه قرآن مجید، تا به یوم آخر، باقی است، همچنین از عترت معصومه جناب رسالت مآب صلی الله علیه و آله، کسی که امام زمان، و حجت وقت باشد، بقاء او لازم و حتمی است.(12)

علامه میرحامد حسین، سپس یاد می‌کند که گروهی از دانشمندان و حافظان حدیث و بزرگان اهل سنت، به این حقیقت، تصریح کرده‌اند، و در توضیح "حدیث ثقلین"، به این امر عظیم توجه کرده‌اند، دانشمندان و حافظانی چون:

شهاب الدین دولت آبادی در کتاب هدایة السعداء.

نور الدین سمهودی در کتاب جواهر العقدین.

شهاب الدین ابن حجر هیثمی مکی در کتاب صواعق المحرقه.

کمال الدین جهرمی در کتاب براهین قاطعه.

عبدالرؤوف مناوی در کتاب فیض القدیر.

ابو عبدالله زرقانی مصری در کتاب شرح المواهب اللدنیه.

احمد بن عبدالقادر عجیلی در کتاب ذخیره المآل.

مولوی حسن زمان در کتاب قول مستحسن.(13)

من، پیش از نقل سخنان علامه میرحامد حسین هندی، گفته ابن حجر هیثمی را، در توضیح حدیث ثقلین، از کتاب "عبقات" نقل کردم.(14) و آن، نمونه‌ای است از گفته‌های دانشمندان دیگر اهل قبله.

باری، سخن درباره شب قدر بود. در فصل آینده، درباره اهمیت "شب قدر"، از نظرگاه دو قانون عظیم حاکم بر کاینات، سخن خواهیم گفت، یعنی: "قانون وساطت در فیض"، و "قانون اجمال و تفصیل در خلق و تقدیر". در اینجا همین اندازه تأکید می‌کنم که مسئله "تداوم تقدیر"، و "تداوم مجری تقدیر"، مسئله‌ای حتمی و قانونی الهی است. و قانون‌های الهی، هرگز تبدیل نمی‌پذیرد، و تغییر نمی‌کند.(15) این دو واقعیت توامان و همیشگی است، همواره بوده است و هست و خواهد بود.

در این مقام، از حضرت ابن الرضا، امام جواد علیه السلام تعلیمی رسیده است. خوب است خلاصه آن تعلیم را، در این مقام بیاوریم، که بیان ولوی همین حقیقت حقه، و واقعیت ثابته است:

خداوند متعال، شب قدر را، در ابتدای آفرینش دنیا آفرید. همچنین در آن شب، نخستین پیامبر و نخستین وصی را آفرید. در قضای الهی چنان گذشت که در هر سال شبی باشد، که در آن شب، تفصیل امور و مقدرات یک ساله فرود آید …

بی‌شک پیامبران با شب قدر در ارتباط بوده‌اند. پس از پیامبران نیز، باید حجت خدا وجود داشته باشد. زیرا زمین از نخستین روز خلقت خود تا آخر فنای دنیا، بی‌حجت نخواهد بود. خداوند در شب قدر، مقدرات را به نزد آن کس که اراده فرموده است (وصی و حجت) فرو می‌فرستد. به خدا سوگند، روح و ملائکه در شب قدر، بر آدم نازل شدند و مقدرات امور را نزد او آوردند و حضرت آدم در نگذشت مگر این که برای خود وصی و جانشین تعیین کرد. همه پیامبرانی که پس از آدم آمدند نیز، بر هر کدام، در شب قدر، امر خداوند نازل می‌گشت و هر پیامبری، این مرتبت را، به وصی خویش می‌سپرد… (16)

در این حدیث شریف و تعلیم بزرگ – که تنها بخشی از آن آورده شد – نکته‌های مهم چندی است، که از نظر شناخت و معرفت، در خور توجه بسیار و فراگیری عمیق است. و شناخت واقع وجود و ماهیت جهان و روابت کائنات و قوام ماهوی حقایق، بدون این معرفت‌ها و معرفت این نهادها و پیوندها، جز شناختی پیوسته‌ای و قشری نخواهد بود، چنانکه "قرآن کریم" درباره علم‌های کسانی که از این حقیقت‌ها بی‌اطلاعند، فرموده است:

یعلمون ظاهرا" من الحیاة الدنیا … (17)

- اینان، تنها صورتی ظاهری، از جهان و زندگی جهان، می‌شناسند.

البته شناخت ظاهر اشیاء و جهان، منافات ندارد با پی‌بردن به خواص پاره‌ای از اجسام و فلزات و ترکیبات شیمیایی و معادن، و اطلاع یافتن از مقداری از کهکشان‌ها… و اختراع برخی وسایل رفاهی و مسافرتی و جنگی و پزشکی و اطلاعاتی و کیهان نوردی. اینها نیز – به گونه‌ای – هنوز همان صورت ظاهر است، در قیاس با درک حقایق. باری، سخن درباره نکته‌هایی بود، که در حدیث مذکور، آمده است. در اینجا به پنج نکته اشاره می‌کنیم:

1- ضرورت وجود نظم و تقدیر، تا جایی که نخستین چیزی که از این جهان آفریده می‌شود، شب قدر است – یعنی: ظرف زمانی تقدیر و تنظیم امور.

2- ضرورت وجود اجرا کننده، به گونه‌ای که می‌بینیم همراه ظرف زمانی تقدیر، دست اجرا کننده نیز پدیدار می‌گردد.

3- ضرورت وجود حجت، در جریان امور، که همان اجرا کننده مقدورات است به اذن خدا، و خلیفه خداست: پیامبر، یا وصی پیامبر.

4- ضرورت واسطه فیض، در پیوند باطنی عالم، که همان ولی و حجت است، و وجود او مقدم است بر دیگران.

5- ضرورت تداوم سنت‌های الاهی تاریخ، و استمرار آنها، بی‌وقفه و بی‌گسست، تا هنگامه رستاخیز و قیام قیامت.

پس می‌نگریم که شب قدر و تقدیر، از نخستین هنگام آفرینش این جهان بوده است، و در امت‌های پیش از ما نیز مورد توجه قرار داشته است. گفته‌اند: امت‌های پیشین نیز در طلب شب قدر بوده‌اند، و به این شب و اهمیت آن توجه داشته‌اند.(18)


پاورقی‌ها:

1- در برخی از احادیث، "روح" را – در این آیه – "جبرئیل" گفته‌اند، و در برخی، مخلوقی با عظمت‌تر از ملائکه و جبرئیل.

2- "و قال شیخنا الصدوق، فیما املی علی المشایخ، فی مجلس واحد، من مذهب الامامیه: و من احیی هاتین اللیلتین بمذاکره العلم فهو افضل" – یعنی: شیخ بزرگوار صدوق، در بیانیه‌ای که در محفل مشایخ حدیث درباره مذهب تشیع عرضه داشت گفت: "افضل اعمال، در شب قدر، مذاکره علم است" – "مفاتیح الجنان"، فصل "اعمال مخصوصه شب قدر"، ص 226- 227.

3- همچنین آیات آغاز "سوره دخان" که ذکر آنها خواهد آمد.

4- "شب زنده‌داری و عبادت کردن و انجام دادن کار خیر، در این شب، بهتر است از شب زنده‌دار و عبادت و کار خیر، در هزار ماه، که شب قدر نداشته باشد"، "مجمع البیان"، ج 10، ص 520. هزار ماه، 83 سال و 4 ماه است.

5- "کشف الاسرار"، ج 10، ص 559.

6- "مجمع البیان"، ج 10، ص 518.

7- "اصول کافی"، کتاب الحجه، "باب فی شأن انا انزلناه فی لیلة القدر و تفسیرها"، حدیث 5.

8- کتاب پیشین، همانجا، حدیث 7.

9- کتاب پیشین، همانجا، حدیث 2.

10- نام این حدیث مهم و مشهور اسلامی، از همین کلمه "ثقلین" که در آن آمده گرفته شده است.

11- "عبقات الانوار"، مجلدات "حدیث ثقلین"، چاپ اصفهان.

12- همان مأخذ.

13- "عقات"، ج 3، ص 65-66.

14- کتاب پیشین، ج 3، ص 66-68.

15- سوره اسراه (17)، آیه 77، سوره احزاب (33)، آیه 62، سوره فاطر (35)، آیه 43، سوره فتح (48)، آیه 23.

16- "اصول کافی"، کتاب الحجة، "باب فی شأن انا انزلنا …". حدیث 2.

17- سوره روم (30)، آیه 7.

18- تفسیر "کشف الاسرار"، ج 10، ص 559.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۳۷
حسین سبزعلی
سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۴۸ ب.ظ

رابطه شب قدر و امام زمان عج

رابطة شب قدر با حجت زمان و امام عصر

رابطة شب قدر با حجت زمان و امام عصر


شب قدر ، قدر شب مقدرات

خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر می‌فرماید:
تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمرٍ.
فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هرکاری) فرود آیند.
فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تکرار و بقاء «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سورة دخان نیز: فیها یفرَق کلّ أمرٍ حکیم.1

در آن شب، هر فرمانی، برحسب حکمت صادر می‌شود.
دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» اگر دلالت بر پذیرش یا تکلف یا هر دو می‌نماید. ظاهر این فعل‌ها، خبر از تفریق و تنزل امر در لیلةالقدرهای آینده می‌دهد.
این امر که در زمان رسول خدا(ص) به آن حضرت نازل می‌شده‌است، در هر شب قدر، باید بر کسی نازل و تبیین و تحکیم یا کشف شود که به افق نبوت نزدیک و پیوسته باشد.
قبول اصل وصایت رسول اکرم(ص) و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است.

هنگامی که کسی قرآن را به عنوان کلام خدا پذیرفت به این معنی که همة سوره‌ها و آیات آن را پذیرفته است و یک مسلمان واقعی هم کسی است که تسلیم همة آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاماً باید سورة قدر، و از آن سوره شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمة پذیرفتن آن، آیة (تنزّل الملائکة...) که هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است، این است که بپذیرد که در شب قدر فرشته‌ها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود می‌آیند و این امر یک متولی و ولی می‌خواهد که متولی و ولی آن امر باشد. اینکه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان می‌فرماید:
در آن شب هر فرمانی، برحسب حکمت صادر می‌شود فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستندة آن بوده‌ایم.
دلالت بر تکرار و تجدید فرق و ارسال در آن شب دارد و به این معنا که آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل می‌شوند؛ پس باید به طور مدام شخصی به عنوان «ولی» این امر باشد که به سوی او نازل و ارسال گردند که او همان ولی جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست که اطاعتش بر همگان واجب است.
به همین سبب، هرکس ادعا کرد که من ولی امر هستم، باید ثابت کند که این امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و می‌شوند، و چون هیچ کس جز پیامبر و اوصیاء معصومینش(ع) نمی‌توانند مدعی این امر باشند و اساساً هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره کسی باشد که در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.
آیة مورد بحث، یکی از مستدل‌ترین آیات قرآن کریم بر ضرورت وجود همیشگی یک ولی امر از جانب خداست که امین بر حفظ و اجزاء و اداء امرالهی باشد، و آن همان امام معصوم(ع) است.
و هرکس نزول پیوستة فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد که اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیرد وگرنه کافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، که در آن صورت چنین کسی بنابر بیان خود قرآن کریم کافر واقعی است.
فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هرکاری) فرود آیند.
چنان که خداوند در آیات 150 و 151 سورة نساء می‌فرماید:
إنّ الّذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرّقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون أن یتّخذوا بین ذلک سبیل أولئک هم الکافرون حقّاً و أعتدنا للکافرین عذاباً مهینا.
کسانی که به خدا و پیامبران خدا کافر شده‌اند و می‌خواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و می‌گویند به برخی ایمان می‌آوریم و به بعضی کافر می‌شویم و می‌خواهند در این میان (بینابین) اتخاذ کنند، اینان حقا کافرند و ما برای کفرکیشان عذاب خوارکننده‌ای مهیا کرده‌ایم.
و می‌بینید که خداوند، کسانی را که پاره‌ای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند، کافر حقیقی می‌داند.
بنابراین مؤمن حقیقی کسی است که هم استمرار لیلةالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولی امر، و امام معصومی که امر الهی را دریافت می‌کند و امین بر آن در جهت پاسداری، به‌کار بستن و اداء باشد، قبول کند؛ یعنی همان بزرگواری که در زمان وجود مقدس بقیةالله الاعظم حضرت مهدی(عج) می‌باشد 

و به همین سبب پیامبر خاتم(ص) بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل کرده‌اند، فرمودند:

 من أنکر المهدی فقد کفر.2
کسی که وجود مهدی را انکار کند، رهسپار دیار کفر شده است
.
و در کتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امام صادق(ع) و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جد عالیقدرشان و از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرموده‌اند:
القائم من ولدی اسمه إسمی و کنیته کنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنتی یقیم النّاس علی ملتّی و شریعتی و یدعوهم إلی کتاب الله عزّوجلّ، من أطاعه أطاعنی و من عصاه عصانی، و من أنکره فی غیبته فقد أنکرنی، و من کذبه فقد کذّبنی، و من صدّقه فقد صدّقنی، إلی الله اشکو المکذّبین لى فى أمره، و الجاهدین لقولی و المضلّین لأمتّی عن طریقته و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبٍ ینقلبون.1
قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و کنیة او، کنیه من «ابوالقاسم» و سیمای او سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در بین مردم برپا می‌دارد و آنان را به کتاب خدای عزوجل فرامی‌خواند. کسی که او را طاعت کند، مرا پیروی ‌کرده و کسی که او را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است و کسی که او را در دوران غیبتش انکار کند، تحقیقاً مرا انکار کرده و کسی که او را تکذیب کند هر آینه مرا تکذیب کرده و کسی که او را تصدیق کند، هر آینه مرا تصدیق کرده است. از آنها که مرا دربارة او تکذیب کرده و گفتار مرا در شأن او انکار می‌کنند و امت مرا از راه او گمراه می‌سازند، به خدا شکایت می‌برم. به‌زودی آنها که ستم کردند و می‌دانند که بازگشتشان به کجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونی‌ها مجازات ستمگری‌های خود را در دنیا و آخرت خواهند دید).


در این حدیث شریف انکار و تکذیب امام عصر، اروحنا فداه، انکار و تکذیب پیامبر به حساب آمده است، و در نتیجه همة پیامبران را انکار کرده، که همان رهسپاری به وادی کفر خواهد بود.
علی بن ابراهیم قمی در تفسیری دربارة نزول فرشتگان و روح، در شب قدر می‌گوید:
فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان(ع) نازل می‌شوند و آنچه را از مقدرات سالانة بشر، نوشته‌اند، به او تقدیم می‌دارند. و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر(ع) نقل کرده، که وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما می‌دانید که لیلة القدر کدام شب است؟
کسانی که به خدا و پیامبران خدا کافر شده‌اند و می‌خواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و می‌گویند به برخی ایمان می‌آوریم و به بعضی کافر می‌شویم و می‌خواهند در این میان (بینابین) اتخاذ کنند، اینان حقا کافرند و ما برای کفرکیشان عذاب خوارکننده‌ای مهیا کرده‌ایم.
حضرت فرمودند: چگونه ندانیم، و حال آن‌که در شب قدر فرشتگان برگرد ما طواف می‌کنند.3
حضرت امام سجاد(ع)، در این باره، می‌فرمایند: همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان کارها، بر ولی امر (امام زمان(ع)) فرود می‌آید.

و نیز آن حضرت(ع) فرموده‌اند: 

ای گروه شیعه، با سورة « انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین(ع) مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) کنید تا کامیاب و پیروز شوید، به خدا که آن سوره، پس از پیغمبر اکرم(ص) حجت خدای تبارک و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست.

 ای گروه شیعه،

 با «حم و الکتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مبارکة اناکنا منذرین» مخاصمه و مناظره کنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعداز پیامبر اکرم(ص) است.
همچنین از رسول اکرم (ص) نقل شده است، که به اصحابشان فرموده‌اند:
به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابی‌طالب(ع) و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.
از آنچه که نگارش یافت، استفاده می‌شود که شب قدر تا قیامت باقی است و در هر شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست که آن امر را دریافت دارد، که در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجة‌ بن الحسن المهدی، ارواحنا فدا، است و برای آن‌که بهتر بدانیم که لیلةالقدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت(ع) و امامت آنان تا روز رستاخیز می‌باشد. حدیثی را هم که در بخش فضیلت‌های حضرت فاطمة زهرا(س) است، ملاحظه می‌کنیم که در آن به طور کنایه از آن بانوی عظیم القدر تعبیر به لیلةالقدر شده است و آن در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق(ع) نقل شده که فرموده‌اند:
«ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس کسی که فاطمه(س) را آنگونه که باید، بشناسد، شب قدر را درک کرده است.
و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم (س) نیز دارد.
و از طرفی، همان‌گونه که در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود می‌آید، نزول‌گاه نور پاک امامان معصوم(ع) نیز وجود مقدس فاطمة زهرا(س) است؛ که حقیقتاً هرکس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پی‌برد، شب قدر را درک کرده است.

پی نوشت ها:
برگرفته از: تحقیقی دربارة لیلةالقدر و رابطة آن با امام عصر، ارواحنافداه، صص 149 ـ 132 ، با تلخیص.
1. سورة دخان (44)، آیة 4.
2. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 51، ص 51؛ منتخب الاثر فصل 10، ب 1، جز 1 ، ص 492.
3. علامه مجلسی، همان، ج 51، ص 73؛ منتخب الاثر فصل2، ب 3، ح4 ، ص 183.
4. امراء هستی، ص 190؛ تفسیر القمی، ص 731؛ علامه مجلسی، همان، ج 97، ص 14، جز 23.

 


منبع : پایگاه حوزه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۸
حسین سبزعلی
پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۲۸ ب.ظ

ترجمه منظوم دعاهای هر روز ماه رمضان

تورن احمدضیاء سالنگی

 24-01-2015
ترجمه منظوم دعای کـــوتاه روز های ماه مبارک رمضان


پروردگارعالمیان


«دعای روزاول»
ای خدا روزه مــــرادرآن
روزه صائمان خودگردان
هم قیام مرا بده تـــــوفیق
چون قیامی زقائمان جهان
توازآن خواب کن مرابیدار
که بود خواب مردم نادان
هم ببخشای این زمان گنهم
ای خداوند گار عالمیان
درگذر، عفو کن ، خطای مرا
ای تو برمجرمان گنه بخشا

{دعای روزی دوم }
ای خدای جهان ، مرا درآن
ساز نزد یکتر به رضوانت
دورکن ای خدا مرا این وقت
زاتش قهر وخشم سوزانت
تودراین وقت ده مرا توفیق
ازراه لطف ورحمت دائم
ای توبخشنده تر زهرراحم

{ دوعای روز سوم }
ای خدا رزق وروزیم درآن
هوشیار کن ونباهت دل
دورکن این زمان توجان مرا
ازره ورسم مردم جاهل
تونصیبی ببخش روح مرا
ازهمه خیر چون کنی نازل
ازره جود وبخشش سرمد
ای توبخشنده تر زهر اجود

{ دوعای روز چهارم }
ای خدا بهر من ببخش توان
تاکه حکم تورا به پادارم
بچشان شهد وذکر خویش به من
تاسپاس تورا به جا آرم
ازکرم وزره نگهداریت
تودراین روز شود نگهدارم
تومرا پرده پوشی اس ساتر
ای که بینا تری زهر ناظر

{ دوعای پنجم }
ای خدا ی جهانیان درآن
قسمتم کن که طریق استغفار
تومرا این زمان قراربده
خاضعی ازعباد نکوکار
ازمیان مغربان خودت
یکی ازدوستان مرابشمار
ازره لطف ورافت دائم
مهربان تر توی زهر راحم

{دعای روز ششم}
ای خدا خواریم مده درآن
که طریق گناه بسپارم
نیز با تازیانه نقمت
تومزن برمن ومیازارم
زانچه خشم تورا به بردار
دورسازو ازان بری دارم
ازره منت وره احسان
ای نهایت به شوق مشتاقان

{دعای روزهفتم }
ای خدا یاریم بده درآن
تاسپارم ره صیام وقیام
دورکن جان من دراین ساعات
ازره لغزش ره آثام
رجم کن دراین زمان ذکرت
تاکنم یاد نام تو به دوام
زانچه توفیق توست همره آن
ای که هادی توی به گمراهان

{دعای روزهشتم}
ای خداکن نصیب من دران
رحمت ولطف مهر با ایتام
هم پزیرای ازکسا به غذا
هم ملا قات بادرودوسلام
با کریمان معاشرت کردن
ازره لطلف وفضلت ای اعلام
هم به فضل توی خدای جهان
ای توملجا به آروزومندان

{د عای روز نهم }
ای خداکن نصیب من درآن
سهمی ازبهر لطف پهناور
رهنمای کن این زمان تومرا
با براهین روشنی گستر
توی عنانم بگیر وباش مرا
سوی رضوان جامعت رهبر
ازره مهرت ای خدای جهان
ای امید جمیع مشتاقان

{دعای روزدهم}
ای خدا کن سصیب من درآن
به توسازم توکل ازدل وجان
تاشوم بیش کامکارمرا
توملازم به خدمتت گردان
ومقرربدارقسمت من
تابه نزدت شوم زنزدیکان
ازره خیرلطف بربنده
ای نهایت به شوق جوینده

{دعای روزیازدهم}
ای خداکن به پیش من محبوب
درچنین وقت ره احسان را
زشت و مکروه سازدرنظرم
این زمان راه فسق عصیان را
حالیاکن حرام برتن من
شعله خشم وقهرنیران را
ازره عونت ای که سلطانی
دادرس بهردادخواهانی

{دعای روزدوازدهم}
ای خدا زینتم بده درآن
باکسایی زپوشش وزعفاف
توبپوشان دل مراکنون
جامه ای ازقناعت وزکفاف
تودراین وقت هم مروادار
به ره عدل ودرره انصاف
توامان بخش بهرمن درآن
زانچه ترسم زهرچه منه اخاف
به نگهدارخودای رحمان
ای نگهدارمردم ترسان

{دعای روزسیزدهم}
ای خداپاک کن مردرآن
ازکثافات وچرک وجمله ذنوب
تومرا این زمان شکیباکن
باقضاوقدربری زعیوب
ده توتوفیق بهرم ازتقوا
هم مصاحب شدن به مردم خوب
ازره یاری توای رحمان
که تویی نورچشم مسکینان

{دعای روزچهاردهم }
ای خدا تومکن مواخذه ام
درهمین وقت بهرلغزشها
درگذرازمن آنچه رادارم
درچنین وقت کارلغووحطا
تومرادرزمان نشانه مکن
هدف افت ونشان بلا
ازره عزت توای زحمان
ای زتوعزت مسلمانان

{دعای روزپانزدهم}
ای خدطاعتی ببخش به من
طاعتی همچوطاعت خاضع
شرح صدری به من عطافرما
باانابات مردم خاشع
باامان دادن خودای رحمان
ای امان بهرمردم ترسان

{دعای روزشانزدهم}
ای خدااین زمان بده توفیق
دره وفق وسازش ابرار
ومرادورکن این ساعات
ازرفاقت به زمره اشرار
جای ده ازطریق رحمت خویش
جسم وجان مربه دارقرار
به خداییت ای خدای جهان
ای که هستی الاه عالمیان

{دعای هفدهم }
ای خداکن هدایتم درآن
به سوی کارخیرازاعمال
وبرآوردرآن حوائج من
ای که حاجت نباشدت به سوال
به محمدفرست رحمت خویش
نیزبراهلبیت طاهروأل سلام
ای که آگه تویی به جمله نهان
که بوددرصدورعالمیان

{دعای روزهجدهم}
ای خداآگهی بده درآن
بردلم ازخجسته اسحارش
روشنی ده ازآن به جان ودلم
ازطریق ضیاءانوارش
همه عضومرابه کارگمار
درره پیروی زآثارش
ازره نورت ای توروشنگر
بهردلهاعارفان یکسر

{دعای روزنوزدهم}
ای خدااین زمان توافزون کن
بهره ام زین زمان واین برکات
توطریق مربکن هموار
درچنین روزها سوی خیرات
این زمانهامرامکن محروم
ازپذیرفتن ره حسنات
ای که هستی تورهنمای کسان
به سوی حق آشکارجهان

{دعای روزبیستم}
ای خدابازکن به روی لم
همه باب ازبهشت رادرآن
وبه رویم ببنداین اوقات
همه درهای دوزخ ونیران
وموفق بداردراین وقت
تومرادرتلاوت قرآن
ای که نازل کنی توامن وامان
دردل مدمان باایمان

{دعای روزبیست ویکم}
ای خدابرقرارکن رهبر
این زمان تاروم سوی رضوان
ودراین روزواین زمان توبخواه
بسته برروی من ره شیطان
جای آسایش وقرارمرا
ای خدا برقرارکن به جنان
ای که سازی ادازاحسانت
حاجت هرکه هست خواهانت

{دعای روزبیست ودوم}
ای خداباکن به روی دلم
این زمان باب فضل واحسانت
توبباران دراین زمان برمن
برکاتی زلطف شایانت
توچنین وقت بخش توفیقم
درره موجبات رضوانت
جای ده این زمان مردریاب
درمیان بهشت غفرانت
ای که پاسخ دهی توهمواره
دعوت مردمان بیچاره

{دعای روزبیست وسوم}
ای خداشستشوبده درآن
تومراازهمه خطاوذنوب
جای من پاک کن دراین اوقات
توزآلودگی زکل عیوب
ازمون کن دل وروان مرا
بهرتقواکه می نهی به قلوب
ای که داری تودیده گنهکاران

{دعای روزبیست وچهارم}
ای خداخواهم ازتودراین وقت
آنچه سازدتورازمن خشنود
به سوی توپناه میآرم
زانچه بهرتوخشم ورنجش بود
خواهم ازتودهی به من توفیق
تااطاعت کنم تورابه وجود
نه به عصیان توشوم مایل
ای توبخشنده برهمه سائل

{دعای روزبیست پنجم}
ای خدا درچنین زمان تومرا
دوست گردان ، به دوستدارانت
ساز دوشمن مرا به اعدایت
پیروخاتم رسولانت
ای نگهدارازگناه وخطا
دل وجان پیامبرانت را

{دوعای بیست وششم }
ای خدا این زمان قراربده
کوششم را به نزد خود مشکور
جرم من بخش وکار من بپزیر
عیب من کن تواین زمان مستور
ای که هستی بیشتر شنوا
ازکسانیکه که بشنوند ندا

{دوعای روزبیست وهفتم }
ای خدا روزیم بکن دران
لیلة القدروفضل آن شب را
توبگردان امورمن آسان
دورساز ازطریق سختی ها
عذرهای مرا بپزرا باش
وبریزان زمن گناه وخطا
ای که هستی روف وخیراندیش
برهمه بنده گان صالح خویش

{دوعای روز بیست وهشتم}
ای خدا بهره ام زیادت کن
درچنین وقت ازنوافل آن
توگرامی بیدارجان مرا
به حضورمسائل ایمان
کن مقرب وسیله ام سوی خویش
ازمیا ن وسایل ای ر حمن
ای که برگشت نستت درکار
گرسماجت کنند وگراصرار

{دوعای بیست ونهم }
ای خدا رخت رحمتت پوشان
برمن این روزها و ساعت ها
روزیم کن دران ره توفیق
ونگهدارجسم وجان مرا
درره اتهام وتیرگیش
قلب من پاک کن خداوندا "
ای که داری تومهربانی بیش
برهمه بنده گان ومومنان خویش

{دوعای روز سی ام }
ای خدا روزه مرا کن وصل
تودراین روزها به شکر ورضا
باقبول وره رضایت تو
نیزخوشنودی رسول هدا
فرع آن با اصول کن ستوار
به محمد ص که سروراست به ما
وبه آن آل واهل بیت رسول
که همه طاهرند نزدخدا
جمله حمد هست ازیزدان
کوست پرور دگارعالمیان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۸
حسین سبزعلی
سه شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۰۱ ب.ظ

عوامل لذت بخشی مناجات و عبادت


چه کار کنیم تا لذت مناجات را بچشیم؟
همراه با این آگاهی و عمل، آن لذّتی هم که به دنبالش می‌باشیم حاصل می‌شود. 
اما این که چگونه و چه‌طور و با چه وسیله‌ای فراهم می‌شود موضوع بحث ما است که توضیح می‌دهیم.

 

به گزارش سرویس دینی جام نیوز، همان طور که انسان دارای حواس ظاهری است، حواس باطنی هم دارد مثل چشم باطن، گوش باطن او لذت معنوی را با همین مذاق روحی و درونی‌اش درک می‌نماید.
لذت را چنین تعریف کرده اند: لذت حالتی است ادراکی که هنگام یافتن شیئی دلخواه، برای ما حاصل می‌شود به شرط این که آن شیئ را به عنوان مطلوب خود بشناسیم و نیز از یافتن آن آگاه و به آن توجه داشته باشیم.(1)

 


عبادت هم به معنی بندگی و پرستش می‌باشد که به گفتة خداوند متعال هدف خلقت جن و انس عبادت و بندگی است. ما خلقتُ الجن و الانسُ الّا لیعبدون(2).

 


درک لذت عبادت با آگاهی از عبد و بنده بودن ما نسبت به خدا می‌باشد همین آگاه بودیم که بنده و عبدیم و او مولا و همة اختیار عبد در دست اوست، بنابراین باید او را اطاعت کنیم. همراه با این آگاهی و عمل، آن لذّتی هم که به دنبالش می‌باشیم حاصل می‌شود. اما این که چگونه و چه‌طور و با چه وسیله‌ای فراهم می‌شود موضوع بحث ما است که توضیح می‌دهیم.

 

 

سلامتی روح و درک لذت: 

بارها شده است که بیمار می‌شویم و به خاطر همین امر از مزة غذاها و سایر لذات جسمی درک کاملی نداریم مثلاً به خوبی نمی‌توانیم بوها را تشخیص دهیم. مزه‌ها نامفهوم می‌شود و صداها را خوب نمی‌شنویم در مورد مسائل معنوی و عبادی هم چنین می باشد. موقعی که روح ما با مادیات، گناهان و امور غیر خدایی بیشتر انس گرفت، از درک واقعی عبادات هم، به همان مقدار غافل و محروم می‌شویم. شاید بعضی مواقع از سلامت روح برخوردار باشیم اما وجود نواقصی در شناخت و باورمان مانع از درک واقعی می‌شود. در این زمینه ما اصول مهم را در دو بخش بیان می‌کنیم.

 

 

اصول زیربنایی: 

مطلب مهم همان آگاهی به جایگاه خود و خدای خود می‌باشد. به عنوان مثال کسی می‌تواند طعم شاگردی را بچشد که واقعاً در خدمت یک استاد باشد و وظایف شاگردی را انجام دهد بداند که استاد صاحب تجربه و کمال است و شاگرد نیازمند به آنهاست. در عبادات هم به همین صورت است، ما باید نسبت به جایگاه خود شناخت بدست آوریم. باید نسبت به خدا، به خود و به جهان پیرامون خود آگاه باشیم. موقعی که سؤالهایی مثل از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ جمله انا لله و انا الیه راجعون برای ما تفهیم شد آنگاه می بینیم که مسیر زیادی را پیموده ایم ولی این شناخت چگونه حاصل می شود؟

 

 

1. تفکر: 

با اندیشیدن در خود و نعمت های الهی و با تکرار و تلقین آن به نفس و ذکر اذکاری مبنی بر وجود دائمی خدا، قدرت و علم و احاطه و تسلط خدا بر ما، شناخت حاصل می شود. با مطالعه و سیر در آفاق و انفس (جهان بیرونی و جهان درونی) و طرح سؤالاتی در مورد چرایی و چگونگی، مثل قطره آبی که بر سطح سختی می چکد و بر آن نفوذ می کند، اندک اندک بر نفس ما اثر می گذارد و همین که شناختیم، با شوق و ذوق بیشتر به سوی معبود و محبوب قدم بر می داریم.

 

 

2. انجام واجبات و ترک گناهان: 

قبلاً از سلامت و صحت روح بحث شد. در این جا هم متذکر می شویم که برای درک واقعی لذت عبادات، باید ذائقة روح ما تغییر نکرده باشد و مأنوس با گناه نشده باشد چرا که خود همین، موجب عدم درک لذت واقعی می شود. با توبه و استغفار و انجام عمل صالح می توان به مرور زمان ذائقة روح را به سمت اصلی خود رهنمون سازیم.

 

 

3. یاد معاد و دوام ذکر خدا: 

در طول انجام عمل برای افزایش شناخت خود باید به مسألة ذکر و دوام بر آن هم توجه نماییم. در مدت شبانه روز که با یاد خدا شب و روز را سپری می کنیم، موجب می شود در عبادات خود هم حضور بیشتری داشته باشیم و لذت آن را درک نماییم. صحبت از حضور شد هرچه ما در محضر پروردگار عالم حضور بیشتری احساس کنیم، لذت بیشتری هم دارد و این سخن مکمل همان شناخت می باشد که بدانیم کجا هستیم و نقش ما در این عالم چیست؟

 


یاد معاد و مرگ هم در انقطاع و دل کندن از دنیا و هجرت به سوی خدا بسیار کار ساز است چرا که این یاد و ذکر متعلق آن مرگ و حساب و کتاب و پاداش و ... می باشد که با خصوصیات روح مجرد ما بیشتر سنخیت و موافقت دارد.

 

 

اصول فرعی: 

پس از آنکه موارد زیربنایی مهم تر را مورد توجه قرار دادیم یعنی با تفکر و مطالعه و ... آگاهی و شناخت خود را نسبت به خود و خدا بیشتر کردیم و با سوهان توبه دل و جان خود را صیقل دادیم تا آئینة تمام نمای خداوند شوند، در کنار آن ها رعایت موارد دیگری هم کار ساز خواهد بود.

 


1. دوستان و به طور کلّی محیط و ارتباطات ما در حالت های معنوی ما تأثیر بسزائی می گذارند. 

بنابراین در انتخاب و ارتباط با دوستان باید دقت کنیم. زیرا که معاشرت با گروهی، انسان را بالا یا پایین می کشاند.

 


2. اقبال و ادبار قلب. قلب انسان به طور دائم آمادگی برای هر کاری را ندارد. بنابراین موقعی که آمادگی روحی بیشتری دارید، می توانید از انجام واجبات به مستحبات - که خود پلی است برای ترقّی - بپردازید. ولی مواقعی که از آمادگی روحی زیادی برخوردار نیستید فقط به انجام واجبات بسنده کنید هرچند می توان گفت. یکی از دلایل آمادگی کم یا زیاد روح ما برای عبادت به کارهای روزمرة ما بستگی دارد ولی در این مسأله هم باید دقت کرد.

 


3. موعظه و تنبّه و مطالعة حالات عرفانی عرفا و بزرگان دین هم سهم به سزائی در بالا بردن درک لذت عبادات دارد. همین که می بیینیم عرفا چگونه با شروع عبادت از خود بیخود می شدند و پرواز روحانی داشتند و چه لذتی از زندگی می بردند، برای ما خوشایند خواهد بود و ما را به آن سمت می کشاند که موانع را برداریم و مانند آن ها عمل نماییم.

 


4. دعا و توسل برای رسیدن به چنین مقامی.

 

 

پایان: به توضیح دو نمونه از عشق ورزی و درک لذت عبادت می پردازیم:


1. وقتی محبت بالا گیرد نامش عشق است و نشانة آن تخلیة دل از غیر و اختصاص دادن آن به محبوب است. اهل ایمان، کمال محبت و دوستی را فقط به خدا اختصاص می دهند.(3) این جاست که هم آن ها خدا را دوست می دارند و هم خدا آن ها را دوست می دارد «یحِبًّهم و یحبونه».

 


دل عاشق و سالک خالی از محبت دنیا و آخرت است و غیر از رحمت یار، قلبش به غیر اختصاص ندارد.(4)

 


2. آن که آتش اشتیاق در دل او شعله ور شده باشد نه میلی به غذایش باشد و نه از آب خوشگوارتر لذتی برد ... . پس چون به میدان شوق قدم نهادی بر نفس خود و هر مرادی که از دنیا داری تکبیر بگو و هر چه را که دل به آن بسته ای واگذار.(5)

 


آری! با شناخت او و درک جایگاه خود محبت و عشق او در دل جای می گیرد و غیر از خدا همه را بیرون می کند و انقطاع حاصل می شود و شبانه روز فرد می شود او و یاد او و این است لذت واقعی.

 

 

 

 

پی نوشت ها:

1. مصباح یزدی، محمدتقی، خودشناسی برای خودسازی، قم، مؤسسة در راه حق، 1373، ص 35.
2. ذاریات:56.
3. ارفع، سیدکاظم، اخلاق در قرآن، تهران، فیض کاشانی، چاپ دوم، 1375، ص 24.
4. همان، ص 27 به بعد.
5. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، رسالة لقاء الله، ترجمة سید احمد فهری، تهران، فیض کاشانی، چاپ هشتم، 1374، ص 36.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۱
حسین سبزعلی
دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۲۹ ب.ظ

المعدة بیت کل داء

ت کلِّ داءٍ، وَ الحَمِئَة رَاس کلِّ دَواءٍ»

قال رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم): «المِعدَة بیت کلِّ داءٍ، وَ الحَمِئَة رَاس کلِّ دَواءٍ»

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)فرمودند: «معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خوری) اساس و راس هر داروى شفابخش است» (بحار الانوارار، ج 14و ارکان‌الاسلام،ص108)
قال رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم): «المِعدَة بیت کلِّ داءٍ، وَ الحَمِئَة رَاس کلِّ دَواءٍ»

قال رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم):

«المِعدَة بیت کلِّ داءٍ، وَ الحَمِئَة رَاس کلِّ دَواءٍ»

(بحار الانوارار، ج 14و ارکان‌الاسلام،ص108)

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)فرمودند:

«معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خوری) اساس و راس هر داروى شفابخش است»

توضیح:

«روزه درمان همه دردها»

همانطور که در علم پزشکى هم به اثبات رسیده است، روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت‌ بدن و ابعاد دیگر داراى فواید فراوانى است. براى مثال روزه در سلامت معده و پاکسازى آن از انواع غذاها که موجب انواع بیمارى ‌هاست، اثرات فوق العاده‌اى دارد.

پیامبر خدا (ص) فرمودند:

«المعده بیت کل داء، و الحمئه راس کل دواء»

«معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خوری) اساس و راس هر داروى شفابخش است»

امام على (ع) درمورد فلسفه روزه در نهج البلاغه مى‌فرمایند:

«....و مجاهدة الصیام فی الایام المفروضات، تسکیناً لاطرافهم و تخشیعاً لابصارهم و تذلیلاً لنفوسهم و تخفیفاً لقلو‌بهم و اذهاباً للخیلاء عنهم و لما فی ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعاً و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحقوق البطون بالمتون من الصیام تذللاً»[1]

«با تلاش برای روزه در ایام واجب، اندام‌هایشان با این کار آرام می‌گیرد و دیده‌ها‌‌شان خاشع و نفس‌‌هاشان خوار می‌گردد و دل‌هاشان سبک‌ می‌شود و خود‌بینی از ایشان به وسیله این عبادت‌ها زدوده می‌گردد و با گذاردن چهره‌های شاداب و با تواضع برخاک و با نهادن مواضع سجده به زمین خود را در مقابل خدا خرد می‌نمایند و با روزه‌داری شکم‌ها به پشت می‌رسند. همانطور که نماز با سجده نمودنش اظهار کوچکی و ذلت به پیشگاه عظیمی را در بر دارد، روزه نیز با رسیدن شکم‌ها به پشت‌ها برای خضوع و ناچیز دانستن خویش می‌باشد، چرا که نماز و روزه فلسفه‌اش سازندگی و تزکیه و تذلل به پیشگاه حضرت حق است»

بالاخره روزه از چیزهائى است که مى‌تواند آدمى را از چنگ شیطان نجات بخشد، و از انواع بیماریهاى ظاهرى و باطنى برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا به انسان بیاموزد. مخصوصا روزه است که از امتیازات به خصوص برخوردار است و پاداش آن فقط به خداوند بزرگ واگذار شده است.

    منبع: رمضان از چند نگاه، رضا بیطرفان.
  • [1] . نهج‌البلاغه، خطبه 110،ص 798
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۲۹
حسین سبزعلی
شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۲ ب.ظ

انواع روزه

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (183)



اى کسانى که ایمان آورده اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همانگونه که بر کسانى که پیش از شما بودند مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگار شوید.


تقوى، به معناى خویشتن دارى از گناه است.

 بیشتر گناهان، از دو ریشه غضب و شهوت سرچشمه مى گیرند. و روزه، جلوى تندى هاى این دو غریزه را مى گیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقواست. [538]

به نظر مفسّران و دانشمندان علوم قرآنى، آیاتى که با خطاب «یا ایّها الّذین آمنوا» شروع شده اند، در مدینه نازل شده و جزء آیات مدنى مى باشند. فرمان روزه نیز همچون دستور جهاد و پرداخت زکات در سال دوّم هجرى صادر گردیده است.

آثار و برکات روزه

1_تقوى و خداترسى، در ظاهر و باطن، مهم ترین اثر روزه است«لعلکم تتقون»

روزه، یگانه عبادت مخفى است. نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را مردم مى بینند، امّا روزه دیدنى نیست.

2_ روزه، اراده انسان را تقویت مى کند. 

کسی که یک ماه نان وآب وهمسر خود را کنار گذاشت، مى تواند نسبت به مال وناموس دیگران خود را کنترل کند. 

3_روزه، باعث تقویت عاطفه است. 

کسى که یک ماه مزه ى گرسنگى را چشید، درد آشنا مى شود ورنج گرسنگان را احساس ودرک مى کند. 

4_ روزه باعث افزایش صبر است

 رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: روزه، نصف صبر است. [539] 

_انواع روزه 

1_روزه ى مردمان عادّى، همان خوددارى از نان و آب و همسر است،

2_ امّا در روزه خواص علاوه بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نیز لازم است، 

3_و روزه ى خاصّ الخاص علاوه بر اجتناب از مفطرات و پرهیز از گناهان، خالى بودن دل از غیر خداست. [540] 

5_روزه، انسان را شبیه فرشتگان مى کند، 

فرشتگانى که از خوردن و آشامیدن و شهوت دورند. [541]

6_ روزه باعث بخشش گناهان می شود

رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: هرکس ماه رمضان را براى خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشیده مى شود. [542] چنانکه در حدیث قدسى نیز آمده است که خداوند مى فرماید: «الصوم لى و اَنَا اَجزى به» روزه براى من است و من آن را پاداش مى دهم. [543]

اهمیّت روزه به قدرى است که در روایات پاداش بسیارى از عبادات را همچون پاداش روزه دانسته اند. [544] 

هرچند که روزه بر امّت هاى پیشین نیز واجب بوده، ولى روزه ى ماه رمضان، مخصوص انبیا بوده است و در امّت اسلامى، روزه رمضان بر همه واجب شده است. [545] 

7_ روزه زکات بدن است

از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده است که فرمود: براى هر چیز زکاتى است و زکات بدنها، روزه است. [546]


برخی از پیام های آیه

- خطابِ زیبا، گامى براى تأثیر گذارى پیام است. «یا ایّها الّذین آمنوا»

در حدیثى از تفسیر مجمع البیان مى خوانیم: لذّت خطاب «یا ایّها الّذین آمنوا» سختى روزه را آسان مى کند. اگر والدین بخواهند که فرزندشان به سخنانشان گوش دهند، باید آنان را زیبا صدا زنند.

- از شیوه هاى تبلیغ آن است که دستورات مشکل، آسان جلوه داده شود. این آیه مى فرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّت هاى پیشین نیز این قانون بوده است. و عمل به دستورى که براى همه امّت ها بوده، آسان تر از دستورى است که تنها براى یک گروه باشد. «کما کُتب على الّذین من قبلکم»

- قرآن، فلسفه بعضى احکام همچون روزه را بیان داشته است. زیرا اگر مردم نتیجه ى کارى را بدانند، در انجام آن نشاط بیشترى از خود نشان مى دهند. «لعلّکم تتّقون»

-----

538) کافى، ج 2، ص 18.

539) تفسیر المنار، ذیل آیه.

540) تفسیر روح البیان.

541) صاحب جواهر، نقل از آیةاللَّه جوادى.

542) و 4. تفسیر مراغى، ج 2، ص 69.

543)

544) کافى، ج 2، ص 100.

545) تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 136.

546) بحار، ج 69، ص 380


منبع : تفسیر نور با اندکی تصرف توسط نویسنده وب سایت منبرهای معنوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۵۲
حسین سبزعلی
شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۳:۲۵ ب.ظ

روایاتی از میزان الحکمه در باب فضیلت ماه رمضان

حسین سبزعلی:

۱۶۷ رمضان 

۸۴۲ ـ شَهرُ رَمَضانَ 

الکتاب : 

(شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرآنُ هُدیً للنَّاسِ وَبَیِّناتٍ مِّنَ الهُدَی والْفُرقانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کانَ مَرِیضا أو عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا العِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللّهَ عَلَی ما هَداکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ) . (3054) 

قرآن : 

 «ماه رمضان ، ماهی که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن هدایت و جدا ساختن حق از باطل ، قرآن نازل شده است . پس هر کس از شما که این ماه را دریابد ، باید که در آن روزه بدارد و هر کس که بیمار یا در سفر باشد به همان تعداد از روزهای دیگر [روزه بگیرد] . خدا برای شما راحتی و آسانی می خواهد و خواهان سختی برای شما نیست . و باید که آن شمار را کامل کنید . و خدا را بدان سبب که راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاسگزار باشید» . 

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّما سُمِّیَ الرَّمَضانُ لأ نّهُ یَرمَضُ الذُّنوبَ . (3055) 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :رمضان را رمضان نامیده اند چون گناهان را می سوزاند. (3063) 

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أبوابَ السماءِ تُفتَحُ فی أوَّلِ لیلةٍ مِن شَهرِرَمَضانَ، ولا تُغلَقُ إلی آخِرِ لیلةٍ مِنهُ . (3056) 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :درهای آسمان در نخستین شب ماه رمضان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نمی شود . 

عنه صلی الله علیه و آله :لَو یَعلَمُ العَبدُ ما فی رَمَضانَ لَوَدَّ أن یکونَ رَمَضانُ السَّنَةَ . (3057) 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو می کند که سراسر سال، رمضان باشد . 

عنه صلی الله علیه و آله :إذا استَهَلَّ رَمَضانُ غُلِّقَتْ أبوابُ النارِ ، وفُتِحَتْ أبوابُ الجِنانِ ، وصُفِّدَتِ الشَّیاطینُ . (3058) 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :چون هلال ماه رمضان پدیدآید ، درهای دوزخ بسته گردد و درهای بهشت گشوده شود و شیاطین به زنجیر کشیده شوند . 

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنَّ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله خَطَبَنا ذاتَ یَومٍ، فقالَ : أیُّها الناسُ ، إنّهُ قد أقبَلَ إلَیکُم شَهرُ اللّهِ بالبَرَکَةِ والرّحمَةِ والمَغفِرةِ ، شَهرٌ هُو عِندَ اللّهِ أفضَلُ الشُّهورِ ، وأیّامُهُ أفضَلُ الأیّامِ ، ولَیالِیهِ أفضَلُ اللَّیالِی ، وساعاتُهُ أفضَلُ الساعاتِ ، هُو شَهرٌ دُعِیتُمْ فیهِ إلی ضِیافَةِ اللّهِ وجُعِلتُم فیهِ مِن أهلِ کَرامَةِ اللّهِ ، أنفاسُکُم فیهِ تَسبیحٌ ، ونَومُکُم فیهِ عِبادَةٌ ، وعَمَلُکُم فیهِ مَقبولٌ ، ودُعاؤکُم فیهِ مُستَجابٌ ... فَقُمتُ فقلتُ : یا رسولَ اللّهِ ، ما أفضَلُ الأعمالِ فیهذا الشَّهرِ؟ فقالَ: یا أباالحسنِ، أفضَلُ الأعمالِ فی هذا الشَّهرِ الوَرَعُ عن مَحارِمِ اللّهِ عزّوجلّ (3059) . (3060) 

امام علی علیه السلام :روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ما خطبه ای ایراد کرد و فرمود : ای مردم! همانا ماه خدا ، با برکت و رحمت و آمرزش، به شما روی آورده است . این ماه نزد خدا ، بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعت هایش بهترین ساعتها . در این ماه شما به میهمانی خدا دعوت شده اید و در زمره بهره مندان از کرامت خداوند قرار گرفته اید . در این ماه نفَسهای شما تسبیح خداست و خواب شما عبادت است و اعمال شما پذیرفته و دعایتان مستجاب . . . من برخاستم و عرض کردم : ای رسول خدا! بهترین عمل در این ماه چیست؟ پیامبر فرمود : ای اباالحسن! بهترین عمل در این ماه ، خویشتنداری از حرامهای خداوند عز و جل است . 

الإمامُ الباقر علیه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَمّا حَضَرَشَهرُ رَمَضانَ وذلکَ لثَلاثٍ بَقِینَ مِن شَعبانَ، قالَ لبِلالٍ : نادِ فی الناسِ ، فَجَمعَ الناسُ ثُمّ صَعِدَ المِنبَرَ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنی علَیهِ، ثُمّ قالَ: أیُّها الناسَ ، إنَّ هذا الشَّهرَ قد حَضَرَکُم وهُو سَیِّدُ الشُّهُورِ ، فیهِ لیلةٌ خَیرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، تُغلَقُ فیهِ أبوابُ النِّیرانِ، وتُفتَحُ فیهِ أبوابُ الجِنانِ ، فَمَن أدرَکَهُ فلَم یُغفَرْ لهُ فَأبعَدَهُ اللّهُ . (3061) 

امام باقر علیه السلام :رسول خدا صلی الله علیه و آله سه روز مانده از ماه شعبان ، به بلال دستور داد در میان مردم جار بزند . پس مردم را جمع کرد و بر منبر رفت و حمد و ثنای خدا گفت و فرمود : ای مردم! همانا این ماه به شما روی آورده و آن سروَر همه ماههاست . در آن شبی وجود دارد که از هزار ماه بهتر است . در این ماه درهای دوزخ بسته و درهای بهشت گشوده می شود . هر که این ماه را دریابد و آمرزیده نشود خداوند او را [از رحمت خود ]دور گرداند . 

الإمامُ الصّادقُ علیه السلامـ مِن وَصِیَّتِهِ لِولْدِهِ عِندَدُخُولِ شَهرِ رَمَضانَ ـ: فاجهَدُوا أنفُسَکُم فإنّ فیهِ تُقسَمُ الأرزاقُ ، وتُکتَبُ الآجالُ ، وفیهِ یُکتَبُ وَفدُ اللّهِ الذین یَفِدُونَ إلَیهِ ، وفیهِ لیلةٌ العَمَلُ فیها خَیرٌ مِن العَمَلِ فی ألفِ شَهرٍ . (3062) 

امام صادق علیه السلامـ در سفارشهای خود به فرزندانش به هنگام حلول ماه رمضان ـفرمود : جانهای خود را به تلاش و کوشش وادارید ؛ زیرا در این ماه روزی ها قسمت و اجلها نوشته می شود و در آن نام های میهمانان خدا که بر او وارد می شوند ، نوشته می گردد . در این ماه شبی هست که عمل (عبادت) در آن از عمل (عبادت) هزار ماه بهتر است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۲۵
حسین سبزعلی
شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۳:۱۵ ب.ظ

روایاتی درباره تلاوت قرآن در ماه رمضان


روایات در باب ثواب قرائت قرآن در ماه رمضان

مجموعه: احادیث و سخنان بزرگان



 

روایات در باب ثواب قرائت قرآن در ماه  رمضان

روایت اول

در کتاب بحارالانوار از امام صادق (علیه السلام ) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده که فرمود:

 

"شهر رمضان شهر الله عزوجل ، و هو شهر یضاعف الله فیه الحسنات ، و یمحو فیه السئیات ، و هو شهر البرکة ، و هو شهر الانابة ، و هو شهر التوبة و هو شهر المغفرة ، و هو شهر العتق من النار، و الفوز بالجنة . الا فاجتنبوا فیه کل حرام ، و اکثیروا فیه من تلاوة القرآن ، و سلوا فیه حوائجکم ، واشتغلوا فیه بذکر ربکم ، و لایکونن شهر رمضان عندکم کغیره من الشهور، فان له عندالله حرمة و فضلا على سائر الشهور، و لایکونن شهر رمضان یوم صومکم کیوم فطرکم ."(1)

 

((ماه رمضان ماه خداى عزوجل مى باشد، و آن ماهى است که خداوند کارهاى نیک را در آن دو چندان کند و بدی‌ها را در آن محو سازد، ماه برکت ، و ماه انابة و بازگشت ، و ماه توبه و ماه آمرزش و ماه آزادى از آتش دوزخ ، و کامیاب شدن به بهشت است .

 

هان که در این ماه از هر حرامى خوددارى کنید، و تلاوت قرآن را زیاد کنید. و حاجات خود را بخواهید، و به یاد پروردگارتان سرگرم باشید، و ماه رمضان نزد شما نباید همانند ماه‌هاى دیگر باشد، چرا که براى این ماه در پیشگاه خداوند حرمت و برترى بر دیگر ماه‌‎ها است ، و نباید در ماه رمضان روز روزه شما مانند روز غیر روزه شما باشد.))


امام باقر (علیه السلام ) فرمود: هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است


روایت دوم

و از امام هشتم (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود:

 

"الحسنات فى شهر رمضان مقبولة ، والسیئات فیه مغفورة ، من قرا فى شهر رمضان آیة من کتاب الله عزوجل کان کمن ختم القرآن فى غیره من الشهور، و من ضحک... ."(2)

 

((نیکى ها در ماه رمضان پذیرفته ، و بدیها در آن آمرزیده است ، کسى که در ماه رمضان آیه اى از کتاب خداوند بخواند همانند کسى است که در ماههاى دیگر قرآن را ختم کرده و کسى که در این ماه در روى برادر ایمانى خود بخندد (و او را خوشحال کند) در روز قیامت او را دیدار نکند جز آنکه در روى او بخندد (و او را خوشحال کند) و به بهشت مژده اش دهد، و کسى که در این ماه به مؤمنى کمک می کند، خداى تعالى در هنگام عبور بر صراط کمکش کند در آن روزى که گام‌ها بلغزد، و کسى که خشمش را در این ماه نگهدارد خداوند خشمش را در روز قیامت از او باز دارد.

 

و کسى که درمانده اندوهگینى را دستگیرى و نجات دهد، خداوند در روز قیامت او را از هراس بزرگ آن روز در امان دارد، و کسى که ستمدیده اى را در این ماه یارى کند، خدایش در دنیا بر دشمنانش یارى دهد، و در روز قیامت نیز هنگام حساب و در کنار میزان یاریش کند. ماه رمضان ماه برکت ، ماه رحمت ، ماه مغفرت ، ماه توبه و ماه انابه و بازگشت به درگاه الهى است ، کسى که در ماه رمضان آمرزیده نشود در چه ماهى مى خواهد آمرزیده شود؟ از خدا بخواهید در این ماه روزه تان را بپذیرد، و آخرین سال عمر شما قرار ندهد، و توفیق اطاعت خود را به شما دهد، و از نافرمانیش شما را نگهدارد، که براستى خداوند بهترین کسى است که از او درخواست کنند.))

 


روایت سوم

شیخ صدوق در کتاب معانى الاخبار و امالى به سندش از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود:

 

لکل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان.(3)

((هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است .))


روایت چهارم

و از مجالس شیخ از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که فرمود:

"ان الشهور عندالله اثناعشر شهرا فى کتاب الله یوم خلق السماوات و الارض فغرة الشهور شهر الله شهر رمضان ، و قلب شهر رمضان لیلة القدر، و نزل القرآن فى اول لیلة من شهر رمضان ، فاستقبل الشهر بالقرآن ."(4)

 

((براستى که در کتاب خدا ماهها نزد خدا دوازده ماه است . روزى که خداوند آسمانها و زمین را آفرید، پس نور و روشنى ماهها ماه رمضان است ، و قلب ماه رمضان شب قدر است ، و قرآن در شب اول ماه رمضان نازل گشته ، پس با قرآن از این ماه استقبال کن .))

 

پی نوشت‌ها:

1.بحارالانوار، ج 96، ص 340 - 341.

2.همان .

3.بحارالانوار، ج 96، ص 386.

4.همان .

بخش عترت و سیره تبیان

منبع:

سخنى درباره روزه

سید هاشم رسولى محلاتى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۱۵
حسین سبزعلی
پنجشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۲۳ ب.ظ

ثواب افطاری در فرهنگ اسلامی

ثواب افطاری در فرهنگ اسلامی

روزه و افطار

در روایت است که: هیچ چیز مانند غذا دادن و قربانى کردن انسان را به خداوند متعال نزدیک نمی‌کند. (بحارالانوار، ترجمه ج 67 و 68، ج‏2، ص347) در این میان افطاری بهتر و برتر است .

وَ قَالَ النَّبِیُّ(صلی الله علیه و آله) مَنْ فَطَّرَ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُؤْمِناً صَائِماً کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللهِ لَیْسَ کُلُّنَا نَقْدِرُ عَلَى أَنْ نُفَطِّرَ صَائِماً فَقَالَ إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى کَرِیمٌ یُعْطِی هَذَا الثَّوَابَ مِنْکُمْ مَنْ لَمْ یَقْدِرْ إِلَّا عَلَى مَذْقَةٍ مِنْ لَبَنٍ یُفَطِّرُ بِهَا صَائِماً أَوْ شَرْبَةٍ مِنْ مَاءِ عَذْبٍ أَوْ تُمَیْرَاتٍ لَا یَقْدِرُ عَلَى أَکْثَرَ مِنْ ذَلِک. (من لا یحضره الفقیه، ج2، ص134)

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود هر کس یک مؤمن روزه‏دار را در این ماه افطارى دهد، پاداشى برابر با آزاد کردن یک بنده نزد خدا داشته، و مایه آمرزش گناهان گذشته وى نیز خواهد بود، پس گفتند: یا رسول الله، همگى ما قادر بر افطارى دادن به روزه دارى نیستیم، پس فرمود: خداى تبارک و تعالى چندان کریم است که به کسى از شما که نتواند جز با جرعه شیر آمیخته با آبى، یا شربت آب گوارایى، یا چند دانه خرما روزه‌دارى را افطارى دهد و بر انفاق چیزى بیش از این قادر نباشد، همین ثواب را عطا مى‏کند.

همچنین نقل است:

عَنْ أَبِی الْحَسَنِ(علیه‌السلام) أَنَّهُ قَالَ تَفْطِیرُکَ أَخَاکَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِک.(من لا یحضره الفقیه، ج‏2، 134) از امام ابوالحسن(علیه‌السلام) روایت است، که فرمود: افطارى دادن به برادر مسلمانت از روزه داشتنت افضل است .

و نیز:

عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ(علیه‌السلام) قَالَ مَنْ فَطَّرَ صَائِماً فَلَهُ أَجْرٌ مِثْلُه؛ هر که روزه‌داری را افطار دهد اجری همچون او خواهد داشت.(من لا یحضره الفقیه، ج‏2، 134)

میهمان هم فرقی نمی‌کند. هر که باشد عزیز و محترم است و لازم نیست برای رسیدن به ثواب افطاری حتما  فقرا  را دعوت نمود البته اطعام فقرا علاوه بر ثواب افطاری، انفاق نیز محسوب می‌شود اما افطار به خویشاوندان ارجحیت دارد.

وَاعْبُدُوا اللهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاً فَخُوراً  (سوره النساء، آیه 36) خداى یکتا را بپرستید و چیزى را بر او شریک قرار مدهید و نسبت به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و همسایگان نزدیک و بیگانه و دوستان موافق و رهگذران و بندگان و پرستاران که زیر دست شمایند نیکى و مهربانى کنید که خدا مردم خودپسند و متکبّر را دوست ندارد.

طبق این آیه شریفه برای نیکی کردن، خویشاوندان بر فقرا و دوستان و همسایگان برتری دارند. افطاری در ماه مبارک رمضان به خویشاوندان، فرصت خوبی برای دلجویی از یکدیگر، صله ارحام و برطرف کردن مشکلات عاطفی و مادی اقوام فراهم می‌کند.

در هر حال افطاری موجب انس و الفت، تجدید دیدارها، پیوند ارحام، انفاق، و ترویج خوبیها و دوستی‌هاست و اما مهمترین اثر افطاری، در ترویج فرهنگ روزه‌داری است ضمن آن که شادی و طراوت فوق العاده‌ای هم به ماه مبارک رمضان می‌بخشد. افطاری موقعیتی فراهم می‌کند تا روزه‌داران در برخورد با یکدیگر از ایمان و صبر یکدیگر تاثیر بگیرند و اعتقادات خود را تقویت کنند. (... و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.) معمولا روزه‌خواران در اثر ترویج فرهنگ صحیح افطاری تحت فشار روانی قرار می‌گیرند.

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود هر کس یک مؤمن روزه ‏دار را در این ماه افطارى دهد، پاداشى برابر با آزاد کردن یک بنده نزد خدا داشته، و مایه آمرزش گناهان گذشته وى نیز خواهد بود

افطاری با روح الهی

یک سفره افطار که با رعایت استانداردهای حلال بودن، رعایت واجبات نمودن، حفظ شئونات شایسته، و مهمتر از همه با نیت تقرب فراهم گردد، می‌تواند بنده خواری را نزد خدای تعالی، گرامی کند و گناهان بزرگی را از نامه اعمال او بزداید. حدود حلال که مشخص و تعریف شده است. حدود واجب نیز، پرهیز از اسراف و تفاخر است؛ کلوا واشربوا ولا تسرفوا؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید. این آیه شریفه که از محکمات قرآن است، به وضوح و روشنی حد و مرز واجب در خوردن و خوراندن را بیان می‌کند.

سفره افطار در ماه رمضان

اما شئونات شایسته در افطاری دادن نیز  آن است که اولویت‌ها، وضعیت اقتصادی میزبان و بازتاب آن را در جامعه در نظر گرفت. افطاری‌های سنگین و پرهزینه در جامعه‌ای که وضعیت بیش از نیمی از جمعیت آن نابسامان است، می‌تواند بازتابی داشته باشد که علاوه بر ارتفاع ثواب و منفعت معنوی آن، موجب کدورتها و آزردگی‌ها باشد. وقتی بسیاری از سفره‌های افطاری از ساده‌ترین غذاها نیز برخوردار نیستند و روزه‌داران با بی میلی و به اجبار گرسنگی بر سر آن می‌نشینند، انداختن سفره‌هایی که هزینه‌های میلیونی برمی‌دارد چگونه روح الهی داشته و مورد رضایت خداوند خواهد بود. آیا در جامعه‌ای که بار تورم روی دوش قشر متوسط و ضعیف آن سنگینی می‌کند، چنین افطاری‌های پرخرجی در بین اعمال مستحبی دیگری همچون رسیدگی به فقرا و ایتام، اولویت دارد .  

این معایب برای آن حالتی است که فرض کنیم، غذای افطار صد در صد به مصرف می‌رسد و چیزی از آن اسراف نمی‌شود در غیر این صورت نه تنها سخنی از ثواب و قبولی نخواهد بود بلکه آنچه باقی می‌ماند گناه بزرگ اسراف است. در حدیث علوی است: لا قربة باالنوافل اذا اضرت باالفرائض؛ عمل مستحب انسان را به خدا نزدیک نمی‌گرداند، اگر به واجب زیان رساند.(نهج‌البلاغه، حکمت 39) ضیافت افطار، عمل مستحب، و اسراف نکردن و به رخ نکشیدن اموال، واجب است .

اسراف در دین ما بسیار مذمت شده تا آنجا که اسرافکاران برادران شیاطین معرفی شده‌اند. پس چگونه می‌توان با سفره‌ای که بسیاری از غذای آن اسراف می‌شود به خدا تقرب پیدا کرد و به ثواب افطاری رسید.

عیب دیگر آن است که افطاری‌های سنگین، موجب کم شدن این ضیافت حسنه می‌گردد زیرا در وسع همه نیست که افطاری‌های پرهزینه را تحمل کنند اما از ضیافت‌های سبکتر هم شرم دارند.

شئونات شایسته در افطاری دادن نیز  آن است که اولویت‌ها، وضعیت اقتصادی میزبان و بازتاب آن را در جامعه در نظر گرفت. افطاری‌های سنگین و پرهزینه در جامعه‌ای که وضعیت بیش از نیمی از جمعیت آن نابسامان است، می‌تواند بازتابی داشته باشد که علاوه بر ارتفاع ثواب و منفعت معنوی آن، موجب کدورتها و آزردگی‌ها باشد. وقتی بسیاری از سفره‌های افطاری از ساده‌ترین غذاها نیز برخوردار نیستند و روزه‌داران با بی میلی و به اجبار گرسنگی بر سر آن می‌نشینند، انداختن سفره‌هایی که هزینه‌های میلیونی برمی‌دارد چگونه روح الهی داشته و مورد رضایت خداوند خواهد بود. آیا در جامعه‌ای که بار تورم روی دوش قشر متوسط و ضعیف آن سنگینی می‌کند، چنین افطاری‌های پرخرجی در بین اعمال مستحبی دیگری همچون رسیدگی به فقرا و ایتام، اولویت دارد . 

گاهی اسراف مربوط به هدر رفتن غذا نیست بلکه به شان اقتصادی میزبان مربوط می‌شود. میزبان اگر ثروتمند نباشد ولی همچون ثروتمندان ضیافت نماید طبق آموزه‌های دینی اسراف کرده است .

اما اگر توانایی داشته باشد و به جهت اکرام میهمان و تقرب به خدا در تهیه افطاری، زیاد هزینه کند و سفره‌ای رنگین بیاندازد، اسراف نکرده است .

از امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: اگر کسى هزار درهم براى خوراکى هزینه نهد و مؤمنى از آن بخورد اسراف نباشد. (آداب معاشرت، ترجمه ج 16، بحارالانوار، ج‏2،293، اخبار باب ... ص 290)

اما از آن جهت که سفره‌های رنگین و پرهزینه که موجب شانیت‌های کاذب برای میزبان می‌گردد، خطر افتادن مسلمانان را در دام رقابت، تفاخر و ریا تقویت می‌کند، باید از افراط در آن پرهیز نمود. افراط و زیاده‌روی، فرهنگ افطاری اسلامی را آنچنان دگرگون می‌سازد که هیچ رنگ و بویی از خدا و معنویت نداشته باشد این حقیقتی است که هر چند به زبان آورده نشود با حواس فطری به خوبی درک می‌شود لذا در چنین مجالسی بعضا خود میهمانان با حالتی تمسخرآمیز به میزبان می‌گویند قبول باشد! ضمنا فقط به دلیل آن که کسی ثروتمند است و از مال خودش هزینه می‌کند مجوز اسلامی برای ریخت و پاش‌های بیش از حد دریافت نمی‌کند.

روایت است که امام صادق (علیه‌السلام) به ابان بن تغلب فرمود: به نظرت مى‏آید خداوند به کسى که عطاى بسیار فرموده از این جهت است که او نزد پروردگار، عزیز و ارزنده است. و کسى را که از عطایاى خود محروم نموده از این جهت است که وى نزد خداوند ذلیل و خوار است. هرگز چنین نیست. حقیقت اینست که مال، مال خداوند است و آن را به امانت نزد شخص متمکّن سپرده است و به امانتداران اجازه داده است که از مال خداوند در راه تأمین غذا و لباس و انتخاب همسر و تهیه مرکب خود به قدر معتدل و در خور شأن خویش استفاده کنند و مازاد امانت خدا را به مسلمانان مستمند و از کار افتاده برگردانند و بدین وسیله پراکندگى آنان را جمع کنند. اگر کسى در مال خداوند این چنین مشروع و معتدل تصرف نماید آنچه را که بهره‏بردارى کرده بر وى حلال است. و اگر جز این عمل کند و بیش از اندازه در آن تصرف نماید ناروا و حرام است. سپس فرمود: اسراف نکنید که خداوند دوستدار مسرفین نیست.(بحارالانوار، ترجمه ج 67 و 68    ج‏2، ص 347)


منبع : تبیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۲۳
حسین سبزعلی
پنجشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۱۴ ب.ظ

چهل حدیث روزه _ محمدحسین فلاح زاده

ازدید : 59328
منبع : چهل حدیث روزه , فلاح زاده،محمد حسین

قال الله تبارک و تعالی:

یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.

خداوند تبارک و تعالی می فرماید:

ای کسانی که ایمان آورده اید روزه بر شما نوشته (واجب) شد، چنانکه بر آنان که پیش از شما بوده اند واجب شده بود باشد که پرهیزگار شوید.

سوره بقره آیه 183

1-پایه های اسلام

قال الباقر علیه السلام:

بنی الاسلام علی خمسة اشیاء، علی الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایه.

امام باقر علیه السلام فرمود:

اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبری اسلامی).فروع کافی، ج 4 ص 62، ح 1

2-فلسفه روزه

قال الصادق علیه السلام:

انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر.

امام صادق علیه السلام فرمود:

خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنی و فقیر) مساوی گردند.

من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1

3-روزه آزمون اخلاص

قال امیرالمومنین علیه السلام:

فرض الله. .. الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق

امام علی علیه السلام فرمود:

خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.

نهج البلاغه، حکمت 252

4-روزه یاد آور قیامت

قال الرضا علیه السلام:

انما امروا بالصوم لکی یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا علی فقر الاخر.

امام رضا علیه السلام فرمود:

مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگی و تشنگی را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگی آخرت را بیابند.

وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص 10

5-روزه زکات بدن

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

لکل شیئی زکاة و زکاة الابدان الصیام.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدنها روزه است.

الکافی، ج 4، ص 62، ح 3

6-روزه سپر آتش

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

الصوم جنة من النار.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

روزه سپر آتش (جهنم) است. «یعنی بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.»

الکافی، ج 4 ص 162

7-اهمیت روزه

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

الصوم فی الحر جهاد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

روزه گرفتن در گرما، جهاد است.

بحار الانوار، ج 96، ص 257

8-روزه نفس

قال امیرالمومنین علیه السلام:

صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام.

امیرالمومنان علی علیه السلام فرمود:

روزه نفس از لذتهای دنیوی سودمندترین روزه هاست.

غرر الحکم، ج 1 ص 416 ح 64

9-روزه واقعی

قال امیرالمومنین علیه السلام:

الصیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب.

امام علی علیه السلام فرمود:

روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنی و نوشیدنی پرهیز می کند.

بحار ج 93 ص 249

10-برترین روزه

قال امیرالمومنین علیه السلام:

صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.

امام علی علیه السلام فرمود:

روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.

غرر الحکم، ج 1، ص 417، ح 80

11-روزه چشم و گوش

قال الصادق علیه السلام:

اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک.

امام صادق علیه السلام فرمود:

آنگاه که روزه می گیری باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند.«یعنی از گناهان پرهیز کند.»

الکافی ج 4 ص 87، ح 1

12-روزه اعضا و جوارح

عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها:

ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود:

روزه داری که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه اش به چه کارش خواهد آمد.

بحار، ج 93 ص 295

13-روزه ناقص

قال الباقر علیه السلام:

لا صیام لمن عصی الامام و لا صیام لعبد ابق حتی یرجع و لا صیام لامراة ناشزة حتی تتوب و لاصیام لولد عاق حتی یبر.

امام باقر علیه السلام فرمود:

روزه این افراد کامل نیست:

1 - کسی که امام (رهبر) را نافرمانی کند.

2 - بنده فراری تا زمانی که برگردد.

3 - زنی که اطاعت شوهر نکرده تا اینکه توبه کند.

4 - فرزندی که نافرمان شده تا اینکه فرمانبردار شود.

بحار الانوار ج 93، ص 295.

14-روزه بی ارزش

قال امیرالمومنین علیه السلام:

کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.

امام علی علیه السلام فرمود:

چه بسا روزه داری که از روزه اش جز گرسنگی و تشنگی بهره ای ندارد و چه بسا شب زنده داری که از نمازش جز بیخوابی و سختی سودی نمی برد.

نهج البلاغه، حکمت 145

15-روزه و صبر

عن الصادق علیه السلام فی قول الله عزوجل

«واستعینوا بالصبر و الصلوة»

قال: الصبر الصوم.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزو جل که فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، صبر، روزه است.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 298، ح 3

16-روزه و صدقه

قال الصادق علیه السلام:

صدقه درهم افضل من صیام یوم.

امام صادق علیه السلام فرمود

یک درهم صدقه دادن از یک روز روزه مستحبی برتر و والاتر است.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 218، ح 6

17-پاداش روزه

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

قال الله تعالی: الصوم لی و انا اجزی به

رسول خدا فرمود:

خدای تعالی فرموده است: روزه برای من است و من پاداش آن را می دهم.

وسائل الشیعه ج 7 ص 294، ح 15 و 16 ; 27 و 30

18-جرعه نوشان بهشت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا علی الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که روزه او را از غذاهای مورد علاقه اش باز دارد برخداست که به او از غذاهای بهشتی بخورانند و از شرابهای بهشتی به او بنوشاند.

بحار الانوار ج 93 ص 331

19-خوشا به حال روزه داران

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

طوبی لمن ظما او جاع لله اولئک الذین یشبعون یوم القیامة

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

خوشا بحال کسانی که برای خدا گرسنه و تشنه شده اند اینان در روز قیامت سیر می شوند.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 299، ح 2.

20-مژده به روزه داران

قال الصادق علیه السلام:

من صام لله عزوجل یوما فی شدة الحر فاصابه ظما و کل الله به الف ملک یمسحون وجهه و یبشرونه حتی اذا افطر.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر کس که در روز بسیار گرم برای خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را می گمارد تا دست به چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا هنگامی که افطار کند.

الکافی، ج 4 ص 64 ح 8; بحار الانوار ج 93 ص 247

21-شادی روزه دار

قال الصادق علیه السلام:

للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه

امام صادق علیه السلام فرمود:

برای روزه دار دو سرور و خوشحالی است:

1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)

وسائل الشیعه، ج 7 ص 290 و 294 ح 6 و 26.

22-بهشت و باب روزه دارن

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

ان للجنة بابا یدعی الریان لا یدخل منه الا الصائمون.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

برای بهشت دری است بنام (ریان) که از آن فقط روزه داران وارد می شوند.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 295، ح 31.

معانی الاخبار ص 116

23-دعای روزه داران

قال الکاظم علیه السلام:

دعوة الصائم تستجاب عند افطاره

امام کاظم علیه السلام فرمود:

دعای شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب می شود.

بحار الانوار ج 92 ص 255 ح 33.

24-بهار مومنان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

الشتاء ربیع المومن یطول فیه لیله فیستعین به علی قیامه و یقصر فیه نهاره فیستعین به علی صیامه.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

زمستان بهار مومن است از شبهای طولانی اش برای شب زنده داری واز روزهای کوتاهش برای روزه داری بهره می گیرد.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 302، ح 3.

25-روزه مستحبی

قال الصادق علیه السلام:

من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلک صیام ثلاثة ایام من کل شهر.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر کس کار نیکی انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.

وسائل الشیعه، ج 7، ص 313، ح 33

26-روزه ماه رجب

قال الکاظم علیه السلام:

رجب نهر فی الجنه اشد بیاضا من اللبن و احلی من العسل فمن صام یوما من رجب سقاه الله من ذلک النهر.

امام کاظم علیه السلام فرمود:

رجب نام نهری است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند از آن نهر به او می نوشاند.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 56 ح 2

وسائل الشیعه ج 7 ص 350 ح 3

27-روزه ماه شعبان

قال الصادق علیه السلام:

من صام ثلاثة ایام من اخر شعبان و وصلها بشهر رمضان کتب الله له صوم شهرین متتابعین.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل کند خداوند ثواب روزه دو ماه پی در پی را برایش محسوب می کند.

وسائل الشیعه ج 7 ص 375،ح 22

28-افطاری دادن(1)

قال الصادق علیه السلام:

من فطر صائما فله مثل اجره

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر کس روزه داری را افطار دهد، برای او هم مثل اجر روزه دار است.

الکافی، ج 4 ص 68، ح 1

29-افطاری دادن (2)

قال الکاظم علیه السلام:

فطرک اخاک الصائم خیر من صیامک.

امام کاظم علیه السلام فرمود:

افطاری دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبی) بهتر است.

الکافی، ج 4 ص 68، ح 2

30-روزه خواری

قال الصادق علیه السلام:

من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا می شود.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 181، ح 4 و 5

من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 73، ح 9

31-رمضان ماه خدا

قال امیرالمومنین علیه السلام:

شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهری

امام علی علیه السلام فرمود:

رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 266، ح 23.

32-رمضان ماه رحمت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

... و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

رمضان ماهی است که ابتدایش رحمت است و میانه اش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم.

بحار الانوار، ج 93، ص 342

33-فضیلت ماه رمضان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

ان ابواب السماء تفتح فی اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الی اخر لیلة منه

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.

بحار الانوار، ج 93، ص 344

34-اهمیت ماه رمضان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

لو یعلم العبد ما فی رمضان لود ان یکون رمضان السنة

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

اگر بنده «خدا» می دانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتی وجود دارد] دوست می داشت که تمام سال، رمضان باشد.

بحار الانوار، ج 93، ص 346

35-قرآن و ماه رمضان

قال الرضا علیه السلام:

من قرا فی شهر رمضان ایة من کتاب الله کان کمن ختم القران فی غیره من الشهور.

امام رضا علیه السلام فرمود:

هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماههای دیگر تمام قرآن را بخواند.

بحار الانوار ج 93، ص 346

36-شب سرنوشت ساز

قال الصادق علیه السلام:

راس السنة لیلة القدر یکتب فیها ما یکون من السنة الی السنة.

امام صادق علیه السلام فرمود:

آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته می شود.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 258 ح 8

37-برتری شب قدر

قیل لابی عبد الله علیه السلام:

کیف تکون لیلة القدر خیرا من الف شهر؟ قال: العمل الصالح فیها خیر من العمل فی الف شهر لیس فیها لیلة القدر.

از امام صادق علیه السلام سوال شد:

چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟

حضرت فرمود: کار نیک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 256، ح 2

38-تقدیر اعمال

قال الصادق علیه السلام:

التقدیر فی لیلة تسعة عشر و الابرام فی لیلة احدی و عشرین و الامضاء فی لیلة ثلاث و عشرین.

امام صادق علیه السلام فرمود:

برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام می گیرد و تصویب آن در شب بیست ویکم و تنفیذ آن در شب بیست سوم.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 259

39-احیاء شب قدر

عن فضیل بن یسار قال:

کان ابو جعفر علیه السلام اذا کان لیلة احدی و عشرین و لیلة ثلاث و عشرین اخذ فی الدعا حتی یزول اللیل فاذا زال اللیل صلی.

فضیل بن یسار گوید:

امام باقر علیه السلام در شب بیست و یکم و بیست سوم ماه رمضان مشغول دعا می شد تا شب بسر آید و آنگاه که شب به پایان می رسید نماز صبح را می خواند.

وسائل الشیعه، ج 7، ص 260، ح 4

40-زکات فطره

قال الصادق علیه السلام:

ان من تمام الصوم اعطاء الزکاة یعنی الفطرة کما ان الصلوة علی النبی صلی الله علیه و آله من تمام الصلوة.

امام صادق علیه السلام فرمود:

تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنی فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) کمال نماز است.

وسائل الشیعه، ج 6 ص 221، ح 5

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۱۴
حسین سبزعلی
شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۰۲ ق.ظ

چگونه می توان قرآن را در ماه رمضان ختم کرد؟

🔴بسیار مهم🔴


🌕چگونه میتوان

قرآن در ماه مبارک رمضان ختم کرد🌕


قرآن 600صفحه است


600 تقسیم بر30روزمیشود 20صفحه درهرروز

20تقسیم بر5وعده نماز

میشود4صفحه به نسبت هرنماز.


اگربعدازهرنمازفقط 4صفحه بخوانیم إن شاالله در یک ماه یکبارقرآن را ختم خواهیم کرد.


ان شاالله هر ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺍ به دیگران جهت شرکت در ختم قرآن می فرﺳﺘﺪ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨﻢ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﮑﻨﺪ... !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۶:۰۲
حسین سبزعلی
پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۵۷ ق.ظ

متن منبر روز اول ماه رمضان با موضوع قیام الهی به اضافه روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام

روزاولـ   قیام

«سی نغمه از رمضان»

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَالصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَالْقَائِمِینَ وَنَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِالْغَافِلِینَ و َهَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَاإِلَهَ الْعَالَمِینَ وَاعْف ُعَنِّی یَا عَافِیا عَنِ الْمُجْرِمِینَ 

ترجمه 

خدایا روزه مرا دراین روز از روزه داران واقعی قراربده وقیامم را جزو قیام کنندگان حقیقی قراربده ومرادراین روزازخواب بی خبران بیدارم نما و جرمم را در این روز ببخش ای معبود جهانیان و درگذر ازمن ای بخشنده جنایتکاران.

شروع با سوال

اگه قرار باشه برای جمعی صحبت کنید و از شما بخواهندکه فقط یک جمله سخن بگویید ، کدام جمله را انتخاب می کنید؟ در یک صحبت طولانی انتخاب  خیلی سخت نیست . اما در جایی که قرار باشه تنها یک جمله سخن بگوییم ، فکر میکنیم تا گل سرسبد حرفهایمان را انتخاب کنیم.خدای متعال نیز در قرآن کریم درسهای مختلفی بما داده است ، اما در یک جا است که گویا میخواهد فقط یک جمله بگوید .یک نصیحت : قُلْ إِنَّماأَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ ای پیامبر بگو من شما را فقط به یک چیز نصیحت میکنم، یک موعظه ، یک کلام ، یک حرف ، در خانه گر کس است یک حرف بس است . لذا اون یک حرف باید خیلی حیاتی و قابل تأمل باشه . باید خیلی موعظه اساسی باشه . اون یک حرف چیه ؟ قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَن ْتَقُومُوا لِلَّه ِمَثْنى‏ و َفُرادى‏ (46سبا) اون یک نصیحت چیه ؟ اینکه آی مردم برای رضای خدا قیام کنید. أَن ْتَقُومُوا لِلَّهِ . شد گروهی قیام کنید  مَثْنى‏ .نشد تنهایی قیام کنید :  فُرادى . اما در هرصورت قیام کنید. ننشینید ، بپاخیزید.

اقناع اندیشه

با توضیح و تبین

قیام برای خدا یعنی برخاستن از سر سفره شهوات و حرکت به سوی خدا . یعنی مسافرت از خانه نفس به سمت بیت الله همانطورکه خود خدا تو قرآنش فرمود: وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ  قیام برای خدا یعنی آنطوری که رسول خدا در تبیین ویژگی زیرکترین انسانها میفرماید :  التّجافى عن دار الغرور و الانابة الى دار الخلود (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 46 ).  یعنی دل کندن از لذتهای دنیایی و آمادگی برای سفر اخروی

پرورش احساس با مقایسه و تشبیه

اساسا قیام از جنس حرکته و قعود از جنس سکون. طبیعیه که کسی که اهل حرکت نباشه مثل آب مونده توی یک گودال بعد از چند صباحی میگنده. اما آب زلال آب جوشنده است ، آب رونده است

ای شیخ، گران جان چو توانی منشین .......... زین آب روان بگیر پندی، منشین

(اوحدی-دیوان اشعار-رباعیات-رباعی شماره ۱۴۸)

بیاید روز اول ماه رمضان با هم تصمیم بگیریم  تو زندگی اهل قیام بشیم نه اهل قعود.آخه میدونید در واقع ماه رمضان هم ماه تمرین برای همین قیام در زندگی است . ماهی است که اگه خوب تمرین بکنیم یاد میگیریم که توی یازده ماه دیگه چطوری زندگی کنیم که دلبست دنیا نشیم ، بلند شدن از پای انواع شهوات رو تمرین میکنیم : شهوت خوردن ، شهوت خوابیدن ، شهوات جنسی و .... لذا بهترین فرصت برای تمرین قیام همین ماه مبارکه .

اما بهترین تمرین در این ماه چیه ؟ همون چیزی که در دعای امروز از خدای کریم درخواست کردیم که  اللَّهُمَّ اجْعَلْ...قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ از خدا میخوایم که شب زنده داری ما رو دراین ماه جزء شب زنده داریهای واقعی و خالصانه خودت قرار بده. ممارست بر نماز شب یکی از کاملترین تمرینهای قیام است . که انسان در دل شب که همه در خواب عمیق فرو رفته اند از خواب شیرین خود بگذرد و در برابر خدای مهربان کریم بایستد. توی این ماه هرطوری شده نفسمون رو به شب زنده داری و نمازشب خوندن عادت بدیم. حتی اگه خسته و خواب آلود هم هستیم ، وضوبگیریم و خودمون رو پای سجاده نمازشب بکشونیم چون اگه اونجا هم خوابمون ببره خیلی باارزش تره تا توی رختخواب . چون درروایت داریم که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند :ای اباذر خداوند با سه نفر به ملائکه مباهات می کند ... یکی از اونها مردی است که شب برای نماز به تنهایی می ایستد و در سجده نماز به خواب می رود خداوند می فرماید نگاه کنید به بنده من روحش نزد من است و بدنش در طاعت من سجده کنان است. (وسائل‏الشیعة 5 296 )

البته میدونم واقعا سختیهای زیادی داره ؛ وقتی همه خوابند، آدم با تمام خستگیهای روز گذشته اش ،باید برخلاف رویه همه از رختخواب گرمش بلند بشه و خواب رو از خودش دور بکنه ، وسوسه های شیطان روکه تازه اون موقع میادسراغش رو کناربزنه و وضوبگیره و باتمام خستگی به نماز بایسته.اما چون سخت ترین عمل هست بهترین تمرین برای جداشدن از دنیاست ، علاوه براینکه  بالاترین ارزش و ثواب رو هم داره آنطورکه امام صادق علیه السلام فرموده باشند: ما مِن عَمَلٍ حَسَنٍ یَعمَلُهُ العَبدُ إلاّ و لَهُ ثَوابٌ فی القرآنِ إلاّ صلاةَ اللَّیلِ ؛ فإنَّ اللّه َ لَم یُبَیِّنْ ثَوابَها لِعَظیمِ خَطَرِها عندَهُ بحار الأنوار، ج 87، ص 140 ، هیچ عمل خوبی نیست که بنده انجام دهد مگر آنکه برای او ثوابی در قرآن بیان شده  ولی درباره نماز شب این طور نیست خداوند ثواب نماز شب را به خاطر بزرگی جایگاه و منزلت آن روشن نکرده است.آنجا که خداوند متعال میفرماید:

«تَتَجافى جُنُوبُهم عَن المَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقْنَـاهُمْ یُنفِقُونَ * فلا تَعْلَمُ نَفسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أعْیُنٍ جَزاءً بِما کانوا یَعمَلونَ» 

پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مى‏شود (و بپا مى‏خیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مى‏خوانند، و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند! (سجده:آیه ۱۶)

رفتارسازی با الگودهی مثبت

اگه بخواهیم توزندگیمون واقعا اهل قیام باشیم مثل امام روح الله (ره) که فرموده بود : من به پشتوانه همین آیه أن تقوموا لله ... قیام کردم . باید مثل ایشان هم اهل قیام لیل و شب زنده داری بشیم.یکی از نزدیکان امام می گوید : پنجاه سال نماز شب امام خمینی ترک نشد. امام در بیماری، در صحّت، در زندان، در خلاصی، در تبعید، حتّی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب می خوانند. امام در قم بیمار شدند به دستور اطبّا می بایست به تهران منتقل شوند، هوا بسیار سرد بود و برف می بارید و یخبندان عجیبی در جادّه ها وجود داشت، امام چندین ساعت در آمبولانس بودند، و پس از انتقال به بیمارستان قلب باز نماز شب خواندند. شبی که از پاریس به سوی تهران می آمدند تمام افراد در هواپیما خوابیده بودند تنها امام در طبقه ی بالای هواپیما نماز شب می خواندند. و شما اگر امام را از نزدیک دیده باشید آثار اشک بر گونه های مبارک امام، حکایت از شب زنده داری و گریه های نیمه شب وی دارد.


امام خمینی ص 376(شیخ عبدالعلی قرهی)

ماندگاری کلام باعلامتگذاری

ما که اینهمه دم از مهدی فاطمه میزنیم و ندای ـ یابن الحسن کجایی  داد از غم جدایی ـ سر میدیم ، برای چی وقتی اون نام مبارک حجت ابن الحسن رو میبریم ، همگی قیام میکنیم و دست به سر میگذاریم . شاید یه دلیلش این باشه که میخوایم به آقامون بگیم : آقاجان هر وقت شما قیام کنید ما  هم آماده قیامیم . راستی رفقا خودمونیم . واقعا آماده قیامیم؟ میدونستید تا موقعی که اهل قیام نشیم بدرد آقامون نمیخوریم. اگه میخواید بدرد آقامون بخوریم نه اینکه به دردش اضافه کنیم هربار که به احترام نام مبارکش بلند میشی ببین چقدر تو زندگیت اهل قیامی؟ اگه دیدی قیامت کم رنگ شده سریع روند زندگیت رو عوض کن

پرورش احساس باشعر

قیام رو باید بریم از قائم کربلا یاد بگیریم ،علمدار حسین(علیه السلام)


 آقا قمر بنی هاشم :

قیامت قامت ای قامت قیامت ........ قیامت کرده ای با قد و قامت

البته میدونید که قدو قامت عباس که اون رو علمدار کربلا نکرد ، اون قدو قامت رو کسای دیگه ای هم تو کربلا داشتند. اون چیزی که اون رو قمربنی هاشم کرد قیام برای خدا بود :

قیامت قامت ای قامت قیامت ........ قیامت کرده ای با قد و قامت

موذن گر ببیند قامتت را ........ به قدقامت بماند تا قیامت

روضه کوتاه

با همین قیامش بود که یار بدرد بخور امامش شد.اما میگن الان اگه بری زیر زمین حرم آقا قمر بنی هاشم ،قبر مقدسش اندازه یه نوجوان کوچیکه،چرا؟ آخه از مولاش حسین (علیه السلام) خواست برش نگردونه خیمه ، گفت از بچه هات خجالت میکشم حسین ،من به رقیه قول آب دادم ،من از لب تشنه اصغر خجالت میکشم،خب شاید بگی این چه ربطی داره به قبر کوچک عباس، میدونی ربطش چیه ،میدونی اگه یه علمدار وسط میدون بمونه چی میشه ،همه به زدنش افتخار میکنن تا جایی که دیگه قامتی  ازش نمونده.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۵۷
حسین سبزعلی
قدیمی ترین مطالب مطالب قدیمی تر

    پربیننده ترین مطالب

  • متن شعر حسین جان ای آبروی دو عالم
  • متن روضه امام سجاد _ شب دوازدهم محرم _ حاج حیدر خمسه
  • متن مولودی 17 ربیع الاول
  • اشعار مدح و شهادت حضرت زهرا (شاعر : غلامرضا سازگار)
  • متن منبر روز اول ماه رمضان با موضوع قیام الهی به اضافه روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام
  • فیش منبر امام علی از زبان امام علی علیه السلام
  • متن روضه شب عاشورا _ حاج مهدی سلحشور
  • سخنرانی سوزناک شب دوازدهم محرم ؛ مصیبت امام زین العابدین(ع)
  • متن روضه شب هشتم محرم _ روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
  • متن روضه پیامبر ص حجت الاسلام رفیعی

    محبوب ترین مطالب

  • اشعار مدح و شهادت حضرت زهرا (شاعر : غلامرضا سازگار)
  • مغفرت در قرآن
  • روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
  • حق الناس و مال حرام (منبع مطلب پایگاه تخصصی منبرها)
  • متن منبر روز هفتم ماه رمضان با موضوع بهشت بی حساب و روضه حمله به خیمه ها
  • درس یازدهم اخلاق ( سه جمله مکتوب بر در بهشت)
  • غفلت ، ثروت اندوزی
  • متن منبر روز نوزدهم ماه رمضان با موضوع حسنات مقبول به اضافه روضه حضرت زینب و قتلگاه
  • متن روضه امام رضا علیه السلام
  • آثار زیان بار حسادت(منبر حسد 3)

    آخرین مطالب

  • متن سخنرانی درباره حضرت معصومه سلام الله علیها
  • بیش از 30 عامل بخشش و مغفرت الهی
  • مغفرت در قرآن
  • درسهای عبادی ، اقتصادی از زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها
  • مدح میلاد حضرت زهرا
  • متن سخنرانی مقام مادر جلسه اول
  • مقام مادر ، میلاد حضرت زهرا
  • اشاره به حکمت آفرینش چشم و بینی و پیشانی
  • نگرش امیرالمومنین به علل و نتایج فقر
  • چهل حدیث وحدت
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم