منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۳۳/فصلت﴾
و چه شخصی خوش گفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک انجام دهد و گوید من [در برابر خدا] از تسلیم‏ شدگانم (۳۳/فصلت)
************
حسین سبزعلی هستم
از محصلین مرکز تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم (تربیت راهنما)
امیدوارم توفیق خداوند متعال و اهل بیت شامل حال حقیر شده ، از خطباء ، سخنرانان و دعوت کنندگان به سوی خداوند متعال باشم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

بیش از 30 عامل مغفرت خدا

عوامل مغفرت در قرآن و روایات

عوامل مغفرت الهی

عوامل مختلف مغفرت

عوامل مختلف بخشش گناهان

تقلید ممدوح

تقلید مذموم

آیا تقلید در احکام عقلانی است

حکم شرعی کوهنوردی مختلط

حکم شرعی اردوی مختلط

حکم شرعی اختلاط زن و مرد

حکم شرعی اختلاط دختر و پسر

گریه بر حسین علیه السلام گناهان بزرگ را از بین می برد

همسویی توبه و اشک بر حسین علیه السلام

شبهه شیعتنا العرب و العجم عدونا

زنان ایرانی را به اسارت بگیرید جمله امام حسین نیست

متن روضه شب تاسوعا

متن مجموعه روضه های شب های محرم

متن روضه های محرم

متن روضه شب های محرم از مداحان معروف

متن روضه ده شب محرم

سخنی از فیض کاشانی در مورد توبه

سخنی از امام خمینی ره در مورد توبه

خوشحالی خدا از توبه بنده

توبه کنندگان واقعی

شب قدر شبی برای امام علی علیه السلام و یازده فرزند اوست

به شب قدر ایمان بیاورید

شب قدر شبی برای اعتقاد راسخ به امام عصر عح

رابطه شب قدر و امامت

پیامبر صل الله علیه و آله : من انکر المهدی فقد کفر

آخرین نظرات

۵۵ مطلب با موضوع «منبر اخلاقی» ثبت شده است

يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۱۸ ب.ظ

بیش از 30 عامل بخشش و مغفرت الهی

راههای مختلف از بین بردن گناهان و جلب محبت الهی چیست؟

  همان گونه که اعمال صالح و نیکوی انسان به واسطه برخی گناهان حبط و تباه می شود، بعضی از اعمال نیک نیز سبب تکفیر و از بین رفتن گناهان می گردد. در قرآن و روایات راهها و مصادیق فراوانی که موجب از بین رفتن گناه و آثار و عوارض آن، بلکه تبدیل سیئات به حسنات شده است. از مجموع آنها این مطلب به دست می آید که ایمان و عمل صالح و توبه و ترک گناهان کبیره، مطمئنترین راه از بین بردن گناهان گذشته و جلب محبّت الهی است. در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
2-1-ایمان و عمل صالح: قرآن کریم می فرماید: والّذین آمنوا و عملوا الصالحات لنکفّرنّ عنهم سیئاتهم؛ کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجامی می دهند، گناهان آنان را می بخشیم.
پس باید کوشید از طریق ازدیاد معرفت و شناخت خدا و آگاهی از نعمتهای مادی و معنوی او و انجام عمل صالح، ایمان را تقویت نمود.
3- توبه و انابه و بازگشت از گناهان سبب محو و از بین رفتن همه گناهان کبیره و صغیره می گردد.
آیات 68 و 69 سوره فرقان به مرتکبین برخی گناهان کبیره وعده عذاب مضاعف و خلود در جهنم داده، سپس فرموده است: مگر کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد که در این صورت خداوند (نه تنها) گناهان او را می بخشد (بلکه) سیئات و بدیهای اعمال آنها را به حسنات تبدیل می کند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: لکلّ داء دواء و دواء الذّنوب الاستغفار؛ برای هر دردی، درمانی است. درمان بیماری گناهان توبه و استغفار است. از راه توبه است که می توان محبّت الهی را جلب نمود و محبوب حق تعالی گشت.
امام باقر(ع) فرمود: همانا خدای متعال از توبه بنده گناهکار خویش بسیار فرحناک و خشنود می گردد؛ خشنودتر از مردی که در شب تاری شتر و توشه خود را گم کند و سپس پیدا نماید. در حدیث قدسی آمده است: اگر آنان که از درگاه من روی برتافتند و به معصیت الوده گشتند، می دانستند چقدر مشتاق آنان هستم (و از بازگشت و توبه آنان خشنود می گردم)، از شدّت شوق و شعف، جان می سپردند.
4- ترک گناهان بزرگ، سبب از بین رفتن اثار گناهان کوچک شود: ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه، نکفّر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلاً کریماً؛ اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می شوید، پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می سازیم.
5- هر کار خوب و شایسته و هر فعلی که مصداق حسنه باشد، عاملی برای از بین رفتن سیئات و بدیها می باشد: انّ المحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذاکریم؛ حسنات، سیئات و گناهان (و آثار آن) را برطرف می سازند. این مطلب تذکر و یادآوری است برای آن هایی که تذکر پذیرند.
حسنات، مطلق است و شامل همه عبادات و هر کار ارزشمندی که شرع آن راتأیید و تعیین کرده و به قصد تقرّب به خدا نجام گیرد، می شود.
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: انّ اللَّه یکفّر بکل حسنةٍ سیئةً؛ با انجام دادن هر حسنه، خداوند، یک گناه و سیئه را می پوشاند و محو می سازد.
6- اقرار و اعتراف به گناه در پیشگاه حق تعالی: وقتی با خدای خود خلوت کردی و به دعا و مناجات مشغول شدی. گناهان و معصیتهای گذشته خود را به یاد آور و به زبان اعتراف و اقرار کن و از خدا عفو و مغفرت طلب نما. امام باقر(ع) فرمود: واللَّه ما ینجو من الذّنب ألاّ من أقربه؛ سوگند به خدا! جز آن که به گناه اقرار کند، نجات نیافت.
8-7- پیوسته با طهارت (وضو و غسل و...) بودن و اقامهها نمازهای پنجگانه با حضور قلب. سلمان فارسی می گوید: روزی با پیامبر اکرم(ص) زیر درختی نشسته بودیم. حضرت شاخههای خشک آن درخت را تکان داد، تمام برگهای آن فرو ریخت. سپس رو به من کرد و فرمود: سؤال نکردی چرا این کار را کردم. گفتم: شما بفرمایید، منظورتان چه بوده است.
فرمود: هنگامی که مسلمان وضو بگیرد (و مواظب باشد) خوب وضو بگیرد، سپس نمازهای پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو می ریزد، همان گونه که برگهای این شاخه فرو ریخت. سپس آیه انّ الحسنات یذهبن السیئات را تلاوت کرد.
اساساً آیه مذکور به عنوان تعلیل و بیان سرّ و حکمت وجوب اقامه نماز در سوره هود بعد از امر به اقامه نماز بیان شده است، یعنی نماز به عنوان یکی از مصادیق بارز حسنات، آثار معصیت و تیره گی هایی را که در دل وجود دارد، از بین می برد.
9- خواندن نمازهای مستحبی و نافله مخصوصاً نماز شب.
امام صادق(ع) در ذیل تفسیر آیه 114 هود می فرماید: صلوة المؤمن باللیل تذهب بما عمل من ذنب النهار؛ نماز شب مؤمن، گناهان روز او را محو و نابود می سازد.
10- خضوع در عبادت و اشک ریختن در دعا و مناجات: شخصی از پیامبر اکرم(ص) پرسید: چه چیزی گناهان مرا بعد از توبه، نابود می کند؟ فرمود: اشک ریختن و خضوع در عبادت و دعا و مناجات و تحمّل بیماریها.
11- تحمل بیماری، گناهان را نابود می کند. پیامبر اکرم(ص) فرمود: السقم یمحو الذنوب.
12- ناراحتیها، مصایب، مشکلات و همّ و غمها: پیامبر اکرم(ص) فرمود: ساعات المهموم، ساعات الکفّارات.
13- 14- طواف خانه خدا و خدمت به بندگان خدا و برآورده کردن و خواستههای مؤمنان.
امام ششم(ع) فرمود: هر کس هفت شوط خانه خدا را طواف کند، خداوند شش هزار حسنه برای او بنویسد و شش هزار گناه از او بزداید و شش هزار درجه مقامش را بالا ببرد. روا ساختن حاجت مؤمن از یک طوالف بلکه ده طواف خانه خدا بهتر است.

15- جهاد در راه خدا: مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! من به جهاد خیلی علاقه دارم و با جهاد نشاط پیدا می کنم. حضرت فرمود: پس جهاد در راه خدا کنی، زیرا اگر کشته شوی، نمردهای بلکه زندهای و از سفره خاص خدا روزی می خوری و اگر در مسیر رفت و برگشت - در غیر میدان جنگ - بمیری، اجر و پاداش شما با خدا خواهد بود و اگر (به وطن و خانه ات) بازگشتی، از همه گناهان بازگشت می کنی و پاک میشوی، آن چنان که از مادر متولّد شوی.
16- صله ارحام: اسحاق بن عمار می گوید: من مکرر این جمله را از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: انّ صلة الرحم و البر لیهوّ نان الحساب و یعصمان من الذّنوب؛ صله رحم و احسان و نیکی، حساب را آسان می کند و از گناهان نگه می دارند.
17- خوش اخلاقی: امام صادق(ع) فرمود: همان گونه که گرمای خورشید یخ را آب می کند، خوش اخلاقی گناه را آب می کند.
18- راستگویی.
19- شکر نعمتهای خدا.
20- امانتداری و ادای امانت.
21- بر دیدار و ملاقات برادران دینی رفتن.
22- مصافحه کردن و دست دادن دو مؤمن با هم: امام باقر(ع) فرمود: وقتی دو مؤمن به هم رسیدند و با هم دست دادند، همواره گناهان آن دو می ریزد، چنان که برگ از درخت می ریزد و تا زمانی که از هم جدا نشدهاند، خداوند به آنان نظر رحمت دارد.
23- معانقه و در آغوش گرفتن مؤمن با نیت نزدیکی به خدا.
24- خدمت به پدر و مادر و مؤمنان کفاره گناهان کبیره است.
25- اطعام فقرا و دادن لباس به آنان.
26- کار زن در خانه شوهر و انجام هر کاری که از شئونات زن می باشد، مثل حاملگی، زایمان، شیردادن و... کفاره گناهان می باشد. در حدیث آمده است که اگر زنی حتی یک لیوان آب به دست شوهرش بدهد، خداوند شصت گناه او را می آمرزد و شهری در بهشت برای او آماده می کند.

27- کار مرد در خانه و کمک کردن به همسر در امور خانهداری کفاره گناهان بزرگ است.
28- مهمترین عاملی که سبب آمرزش گناهان می شود و محبّت الهی را همراه دارد، اطاعت همه جانبه و در تمامی امور اعم از عبادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حکومتی است، چنان که عدم اطاعت از خدا موجب کفر می گردد..
قل ان کنتم تحبّون اللَّه فاتبعونی یحببکم اللَّه و یغفر لکم ذنوبکم واللَّه غفور رحیم؛ بگو ای پیامبر! اگر خدا را دوست می دارید، مرا پیروی کنید، تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناه شما را ببخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است.
29- صلوات بر محمد و آل محمد: امام رضا(ع) می فرماید: من لم یقدر علی ما یکفّر به ذنوبه فلیکثر من الصلوة علی محمّد و آله فانّها تهدم الذّنوب هدما؛ کسی که توانایی بر چیزی که موجب محو و آمرزش گناهان او شود ندارد، پس بسیار بر محمّد و آلش صلوات بفرستد، چرا که صلوات گناهان را نابود و ریشه کن میکند.
30- تلاوت قرآن: حضرت امام صادق(ع) فرمود: تلاوت هر آیهای از آیات قرآن ده حسنه دارد و ده سیئه و گناه را محو نماید. اگر این تلاوت در شب یا روزهای ماه مبارک رمضان باشد، اثر آن هزار برابر می گردد.
31- روزه: پیامبر اکرم(ص) فرمود: کسی که در ماه رمضان روزه می گیرد، در حالی که ایمان به خدا ارد و علاوه بر شکم، قلب و چشم و گوش و زبان او نیز در روزه باشد، خداوند روزهاش را قبول می کند و همه گناهان او را می آمرزد و می بخشد.
32- افطار دادن به روزه داران مؤمن: امام صادق(ع) فرمود: من فطر مؤمناً کان کفّارة لذنبه الی قابل؛ افطار دادن به مؤمن روزه دار کفاره گناهان است.

مواردی که بیان شد، همه از مصادیق حسنه و عمل صالح می باشد. بنابراین عواملی که باعث از بین رفتن گناهان و جلب محبّت الهی می شود، منحصر به موارد مذکور نیست، بلکه عواملی چون توسّل به ائمه(ع) و شفاعت آنان، محبّت به یتیم، صدقه و... نیز باعث تکفیر و از بین رفتن گناهان می گردد.


منبع : پاسخگو 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۱۸
حسین سبزعلی
جمعه, ۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۳۷ ب.ظ

اقتصاد مقاومتی از نظر تا عمل 2

         اقتصاد مقاومتی از نظریه‌ تا عمل (2)
تفاوت‌های «اقتصاد مقاومتی» و «ریاضت اقتصادی» در آیات الهی
با آنکه بیش از دو سال از ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر معظم انقلاب می‌گذرد، اما هنوز چارچوب مستدلی از سوی دولتمردان درباره‌ی این موضوع تدوین و طراحی نشده است. دکتر پیمان فلسفی و برخی همکاران او در مقاله‌ای که قسمت دوم آن امروز منتشر می‌شود، به واکاوی اقتصاد مقاومتی در آیات و روایات اسلامی پرداخته‌اند.

 گروه اقتصادی برهان/ دکتر پیمان فلسفی؛ «ریاضت اقتصادی» و «اقتصاد مقاومتی» دو واژه‌ی جدید هستند که یکی پس از فروپاشی اقتصاد در اروپا و دیگری بعد از تحمیل تحریم‌های جدی اقتصادی غرب علیه ایران به وجود آمده‌اند. این دو واژه نقاط اشتراک و افتراقی دارند که ذیلاً به آن‌ها می‌پردازیم
 
 الف) هر دو در اینکه بر جامعه‌ای که تحمیل می‌شوند، فشار می‌آورند، جامعه را در مضیقه قرار می‌دهند، قدرت خرید کم می‌شود و موجب نابسامانی‌هایی در روند زندگی‌های فردی و اجتماعی و کند شدن رشد زیرساخت‌های کشور و... می‌شوند، مشترک‌اند.
 
ب) نقطه‌ی افتراق آن‌ها این است که در ریاضت اقتصادی، امیدی به آینده نیست. فعلاً افراد مجبورند سختی را تحمل کنند. این تحمل سختی را هیچ فرجام خوشی نیست.
 
اما در اقتصاد مقاومتی، افراد سختی‌هایی را تحمل می‌کنند، ولی می‌دانند که اولاً این تحمل و این مشکل بهای یک چیز باارزش است که به‌خاطر آن باید آن را به جان بخرند. دیگر اینکه همچنان‌که از نامش پیداست، این مشکلات را با امید به آینده‌ای روشن تحمل می‌کنند. درست همانند دو نفری که در یک مسیر سنگلاخ و ناهموار راه می‌پیمایند که یکی از آن‌ها بدون هدف است و نمی‌داند به کجا می‌رود. فعلاً با این سنگ‌ها و خارها دست‌وپنجه نرم می‌کند، ولی امیدی به آینده ندارد، اما دیگری نیز در این مسیر با مشکلات قدم برمی‌دارد، ولی می‌داند که نهایت این راه به نقطه‌ی مطلوب وی می‌رسد و به امید رسیدن به آن نقطه‌ی روشن، سختی‌ها را تحمل می‌کند.
 
اولی تنها ریاضت و سختی می‌کشد بدون هیچ‌گونه دلخوشی و امیدی به آینده، دومی هم همین ریاضت و سختی را تحمل می‌کند با امید و علم به اینکه این راه، دیر یا زود به پایان می‌رسد و او به سرمنزل مقصودش خواهد رسید.
 
خداوند متعال حالت این دو گروه را چنین به تصویر کشیده است: «وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً: در تعقیب دشمنان (دست‌وپنجه نرم کردن با آن‌ها) سستی نکنید (بلکه روحیه‌ی تهاجمی خود را همه حال حفظ کنید)، زیرا همان‌طور که شما در سختی هستید، آن‌ها هم در سختی هستند (با یک فرق که) شما امید به رحمت وسیع پروردگار دارید، اما آن‌ها چنین امیدی ندارند.»1
 
برای حفظ روحیه‌ی امید و از دست ندادن نشاط مبارزه، خداوند آیات مربوط به استقامت و صبر را نازل فرموده است: «فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیرٌ: در انجام وظایف، استقامت داشته باشید و از راه الهی بیرون نروید که خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.»2
«انَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَمُوا تَتَنزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَئکةُ أَلا تخَافُوا وَ لا تحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالجْنَّةِ الَّتی کُنتُمْ تُوعَدُونَ: کسانی که در راه کلمه توحید (که تمام اعمال خیر و مجاهدت از این کلمه نشئت می‌گیرد)، استقامت به خرج دهند، ملائکه بر آن‌ها نازل می‌شوند که نترسید و اندوهی به خود راه ندهید و شما را بشارت باد به پایان خوش این راه که بهشت است.»3
 
همچنین است آیات مبارکه‌ی «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»4 و «فَلِذلِکَ فَادعُ وَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم»5
«ای پیامبر، تو مأموریت خود را انجام بده و دعوت به حق بکن و کار به سلیقه‌ها و خواهش‌های افراد نداشته باش.»
 
این آیات، هم ما را به استقامت دعوت کرده و هم نتیجه‌ی استقامت را که فوز و پیروزی و در نهایت ورود به بهشت پروردگار است، مژده می‌دهد. آیات بسیاری هم درباره صبر در قرآن آمده است:
 
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به‌طور فردی و جمعی صبر داشته باشید و باهم مرتبط باشید و تقوا داشته باشید که این‌ها موجب رستگاری است.»6
 
«وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ: صبر داشته باش که خداوند اجر محسنان را ضایع نمی‌کند.»7
 
«فَاصبِر اِنَّ وَعدَاللّه حقَّ وَلا یستخفنک الَّذینَ لایوقِنون: صبر داشته باش که وعده‌ی الهی حق است و کسانی که یقین ندارند تو را سست و سبک نکنند.»8
 
کلاً انسان‌ها با این مشکلات آزمایش می‌شوند و همین مشکلات باعث رشد و اعتلای آن‌ها می‌شود؛ همچنان‌که در ایران اسلامی دیدیم هرچه مشکلات بیشتر شد، توان ملت هم بالاتر رفت و کشور در مقام بالاتری قرار گرفت. البته این مشکلات امتحان الهی است و باعث ریزش‌هایی هم از افراد کم‌ظرفیت می‌شود.
 
«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون أُولَـئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ: خداوند انسان‌ها را با انواع آزمایش‌ها می‌آزماید. با ترس (ترس از قدرت دشمن و یا ترس‌های دیگر)، گرسنگی، کم شدن اموال، از بین رفتن برخی انسان‌ها، از بین رفتن حاصل‌ها... همه و همه آزمایش‌های الهی هستند، ولیکن در این میان بشارت الهی ویژه‌ی صابرانی است که وقتی مشکل برایشان پیش می‌آید، می‌گویند: ما از خداییم و به‌سوی او بازمی‌گردیم (تسلیم اوامر و مقدرات الهی هستیم). پس درودها و رحمت‌های الهی هم شامل این‌ها می‌شود و آن‌کس که مشمول درود و رحمت الهی باشد، دنیا و آخرتش آباد است و راه هدایت هم همین است.»9
 
دشمن برای به زانو درآوردن ملت ایران همه‌ی راه‌ها را تجربه کرده و نتیجه نگرفته است؛ راه‌هایی مانند افزایش اختلاف داخلی از قبیل شیعه و سنی، قبیله‌ای و زبانی، حمله‌ی مستقیم نظامی، ترور سران نظام، جنگ تحمیلی، فتنه‌های رنگارنگ و... بااین‌همه، باز این ملت درصدد دسترسی به نیروی هسته‌ای برای پیشرفت‌های خود و قطع کامل وابستگی‌اش است. در انواع علوم و دانش‌ها، جهش‌ها و پیشرفت‌های خارق‌العاده و چشمگیر داشته است.
 
از نظر نظامی به‌جایی رسیده که حمله‌ی نظامی به ایران را مشکل و بلکه محال کرده است. از حیث بین‌المللی به آنجا رسیده که در منطقه و بلکه در کل جهان هیچ موضوع تأثیر‌گذاری بدون حضور مستقیم یا غیرمستقیم ایران سامان نمی‌پذیرد و... این‌ها برای دشمنان کشور قابل تحمل نیست.
 
اقتصاد مقاومتی در احادیث و روایات
 
در حکومت اسلامی می‌باید حفظ حاکمیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اسلام در روابط با بیگانگان مدنظر مسئولان باشد؛ چنان‌که پیامبر اسلام (ص) فرمود: «الاسلام یعلو و لایعلی علیه: اسلام برتر است و نباید فرودست واقع شود.»10
 
آیا اقتصاد ضعیف، وابسته و غیرمقاوم، نشانه‌ی برتری اسلام و مسلمانان است؟ رسول خدا (ص) فرمود: «أن الله یحب اذا عمل أحدکم عملا أن یتقنه: خداوند دوست دارد هنگامی که یکی از شما کاری را انجام می‌دهد، درست و استوار انجام دهد.»11
 
آیا تولید محصولات بی‌کیفیت و نامرغوب که موجب از دست رفتن بازارهای داخلی و خارجی می‌شود، عمل در جهت سخن رسول گرامی اسلام و پسند الهی است؟ بنابراین سعی در جهت دستیابی به اقتصاد مقاومتی، حرکت در مسیر محبوبیت خدای تعالی است. امام علی (ع) می‌فرماید: «لاتطلب سرعه العمل و اطلب تجویده، فإن الناس لایسالون فی کم فرغ من العمل بل یسالون عن جوده صنعته: به‌دنبال سرعت در انجام دادن کار مباش، بلکه کیفیت خوب محصول را بجوی، چه آنکه مردم نمی‌پرسند در چند روز به انجام رساند، بلکه در پی کیفیت محصول‌اند.»12
 
اگر چنین طرز تفکری در صنعت و کشاورزی و بخش‌های خدماتی و غیره حاکم شود که هرکسی به کیفیت کار و محصولش بیندیشد و تلاش و تدبیر کند تا آن را ارتقا ببخشد، آیا دسترسی به اقتصاد مقاومتی دور انتظار خواهد بود؟
امام صادق (ع) می‌فرماید: «کل ذی صناعه مضطر الی ثلاث خصال یجتلب بها المکسب و هو أن یکون حاذقا بعلمه، مودیا للأمانة فیه، مستمیلا لمن استعمله: هر تولیدکننده‌ی صنعتی (کارگر) را در حرفه‌اش از سه ویژگی گریزی نیست تا کسب‌وکارش رونق گیرد: در کارش استاد و ماهر باشد، امانت‌دار کارفرما باشد، نظر (خواست) مشتری را در کیفیت محصول تأمین کند.»13
 
اگر در بخش‌های صنعتی اعم از کارگاه‌های کوچک و بزرگ و کارخانه‌های تولیدکننده و صادرکننده‌ی محصول با برند ایرانی، چنین ویژگی‌هایی را مدنظر قرار دهند، بی‌گمان رهاوردش ارتقای درآمد ناخالص ملی و در نهایت دستیابی به اقتصاد مقاوم خواهد بود. امام علی (ع) می‌فرماید: «ثمره القناعه العز: نتیجه و محصول قناعت، عزت است.»14 امام علی (ع) در جای دیگری در این‌خصوص می‌فرمایند: «تَعَرَّضوا لِلتِّجارَهِ، فَإِنَّ فیها غِنىً لَکُم عَمّا فی أیدِی النّاسِ: به بازرگانى روى آورید که در آن، بى‌نیازى‌تان از آنچه مردم دارند، نهفته شده است.»15 امام علی (ع) می‌فرمایند: «للمؤمنون ثلاث ساعات، فساعه یناجی فیها ربه و ساعه یرم [فیها معایشه] معاشه و ساعه یخلی فیها بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل: زندگی مؤمن سه قسم است. در یک قسمت به عبادت و مناجات با خدا می‌پردازد، در قسمت دیگر به تأمین امور معاش خود می‌رسد و در قسمت دیگر، از لذت‌های زیبا و حلال استفاده می‌کند.»16
 
علی (ع) در خطبه‌ی 176 درباره‌ی تلاش و اقتصاد مقاومتی چنین می‌فرمایند: «العمل العمل ثم النهایه النهایه و الانشقامه الاستفامه ثم الصبر، الصبر.»17 بخشی از خطبه‌ی 176 امام علی (ع) مسلمین را به عمل و استقامت و آینده‌نگری در عمل و صبر و بردباری در عمل و پرهیزگاری در عمل تشویق می‌کند.
این عمل مورد نظر امام علی (ع) اقتصاد مقاومتی و تلاش و کوشش مادی و معنوی را شامل می‌شود. مولای متقیان حضرت علی (ع) در «نهج‌البلاغه» درباره‌ی قناعت می‌فرماید: «قناعت سرمایه‌ای است که پایان نمی‌پذیرد و هیچ گنجی بی‌نیازکننده‌تر از قناعت و هیچ مالی در فقرزدایی ازبین‌برنده‌تر از رضا نیست و کسی که به اندازه‌ی کفایت از دنیا بردارد، به آسایش دست یابد و آسوده‌خاطر گردد، درحالی‌که دنیاپرستی کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است.
 
اگر در همه‌ی بخش‌های دولتی و خصوصی، به‌ویژه در عرصه‌های کشاورزی و صنعتی، قناعت و صرفه‌جویی حاکم و از ریخت‌وپاش جلوگیری شود، بی‌گمان حاصلی جز عزت ملی در پی نخواهد داشت. یکی از امور لطمه‌زننده به اقتصاد مقاوم، عدم قناعت و صرفه‌جویی است.
 
اصولاً تغییر سبک زندگی مصرف‌گرایانه و اشرافی به سبک زندگی اسلامی-ایرانی که قناعت و صرفه‌جویی و مصرف درست و بجا در آن از جایگاه ممتازی برخوردار است، پیش‌فرض تحقق اقتصاد مقاومتی است. امام علی (ع) در زمینه‌ی اهتمام به کشاورزی و افزایش تولید و خودکفایی در محصولات کشاورزی و در نهایت کسب ثروت و بی‌نیازی اقتصادی می‌فرماید: «من وجد مآء و ترابا ثم افتقر فابعده الله: هرکس آب و خاک حاصلخیز داشته باشد و تن به کار کشاورزی و تولید محصول ندهد و فقیر بماند، دور از رحمت خدا باد.»18
 
آیا براساس این سخن گران‌سنگ، نباید نتیجه گرفت کشوری که از امکانات کشاورزی‌اش درست و بجا و مدیریت‌شده استفاده نکند و در ابتدایی‌ترین محصولاتش نیاز به واردات داشته باشد، از رحمت الهی دور است و سزایش این است که در فقر و فلاکت به سر برد؟
در منطق اسلام، اصولاً زمین‌های کشاورزی و هر زمینی که بتوان از آن در تولید برخی محصولات سازگار بهره گرفت، نباید بیکار و تعطیل بماند. رسول گرامی اسلام در این زمینه می‌فرماید: «من کان له أرض فیزرعها و الا فلیودها أخاه و لایواجرها ایاه: هرکس زمینی دارد آن را بکارد، وگرنه در اختیار برادر دینی‌اش قرار دهد و از او حق‌الاجاره نگیرد.»19 یعنی با نگرفتن اجاره‌بها هم که شده، به تولید ملی و خودکفایی کشور کمک کند.
 
امام علی (ع) می‌فرماید: «المنیه و لاالدنیه، التقلل و لا التوسل: مرگ آری، زبونی هرگز. فقر آری، وابستگی هرگز.»20
 
آیا حکایت ما و استکبار جهانی در حال حاضر همین نیست که ما را با فشار تحریم‌های خارجی و عدم اجرای برنامه‌های اقتصاد مقاومتی در داخل، بین دوراهی فقر و وابستگی و ذلت‌پذیری قرار داده‌اند؟
 
حضرت در سخنی دیگر می‌فرماید: «من لم یصبر علی کده، صبر علی الافلاس: هرکس بر رنج و زحمت کسب‌وکار صبر نکند، به‌ناچار می‌باید بار سنگین ورشکستگی را بر دوش خود تحمل کند.»21
کشوری نیز که کار و تلاش معاش در آن حرف اول را نزند و در اقتصاد، سری در سرهای اقتصادی دنیا نداشته باشد، افلاس و تهی‌دستی را باید پذیرا باشد. *
 
 
پی‌نوشت‌ها:
1.      نساء، 104.
2.      هود، 112.
3.      فصلت، 30.
4.      احقاف، 13.
5.      شوری، 15.
6.       آل‌عمران، 200.
7.      هود، 115.
8.      روم، 60.
9.      بقره، 155، 156 و 157.
10. تذکره‌الفقهاء، ج16، ص446.
11. مجمع‌الزوائد، ج4، ص98 و الجامع الصغیر، ج1، ص177.
12. موسوعه ‌الإمام علی‌بن‌ابی‌طالب، الری شهری، ج4، ص177.
13. تحف‌العقول، ص238.
14. غررالحکم، ح4646.
15. وسائل‌الشیعه، ج12.
16. نهج‌البلاغه، حکمت 390.
17. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 176ذ.
18. بحارالانوار، ج100، ص65.
19. اصول کافی، ج5، ص78.
20. نهج‌البلاغه، حکمت 396.
21. غررالحکم، ح8987.

 

* تدوین و تنظیم: دکتر پیمان فلسفی و همکاران/انتهای متن/
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۳۷
حسین سبزعلی
جمعه, ۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۳۶ ب.ظ

اقتصاد مقاوممتی از نظر تا عمل 3

اقتصاد مقاومتی از نظریه تا عمل (3)
اقتصاد مقاومتی در آیات و روایات
با آنکه بیش از دو سال از ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر معظم انقلاب می‌گذرد، اما هنوز چارچوب مستدلی از سوی دولتمردان درباره‌ی این موضوع تدوین و طراحی نشده است. دکتر پیمان فلسفی و برخی همکاران او در مقاله‌ای که قسمت سوم آن امروز منتشر می‌شود، به واکاوی اقتصاد مقاومتی در آیات و روایات اسلامی پرداخته‌اند.
گروه اقتصادی برهان/ دکتر پیمان فلسفی؛
 
اقتصاد اسلامی در کلام شهید مطهری
شهید مطهری درباره‌ی تسلط و نفوذ غیرمسلمان بر مسلمان می‏نویسد: اسلام می‌خواهد که غیرمسلمان بر مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد. این هدف هنگامی میسر است که ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش به‌طرف غیرمسلمان دراز نباشد، والّا نیازمندی ملازم است با اسارت و بردگی، ولو آنکه اسم بردگی در کار نباشد. هر ملتی که از لحاظ اقتصاد دستش به‌طرف ملت دیگر دراز باشد، اسیر و برده‌ی اوست و اعتباری به تعارف‌های دیپلماسی معمولی نیست. به قول نهرو، ملتی مستقل است که جهش اقتصادی داشته باشد. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «احتج الی من شئت تکن اسیره، استغن عمن شئت تکن نظیره، احسن الی من شئت تکن امیره.»1
 
محتاج هرکه شوی، اسیر او خواهی بود. بی‌نیاز از هرکه گردی، با او برابر خواهی شد و هرکه را مورد نیکی و احسان خود قرار دهی، فرمانروای او خواهی شد. اگر ملتی کمک خواست و ملتی دیگر کمک داد، خواه‌ناخواه اولی برده و دومی آقاست. چقدر جهالت و حماقت است که آدمی ارزش سلامت بنیه‌ی اقتصادی را درنیابد و نفهمد اقتصاد مستقل یکی از شرایط حیات ملی است.2
 
نظر اسلام در مورد اقتصاد مبتنی است بر یک اصل فلسفی و آن اینکه زمین و منابع اولیه برای بشر، یعنی برای اینکه زمینه‌ی فعالیت و بهره‌برداری بشر قرار بگیرد، آفریده شده است: «ولقد مکناکم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش قلیلا ما تشکرون: و همانا شما را در زمین مأوا دادیم و در آن برای شما روزی‌ها قرار دادیم و چه کم شکرگزاری می‌کنید.»3
شهید مطهری معتقد است: نظام اقتصادی اسلام با احترام به فرد و همچنین اصیل شمردن اجتماع و امت، ضمن محترم شمردن مالکیت خصوصی در کنار آن، مالکیت دولتی و عمومی را نیز تشریع می‏نماید. وی با غریزی دانستن اصل مالکیت معتقد است که بعضی حیوانات نیز چنین اولویتی را برای خود قائل‌اند.4
 
از نظر اسلام، اختلاف فاحش که منتهی به فقر طبقه‌ی دیگر، نه به‌واسطه‌ی بیماری، بلکه به‌واسطه‌ی بیکاری یا کمی مزد بشود، جز از طریق ظلم و استثمار ممکن نیست.
 
امامان شیعه همه اهل تولید و کشاورزی بودند. حتی برخی امامان ما در همان زمان امامتشان اهل تجارت و سرمایه‌گذاری بودند. شما در جریان «مصادف» که وکیل اقتصادی امام صادق (ع) است، می‌بینید که امام صادق (ع) اهل سرمایه‌گذاری است. ایشان هزار درهم به مصادف می‌دهد تا برود و تجارت کند.
 
روایات متعددی از کشاورزی امام باقر و امام کاظم (ع) داریم که این بزرگان اهل تولید و کار بودند. امام علی (ع) باغداری و نخل‌کاری می‌کردند. روایاتی مثل «الکاسب حبیب‌الله» مؤید این موضوع است. همکاری پیامبر اسلام (ص) با خدیجه (س) در زمینه‌ی تجارت، در قالب مضاربه صورت می‌گرفت.
 
اسلام دو نوع پیوند با اقتصاد دارد: پیوند مستقیم از طریق یک‌سری مقررات اقتصادی درباره‌ی مالکیت، مبادلات، مالیات‏ها و... و مباحث مفصل تحت عنوان کتاب بیع، اجاره، ارث و وقف و... و پیوند غیرمستقیم از طریق اخلاق، مانند سفارش به امانت، عدالت، احسان و منع دزدی و خیانت و رشوه.5
 
با این بیان مختصر، ضرورت اقتصاد در دین مبین اسلام بیان شد. حال باید به مسئله‌ی اقتصاد مقاومتی پرداخت با این تعریف که اقتصاد مقاومتی به‌معنی تشخیص حوزه‌های فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بی‌اثر کردن آن تأثیرهاست و در شرایط آرمانی، تبدیل چنین فشارهایی به فرصت است. همچنین برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی، باید وابستگی‌های خارجی کاهش یابد و بر تولید داخلی کشور و تلاش برای خوداتکایی تأکید گردد.6
 
اقتصاد مقاومتی یک ستون فقرات می‌خواهد و آن دین است. ما اگر توانستیم اقتصاد مقاومتی را در کنار اعتقاد پیوند بزنیم، راه درآمد را توسعه می‌دهیم. بعد مالیات می‌گیریم. حق مشروع دولت هم است. مردم هم کاملاً جانانه تسلیم می‌کنند. اگر هم یک‌وقت نبود، همه تحمل می‌کنند. اما اگر باشد و نابسامان باشد، تحمل‌پذیر نیست.
 
در همین راستا، مرحوم کلینی (ره) در کتاب شریف «کافی» بیانی را از وجود مبارک پیغمبر (ص) نقل می‌کنند که وجود مبارک پیغمبر به خدای سبحان عرض می‌کند: «اللهم بارک لنا فی الخبز و لا تفرّق بیننا و بینه فلولا الخبزُ ما صُمنا ولا صَلَّیْنا ولا أدَّینا فرائضَ ربِّنا عزّوجلّ» یعنی خدایا بین ما و نان ما جدایی نینداز. منظور از نان، اقتصاد است. نان یعنی اقتصاد مملکت. عرض کرد خدایا بین مسلمان‌ها و نان آن‌ها، اقتصاد آن‌ها جدایی نینداز. زیرا اگر بین مسلمین و نان آن‌ها جدایی افتاد، دیگر دین‌داری مشکل است. بنابراین ما قبل از اینکه از درآمد، مالیات بگیریم، باید راه تحصیل درآمد را هموار کنیم.
 
در سوره‌ی مبارکه‌ی نساء فرمود: عامل قیام و مقاومت ملت همان مسائل اقتصادی است. فرمود: «وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً» فرمود مال، عامل مقاومت است، عامل قیام است، عامل استقامت است. شما این را حفظ بکنید. به دست هرکسی ندهید. اگر این مال، عامل قیام است، به دست سفیهان جامعه ندهید.
 
دو مسئله‌ی شرعی از امام خمینی (ره) در زمینه‌ی دفاع اقتصادی
 
1. اگر در روابط اقتصادی و غیر آن بر قلمرو اسلام و کشور اسلامی ترس باشد که بیگانگان بر آن تسلط سیاسی یا غیر آن (که موجب استعمار آنان یا استعمار کشورشان، گرچه استعمار فرهنگی) می‌شود پیدا کنند، بر همه‌ی مسلمان‌ها واجب است که از چنین روابطی اجتناب کنند و این‌گونه روابط حرام است.
2. درصورتی‌که در روابط بازرگانی دولت‌ها یا تجار با بعضی از دولت‌ها یا تجار بیگانه ترس (تسلط) بر بازار مسلمانان و زندگی اقتصادی آن‌ها باشد، واجب است آن را ترک کنند و چنین تجارتی حرام است و در صورت چنین ترسی، بر فقها و مراجع عظام است که کالاهای آنان و تجارت با آن‌ها را طبق مقتضیات زمان تحریم نمایند و بر امت اسلامی متابعت آنان واجب است؛ چنان‌که بر همه‌ی آن‌ها واجب است در قطع این روابط جدیت کنند.7
 
مقام معظم رهبری نیز با همین نگاه بحث «اقتصاد مقاومتی» را مطرح کرده‌اند.
 
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری
 
اقتصاد از نظر آموزه‌های قرآنی سبب قوام جامعه است. به این معنا که جامعه‌ی بشری با اقتصاد، برپا می‌ایستد. خداوند درباره‌ی نقش اقتصاد در جامعه‌ی بشری می‌فرماید: «و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما: اموال خود را (که خداوند آن را وسیله‌ی قوام زندگی شما قرار داده) به سفیهان و بی‌خردان مدهید.»8
در این آیه، خداوند اموال، یعنی امر اقتصادی را به‌عنوان عامل قیام جامعه دانسته است. پس نقشی که اقتصاد در جامعه ایفا می‌کند، همانند ستون میانی خیمه است که خیمه را برپا نگه می‌دارد و به آن معنا و مفهوم می‌بخشد. اگر اقتصاد جامعه از میان برود یا سست و ضعیف شود، به همان میزان جامعه آسیب می‌بیند.
 
از این آیه و آیات دیگر قرآنی می‌توان اهمیت اقتصاد را در زندگی بشر و نیز برپایی جامعه به دست آورد. البته خداوند در آیاتی چون 85 سوره‌ی اعراف و 84 تا 86 سوره‌ی هود، تأمین سعادت واقعی انسان را در سایه‌ی یکتاپرستی، سلامت امور اقتصادی و پرهیز از فسادانگیزی دانسته و در آیات 3 و 41 و 43 و 83 و 177 و 277 سوره‌ی بقره و 39 سوره‌ی نساء و 2 و 3 سوره‌ی انفال و آیات دیگر، امور اقتصادی و معیشتی مردم را دارای جایگاهی مهم در حد مسائل اعتقادی و عبادی قرار داده است.
 
از نظر قرآن اقتصاد تنها در حوزه‌ی امور مادی انسان و جامعه نقش ندارد، بلکه نقشی فراتر از آن می‌توان برای اقتصاد تعریف کرد. ازهمین‌رو خداوند بر نقش بهره‌مندی‌های اقتصادی در امور معنوی و معنویت تأکید می‌کند.9
 
براساس آموزه‌های دینی و به‌‌ویژه آیات نورانی قرآن مجید، جامعه‌ی اسلامی باید از درون قوی و قدرتمند شود و به‌کارگیری هرآنچه در استطاعتش قرار دارد را در دستور کار جدی خود بگذارد. یکی از مهم‌ترین الزامات قدرتمند شدن، ناظر به مسئله‌ی اقتصاد است که اگر این امر محقق شود، اقتدار نظام و جامعه‌ی اسلامی باعث هراس و سردرگمی دشمنان خواهد شد.
 
دین اسلام با هرگونه حیف‌ومیل و اسراف و همچنین از بین بردن منابع مخالف است و چیزی به‌عنوان مصرف‌گرایی در اسلام وجود ندارد. خداوند در قرآن کریم بر قناعت و صرفه‌جویی تأکید دارد و از طرفی داشتن ایمان و عزت منوط و مشروط به قناعت است. مسئولین بایستی بیشتر از مردم در مصارف دولتی صرفه‌جویی کنند و تا حد امکان نسبت به کاهش هزینه اقدام نمایند و همچنین امورات و کارهای ارباب رجوع را در اسرع وقت انجام دهند تا در خیلی از موارد، مثلاً رفت‌وآمدها، استفاده از کاغذ، بنزین و... صرفه‌جویی شود. در واقع هدر ندادن منابع به زبان ساده، یکی از معیارهای اصلی اقتصاد مقاومتی است که در دین اسلام نیز بر آن تأکید بسیار شده است.
 
آیات قرآن از انسان‌ها می‌خواهد تا مسئولیت خویش را به‌عنوان خلیفه‌ی الهی در زمین با آبادانی زمین که همان فعالیت‌های اقتصادی است،10 به‌درستی انجام دهند، زیرا با این روش است که انسان می‌تواند به کمال خویش دست یابد و به‌عنوان انسان کامل به بهشت برین درآید و همان‌طوری که ایمان به‌عنوان عمل صالح در آموزه‌های قرآنی عامل ورود به بهشت معرفی شده، اعمال اقتصادی چون انفاق، احسان مالی، اکرام مالی، اطعام، صدقه، قرض‌الحسنه و مانند آن‌ها به‌عنوان عمل صالح، عامل اصلی ورود به بهشت دانسته شده است.
 
در حقیقت دو بال پرواز بشر، عمل صالح ایمانی و عمل صالح در قالب عبادی و اقتصادی است که انسان را به سعادت ابدی می‌رساند.11
 
براساس آیات قرآنی، داشتن اقتصاد مقاومتی همانند اقتصاد قوام‌بخش، ضروری و لازم جامعه‌ی اسلامی است. جامعه‌ی اسلامی نه‌تنها باید دارای اقتصادی سالم و شکوفا و قوام‌بخش باشد، بلکه باید دارای اقتصاد مقاومتی باشد که آن را از دشمنان حفظ کرده و اجازه ندهد تا جامعه در برابر دشمنان خوار شود. قرآن بر ضرورت اقتصاد مقاومتی به اشکال گوناگون تأکید کرده است. از جمله مهم‌ترین آیاتی که می‌تواند این وجوب و ضرورت را بیان کند، آیه‌ی 28 سوره‌ی توبه است. خداوند در این آیه نه‌تنها نیازمندی اقتصادی جامعه‌ی اسلامی را عامل وابستگی جامعه و ذلت و خواری آن می‌داند، بلکه قطع وابستگی اقتصادی به بیگانگان را مورد تشویق قرار داده و نسبت به کسانی که نگران اختلال نظام اقتصادی خود پس از قطع رابطه با مشرکان و دشمنان هستند، یادآور می‌شود که چنین امری نه‌تنها اختلالی به وجود نمی‌آورد، بلکه باعث رونق اقتصادی و شکوفایی آن شده و رشد و پیشرفت اقتصاد ملی را سبب خواهد شد.
 
خداوند می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا و ان خفتم عیله فسوف یغنیکم الله من فضله ان‌شاء ان‌الله علیم حکیم: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، حقیقت این است که مشرکان ناپاک‌اند، پس نباید از سال آینده به مسجد‌الحرام نزدیک شوند و اگر در این قطع رابطه از فقر بیمناکید، به‌زودی خدا (اگر بخواهد) شما را با فضل خویش بی‌نیاز می‌گرداند، که خدا دانای حکیم است.
 
وقتی به این آیه نگاه می‌شود، نگرانی برخی از دولتمردان امروز معنای جالبی می‌یابد. در حقیقت برخی از دولتمردان امروز نگران آن هستند که عدم آمدوشد غربی‌ها، که دشمنان قسم‌خورده کشور هستند، می‌تواند موجب فقر اقتصادی جامعه‌ی اسلامی شود و مردم از نظر اقتصادی با مشکل مواجه شوند. درحالی‌که آیه‌ی شریفه می‌فرماید پیش از آنکه دشمنان شما تهدید به تحریم کنند یا شما را تحریم نمایند، شما پیشگام شوید و آنان را تحریم کنید تا با خوداتکایی و توکل به خداوند از فضل الهی بهره‌مند شوید. بی‌گمان خداوند به همه‌ی ریزودرشت زندگی شما عالم است و حکیمانه و خردمندانه حکم می‌کند و به شما دستور می‌دهد و این‌گونه هدف‌های متعالی شما، که همان غنای اقتصادی و استقلال است، فراهم می‌آید.
 
خداوند در آیه‌ی 60 سوره‌ی انفال می‌فرماید: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» این آیه تأکید دارد که هرچه می‌توانید قوت و توان خود را افزایش دهید و زمینه‌های استعداد و مقاومت را در جامعه‌ی اسلامی فراهم کنید. در این آیه‌ی شریفه خداوند متعال با صراحت بیان می‌‌کند جامعه‌ی اسلامی برای بالندگی در جهان باید متکی به خود باشد و برای این منظور باید خود را در برابر دشمنان در همه‌ی زمینه‌ها، از جمله اقتصاد مقاومتی مجهز سازد و در نهج‌البلاغه، حکمت 395 (من لم یصبرعلی کده صبرعلی الافلاس)12 هرکس بر رنج کسب‌وکار صبر نکند، باید رنج فقر و نداری را تحمل کند. این آیه و روایت باید سرلوحه‌ی اقتصاد مقاومتی باشد. در قرآن و حدیث عبارات زیادی در مورد جهاد اقتصادی داریم که در آن‌ها مسئله‌ی عزت اسلام و مسلمانان موضوع محوری است. عزت از منظر قرآن کریم به‌معنای شکست‌ناپذیری است و ملت عزیز، ملتی است که مقاومت و پایداری کرده و فشارها را تحمل می‌کند تا به سربلندی دست یابد.
 
پی‌نوشت‌ها
 
1.      الآمدی التمیمی، 1360، ج2، ص584.
2.      استاد شهید مطهری، 1368ب، ص21-22.
3.      اعراف، 10.
4.      استاد شهید مطهری، 1368ب، ص52.
5.      استاد شهید مطهری، 1368ب، ص16.
6.       ویکی‌پدیا.
7.      تحریرالوسیله، ج1.
8.      نساء، 5.
9.      توبه، 75 و صف، 10-12.
10. هود، 61.
11. فاطر، 10.
12. نهج‌البلاغه، حکمت 395.
 
* تدوین و تنظیم: دکتر پیمان فلسفی و همکاران/انتهای متن/
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۳۶
حسین سبزعلی
جمعه, ۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۳۴ ب.ظ

آشنایی با آیات اقتصادی قرآن کریم

آشنایی با آیات اقتصادی قرآن کریم (1)

آشنایی با آیات اقتصادی قرآن کریم (1)
آشنایی با آیات اقتصادی قرآن کریم (1)


 

نویسنده: حجه الاسلام والمسلمین سید محمدرضا علاء الدین (1)




 

* چکیده:
 

قرآن کریم کتابی است زمان شمول و جهان شمول که همگام با زمان و تطورها و تحول ها به نیازهای زندگی انسان پاسخ می دهد. قرآن کریم تبیان جامعی است که موضوعات مبتلا به جامعه بشری را به نحو مطلوب تبیین نموده است. (تبیاناً لکل شیء) (نحل/ 16/ 89) قرآن کریم کتابی واقع نگر است که با توجه به واقعیت های زمان و مکان و زندگی انسان و شرایط محیط و نیازهای او، آهنگ پر کشیدن انسان به مقصد اعلی و مقصود والا را داشته و دارد. بر این اساس بخشی از آیات قرآن پیرامون اقتصاد و احکام و اخلاق اقتصادی است که بر بنیان توحید و فطرت توحیدی انسان نهاده شده است.
آموزه های اقتصادی قران همچون سایر آموزه های قرآن کریم ابعاد زندگی انسان را فرا گرفته است و خطوط اصلی روابط اقتصادی و حقوق اقتصادی افراد را تبیین نموده است. از ویژگی های مهم احکام اسلام که آن را جاودانه ساخته است، توجه به نیازهای ثابت و متغیر انسان هاست که نیازهای متغیر را بر اساس اصول ثابت در هر وضع متغیر با تعیین قانون مشخص ساخته است.
در این پژوهش کلیات و تعاریف مکتب اقتصادی قرآن منطبق با جهان بینی توحیدی و قواعد شرعی و کاربرد اقتصادی آنها، عقود اقتصادی، اهداف اقتصادی اسلام، اصول و راهبردها، مفاهیم عملی اقتصاد قرآنی همچون تأمین اجتماعی، مالکیت، تولید، کار، سرمایه گذاری، بهره وری، تجارت، محیط زیست، توزیع، فقر و ثروت، نفقه، ربا، مصرف، اقتصاد داخلی، مالیات، ثروت های عمومی، منابع طبیعی و درآمدهای عمومی مطرح گردیده است.

کلید واژه ها:
 

قرآن، اقتصاد (اهداف، اصول، راهبردها، مفاهیم و برنامه ها)

* مقدمه:
 

قرآن کریم در آیات 58 تا 62 سوره بقره ضرورت آشنائی با علم اقتصاد را مطرح نموده است. بنی اسرائیل تا قبل از ورود به بیت المقدس بیابانگرد بودند و با آزادی کامل عمل می کردند اما وقتی اجازه ورود به بیت المقدس را یافتند ملزم به مراعات شرایط و ضوابط زندگی شهری و قوانین اقتصادی شدند. علامه طباطبائی معتقد است شرایط زندگی در شهر بیت المقدس تسلیم بودن در برابر قوانین اقتصادی و حقوق شهروندی است که اگر تابع این قوانین همزیستی و حقوق شهروندی شوند ازهرج و مرج و متلاشی شدن نجات می یابند. (طباطبائی، 1363، ج 1، ص 249).
(و اذا قلنا ادخلوا هذه القَریه...منها... قولوا حِطّه...) (بقره / 2/ آیات 58 تا 61) ولی بنی اسرائیل با لجاجت و عناد خود از قوانین اقتصادی سرباز زده و به حدود الهی و حقوق مردم تجاوز کردند. (بقره/ 2/ 61) قرآن آنگاه به رابطه میان مکاتب اقتصادی و جهان بینی در آیات 40 سوره غافر و 10 سوره اعراف پرداخته است.
(و لقد مکنّا کم فی الارض وَ جَعلنا لکم فیها معایش قلیلاً مّا تشکرون) (اعراف 7/ 10)
(یا قوم انما هذه الحَیوه الدنیا متاع و اِنّ الاخرَه هی دارالقرار... یُرزقون فیها بغیر حساب) (غافر / 40/ 39 و40)
شکر این همه نعمت که خداوند به انسان ارزانی داشته است ایجاب می کند که انسان این مواهب الهی را در مسیر رضای الهی استفاده نماید.
مؤمن آل فرعون (2) می گوید: "ای قوم من این زندگی دنیا تنها کالائی ناچیز است و آخرت سرائی ارزشمند و پایدار است تنها با ایمان به خدا و حیات اُخروی و روز حساب و عدالت خدا در حسابرسی گناهکاران و فضل خدا در حسابرسی مومنان و توأم بودن ایمان و عمل صالح و مساوات زن و مرد در نزد خداوند زمینه پیوند تلاش اقتصادی دنیا و فروش کالای زندگی را به متاع ماندگار آخرت فراهم می آورد.
قرآن کریم تفاوت اقتصاد اسلامی با دیگر مکاتب اقتصادی را در همین رویکرد (دنیا گرایانه یا آخرت گرایانه) می داند. آیه 20 سوره شوری حکایت گر این موضوع است
(مَن کان یُرید حرث الاخره نَزد لَه... وَ من کان یُرید حرث الدنیا نوته منها...) (شوری / 42/ 20) در آیات 76 تا 78 سوره قصص آمده است.
(وَ ابتَغِ فیما آتاک الله الدار الاخره و لا تَنس نصیبک من الدنیا و احسن کما احسن الله الیک و لا تبغ الفساد فی الارض) هر چه خداوند به تو عطا نموده با آن به تحصیل سرای آخرت بپرداز و بهره هایی حلال از دنیا را فراموش مکن و همچنان که خدا به تو احسان کرده تا می توانی نیکی کن و در زمین فساد مکن. (قصص /28/ 77) قرآن کریم شیوه های شناخت و تدبیر امور اقتصادی را این چنین مطرح نموده است.
1) (وَ اذکرُوا اذا اَنتُم قلیلُ... و اَیّدکم بِنصره وَ رَزَقَکُم من الطّبیات) (انفال /8 / 26)
2) (یا ایها الذین آمنوا لا تَخونوا الله والرسول و تخونوا اماناتکم) (انفال / 8/ 27)
3) (واعلموا انما اموالُکُم و اولادکُم فِتنه) (انفال/ 8/ 28)
4) (یا ایها الذین آمنوا ان تتقوالله یَجعل لکم فرقاناً) (انفال / 8/ 29)

* انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام:
 

- آزمایش انسان از طریق اموال و ثمرات (وَ لَنَبلونَّکُم بِشَیء مِن الخوف و الجوع وَ نقص مِن الاَموال و اَلانَفُسِ و الثمرات) (بقره /2 / 155)
- انسان معتدل در جمع دنیا و آخرت (مَن یقول ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه) (بقره / 201)
- تفاوت جایگاه اقتصادی برای آزمایش (وَ هُو الَذی جَعَلَکُم خَلائف الاَرض وَ رَفع بعضکُم فوق بعض دَرجات لیبلوکم فی ما آتاکم) (انعام / 6/ 165)
- پاداش هر انسان وابسته به نوع تلاش (مَن کان یُرید العاجله عجلنا له فیها... و من اراد الاخره و سعی لها) (اسراء /17/ 20، 19، 18)
- علم اقتصادی انسان اندک است (و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً) (اسراء / 8/ 85)

* قواعد شرعی و کاربرد آن در اقتصاد از منظر قرآن:
 

- الف) قاعده نفی سبیل (3) (وَ لَن یَجعل الله لِلکافرین عَلَی المومنین سبیلاً)(نساء /4 / 141)
ب) قاعده نفی عسر و حرج (4) (ما جعل علیکم فی الدین من حرج) (حج / 22/ 78)
ج) قاعده اتلاف (5) (و اَنفقوا فی سبیل الله و لا تُلقوا بایدیکم الیِ التهلُکَه) (بقره / 2/ 195)

* عقود اسلامی جاری در اقتصاد:
 

الف) عقد مضاربه (وَ لا تاکلوا اموالکم بَینکُم بالباطل...) (بقره / 2/ 188) (مضاربه: عقد قرار داد دو طرفه که یکی سرمایه گذار و دیگری عامل است برای بکار گیری سرمایه و پرداخت درصدی از سود کسب شده به سرمایه گذار)
ب) عقد جعاله (ولمن جاء به حِمل بَعیر و اَنَا به زَعیمَ) (یوسف / 12/ 72)
- ج) عقد بیع (وَاَحلّ الله البیع) (بقره / 2/ 275)
- د) عقد قرض (من ذالذی یُقرض الله قَرضاً حسنا فًیُضاعِفَه لَه) (بقره / 2/ 245)
آیات 39 سوره روم و 160 انعام و 1 مائده و 29 نساء در ارتباط با قرض الحسنه می باشند.
- عقود اسلامی جاری در اقتصاد در رساله های عملیه مراجع عظام آمده است.

* اهداف اقتصادی اسلام:
 

الف) استقلال اقتصادی (و لن یَجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلاً )(نساء / 4/ 141) و (آل عمران / 3/ 139)
ب) حفظ حاکمیت و اقتدار سیاسی اسلام (واعِدوا لَهم مَا استَطَعتم من قوّه و من رباط الخیل) (انفال / 8/ 60) و (هود / 11/ 113)
ج) تأمین رفاه عمومی و مبارزه با فقر (قُل مَن حَرُم زینه اللهَ التی اخرج لعباده و الطیبات من الرّزق) (اعراف / 7/ 32)، (توبه / 9/ 60)
د) رشد توسعه جامع اقتصادی (انما الصدقات للفقراء و المساکین و... و الغارمین و فی سبیل الله) (توبه /9/ 60)
ه) برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی (یا ایها الذین امنوا انفقوا من طیّبات ما کسبتم و مما اخرج لکم من الارض) (بقره / 2/ 268)

* توسعه:
 

الف) توسعه (و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا... و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر)(آل عمران / 3/ 103 و 104)
ب) شاخصه توسعه (حُرمَت عَلیکُم المیته و الدم) (مائده / 5/ 3) و (استَعمرَ کُم فیها فاستغفَروه) (هود / 11/ 61)، (لیستخلفنهم فی الارض) (نور / 24/ 55)
ج) ارزشها و توسعه (کُنتم خَیر امه اُخرِجت للنّاس تأمرون بالمعروف. و) (آل عمران / 3/ 110) و آیات 11 رعد و 39 یونس و 141 نساء.
د) اصول و راهبردهای توسعه (واذکروا اذا انتم قلیل.... یا ایها الذین آمنوا لاتخونوا) (انفال / 8/ 26 و 27)
ه) اهداف توسعه (مَن عَمل صالحاً مِن ذکر او اُنثی و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه) (نحل / 16/ 97)
و) توسعه انسانی و جمعیت (استغفروا ربّکم انه کان غفّارا یرسل السماء علیکم مّدراراً و یمددکم بأموالٍ و بنین) (نوح / 71/ 11و 12)
ز) خودکفائی و خود اتکائی (لا یغیر ما بقوم حتّی یغیروا ما بانفسهم ) (رعد / 13/ 11)
ح) کشاورزی و توسعه (قال تزرعون سبع سنین و دأباً) (یوسف / 12/ 47 تا 49) و (هود / 11/ 61) و (اعراف / 7/ 10)
ط) توسعه صنعتی و فنی و عوامل ضعف آن (... و کلوا مما رزقکم الله حلالاً طیبا...) (مائده / 5/ آیات 87 و 88)

* بررسی توهم ناسازگاری برخی مفاهیم با توسعه اقتصادی در فرهنگ اسلامی:
 

الف) اعتقاد و رضایت به قضا و قدر (قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا) (توبه / 9/ 51)
ب) نکوهش دنیا طلبی (قل متاع الدنیا قلیل و اذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها) (اسراء / 17/ 16)
ج) توکل و رزق مقسوم (فاذا عزَمتَ فَتوکل علی الله) (آل عمران / 3/ 159) و آیات 60 عنکبوت و 6 هود

* برخی مفاهیم سازگار با توسعه در اسلام:
 

الف) عزت و سربلندی جامعه اسلامی (و لله العِزهٌ و لرسول و للمومنین) (منافقون / 63/ 8) و (بقره / 2/ 268)
ب) مطلوبیت استفاده از نعمت ها در اسلام همراه با شکر گزاری (یا ایها الذین امنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم و اشکروالله) (بقره / 2/ 172) و 81 و 80و 8و 7 نحل و 88 و 87 مائده
ج) منزلت و رسالت آدمی (واذ قال ربَک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه) (بقره / 2/ 130)
د) رابطه عقل و دین و اهمیت علم در اسلام (ان شََر الدواب عند الله... والذّین لا یعقلون) (انفال / 8/ 22)
ه) همسویی منافع فرد و جمع در اسلام (لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجاً و لوشاء الله لجعلکم امه واحده)(مائده / 5/ 48)
و) نسبت ماده و معنا)(قل من حرم زینه الله... قل هی للذین امنوا فی الحیوه الدنیا خالصه) (اعراف / 7/ 32)
ز) عناصر خدا گرائی و خدا محوری توسعه (صبغه الله و من احسن من الله صبغه)(بقره/ 25 / 138)
(و لقد اخذالله میثاق بنی اسرائلی و بعثنا منهم) (مائده / 5/ 12)
(قل من انزل الکتاب الذی جاء به موسی نوراً و هدی للناس) (انعام / 6/ 91) و 7 حشر و 157 اعراف و 218 بقره

* عدالت:
 

- گستره عدل بر فعالیت های اقتصادی (یا ایها الذین آمنوا کُونوا قوامین بالقسط) (نساء / 4/ 135) و (حدید / 57/ 35)
- عدالت اجتماعی، اقتصادی در نگرش قرآنی (یا ایها الذین آمنوا کثیراً من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل) (توبه / 9/ 34) و (نحل / 16/ 90) و (شوری / 42/ 150)

* ساز و کارهای تحقق عدالت اقتصادی، اجتماعی:
 

(یا ایُها الذین آمنوا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض منکم) (نساء / 4/ 29)؛ (مائده /2)، (توبه / 35)، (یونس / 12)
اصل همگانی بودن سرمایه ها (و لقد مَکنا کم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش قلیلاً ما تشکرون )(اعراف / 7/ 10)
اصل برابری و نفی تبعیض نژادی (لاینها کم الله عن الذین... و تُقسِطوا الیهم ان الله یحب المقسطین) (ممتحنه / 60/ 18)

* تأمین اجتماعی
 

1- مبانی نظری تأمین اجتماعی
 

- (فَکفّارته اطعام عشره مَساکین... او کسوتهم او تحریر رقَبه) (مائده / 5/ 89)
- اِنما الصَدقات للفقراء و المساکین
و العاملین علیها...)(توبه / 9/ 60)
- (فان لله خمسه و للرسول و لِلذی القربی و الیتامی و المساکین) (انفال / 8/ 41)
- (وآتوهم من مال الله الذی آتاکم) (نور / 24/ 33)
- 2- مسئول تأمین اجتماعی (هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً) (بقره / 2/ 29)
- 3- اهداف و سیاست های تأمین اجتماعی (یبتغون فضلاً مِن الله و رضواناً و ینصرون الله و رسوله) (حشر / 59/ 7)
- 4- منابع مالی تأمین اجتماعی (ان تبدوا الصدقات فنعّماهی) (بقره / 2/ 271)
- 5- نقش دولت در تأمین اجتماعی (اِنما الصدقات للفقراء و المساکین و العالمین علیها) (توبه / 9/ 61)
- 6- خانواده های بی سرپرست (والذین یتوفون منکم و یذرون ازواجاً... و لا جناح علیکم فیما عرضمتم به من خطبه النساء) (بقره / 2/ 234 و 235)

* مالکیت:
 

- 1- منشأ مالکیت (واعلموا انما غنمتم من شیء فان الله خمسه و للرسول...) (انفال / 8/ 4)
- 2- حقوق اجتماعی مالکیت (و جعلنا فیها جنات من نخیل و اعناب و فجرنا فیها من العیون لیأکلوا) (یس / 36/ 34 و 35)
- 3- مالکیت تکوینی (مطابقه) (و لله ما فی السموات و ما فی الارض...) (نجم / 53/ 31)
- 4- اسباب قانونی مالکیت (یا ایها الذین امنوا اوفوا بالعقود...) (مائده / 1/5)
- 5- حدود و شرایط مالکیت (لا تحرموا طیبات ما احل الله لکم) (مائده / 4/ 29)
- (لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل) (نساء / 4/ 29)
- (لا تاکلوا الربا) (آل عمران / 3/ 130)
-6- مالکیت عمومی (و ما افاء الله علی رسوله منهم... و لکن الله یُسلِطُ رُسُله علی من یشاء) (حشر / 59/ 6)
- 7- مالکیت خصوصی (ان تکون تجاره عن تراض منکم) (نساء / 4/ 29)

* تولید
 

- اهمیت تولید و تشویق به رشد آن
 

- (و لقد مَکّنا کم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش) (اعراف / 7/ 10)
-(و لقد آتینا داود... و النّا له الحَدید... یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل...) (سبأ / 34/ 10 تا 13)
- (هو أنشاکم من الارض واستعمر کم فیها) (هود/ / 61)

- فراوانی منابع تولید
 

- (نحن نرزقهم و ایّاکم) (اسراء / 17/ 31)؛
-(و جعلنا لکم فیها معایش و من لستم له برازقین) (حجر / 15/ 20)
- (و ان من شیء الا عندنا خزائنه ) (حجر / 15/ 21)

- رازقیت و ضمانت روزی آفریدگار
 

- (و مَا من دابهٍ فی الارض الا علی الله رِزقُها) (هود / 11/ 6)

- عوامل تولید
 

- سرمایه (نجعل لک خرجاً علی ان تجعل بیننا و بینهم سداً) (کهف / 18/ 94)
- منابع طبیعی (و لِسُلَیمان الریح غُدوها شهر و رواحُها شهرٌ و اسلنا له عین القطر) (سبأ / 34/ 12و 13)

* کار
 

- کار در قانون طبیعت و نظام تکوین (و جعلنا فیها جنات من تخیل و اعناب و فجرنا فیها من العیون) (یس / 36 /34و 35)
- ارزش کار (و یا قوم اوفوا المکیال و المیزان بالقسط و لاتبخسوا الناس....) (هود / 11/ 85)، (نجم / 39)
- کار و مدیریت (فَسقَی لهما ثُم تَولی الی الظِلّ... و ان خیر من استجرت القوی الامین) (قصص / 28/ 23 تا 28)
- تشویق و اهمیت دادن به کار و کارگر (انا لا نضیع اجرمن احسن عملاً) (کهف / 18/ 30)
(و لکل درجاتٌ مما عملوا) (انعام / 6/ 133)
- نکوهش از بیکاری و ولگردی (و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سیعه سوف یری) (نجم / 53/ 39 و 40)
ان شاءالله در شماره آینده، موضوعات اقتصادی دیگری از منظر قرآن و روایات ارائه خواهد شد.

پی نوشت ها :
 

1- قرآن پژوه و استاد راهنمای سطوح حوزه
2- مفسران نام وی را (حزبیل) عنوان کرده اند که پسر عموی فرعون بود.
3- قاعده فقهی که مقتضای آن جلوگیری از تسلط کفار و مشرکین بر مسلمین است.
4- قاعده فقهی که مقتضای آن رفع حکمی است که بر مکلف تنگی آورد.
5- قاعده اتلاف آن است که هر که مال دیگری را تلف کند ضامن آن خواهد بود.
 

منبع: فصلنامه قرآنی کوثر شماره 38


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۳۴
حسین سبزعلی
جمعه, ۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۳۱ ب.ظ

مبانی اقتصاد از دیدگاه قرآن

مبانی اقتصاد از دیدگاه قرآن کریم

تاریخ انتشار : 1389/2/25
بازدید : 2277
منبع : مجله معرفت، شماره 66 , انصاری، جعفر

چکیده

یکی از اهداف ارزشمند انقلاب اسلامی ایران تدوین مبانی علوم انسانی از جمله اقتصاد از دیدگاه وحی و اهل بیت وحی علیهم السلام است که به منظور تدبیر بهینه امور اجتماعی اقتصادی صورت می گیرد.

مقاله حاضر، که در آن «مبانی اقتصاد از دیدگاه قرآن کریم» مورد بررسی قرار گرفته، گامی هرچند ابتدایی اما بدیع و راهگشا در این خصوص است. در این بررسی، خاطرنشان شده که از منظر قرآن کریم، اقتصاد سالم و رشدیابنده مبتنی بر اصول ذیل است: شناخت و تدبیر امور اقتصادی از راه تفقّه، تعقل، اعتقاد به توحید (تجلّی توحید در اقتصاد)، اعتقاد به معاد، اعتقاد به مظهری از عبودیت بودن عملیات اقتصادی، دخالت دولت در اقتصاد، عدالت در عملیات اقتصادی و تزکیه.

مقدّمه

مطالعه زندگی بشر در ادوار گوناگون تاریخ، گویای این حقیقت است که یافتن شیوه های مناسب برای بقای بهتر و بیش تر (سعادت)، از مهم ترین دغدغه های خاطر تمامی انسان هاست و همواره برای نیل به این هدف، تلاش های فراوانی صورت گرفته و رنج های طاقت فرسایی تحمل شده است.

گستردگی، ظرافت و در هم تنیدگی شؤون گوناگون وجودی انسان از یک سو، و پیوندهای او با دیگر کاینات از سوی دیگر، آن چنان پیچیده و اعجاب انگیز است که تمامی جست وجوگران با فراست را به اظهار عجز از شناخت همه جانبه و دقیق انسان واداشته، و طنین فریاد «انسان موجود ناشناخته» را در زمین و زمان پراکنده است. در این میان، انبوه عظیمی از نظریات از سوی صاحب نظران در زمینه های گوناگون علوم انسانی، از جمله اقتصاد (که در آن ارائه راه های دست یابی به تولید، توزیع و مصرف بهینه کالاها و خدمات مورد توجه است)، ابراز و در بوته نقد قرار گرفته است.

در کنار دنیای بزرگ و در خور مطالعه وجود انسانی، عالَم با عظمت، ژرف و قابل ملاحظه قرآن کریم، اعجاب هر اندیشمندی را سخت برمی انگیزاند؛ و به راستی که عالم قرآن کریم بسی گسترده تر و دارای افقی فراتر و اعماقی ژرف تر از گستره و عمق وجودی انسان و دیگر مظاهر طبیعی است.

اهمیت بررسی متفکرانه آیات قرآن کریم همراه با بهره گیری از حاصل تدبّرات اندیشمندان در آن، و به ویژه استفاده از افادات اهل بیت وحی علیهم السلام در این خصوص، بر نظریه پردازان اسلام شناس و بصیر در علوم انسانی پوشیده نیست. به همین دلیل، مباحث مبنایی اقتصاد از دیدگاه آیات قرآن کریم مورد بررسی قرار می گیرند.

شیوه شناخت و تدبیر امور اقتصادی

از آیات قرآن کریم مستفاد است که دست یابی به زندگی شایسته و سالم در گرو بهره گیری از معارف آسمانی و تفکّر و تعقّل است و باید خطوط کلی، اصول و شاهراه های هدایت را از وحی گرفت و در چارچوب آن ها و با کمک قوای ادراکی، اندوخته های تجربی را افزایش داد و از این طریق، ابهامات و مشکلات فراروی بشر در زندگی را برطرف کرد.

امور اقتصادی بخش مهمی از زندگی انسان را به خود اختصاص داده اند. جهت دهی و سامان بخشی اقتصاد از این قضیه مستثنی نیست. بنابراین، برای یافتن اصول و خطوط کلی در مسائل اقتصادی نیز باید به آنچه خالق انسان و زندگی نازل کرده است، مراجعه نمود، حیات طیّبه ای را که او معرفی کرده، شناسایی و مسیرهای منتهی به آن را از طریق وحی کشف نمود و به وسیله تفقّه و تعقّل و راه کارهای لازم آن را به کار بست.

تفقّه در احکام اقتصادی

در آیات متعددی خاطرنشان شده است که رهاوردهای وحی انسان را به حقایق هستی واقف و راه های نیل به سعادت و فلاح را به او می نمایانند، مسیر را برای او روشن ساخته، او را هدایت می کنند:

«و نزّلنا علیکَ الکتابَ تبیانا لِکلِّ شی ءٍ و هدیً و رحمةً و بُشری للمسلمین» (نحل: 89)؛ و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است.

«قد جاءَکم مِنَ اللّهِ نورٌ و کتابٌ مبینٌ یهدی به اللّهُ مَن اتّبع رضوانَه سُبُلَ السَّلام و یُخرجهم من الظلمات الی النورِ باِذنه و یهدیهِم الی صراطٍ مستقیمٍ» (مائده: 15 16)؛ از سوی خدا، نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پی روی کنند، به راه های سلامت، هدایت می کند و به فرمان خود، از تاریکی ها به سوی روشنایی می برد و آن ها را به سوی راه راست رهبری می نماید .

قرآن کریم با صراحت، دعوت خود را دعوت به سوی احیا (زنده کردن) اعلام می کند: «یا ایُّها الّذین آمَنوا استجیبوا للِّهِ و للرّسول اذا دعاکم لما یحییکم» (انفال: 26)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را حیات می بخشد.

علاوه بر آیات مزبور که بر هدایت انسان به صورت کلی تأکید دارند، در آیات بسیاری نیز رهنمودهای جزئی و مشخص در مسائل گوناگون اقتصادی وجود دارند:

«اَحَلَّ اللّهُ البیعَ و حرَّم الرّبا» (بقره: 275)؛ خدا بیع را حلال کرده است و ربا را حرام.

«اوفوا بالعقود» (مائده: 1)؛ به پیمان ها (و قراردادها) وفا کنید.

«یا ایُّها الّذین آمنوا لا تأکلوا اموالکم بینَکم بالباطل الاّ ان تکونَ تجارةً عن تراضٍ منکم.» (نساء: 29)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.

«اوفوا الکیلَ اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلکَ خیرٌ و احسنُ تأویلاً» (اسراء: 35)؛ و هنگامی که پیمانه می کنید، حق پیمانه را ادا نمایید و با ترازوی درست وزن کنید. این برای شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است.

«و اعلموا انَّما غنمتم من شی ءٍ فاَنَّ للّهِ خُمُسه و للرسول و لذیِ القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل» (انفال: 41)؛ هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است.

«ولو انَّ اهلَ القری آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکاتٍ من السّماءِ و الارض» (اعراف: 96)؛ و اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن ها می گشودیم.

از سوی دیگر، قرآن کریم بر فهم دقیق و عمیق معارف وحیانی با عنوان «تفقّه در دین» تأکید کرده است: «فلولا نفر من کلِّ فرقةٍ منهم طائفةٌ لیتفقّهوا فی الدّینِ و لیُنذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون» (توبه: 122)؛ چرا از هر گروهی از آنان (مؤمنان)، طایفه ای کوچ نمی کند (و طایفه ای در مدینه بماند) تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آن ها را بیم دهند؟ شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند.

در تفسیر این آیه کریمه، آمده است: «مراد از تفقّه، تفهّم جمیع معارف دینی از اصول و فروع است.»(1) بر این اساس، اهتمام به تفقّه در دین، از جمله در قلمرو احکام اقتصادی، لازم و ضروری است.

تعقّل

در کنار تفقّه (دریافت معارف وحیانی)، تعقّل (وقوف بر دانش تجربی بشری) نیز مورد عنایت ویژه قرآن کریم است. از منظر قرآنی، استفاده از «عقل جمعی» و مشورت با صاحب نظران برای تدبیر امور اجتماعی یک اصل مهم در جامعه توحیدی است: «وَاَمْرُهم شوری بینهم» (شوری: 38)؛ و کارهایشان به صورت مشورت در میان آن هاست.

علّامه طباطبائی در تفسیر این آیه، یاداور شده اند که از ویژگی های مؤمنان آن است که ایشان اهل رشد و رسیدن به واقع هستند و برای دست یابی به نظر صحیح، اهتمام به مراجعه به عقول دارند.(2)

همچنین آیة اللّه جوادی آملی اظهار داشته اند که در اموری که از قبیل «امراللّه» نمی باشند و بلکه «امرالمسلمین» محسوب می شوند (لزوما) دستورالعمل خاصی از ناحیه شریعت نمی رسد، بلکه مسلمانان از راه مشورت با یکدیگر و استفاده از حاصل تأمّلات و تعقّلات، به تدبیر امور خود می پردازند؛ مثلاً، در مورد این که در چه جایی از کشور لازم است سد ساخته شود و این که نوع آن چگونه باشد (خاکی باشد یا غیر آن) باید از تجارب و نظرات افراد صاحب نظر استفاده کرد.(3)

در قرآن کریم، علاوه بر طرح مسأله «شورا» به عنوان یکی از ویژگی های مؤمنان و اشاره به لزوم بهره گیری از «تعقّل» برای تدبیر امور (اقتصادی، سیاسی و...)، در مواردی نیز تلویحا کاربرد تجارب بشری یاداوری شده است. در آیه 17 از سوره مبارکه «رعد» در مقام مَثَل زدن برای حق و باطل و بقای حق و زوال باطل، «کف آب» و «کف حاصل از ذوب فلزّات» را مطرح کرده، می فرماید: «و ممّا یوقدن علیه فی النار ابتغاءَ حلیةٍ او متاعٍ زَبَدٌ مثله...»؛ و از آنچه (در کوره ها) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن می کنند نیز کف هایی مانند آن (کف آب) به وجود می آید.

این آیه مبارکه به این مطلب اشعار دارد که امثال عملیات ساخت کوره، ذوب فلزات و زدودن ناخالصی آن ها و به کارگیری فلزات در امور زندگی، که حاصل تجربه و تعقّل انسان هاست، یک روش جاری در جامعه اسلامی است و از همین قبیل است: «واذکروا اذ جعلکم خلفاءَ مِن بعد عادٍ و بوّأکم فی الارض تتّخذون من سهولها قصورا و تنحتونَ الجبال بیوتا فاذکروا آلاءَ اللّهِ و لا تعثوا فی الارضِ مفسدین.» (اعراف: 74)؛ و به خاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم عاد قرار داد و در زمین مستقر ساخت که در دشت هایش، قصرها برای خود بنا می کنید و در کوه ها، برای خود خانه ها می تراشید. بنابراین، نعمت های خدا را متذکّر شوید و در زمین، به فساد نکوشید.

در این آیه مبارکه نیز تصرّف در منابع طبیعی برای تدارک امور معیشتی، که مستلزم به کارگیری دانش و تجربه بشری است (مانند ابداع ابزارها و شیوه های مناسب برای ساختمان سازی)، خاطرنشان شده، و اشعار دارد بر این که این عمل، یک روش جاری در جامعه است.

مجموعه این آیات ما را به این مطلب رهنمون می سازند که در جامعه اسلامی، شیوه های عقلایی لازم برای بهره گیری از امکانات و قابلیّت های به ودیعه نهاده شده در طبیعت از یک سو، و استفاده از عقل جمعی و تدبیر عقلایی امور امّت اسلامی از سوی دیگر، در کنار تفقّه در دین و التزام عملی به معارف وحیانی، مورد پذیرش و تأکید قرآن کریم است.

تجلّی توحید(4) در اقتصاد

از دیدگاه قرآن کریم، تمامی کاینات از جمله انسان، منابع، و ابزارهای تولید مخلوق خداوند علیم و حکیم هستند. همچنین هرگونه فعالیتی از جمله فعالیت های تولیدی و فرایند شکل گیری آن نیز مخلوق خداوند می باشد و مستقل از اراده او جلّ و علی نمی تواند تحقق یابد. قرآن کریم اصرار دارد به انسان بیاموزد و به این نکته توجه دهد که از عوامل زمینه ساز گرفته تا عوامل مباشر در تولید، همه مخلوق اویند:

«هو الّذی یُرسلُ الریاحَ بُشرا بین یدی رحمته حتی اذا اقلّت سحابا ثقالاً سُقناه لبلدٍ میّتٍ فانزلنا به الماءَ فاخرجنا بهِ مِن کلِّ الثمرات» (اعراف: 57)؛ او کسی است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش می فرستد تا ابرهای سنگین بار را (بر دوش) کشند؛ (سپس) ما آن ها را به سوی زمین های مرده می فرستیم و به وسیله آن ها، آب (حیاتبخش) نازل می کنیم و با آن، از هرگونه میوه ای (از خاک تیره) بیرون می آوریم.

«و جَعلنا آیة النهارِ مبصرةً لتبتغوا فضلاً من ربّکم» (اسراء:12)؛ و نشانه روز را روشنی بخش ساختیم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید.)

«ربُّکم الّذی یُزجی لکم الفلکَ فی البحرِ لتبتغوا من فضله» (اسراء: 66)؛ پروردگارتان کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت درمی آورد تا از نعمت او بهره مند شوید.

«سَخرَّ لکم ما فی السموات و الارض جمیعا منه» (جاثیه: 13)؛ او آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است، همه را از سوی خود مسخّر شما ساخته.

«هو الّذی جَعلَ لکم الارضَ ذلولاً فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه و الیه النشور» (ملک: 15)؛ او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزی های خداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست.

«اَفرأیتم ما تحرثونَ، ءاَنتم تَزرعونه ام نحن الزّارعون، لو نشاءُ لجعلناه حطاما فظلتم تفکّهون» (واقعه: 6365)؛ آیا هیچ درباره آنچه کشت می کنید، اندیشیده اید؟ آیا شما آن را می رویانید یا ما می رویانیم؟ هرگاه بخواهیم آن را مبدّل به کاه درهم کوبیده می کنیم که تعجب کنید.

«واللّهُ خلقَکَم و ما تعملون» (صافات: 96)؛ و خداوند، هم شما را آفرید و هم آنچه را می سازید.

هرچند انسان با اراده خود کار می کند، ولی اراده خداوند نیز به آن تعلّق گرفته است؛ او نمی تواند مستقل و بی نیاز از خداوند متعال منشأ اثر باشد و بنابراین، فعالیت های او مستند به خداوند متعال هستند.

«توحید» نه تنها در «تولید» تجلّی می کند، که قرآن کریم در «توزیع» نیز می گوید: «لهُ مقالیدُ السموات و الارضِ یبسط الرزق لِمَن یشاءُ و یقدُر، انّه بکلِّ شی ءٍ علیمٌ» (شوری: 12)؛ کلیدهای آسمان ها و زمین از آن اوست. روزی را برای هر که بخواهد گسترش می دهد یا محدود می سازد. او به همه چیز داناست.

بر این اساس، تسهیم محصول ملّی بین افراد جامعه نیز نمی تواند مستقل از خواست الهی تحقق پذیرد.

موحّدان در عرصه فعالیت های اقتصادی همواره دستی غیبی احساس می کنند که هدایتگر فعالیت ها و رخدادهای اقتصادی است؛ همانند آنچه آدام اسمیت تحت عنوان «دست نامرئی» مطرح می کرد، اما تفاوت بین این دو بسیار است. بر اساس بینش توحیدی، مردم در سخت ترین شرایط اقتصادی، دچار یأس نمی شوند و در بهترین شرایط اقتصادی، از یاد خدا و اطاعت و عبودیت او غافل نمی گردند؛ زیرا مؤثر حقیقی را خداوند متعال می دانند. در زمان رکود یا بحران، چشم امید به رحمت واسعه او و گشایش در امور دارند و در هنگام رونق، احساس بی نیازی نکرده، طغیان نمی کنند؛ چرا که اگر او نخواهد، فراوانی محصول دوام نخواهد یافت.

عملیات اقتصادی؛ مظهری از عبودیت

از دیدگاه قرآن کریم، فعالیت های اقتصادی و مبادرت به بهره گیری از مواهب طبیعی برای تأمین معاش، می تواند یک عمل عبادی و مظهری از عبودیت خداوند متعال باشد. در آیه 15 سوره «ملک» آمده است: «هو الّذی جعل لکم الارضَ ذلولاً فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه و الیه النشور»؛ او کسی است که زمین را رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزی های خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست.

در این آیه مبارکه، پس از یاداوری نهایت رام بودن زمین و آمادگی کامل آن برای بهره دهی، ترغیب بلیغ به بهره گیری از آن شده است. به راستی، اگر تنها همین یک آیه برای ترغیب به پرداختن به طبیعت و استفاده از مواهب آن می بود، بر انگیزنده ای قوی برای تلاش های اقتصادی به شمار می آمد.

روشن است انسانی که براساس این آیه کریمه (و آیات دیگری که معنایی قریب(5) به آن دارند) اقدام به فعالیت های اقتصادی می کند، نه تنها خود را از زیّ عبودیت بیرون نمی بیند، بلکه خرسند است که با امتثال امر الهی در حوزه فعالیت های اقتصادی، شأنی از شؤون عبودیت را عینیت بخشیده است. البته همان گونه که خود قرآن کریم متذکر شده است، نباید پرداختن به امور معیشتی به گونه ای باشد که غفلت از یاد خداوند متعال را به همراه داشته باشد.(6) همچنین نباید از راه های باطل نیازهای معیشتی خود را تأمین کرد(7) و باید مراقب بود تا رذیله بخل را از خود دور ساخت،(8) و از پرداخت های مالی واجب و مستحب دریغ نورزید.(9)

این نظر که عملیات اقتصادی می تواند مظهری از عبودیت خداوند متعال باشد، موجب منزوی شدن افکار و افرادی است که ایمان به خدا و تقیّد به دیانت را مانع فعالیت های اقتصادی و تحقق رفاه اجتماعی می دانند. به راستی که قرآن کریم هدایتگر سُبُل سلام است و اگر مردم به طور جامع به رهنمودهای قرآنی عمل کنند، از برقراری اقتصاد سالم و تحقق رشد اقتصادی همراه با عدالت، کرامت و نورانیت برخوردار خواهند شد؛ چرا که آموزه های ملهم از قرآن کریم از یک سو، سبب پیدایش انگیزه مثبت برای تلاش های اقتصادی و از سوی دیگر، سبب مصونیت از آفات زیان باری خواهد بود که همواره در راه تحقق تولید و توزیع بهینه پیش روی جوامع هستند.

نقش امامت (رهبری و دولت) در اقتصاد

اصل «امامت» ناظر به مسأله حکومت و رهبری در جامعه است. در جهت اصل «توحید»، که حق حاکمیت را از آنِ خداوند متعال می داند، افرادی که از جانب او جلّ و علی مأذون به عهده داری امر حکومت هستند، مسؤولیت اجرای احکام ثابت الهی را از جانبی و تدبیر امور اجتماعی، از جمله سیاست گذاری ها و تنظیم امور اقتصادی در سطح کلان متناسب با شرایط و مقتضیات زمان و مکان را از جانبی دیگر، به عهده می گیرند.

از اهمّ وظایف دولت اسلامی، می توان اهتمام به برقراری عدالت را ذکر کرد. قرآن کریم به صراحت مأموریت یافتن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله ، بزرگ رهبر جامعه اسلامی، برای برقراری عدالت در بین مردم را در آیه 15 سوره مبارک «شوری» خاطرنشان ساخته است: «انّی اُمرتُ لاعدلَ بینکم»؛ من مأمورم در میان شما عدالت کنم (به عدل و داد رفتار کنم.)(10)

ترمیم کاستی ها و نارسایی های عملکرد بازار آزاد، ممانعت از اجحاف به عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان کالاها و خدمات، تأمین اجتماعی، اتخاذ تدبیر صحیح و کارامد برای گردش سالم پول در بخش حقیقی اقتصاد و وضع مقررات مالیاتی عادلانه، مصادیق شاخصی برای اجرای عدالت در قلمرو اقتصاد توسط دولت به شمار می آیند. معلوم است که اجرای عدالت، هم نیازمند وضع مقررات عادلانه متناسب با شرایط و مقتضیات است و هم نیازمند اجرای صحیح قوانین مزبور.

مردم نیز موظف به اطاعت از ولیّ امر مسلمانان می باشند: «اطیعوا اللّهَ و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (نساء: 59)؛ اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر را. همچنین حرکت در جهت سیاست ها و برنامه های دولت اسلامی و بذل مساعدت و همکاری های لازم، بخصوص پرداخت مالیات های مقرّر، از دیگر وظایف آنان محسوب می شود: «خذ مِن اموالهم صدقةً تطّهرُهم و تزکّیهم بها» (توبه: 103)؛(11) از اموال آن ها صدقه ای (به عنوان زکات) بگیر تا به وسیله آن، آن ها را پاک سازی و پرورش دهی.

نقش توجه به معاد در اقتصاد

بنا به تأکید قرآن، اعمال انسان در روز قیامت مورد ارزیابی و محاسبه قرار گرفته، به هر کس متناسب با رفتاری که در دنیا داشته است، جزا داده می شود. یاد قیامت و خوف از سوء الحساب در یوم الحساب، نقش مؤثری در تصحیح رفتارهای انسان از جمله رفتارهای اقتصادی او دارد. مسلّما مراقبت درونی مداوم توسط افراد، عاملی مهم برای تحقق رفتارهای عادلانه و به حق اقتصادی است، این امر تأثیر بسزایی در سلامت و رشد اقتصادی و برقراری رفاه و آرامش عمومی و حفظ کرامت انسان ها دارد.

طبیعی است با ورود به عرصه زندگی و اعتقاد به ادامه زندگی پس از مرگ، افق زمانی تغییر می کند و نه تنها از کوتاه مدت به بلند مدت، که به ابدیت تبدیل می شود. اعتقاد به این که انسان پس از مدتی کوتاه، آن هم به صورت نامشخص به نیستی تبدیل شود، با این اعتقاد که فرصتی کوتاه در اختیار است و باید توشه ابدی برای خود فراهم ساخت، به شدت در رفتار انسانی تأثیر متفاوت خواهد داشت. با نگرش به معاد، دیگر بهترین نظریه مصرف، نظریه «مصرف مودیگلیانی» نخواهد بود. او دوران عمر را به سه دوره پیش از بلوغ، بلوغ و دوران بازنشستگی تقسیم می کند؛ در دوران بلوغ است که باید درآمد کسب کرده، علاوه بر مخارج ایّام بلوغ، قرض پیش از بلوغ و هزینه دوران بازنشستگی را نیز تأمین کرد.

با تغییر افق زمانی و دیدگاه «الدنیا مزرعة الآخرة»، بسیاری از واژه های اساسی اقتصاد مفاهیمی وسیع تر به خود می گیرند، به ویژه مفاهیمی همچون «مطلوبیت» و «سود» که از مفاهیم مبنایی در اقتصاد هستند، ساختار انگیزش را تشکیل می دهند. نیروی محرّک مصرفْ مطلوبیت، و هدف مصرف کننده حداکثر کردن آن است و انگیزه کار و تلاش های تولیدی کسب سود، و هدف تولیدکننده حداکثر نمودن آن می باشد.

با اعتقاد به معاد، متعلّق «لذت» و مفهوم «سود» تفاوت اساسی پیدا می کند. نه تنها افراد معتقد به معاد منافع جهان پس از مرگ را نیز مورد عنایت قرار می دهند، بلکه به دلیل ابدیت حیات اخروی و مخلّد بودن انسان در آن جا، اهمیت بیش تری به آخرت می دهند. به همین دلیل، صله رحم، احسان، انفاق، رعایت حقوق دیگران و تولید بی عیب و نقص (اتقان در تولید)، خواه نظام نظارت کننده ای باشد یا نباشد، توجیه جدّی پیدا می کند، فعالیت های اقتصادی رنگ و بوی عبادی به خود می گیرد و پاداش های اخروی، انگیزه را برای فعالیت ها تشدید می سازند. همچنان که عقوبت های سنگین اخروی فرد را از تعرّض به حقوق دیگران و ارتکاب جرایم، از جمله جرایم اقتصادی، باز می دارند.

قرآن کریم از روش انذار به عذاب های اخروی و وعده پاداش اخروی برای تحقق رفتارهای بهینه اقتصادی استفاده کرده است. در آیات 1 تا 7 سوره «مطفّفین» در خصوص تصحیح و سلامت مبادلات اقتصادی در جامعه با تأکید هرچه تمام تر، مسأله قیامت را متذکّر شده، می فرماید: «ویلٌ للمطفّفینَ الّذینَ اذا اکتالوا علی الناسِ یستوفون و اذا کالوهم او وزنوهم یخسرونَ الا یظنُّ اولئک انّهم مبعوثون لیومٍ عظیمٍ یومَ یقومُ الناسُ لربِّ العالمین کلّا انَّ کتابَ الفجّارِ لفی سجّینٍ و ما ادریک ما سجّینٌ» (مطففّین: 71)؛ وای بر کم فروشان! آنان که وقتی برای خود پیمانه می کنند، حق خود را به طور کامل می گیرند، اما هنگامی که می خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم می گذارند. آیا آن ها گمان نمی کنند که برانگیخته می شوند، در روزی بزرگ؟! روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند. چنین نیست (که آن ها درباره قیامت می پندارند)، به یقین نامه اعمال بدکاران در سجین است.

از این آیات برمی آید که بروز مفاسد اقتصادی نشان از عدم اعتنا به معاد دارد و بنابراین، می توان گفت که از دیدگاه قرآن کریم، توجه به روز قیامت و روز محاسبه اعمال عاملی مهم برای جلوگیری از مفاسد اقتصادی است.

عدالت در عملیّات اقتصادی

اصل «عدالت» یکی از بنیانی ترین معارف قرآن کریم است؛(12) و رعایت عدالت و برقراری قسط در شؤون فردی و اجتماعی انسان ها، از جمله فعالیت های اقتصادی، یکی از اهداف بسیار بلند اقتصاد اسلامی محسوب می شود: «لقد ارسلنا رُسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقومَ الناس بالقسط و انزلنا الحدیدَ فیه بأسٌ شدیدٌ و منافعُ للناس» (حدید: 25)؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آن ها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند، و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است.

نحوه بیان اهمیت فراوان «قسط» در این آیه شریفه از لطافت و عنایت شایانی برخوردار است؛ هم فرو فرستادن «میزان» (که ابزار و شاخص برقراری قسط است) در کنار فرو فرستادن «کتاب» (که دارای جلالت و عظمت بسیار زیاد است)، و هم برشمردن برقراری عدالت از اهداف ارسال رسولان الهی، نشانگر اهمیت زایدالوصف اصل عدالت از دیدگاه قرآن کریم است.

و نیز در آیه 15 سوره «شوری» به صراحت، مأموریت یافتن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای برقراری عدالت در بین مردم مطرح شده است: «انّی اُمرتُ لاعدلَ بینکم» (نساء: 135)؛ من مأمورم در میان شما عدالت کنم (به عدل و داد رفتار کنم.)

در آیه 135 سوره مبارکه «نساء» نیز مؤمنان مؤکّدا مأمور به برپایی قسط شده اند: «یا ایّها الّذین آمنوا کونوا قوّامین بالقسط»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، کاملاً به عدالت قیام کنید.

در آیه 90 سوره «نحل» هم آمده است: «انّ اللّه یأمُر بالعدل و الاحسان»؛ خداوند به عدل و احسان فرمان می دهد.

همچنین قرآن کریم در خصوص داد و ستد بر مبنای عدالت و قسط با تأکید فراوان، یادآور شده است:

«الرّحمنُ علَّم القرآنَ خلقَ الانسانَ علّمه البیان الشمسُ و القمر بحسبانٍ و النجم و الشجر یسجدان و السماءَ رفعها و وضع المیزان الاّ تطغوا فی المیزان و اقیموا الوزنَ بالقسط و لا تخسروا المیزان» (الرحمن: 19)؛ خداوند رحمان قرآن را تعلیم نمود، انسان را آفرید و به او بیان آموخت. خورشید و ماه با حساب منظمی می گردند و گیاه و درخت برای او سجده می کنند. و آسمان را برافراشت و میزان و قانون (در آن) گذاشت تا در میزان طغیان نکنید (و از مسیر عدالت منحرف نشوید) و وزن را بر اساس عدل برپا دارید و میزان را کم نگذارید.

«اوفوا الکیلَ و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلکَ خیرٌ و احسنُ تأویلاً» (اسراء: 35) هنگامی که پیمانه می کنید، حق پیمانه را ادا نمایید و با ترازوی درست وزن کنید. این برای شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است.

«لا تبخسوا الناس اشیاءَهم» (هود: 85)؛ و بر اشیا (و اجناس مردم) عیب نگذارید و از حق آنان نکاهید.

در مورد «قسط در مبادلات» چند نکته مهم قابل ملاحظه اند:

1. در آیه 39 سوره «اسرا» یاداوری شده است که برقراری قسط در مبادلات، که پیش تر ذکر گردیده، از احکام حکیمانه خداست: «ذلکَ ممّا اوحی الیکَ ربّک من الحکمة» (اسراء: 39) این احکام از حکمت هایی است که پروردگارت به تو وحی فرستاده است.(13) بنابراین، اصل «عدالت» در اقتصاد یک اصل حکیمانه و واقع گرایانه به شمار می رود که سلامت و رشد اقتصاد رهین آن است.

2. همچنان که ناقص تحویل ندادن کالایی که فروخته می شود مورد تأکید است، عیب نگذاشتن روی کالایی که خریداری می شود و ناقص پرداخت نکردن ثمن آن نیز مورد تأکید است.

3. توزین کامل و اجتناب از کم فروشی، عاقبتی خوش به دنبال دارد (ذلکَ خیرٌ و احسنُ تأویلاً.) شاید بتوان گفت شخصی که با کم فروشی در صدد است در کوتاه مدت ثروت بادآورده ای انباشته کند، نباید از این نکته غافل باشد که رواج کم فروشی در جامعه در دراز مدت پیامدهای سوء فراوانی به همراه خواهد داشت؛ از جمله این که خود او نیز کالاها و خدمات را به طور ناقص (و گران) دریافت خواهد کرد و بنابراین، ثروت او همواره در حال کاهش و زوال خواهد بود. افزون بر این، «کم فروشی»، که نوعی سرقت است، یک انحطاط اخلاقی و آفت شخصیتی برای افراد جامعه به بار می آورد. همچنین امنیت خاطر مردم در مبادلات و فعالیت های اقتصادی دچار آسیب گشته، سطح رضایت خاطر آنان از حاصل تلاش های اقتصادی یکدیگر کاهش می یابد.(14)

قطعا یکی از مظاهر حضور قرآن در صحنه زندگی، جلوه گری عدالت در زمینه های گوناگون آن است و همان گونه که از آیاتی که ذکر شدند برمی اید، اجرای عدالت تنها وظیفه منیع رهبری و دولت اسلامی نیست، بلکه مردم نیز به نوبه خود، موظّف به انجام این مهم می باشند. البته مسؤولیت دولت بسیار سنگین تر است؛ چرا که با ابزارها و قدرت های منحصر به فردی که در اختیار دارد، نقش بسیار تعیین کننده ای در سوق دادن جامعه به سوی انجام امور بر مبنای عدالت دارد. مسلما در رأس برنامه اجرای عدالت، وضع مقررات عادلانه از سوی قوّه مقننه است و بدون تردید، آغاز بسیاری از بی عدالتی ها، وضع مقررّات نابحق و تبعیض آلود است. همچنین نهادها، سازمان ها، تشکلّ ها و افراد صاحب نفوذ در فرهنگ و افکار مردم و کسانی که ابزارهای اطلاع رسانی را در دست دارند، نقش حسّاس و تعیین کننده ای در شکل دهی ذهنیات، تمایلات و مطالبات مردم بر اساس حق و عدل دارند.(15)

در پایان این مبحث، لازم می نماید خاطرنشان گردد که منادیان و آمران به عدالت باید بدانند که تلاش برای برقراری عدالت در جامعه، کاری بس مقدّس و پیامبرگونه است و بنا به گفته قرآن کریم، چنین افرادی در معرض آسیب دیدن و از دست دادن جان خود می باشند (چرا که اجرای عدالت منافع نامشروع تبه کاران را به خطر می اندازد و آنان را به واکنش های ایذایی وادار می کند.) خداوند متعال می فرماید: «انّ الّذین یکفرونَ بایاتِ اللّهِ و یقتلونَ النّبیّین بغیرِ حقٍ و یقتلون الّذین یأمرون بالقسطِ مِن الناسِ فبشّرهم بعذابٍ الیمٍ» (آل عمران: 21)؛ کسانی را که به آیات خدا کفر می ورزند و پیامبران را به ناحق می کشند و (نیز) مردمی را به قتل می رسانند که امر به عدالت می کنند، به کیفر دردناک (الهی) بشارت ده!

اقتصاد در پرتو تزکیه

یکی از درخشان ترین فرازهای قرآن کریم تأکید هرچه تمام تر بر لزوم اهتمام انسان ها به «تزکیه نفس» است. اهمیت این مسأله به حدی است که یکی از اهداف بعثت انبیاء علیهم السلام تحقق بخشیدن به این مهم عنوان شده: «هو الّذی بعثَ فی الامّیّین رسولاً منهم یتلوا علیم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتابَ و الحکمة و ان کانوا من قبلُ لفی ضلالٍ مبینٍ و آخرینَ منهم لمّا یلحقوا بهم و هو العزیز الحکیم» (جمعه: 2و3)؛ او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آن ها می خواند و آن ها را تزکیه می کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد و مسلّما پیش از آن در گم راهی آشکاری بودند. و (همچنین) رسول است بر گروه دیگری که هنوز به آن ها ملحق نشده اند و او عزیز و حکیم است.

علّامه طباطبائی در المیزان، «زکات» را به معنای رشد شایسته همراه با خیر و برکت، و «تزکیه انسان ها توسط رسول الهی» را به معنای رشد دادن آنان به نحو شایسته از راه متّصف کردنشان به اخلاق فاضل و اعمال صالح، دانسته اند. در اثر تزکیه، مردم در انسانیتشان به کمال می رسند و وضعشان در دنیا و آخرت به سامان می رسد و از زندگی سعادتمندانه و مرگ سعادتمندانه برخوردار می گردند.(16)

همچنین برای درک اهمیت فراوان تزکیه از دیدگاه قرآن کریم، کافی است قدری در آیات مبارکه سوره «شمس» تدبّر شود. خداوند متعال پس از یازده قسم به عظایم خلقت و یاداور شدن سرشت انسان و الهام موجبات رشد و تعالی او از یک سو و زمینه های سقوط و تباهی او از سوی دیگر، می فرماید: فلاح انسان در گرو تزکیه اوست: «والشمس و ضحیها و القمرِ اذا تلیها و النهار اذا جلّیها و اللیل اذا یغشیها و السماء و ما بنیها والارض و ما طحیها و نفسٍ و ما سوّیها فألهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکّیها و قد خاب من دسّیها» (شمس: 110)؛ به خورشید و گسترش نور آن سوگند، و به ماه هنگامی که پس از آن در آید، و به روز هنگامی که صفحه زمین را روشن می سازد، و به شب آن هنگام که زمین را بپوشاند، و قسم به آسمان و کسی که آسمان را بنا کرده و به زمین و کسی که آن را گسترانیده، و قسم به جان آدمی و آن که آن را (آفریده و) منظّم ساخته، سپس فجوروتقوا (شر و خیرش) را به او الهام کرده است، که هرکس نفس خودرا پاک و تزکیه کرد، رستگار شد، و آن که نفس خود رابامعصیت وگناه آلوده ساخت،نومیدومحروم گشت!

از بیانات علّامه طباطبائی در این زمینه، استفاده می شود که طبع انسان اقتضای رشد شایسته همراه با خیر و برکت را دارد و «تزکیه» به فعلیت رساندن چنین رشدی است و رشد ناشایست بر خلاف اقتضای طبع و سرشت انسان می باشد.

با ملاحظه آیات مزبور و آیات فراوان دیگری که به معرفی و بیان هویّت انسان و آغاز و فرجام او پرداخته اند، درمی یابیم که از دیدگاه قرآن کریم، در انسان قابلیت ها و استعدادهای فراوانی نهفته است که بروز و ظهور و فعلیت آن ها تا افق های بی نهایت می تواند ادامه یابد و او شگفت ترین موجود خاکی است که هم قابلیت دارد در اثر تربیت صحیح، به مراتب بسیار عالی دست یابد و هم ممکن است در اثر تربیت و رفتار سوء، به هولناک ترین ورطه های تباهی سقوط کند. بر این اساس و با توجه به این که رفتارهای انسان متأثر از تفکّرات و شخصیت اوست؛ «قُل کلٌ یعملُ علی شاکلته» (اسراء: 84) بگو هرکس طبق روش (و خلق و خوی) خود عمل می کند. و نیز «البلدُ الطیّبُ یخرجُ نباتُه باذنِ ربِّه و الّذی خبثَ لا یخرج الاّ نکدا» (اعراف: 58)؛ سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگارش می روید. اما سرزمین های بد طینت (و شوره زار) جز گیاهی ناچیز و بی ارزش از آن نمی روید.

لزوم توجه عمیق به تزکیه شدن افراد جامعه برای بروز رفتارها شایسته در زمینه های گوناگون حیات فردی و اجتماعی، از جمله در عرصه فعالیت های اقتصادی، به خوبی نمایان می شود و معلوم می گردد که نه نظر خوش بینانه داشتن به عملکرد انسان و جوامع انسانی صحیح است (آن گونه که برخی از اقتصاددانان سنّتی عقیده داشتند) و نه نظر بدبینانه داشتن.

چنان که به رغم دیدگاه برخی نظریه پردازان ساده اندیش نمی توان به این دل خوش بود که جهت گیری قوانین طبیعی حاکم بر فعالیت های اقتصادی افراد جامعه بدون هیچ معارضی به سمت خیر و کمال است و لزوما اصلاحات امور به صورت خودکار محقق می شوند و بنابراین، لازم است جریان امور اقتصادی آزاد و رها باشد تا به طور طبیعی و خودکار، تولید و توزیع بهینه عینیت یابند. گو این که از دیگر سو، نمی توان بدبینانه به عملکرد متغیّرهای اقتصادی نگریست و آینده ای مبهم و نگران کننده از حیث اقتصادی برای بشریت ترسیم کرد، بلکه باید مجدّانه درصدد تزکیه آحاد افراد جامعه برآمد و با مراقبتی مستمر، برای رشد صحیح هویّت انسانی و جلوگیری از بروز انحراف و رشد ناشایست تلاش نمود، تا اسباب و زمینه های اصلاحات شؤون فردی و اجتماعی افراد، از جمله اصلاحات اقتصادی، فراهم شوند.

در خاتمه این مبحث، لازم به یاداوری است که رابطه «اقتصاد» با «تزکیه» دو سویه است؛ یعنی همچنان که تزکیه در سامان بخشی و اصلاح امور اقتصادی نقش تعیین کننده ای دارد، فعالیت های اقتصادی نیز می تواند در تزکیه انسان مؤثر باشند؛ مثلاً، کسی که زکات مال خود را می پردازد، با این کار اقدامی در جهت تزکیه نفس خود نموده است:

«الّذی یؤتی ماله یتزکّی» (لیل: 18)؛ کسی که مال خود را (در راه خدا) می بخشد تا پاک شود.

«خُذ من اموالهم صدقةً تُطهّرهم و تزکّیهم» (توبه: 103)؛ از اموال آن ها صدقه (به عنوان زکات) بگیر تا به وسیله آن، آن ها را پاک سازی و پرورش دهی.

بنابراین همان گونه که ذکر شد عملیات اقتصادی می تواند مظهری از عبودیت خداوند متعال باشد. در این جا همچنین تأکید می گردد که رفتارهای اقتصادی می توانند راهی برای تزکیه شدن انسان باشند و بدین سان، بی پایگی القائات کسانی که تلاش های اقتصادی را مانعی برای خودسازی و تزکیه نفس می دانند، روشن می شود.

··· پی نوشت ها

1 محمدحسین طباطبائی، المیزان، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1391 ه.ق، ج 9، ص 404.

2 «فیه اشارة الی انّهم اهل الرشد و اصابة الواقع یمعنون فی استخراج صواب الرأی بمراجعة العقول.» (همان، ج 18، ص 63).

3 برگرفته از درس تفسیر معظم له در سال تحصیلی 7879.

4 منظور از «توحید» در این جا «توحید افعالی» طبق اصطلاح عرفاست. «اصطلاح پنجم توحید، استقلال در تأثیر است؛ یعنی مخلوقات الهی در کارهای خودشان نیز بی نیاز از خدای متعال نیستند و تأثیرهایی که در یکدیگر دارند، به اذن خدا و در سایه نیرویی است که خدای متعال به آن ها عطا فرموده و می فرماید، و در حقیقت، تنها کسی که مستقلاً و بدون احتیاج به دیگری در همه جا و در همه چیز تأثیر می بخشد، همان ذات مقدّس الهی است و فاعلیت و تأثیر دیگران در طول فاعلیت و تأثیر او و، در پرتو آن می باشد. بر همین اساس است که قرآن کریم آثار فاعل های طبیعی و غیرطبیعی (مانند ملک و جن و انسان) را به خدای متعال نسبت می دهد و فی المثل، باریدن باران و روییدن گیاه و میوه دادن درختان را هم مستند به او می کند، و اصرار دارد که مردم این استناد به خدا را که در طول استناد به فاعل های قریب صورت می گیرد، درک کنند و بپذیرند و همواره به آن توجه داشته باشند.» (ر.ک: محمدتقی مصباح، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی معاونت فرهنگی، 1375، ج 1، ص 165.)

5 مانند: «اللّهُ الذی خلق السموات و الارض و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم و سخر لکم الفلک لتجری فی البحر بامره و سخر لکم الانهار و سخّر لکم الشمس و القمر دائبین و سخّر لکم اللیل و النهار و آتیکم من کل ما سألتموه و ان تعدّوا نعمت الله لا تحصوها، انّ الانسان لظلومٌ کفار» (ابراهیم: 3234)؛ خداوند همان کسی است که آسمان ها و زمین را آفرید، و از آسمان، آبی نازل کرد و با آن، میوه ها (ی مختلف) را برای روزی شما (از زمین) بیرون آورد و کشتی ها را مسخّر شما گردانید تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند، و نهرها را (نیز) هر چیزی که از او خواستید، به شما داد. و اگر نعمت های خدا را بشمارید، هرگز آن ها را شماره نتوانید کرد. انسان، ستمگر و ناسپاس است. و نیز: «یا ایّها الناس کلوا ممّا فی الارض حلالاً طیبا» (بقره: 168)؛ ای مردم، از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید. و نیز: «قل من حرّم زینة اللّه التی اخرج لعباده و الطیّبات من الرزق» (اعراف: 31)؛ بگو چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خودآفریده وروزی های پاکیزه راحرام کرده است؟

6 «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکرالله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون» (منافقون: 9)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانی که چنین کنند، زیان کارانند.

7 «یا ایها الذین آمنوا لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل الاّ ان تکون تجارة عن تراض منکم» (نساء: 29)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.

8 «و من یوق شحّ نفسه فاولئک هم المفلحون» (حشر: 9)؛ کسانی که از بخل و حرص نفس خویش بازداشته شده اند، رستگارانند.

9 «آتوا الزکاة» (بقره: 43و...)؛ زکات بپردازید. و نیز: «یا ایها الذین آمنوا انفقوا ممّا رزقناکم» (بقره: 54)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از آنچه به شما روزی داده ایم، انفاق کنید. و نیز: «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدیً للمتقین الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و ممّا رزقناهم ینفقون» (بقره: 2و3)؛ آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزگاران است کسانی که به غیب ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند و از تمام نعمت ها و مواهبی که به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند. و نیز: «و مالکم الاّ ینفقوا فی سبیل اللّه» (حدید: 10)؛ چرا در راه خدا انفاق نکنید؟! و نیز: «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا ممّا تحبّون» (آل عمران: 193)؛ هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی رسید، مگر این که از آنچه دوست می دارید (در راه خدا) انفاق کنید. و نیز: «مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثلِ حبّةٍ انبتت سبع سنابل فی کل سنبلةٍ مأة حبّة و اللّه یضاعف لمن یشاء» (بقره: 261)؛ کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، همانند بذری هستندکه هفت خوشه برویاندکه درهرخوشه،یکصددانه باشد، و خداوند آن را برای هر کس بخواهد، دو یا چند برابر می کند.

10 ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1364، ج 2، ص 387.

11 علّامه طباطبائی این آیه را متضمّن حکم زکات مالی (مربوط به طلا و نقره مسکوک، انعام سه گانه و غلات چهارگانه) دانسته و یاداور شده اند که اخبار فراوانی از طریق ائمّه اطهار علیهم السلام در این خصوص وجود دارد. ر.ک: المیزان، ج 9، ص 377.

12 اهمیت قسط و عدل آن قدر زیاد است که در قرآن کریم از «عدالت» به عنوان یکی از صفات خداوند متعال با تأکید هرچه تمام تر یاد شده است. ذات اقدس الهی در عین قدرت مطلقه ای که دارد، قبل از دستور به پیامبر صلی الله علیه و آله و آحاد جامعه اسلامی به برقراری عدالت، این اصل را به ادّق و اشد مراتب آن مراعات می کند و در گستره پهناور خلقت، از ازل تا ابد، به هیچ کس ستم روا نداشته است، و نخواهد داشت: «انّ اللّه لا یظلم مثقال ذرّةٍ» (نساء: 54)؛ خداوند (حتی) به اندازه سنگینی ذره ای ستم نمی کنند. و نیز: «أنّ اللّه لا یظلم الناس شیئا و لکنّ الناس انفسهم یظلمون» (یوسف: 44)؛ خداوند هیچ به مردم ستم نمی کند، ولی این مردمند که به خویشتن ستم می کنند. و نیز «و نضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفس شیئا» (انبیاء: 54)؛ ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می کنیم، پس به هیچ کس کم ترین ستمی نمی شود. و «قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون» (یونس: 54)؛ و در میان آن ها، به عدالت داوری می شود، و ستمی بر آن ها نخواهد شد. همچنین تمامی آیاتی که در آن ها تسبیح حضرت حق جلّ و علی مطرح شده است، مؤکّد صفت عدالت در ذات اقدس او تبارک و تعالی می باشند. «فنادی فی الظلمات ان لا اله الاّ انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (انبیاء: 87)؛ (یونس) در ظلمت ها (یی متراکم) صدا زد (خداوندا!) جز تو معبودی نیست؛ منزّهی تو! من از ستم کاران بوده ام.

13 و این یکی از مصادیق تعلیم حکمت (یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة) و هدایت به سبل سلام (یهدی به اللّه من اتّبع رضوانه سبل السلام) است و شایسته است جامعه قرآنی ما همواره پای بندی خود را به این تعلیم قرآنی نشان دهد.

14 بیانات علّامه طباطبائی را در این خصوص می توان در ذیل آیه 35 اسراء، در ج 13 المیزان، ص 91و 92 ملاحظه کرد.

15 در این جا لازم به یاداوری است که در جامعه اسلامی، این شیوه پسندیده ای نیست که هر گروه و صنفی تنها به فکر مصالح خود و بی اعتنا به سایر قشرها و افراد جامعه باشد و لزوما قوای مقنّنه و مجریه باید در حد مقدور پس از ملاحظه مسائل در سطح کلان کشور و رعایت مصالح تمامی اصناف و فرد فرد جامعه تصمیم گیری کنند.

16 محمدحسین طباطبائی، پیشین، ج 19، ص 265.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۳۱
حسین سبزعلی
جمعه, ۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۳۰ ب.ظ

اقتصاد در قرآن

 مقاله

 

روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی استان اصفهان

 

اقتصاد در قرآن

 

به نام نامی پروردگار یکتایی که در همه حال بندگان خود را بی رهنما و بی آیت قرار نداده است ودرود وصلوات بر آخرین فرستاده حق حضرت محمد بن عبد اله صلی ... علیه وآله و خاندان پاکش ، خداوندی که قرآن کریم را بر پیامبرش نازل کرد تا همواره نشانگر راه درست وجدا کننده راه حقیقت از راه گمراهی و ضلالت باشد.

با توجه به نیاز مداوم و همیشگی انسانها به راه صدق و درستی و با عنایت به بعد اقتصادی زندگی بشر ، خداوند آیات متعددی در این رابطه در قرآن کریم بیان فرموده اند که در زیر به چند مورد آن اشاره می گردد.

نمونه‌ای از آیات اقتصادی قرآن مجید

1ـ قرض الحسنه: سوره مبارکه بقره آیه 245 ـ سوره مبارکه مائده آیه 12 ـ‌ سوره مبارکه حدید / آیه 10 ـ 13

 ـ سوره مبارکه مزمل/ آیه 20 ـ سوره مبارکه تغابن/ آیه 19 ـ سوره مبارکه حدید/ آیه 18

2 ـ بانکداری سوره مبارکه آل عمران/ آیه 120 ـ سوره مبارکه روم/ آیه 39

3 ـ خرید و فروش : سوره مبارکه انعام/ آیه 153 ـ سوره مبارکه اعراف/ آیه 85 ـ سوره مبارکه هود/ آیه 84 ـ 86

نظری به اقتصاد اسلامی:

با توجه به اینکه قرآن کتاب آسمانی مسلمانان  از 1400 سال پیش تا کنون و تا ابد همواره تمامی ابعاد زندگی بشر را در بر گرفته و هر گوشه‌ و قسمتی از زندگی بشر را پشتیبانی می کند وقتی مسأله‌ای به نام مسائل اقتصادی در قرآن رامطرح می شود بطور مسلم به این نتیجه می رسیم که اسلام در تمام قلمروها کارایی دارد واز آن جمله در قلمروی اقتصاد. نکته اینجاست که مسائل زندگی بشری را نمی توان مجرد فرض کرد. دین مقدس اسلام، خوشبختی دنیا و‌آخرت انسان را به طور همزمان مورد توجه قرار داده و دنیا را مزرعه آخرت معرفی نموده است . با این تصوررفتار های اقتصادی مفید که در حوزة ارزش‌های اسلامی مجاز باشد، انجام آن مطلوب و شایسته است .

از آن جا که مدلها و الگوهای اقتصادی تابع شرایط زمانی و مکانی می باشد،و قوانین ثابت و همیشگی حاکم بر آنها ، در منابع اسلامی بیان شده‌اند. این مقاله تحقیقی در جهت شناخت آموزه‌های اقتصادی قرآن می‌باشد.

نظر قرآن راجع به ثروت : ما آنگاه که می‌خواهیم نظری به ایده‌های اقتصادی قرآن بیفکنیم اول باید ببینیم نظر قرآن دربارة ثروت و مال چیست؟

در جواب به این نکته بایستی توجه شود که قرآن مال و ثروت را تحقیر نکرده است، قرآن با این که انسان فدای ثروت شود مخالف است به عبارت دیگر اینکه انسان پول را به خاطر خود پول و برای ذخیره کردن بخواهد مخالف است.

« الَّذینَ یَکنزْونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّه وَ کایُنفْقِوُنَها فی سَبیل ا… فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابِ الیم … سوره توبه / آیه 34» آیاتی وجود دارند که نقش پول را در فاسد کردن شخصیت انسانی بیان می‌کنند و به همین دلیل نیز ثروت پرستی مطرود کرده است.

نمونه های از آیاتی که در این رابطه نازل شده اند به شرح زیر است:

ـ « اِنَّ الاِنسانَ لَیَطَغْی، اَنْ را'ه اسْتَغْنی »  سوره علق  آیه 6

ـ « وَ لاتُطِعْ کُلَّ حَلاّفِ مَهین، مَمَّازِ مَنشّاءِ بَنَمیمْ …… اَنْ کان ذامالٍ و بَنینْ ……سوره قلم/ آیات 15ـ10

ـ زُیِّنَ لِلإِنْسانِ حُبَّ الشَّهواتِ مِن النِّساءِ و اَلبْنَینْ و التَضاطیرَ المُقَنْطَره مِنَ الذَّهَبِ و الَفْضَّه وَالْخیَلْ المسُومَّه » سوره ال عمران/آیه 14 .

اما قرآن خود ثروت را در به عنوان « خیر » نامیده است. کُنتَ عَلَیکُمْ اذِا حَضَرَ اَحَدَکُمُ الْمَوْتُ اِنْ تَرَکَ خَیْراً الوَصَّهُ لِلْوالدینِ و الاَقْربَین »سوره  بقره آیه 180

و همچنین دفاع از مال را در حکم جهاد و کشته شدن در این راه و شهید تلقی کرده است الَمْقَتُولْ دُونَ اَهْلِهِ وَ مالِهِ …… و برای مال بر انسان حقوقی تأمل شده است.

ـ آشنا شدن با فهم کلام الهی از اهمیت والایی برخوردار است و این امر،‌ جز با درک درست کیفیت مطلوب زندگی انسانی از دیدگاه قرآن و سنت میسر نخواهد بود و از آنجا که معمولاً در اقتصاد نیز از چهار موضوع عمده یعنی تولید،‌ توزیع، مصرف و رشد بحث می‌شود لذا آیات قرآنی مربوط به علم اقتصاد را که در این ارتباط بوده اند به شرح زیر عنوان می گردد .

الف ـ تولید و مباحث مربوط به آن :

قرآن و گستردگی منابع تولید: چندین آیه از قرآن کریم گویای به این نکته اشاره دارد که خداوند در زمین ، آنچه را انسان نیاز داشته، برای وی فراهم کرده است . در آیه‌ای می‌فرماید «وَاتیکم من کُلِّ ما سأَلْتُمُوُه : و هر چه از او خواسته‌اید به شما ارزانی داشته است»سوره ابراهیم/34آیه

و در جای دیگر می‌فرماید: « وَلَقَدْ مکَنَّا فیِ الاْرَضِ وَجَعَلْنا لَکُمْ فیها معایشَ قلیلاً ما تَشکَرون » سوره اعراف « در زمین جایگاهتان دادیم و داها معیشتتان را در آن قرار دادیم : و چه اندک سپاس می‌گذارید»

بنابراین از دیدگاه قرآن کریم، در زمین آنچه مورد نیاز انسان برای ادامه زندگی لازم است، مهیاست اما این امر به معنای آن نیست که کلیه نیازمندیهای انسانی بدون کار و تلاش در اختیار اوست بلکه بدین معناست که انسان باید به کارگیری روحیه عمران و آبادانی و در سایر خلاقیت، ابتکار و تلاش رزق و روزی خویش را از منابع طبیعت به دست آورد و آنها را برای استفاده تغییرات ضروری دهد و علت عمده ایجاد رفاه را تغییر دادن امکانات موجود دانسته است ، ‌بنابراین اگر در مواردی مشاهده می‌شود که قرآن کریم صرف ایمان و تقوا را مایه نزول برکات الهی و رونق اقتصادی دانسته است مثل آنجا که می‌فرماید :

« وَلَوْاَنَّ اَهْلَ الْقُری آمنوا و اتَّقوا لَفَتَحْنا علیهم بَرَکاتِ من السَّماءِ و الَرْضَ  سوره اعراف -آیه96 »

به نظر مراد از این آیة شریفه این نیست که فقط ایمان و تقوا،‌یعنی پرهیز از گناه، اسراف و … موجب نزول برکات می‌شود بلکه جنبة اثباتی آن دو نیز که سعی و تلاش برای بهره‌وری مطلوب از منابع طبیعت باشد منظور خواهد بود بنابراین تلاش در راه بکارگیری وسایل برای رسیدن به مواهب طبیعت در امور مادی وسیله خواهد بود همان‌طور که در امور معنوی وسیله قرار دادن اولیاء و انبیاء برای تقرب الی ... مورد نظر خواهد بود. پس روشن است که قرآن کریم دیدگاههایی مانند نظریه مالتوس را که به محدودیت منابع طبیعت و عدم کفاف آن بری انسانها معتقد است رد می‌کند.

ب : توزیع

1 ـ سه اصل اساسی در تجارت :

خداوند در آیه زیرروابط انسانی را بر اساس مبادلات تجاری بیان می‌فرماید.

« یا اَیُّهَا الذَّینِ امنَوا لاتَأکلُوا بَیْنَکُم بالباطلَ إلاّ اَنْ تَکوُنَ تِجارَةً عَنْ تَراضِ مِنکُمْ …سوره نساء-آیه 29»

« ای کسانی که ایمان آورده‌اید اموال یکدیگر را به ناحق نخورید مگر آنکه تجارتی باشد که هر دو طرف به آن رضایت داده باشید»

این آیه گرامی،‌تجارت را بر اساس رضایت طرفین تشریح فرموده است. به نظر از این آیه چند اصل قابل برداشت است . اـ اصل عدم تصرف و دخالت در اموال یکدیگر. 2ـ اصل جواز تصرف در اموال یکدیگر بر اساس رضایت دو طرف مبادله .3 - اصل مالکیت که مسلم دانسته شده و در واقع این اصل زیربنای دو اصل مذکور است . در جای دیگر می‌توان از این آیه اینگونه برداشت کرد که؛ تجارت و معاملات باید با رضایت فروشنده و خریدار باشد. خرید و فروش اجباری و اکراهی و یکطرفه مردود است .

2 ـ اقتصاد در خانواده : در آیه‌ای از قرآن در مورد اینکه نباید در امور زندگی و در مسائل مصرفی افراط و تفریط نمود چنین آمده است: والَذّضینَ اذا اَنفَقَوُا لَمْ یُسْرِفوا و لَمْ یَقْتَروا و کانَ بَیْنَ ذالِکَ قَواماً : آنان که چون هزینه می‌کنند اسراف نمی‌کنند و خست نمی‌ورزند، بلکه میان این دو راه اعتدال را می‌گیرند. سوره فرقان /آیه67 .

انسانی که وظیفه تأهل را می‌پذیرد و خرج و نفقه خانواده‌ای را به عهده می‌گیرد باید برای این دخل و خرج حساب و کتاب داشته باشد به عبارت دیگر تا آنجا که برای او مقدور است در جهت رفاه نسبی خانواده بکوشد. از نظر قرآن، حد مطلوب حالت اعتدال و میانه‌روی است لذا قرآن می‌فرماید « نه » دست خویش را از روی خست به گردن ببند و نه به سخاوت یکباره بگشای که در هر دو حالت، ملامت زده و حسرت خورده بنشینی. سوره اسراء آیه29.

ج ـ مصرف :

1 ـ یتیم ؛ روا نیست مال او مصرف گردد:

خوردن مال یتیم و مصرف نمودن دارایی او به هر شکلی حرام است. مگر در مواردی که حالت سوددهی داشته باشد و به اصطلاح اموال او افزایش یابد . « وآتوالیتامی اَمْوالَهُمْ وَ لاتُتَبدَلَّوا الْخَبیثَ … »

مال یتیمان را به یتیمان بدهید، و حرام را با باطل مبادله مکنید و اموال آنها را همراه با اموال خویش مخورید که این گناه بزرگی است … سوره نساء آیه 9 . فامَّا الیتیم فلا تَقْهَرْ 

2 ـ مصرف‌های ضد ارزشی :

« یا اَیُهَاالذَّینَ امَنوا أنِ الْاَحْبارِ وَالرَّهْبانِ لِیَاْکُلوُنَ امَوْالَ الناسَّ بِالباطِل و یَصْدوّنَ عن سبیل ا… »سوره توبه / آیه34  انسان در مقابل آنچه مصرف می‌کند باید تولیدات یا خدمات تحویل دهد و به نحوی به جامعه‌اش خدمت کند و الا از مصادیق « اَکْل الاموال بالباطل » خواهد بود.

د ـ رشد:

اقتصاد مورد علاقه انسانها:

در قرآن کریم سوره آل عمران آیه 14آمده است : « زُیِّنَ للاِنْسانِ حُبَّ … »

در چشم مردم آرایش یافته است،‌عشق به امیال نفسانی و دوست داشتن زن و فرزندان و همیانهای زر و سیم و اسبان و چهارپایان و زراعت . همه اینها منابع زندگی این جهان هستند در حالی که بازگشت گاه خوب نزد خداست»

همانطور که از متن آیه زیر بر داشت می شود اخلاق مسلمین با اخلاق قوم یهود در امور اقتصادی فرق دارد.

« یا بنی اسرائیل اْذکُرُا نعمتی الَّلتی اَنْعَمْتَ علَیکَمْ واَنّی فَضَّلْتکُمَ علی العالمین سوره بقره/47آیه»

خداوند قوم بنی اسرائیل را بر سایر اقوام موجود آن روزگار برتری دادند ، آنها دارای بهترین سرزمین از نظر آب و هوای مناسب با چشم سار بودند و منطقه پراستعدادی برای کشاورزی و دامداری داشتند ولی ناسپاسی کردند و از بهره‌برداری خوب از آن مواهب خودداری نمودند و اطاعت از انبیای زمان را کنار گذاشتند اما مسلمین در رفتار اقتصادی خودش اطاعت از انبیاء را بر هر چیزی دیگر مقدم می‌دارد.

او شکر زبانی و عملی خود را به جا می‌آورد تا در پیشگاه خداوند منان سرافکنده نباشد.

عدالت اجتماعی در قرآن : اهداف اقتصادی در هر مکتب اقتصادی باید مشخص و روشن باشد . در مکتب مقدس اسلام نیز اهداف اقتصادی شامل، عدالت اقتصادی و اجتماعی، قدرت اقتصادی حکومت اسلامی،‌رشد اقتصادی و استقلال می‌باشد . نظر قرآن کریم راجع به هر یک از آنها بشرح زیر است:

عوامل انحراف از عدالت : معمولاً دو عامل مهم برای انحراف از مرز علایق وجود دارد که قرآن به هر دو عامل توجه فرموده است . اولین عامل انحراف ؛ حب ذات و علاقه‌ها و روابط است . قرآن در این باره می‌فرماید: « یا ایهاالذین آمنوا قوامین بالقسط شهداء لله و اعلی انفسکم اولوالدین و الاقربین ان یکن غنیا اوفقیرا فادلله اولی مهیما »سوره نساء /135آیه  « ای کسانی که ایمان آورده‌اید کاملا به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد گرچه به زیان خود شما یا والدین و بستگان تمام شود و مسئله فقیر بودن یا غنی بودن در گواهی دادن شما اثر نکند زیرا خدا سزاوارتر است به اینکه از آنها حمایت کند. یعنی مسئولیت شما فقط دفاع از حق است بدون هیچگونه ملاحظه فامیلی یا اقتصادی؛ دومین عامل برای اینکه انسان در خط عدالت حرکت نکند مسئله ناراحتی‌هائی است که انسان از فردی و یا گروهی می‌بیند و در این زمینه نیز قرآن می‌فرماید « یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء‌ بالقسط و لایجرمنکم ثنآن قوم علی الاتعدلوا اعدلوا هوا اقرب لِلتَّقوی » سوره مائده /8آیه ، ای کسانی که ایمان آورده‌اید برنامه شما قیام خالصانه و شهادت عادلانه باشد، دشمنی قوی سبب انحراف شما از مرز عدالت نشود و خرده حساب‌های سابق را تصفیه نکنید و مکرراً فرمان می‌دهد که به عدالت رفتار کنید که به تقوی نزدیکتر است.

قرآن عامل دیگری را نیز از عوامل انحراف در عدالت معرفی می‌کند که همان مسئله رشوه است . در این زمینه قرآن کریکم می‌فرمایند : « و لاتأکلو اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتأکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون» سوره بقره /آیه182.

قدرت اقتصادی حکومت اسلامی : دومین هدف اقتصادی اسلام که می‌توان آن را عنصری بیرونی دانست، قدرت اقتصادی حکومت اسلامی در برابر سایر حکومت‌هاست که این امر به دو منظور می‌باشد .

1ـ ترساندن کفار و دشمنان خارجی تا به ذهن آنها نقشه تجاوز نظامی و امکان تحت فشار قرار دادن حکومت اسلامی از نظر اقتصادی و محاصره اقتصادی، خطور نکند. « وَ اَعِدّولَهُمْ ماَسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَةَّ وَمِنْ رُباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّاللهَ و عَدُوکَّمْ » سوره انفال /آیه 60 در آیه فوق اطلاق کلمه « قوة » شامل هر نیرویی می‌شود و این شمول با استفاده از روایات بنظر  اثبات می‌شود . پس کلمة « قوه » شامل نیروی برتر اقتصادی نیز که مسلماً برای رویارویی با دشمن از حمله ابزار حتمی شمرده می‌شود،‌ خواهد شد. از آیة شریفه « تَرْهَبوُنَ بِه بَدُواَّ … وَعَدوُکَّمْ ، استفاده می‌شود یکی از مهمترین وسایل ترس کفار،‌قدرت اقتصادی حکومت اسلامی است پس رساندن حکومت اسلامی به قدرت و استقلال اقتصادی از اهداف اقتصادی اسلام می‌باشد.

2 ـ اشاعه اسلام در خارج از مرزهای حکومت اسلامی با بهره‌گیری از امکانات اقتصادی و کمک به ملل فقیر .

«و لاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و مالکم من دون الله من اولیاء ثم لاتنصرون» سوره هود،‌113 آیه

بر اساس این آیه اعتماد به ستمکاران و تمایل به آنها جایز نیست و اگر حکومت اسلامی استقلال اقتصادی نداشته وبه غیر مسلمین وابسته باشد، بر ظالمین اعتماد کرده است . پس یکی از وظایف حکومت اسلامی استقلال اقتصادی است که زمینه قدرت و اقتدار اقتصادی را فراهم می‌کند. « لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً » سوره نساء 114ایه بنابراین به نظر می رسد هر گونه واردات و یا تجارتی که باعث تسلط کفار بر جامعه اسلامی شود ، حرام شمرده می‌شود.

اقتباس از نوشته های حمید مشهدی زاده

 

گردآوری: محمود رضا باقری تودشکی

مسئول امور اداری و مالی تبلیغات اسلامی شهرستان خمینی شهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۳۰
حسین سبزعلی
جمعه, ۸ تیر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۲ ب.ظ

چند روایت زیبا درباره توبه

راه رشد » توبه در روایات‏
1. اهمیّت توبه: قال الباقرعلیه السلام: «ان اللَّه اشد فرحاً بتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده فى لیلة ظلماء فوجدها فاللَّه اشد فرحاً بتوبة عبده من ذلک الرجل براحلته حین وجدها»(780)
 امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید: خداوند متعال خوشحال‏تر مى‏شود به توبه بنده خود، از مردى که در شب تاریک در بیابانى مرکب و توشه خود را گم کند و ناگاه آن را بیاید.
 2. توبه مایه پاکى از گناه: حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «
التوبه تطهر القلوب و تغسل الذنوب» توبه، وسیله تطهیر و پاکى قلوب و باعث پاک شدن گناهان است و نیز مى‏فرماید: «حسن التوبة یمحو الحوبة»(781) نیکو توبه نمودن، معصیت را از بین مى‏برد.(782)
 3. توبه مایه نزول رحمت: حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «التوبه تستنزل الرحمه» توبه موجب نزول رحمت الهى است.
 4. آسان‏تر از توبه: قال على‏علیه السلام: «ترک الذنب اهون من طلب التوبة»(783) ترک گناه، آسان‏تر از توبه است.
 5. عدم جواز تأخیر توبه: قال رسول‏اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم: «یابن مسعود لا تقدّم الذنب و لاتؤخر التوبة و لکن قدمّ التوبة و اخّر الذنب»(784) پیامبر فرمود: اى پسر مسعود! گناه را جلو نیانداز و توبه را تأخیر نیانداز، بلکه توبه را مقدم بدار و گناه را به تأخیر بیانداز.
 6. نشانه‏هاى تائبان قال رسول‏اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم: «أتدرون من التائب؟ قالوا: الّلهم لا. قال: اذا تاب العبد و لم یرض الخصماء فلیس بتائب، من تاب و لم یزد فى العبادة فلیس بتائب، من تاب و لم یغیّر لباسه فلیس بتائب، من تاب و لم یغیّر رفقائه فلیس بتائب، من تاب و لم یفتح قلبه و لم یوسع کفّه فلیس بتائب، من تاب و لم یقصّر امله و لم یحفظ لسانه فلیس بتائب، من تاب و لم یغیّر خلقه و نیّته فلیس بتائب، من تاب و لم یغیّر خلقه و نیّته فلیس بتائب، من تاب و لم یقدم فضل قوته من بدنه فلیس بتائب، اذا استقام على هذه الخصال فذاک التائب»(785)
 پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم از اصحاب خود پرسیدند: آیا مى‏دانید تائب چه کسى است؟ عرض کردند: نه، فرمود: اگر کسى توبه کند وکسانى را که به آنان بدى کرده است راضى نکند ولباس خود را تغییر ندهد ودوستان (منحرفش) را تغییر ندهد وقلب خود را باز نکند وبذل وبخشش پیدا نکند وآرزویش را کوتاه و زبانش را حفظ نکند واخلاق ونیتش را تغییر ندهد و طعام خود را کم نکند، تائب نیست و هرگاه انسانى این صفات را تحصیل کند توبه‏کننده واقعى است.
 کلام مرحوم فیض کاشانى‏
 مرحوم فیض کاشانى مى‏فرماید: توبه از امور اختصاصى نیست بلکه نسبت به اشخاص و احوال عمومیت دارد و هیچ‏کس از آن بى‏بهره نیست قال اللَّه تعالى: «وتوبوا الى اللَّه جمیعاً»(786) همگى به درگاه خدا توبه کنید. در این آیه خطاب عمومى است و اختصاص به گروه معینى ندارد.
 امّا این‏که بر هر انسانى لازم است در تمام حالات توبه و انابه نماید. براى آن است که هیچ کس از معصیت جوارحى بر کنار نیست و به فرض آن‏که گاهى از اوقات اعضا و جوارحش مرتکب معصیت نشود، در قلب مرتکب معصیت مى‏شود و اگر قلباً به ارتکاب معصیت نپردازد از وسوسه شیطان که او را از ذکر خدا غافل مى‏سازد بر کنار نیست و ثابت است که همه این موضوعات موجبات نقص او را فراهم مى‏سازند و هر یک از این‏ها داراى اسبابى است و اسباب ترکشان همان است که به ضد آن‏ها بپردازد و از آن‏ها رجوع کند و توبه هم به معناى رجوع است و هیچ کس خالى از این نقیصه نیست لیکن در مقدارش، متفاوتند و در اصل گناه مشترکند و اما گناه انبیا و اوصیا مانند گناه ما نیست گناه آن‏ها این است که از ذکر دایمى حق باز مى‏مانند و به امور مباح مى‏پردازند و چون از توجه به مباحات باز مانند اجرشان مضاعف گردد.
 حضرت صادق‏علیه السلام فرمود: رسول اکرم با آن‏که گناهى مرتکب نمى‏شد، در هر شبانه روز صد مرتبه استغفار مى‏کرد. خداوند متعال اولیاى خود را بدون هیچ گناهى به مصیبت‏ها و ناراحتى‏هایى دچار مى‏فرماید تا اجرشان را مضاعف گرداند.
 و این‏که گناه را استثنا کرده براى آنست که گناه آنان مانند گناه ما نیست و گناه هر یک از آن‏ها به اندازه قرب منزلت اوست. قال الصادق‏علیه السلام انّ رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم یتوب الى اللَّه و یستغفر فى کل یوم و لیلة مأة مرّة من غیر ذنب ان اللَّه یخصّ اولیائه بالمصائب لیأجرهم علیها من غیر ذنب یعنى من غیر ذنب کذنوبنا فان ذنب کل احد انما هو بحسب قدره و منزلته عنداللَّه.(787)
 کلام امام خمینى‏قدس سره‏
 امام خمینى‏قدس سره مى‏فرماید: «شخص تائب، پس از توبه نیز آن صفاى باطنى برایش باقى نمى‏ماند، چنان‏که صفحه کاغذى را اگرسیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند البته به حال جلاى اولى بر نمى‏گردد یا ظرف شکسته‏اى را اگر اصلاح کنند باز به حالت اولى مشکل است عود کند. بسیار فرق است بین دوستى که در تمام عمر، با صفا و خلوص با انسان رفتار کند با دوستى که خیانت کند و پس از آن عذر تقصیر طلب نماید». بنابراین، انسان باید حتى الامکان گناه نکند و اگر خداى نخواسته گناه کرد هر چه زودتر در صدد توبه و علاج برآید. و بهار توبه ایام جوانى است که بار گناهان کم است. انسان در پیرى حرص و طمع او بیشتر است. برفرض که انسان بتواند در ایام پیرى توبه کند از کجا به پیرى برسد و اجل به او مهلت دهد. کمیاب بودن پیران دلیل بر این است که مرگ به جوانان نزدیک‏تر است. انسان در یک شهر پنجاه هزار نفرى، پنجاه نفر پیر هشتاد ساله نمى‏بیند.(788)

780) کافى، ج 2، ص 415.
781) توبه.
782) تصنیف غررالحکم.
783) بحار، ج 73، ص 364.
784) بحارالانوار، ج 77، ص 104.
785) بحارالانوار، ج 6، ص 35.
786) نور، 31.
787) حقایق، ص 288؛ محجة البیضاء، ج 7، ص 17.
788) اربعین امام خمینى‏قدس سره، ص 233.
صفحه قبل « [صفحه 164]» صفحه بعد
منبع : سایت درس هایی از قرآن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۷ ، ۲۲:۳۲
حسین سبزعلی
دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۴۴ ب.ظ

اثر عجب

💫 عُجب خطرناک است 💫


💚آیت الله مجتهدے تهرانے(ره):

عجب این است که انسان به عبادتش بنازد، خودش رو خوب بداند, خیال کند روزه هایش قبول شده، نمازهایش قبول شده  بہ خودش بادی بکند. این را مےگویند عجب و خطر دارد.


💚خداوند تبارک و تعالی به حضرت داوود فرمود: ای داوود! بہ گنهکاران بشارت بده ، اما صدیقین را بترسان!


💚حضرت داوود تعجب کرد و پرسید: خدایا، صدیقین را بترسانم؟ من باید به صدیقین بشارت بدهم و گنهکاران را بترسانم، حال چرا برعکس شده؟

خدا فرمود: صدیقین را از عجب بترسان، آدم خوب ها، نمازشب خوان ها را از عجب بترسان ولی گنهکاران را بشارت بده. چرا؟


💚 چون گنهکاران دچار عجب و غرور نیستند، آنها مےگویند: «ما آشغال بندگانت هستیم» اما صدیقین به عبادتشان مےنازند.


نکته:گاهی یک لحظه عجب و خود بزرگ بینی باعث از بین رفتن تمامی اعمالی شود.مثل ابلیس ملعون که یک لحظه خودش را کسی حساب کرد. ملعون تا ابد شد.فکر نکنیم اگر نمازمان را خواندیم و به دستورات دینی عمل کردیم حالا کسی شده ایم و گردن فراری کنیم.

#عجب

#اخلاق


کانال ره توشه مبلغین

@mobaleqin20

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۴۴
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۲۳ ق.ظ

درس سی و پنجم اخلاق ، مذمت مکر و حیله

درس سی و پنجم:

مکر و حیله

مکر و حیله صفتی از صفات رذیله


صفتی از صفات رذیله متعلق به قوه عاقله مکر و حیله کردن است از این جهت حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: «از ما نیست هرکه مکر کند با مسلمی.» و جناب امیرالمومنین (ع) فرمودند: اگر نه این بودی که عاقبت مکر وخدعه آتش جهنّم است، من از همه مردمان مکّارتر بودم و مکرّر آن سرور آهی بلند می کشیدند و می فرمودند: «واویلاه، با من مکر می کنند و می دانند که من مکر ایشان را می فهمم و راه های مکر و حیله را بهتر از ایشان می شناسم ولیکن چون می دانم که مآل مکر و حیله و خدعه آتش جهنم است بر مکر ایشان صبر می کنم و آنچه را ایشان مرتکب می شوند من مرتکب نمی گرد». طریقه خلاصی از این صفت خبیثه آن است که متذکر بدی عاقبت آن گردد و تأمل کند که صاحب آن در آتش سوزان همنشین شیطان است .(1)


 بلی نبود ره نا امیدی/ سیاهی را بود روز سپیدی 

ز صد در گر امیدت بر نیاید/ به نومیدی جگر خوردن نشاید


غش در معامله نمونه ای از مکر


بله این هایی که غش در معامله می کنند. گندم نشان می دهند، اما جو می فروشند، این هم مکر است. آب به شیر می ریزند، مکر است. یک سطل ماست، زیرش یک مزه دارد، وسطش یک مزه، رویش یک مزه. سه رقم ماست را قاطی می‌کند، به شما عوض یک ماست می‌دهد. این ها را دقت کنید. قرآن آیه ای دارد: «و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین»(1). بعضی ها مکر می کنند و جزای این مکر به خودشان برمی گردد.


 قدیما یک نفر آب به شیر می ریخت به مردم می فروخت. پول ها را جمع کرد همه را اشرفی کرد (حالا می گویند بهار آزادی) و گذاشت در کیسه با کشتی رفت مکه. کیسه را پهلوی خودش گذاشته بود که مبادا دزد ببرد. پر اشرفی بود. حواسش نبود که یک میمونی وارد کشتی شد، با دندانش این کیسه را گرفت و از نردبان کشتی رفت بالا روی طاق کشتی نشست. در کیسه را با دندانش باز کرد، یک دانه از اشرفی ها را می ریخت در آب یکی را می ریخت در دامن حاجی... یکی می ریخت به آب یکی می ریخت به دامن حاجی ......تا کیسه تمام شد.


هرچه آب به شیر ریخته بود، میمونه ریخت به آب. این هایی که کلاه سر مشتری می گذارند و مکر می کنند خیال نکنند که به جزای مکر خودشان نمی رسند. یک دفعه بچه اش شب دل درد می گیرد دو میلیون تومان باید به مریض خانه پول بدهد. مکر همین است دیگر! سرمردم کلاه می گذاری، سر خدا که نمی توانی کلاه بگذاری.


ببری مال مسلمان چو مالت ببرند/ بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست؟


در حدیثی داریم: « اگر کسی مال خدا را ندهد، خمس ندهد، حق خدا را ندهد، ما کسانی را براو مسلط می کنیم همان مقدار را از او بگیرد.»  مثلا یک مالیات برایش می آورند. اصلا کاسبی ندارد، مالیات می آورند بیست میلیون تومان.کاسه- قوطی ها همه خالیست. مامور مالیات فکر کرده قوطی ها پر است صورت نوشته بیست میلیون. داد و بیداد راه می اندازد.


مال مردم را خورده حالا که می آیند مالش را می برند، می گوید یک مسلمان نیست توی این دنیا؟ این چه جور اسلامیست؟خب مال مردم را خوردی حالا مال تو را خورده اند.


عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده/ حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت

تا تو که را کشتی تا کشته شدی زار/ آن کس که تو را کشت کی کشته شود زار


نمایش فیلمی از سرَ خدا


 یک روزی حضرت موسی کلیم(ع) برای مناجات به طور که رفته بود به خدا گفت: خدایا یک سِرّ از اسرارت را به من نشان بده. خدا فرمود: موسی برو کنار فلان چشمه بنشین ببین چه می بینی. رفت نشست و دید یک سواری آمد. پیاده شد و یک آبی به سر و صورتش زد. یک کیسه پول داشت یادش رفت ببرد، کیسه پول را گذاشت آنجا سوار اسب شد و رفت.


یک بچه ی ده-پانزده ساله آمد دید یک کیسه پول آنجاست. برداشت و رفت. حضرت موسی هم دارد تماشا می کند. سواره یک دفعه یادش آمد که ای وای من یک کیسه پول داشتم یادم رفت بیاورم. برگشت دید یک پیرمرد نابینایی آنجاست. پسر نیست ولی یک پیرمرد نابینایی آنجاست. گفت: پیرمرد این کیسه پول مرا ندیدی؟ گفت: نه. اظهار بی اطلاعی کرد. گفت من نابینا هستم. مال تو را برنداشتم. زد و با شمشیر پیرمرد را کشت. گفت: تو برداشتی من همین الآن رد شدم از اینجا کس دیگری نبوده.


حضرت موسی گفت : خدایا! این پیرمرد بی گناه کشته شد. پول ها  را آن بچه برد. قصه چیست؟ خطاب رسید که این سوار که پول هایش را جا گذاشت. یک موقع پدر این بچه برایش کار کرده و همان مقدار پول بابای این بچه را خورده بود حالا این پول نصیب بچه اش شد. آن پیرمرد هم که دیدی کشته شد. یک موقع پدر این سوار را کشته بود و خود سوار هم نمی دانست که قاتل پدرش این است. اصلا نمی دانست. خیال کرد پول ها را بر داشته به هوای این که پول ها را برداشته او را کشت.


آنقدر گرم است بازار مکافات عمل/ بی دیده گر بینا بود هر روز روز محشر است.   


از هر دست بدهی از همان دست پس میگیری


دنیا فیلم است. حالا ما نمی دانیم در پس پرده چیست؟ این هایی که ظلم می کنند، خیال می کنی به جزای خودشان نمی رسند. همه شان به جزای خودشان می رسند. پس از خدا بخواهیم که ما ظلممان حتی به یک مورچه هم نرسد.


حاج میرزا جواد آقای تهرانی(استاد اخلاق) رفت سبزی خرید، (بهشت رضا قبرش است.) می برد خانه می بیند پر مورچه است. می آورد پس می دهد. سبزی فروش می گوید: آقا سبزی اش تازه است چرا پس آوردید؟ فرمودند: آخر دیدم این مورچه ها از خنه و زندگی شان دور شده اند. این سبزی ها مال اینجاست. مورچه ها بروند سر خانه و زندگی شان. این ها خانه دارند، زندگی دارند، زن و بچه دارند. چند سال انبار توشه دارند. این ها ذخیره دارند برای زمستان. این ها در خانه من بمانند ول می شوند. آزارش به یک مورچه نمی رسید.


خداوند هیچ چپز به درد نخور نیافریده


حضرت داوود کنار یک دریا نشسته بود. یک کرمی در لجن بود. عرض کرد: خدایا این کرم چیست که خلق کرده ای؟ به چه درد می خورد؟ خدا فرمود: این کرم همین الآن به ما می گفت این داوود را برای چه خلق کردی؟ چیزی که خدا خلق کرده باشد به درد نخور وجود ندارد. هر چیزی به درد می خورد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۲۳
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۲۲ ق.ظ

درس سی و چهارم اخلاق ، فواید استغفار

درس سی و چهارم:

استغفار

فایده استغفار


استغفار چهار تا فایده دارد، اگر کسی زیاد استغفار کند. «من اکثر الاستغفار جعل الله له من کل همّ و غمّ فرجا و من کلّ ضیق مخرجا». یکی اینکه غم و غصّه اش می رود، صاحبخانه جوابت کرده خانه گیرت نمی آید، استغفار زیاد بکن. «استغفرو ربّکم، یمددکم بأموالٍ و بنینٍ.»(1) با اموال و اولاد شما را کمک می کند.


«و من کل خوفٍ أمناً.» ترس داری استغفار کن. اول انقلاب من درس می آمدم با استغفار. پس هر وقت ترسی بود. استغفار می کردم.


«ویرزقه  الله من حیث لا یحتسب» استغفار کنی یک همسفری خوب می آید کنار دستت در قطار یا ماشین یا زن خوب گیرتان می آید. یا پدر زن خوب گیرت می آید. استاد خوب گیرت می آید. هم‌مباحثه ای خوب گیرت می آید.  هم حجره‌ای خوب گیرت می آید.


خدا سه چیز را خوشش می آید و سه چیز را خوشش نمی آید

 

در حدیثی آمده است: «ثلاثة یحبّه الله: قلّةالطعام، قلّةالنّوم، قلّةالکلام و ثلاثة یقبضه الله: کثرةالطعام،کثرةالنّوم،کثرةالکلام»؛ سه چیز را خدا بدش می آید: 1- پرخوری2- پرخوابی 3- پر حرفی. سه چیز را خدا خوشش می‌آید: کم بخوری، کم بخوابی، کم حرف بزنی.


سه یا چهار بشقاب پلو! کورس می‌گذارند باهم. هر که 40 بشقاب بخورد برنده است! در پرخوری هم مسابقه می گذارند. فلانی 40 تا بستنی خورد. خوب این دیوانه است. آدم عاقل که 40 تا بستنی نمی خورد.


قال رسول الله: «علی العاقل ان یکون بصیراً لزمانه، مقبلاً علی شأنه، حافظاً للسانه، فإنّ من حسب کلامه من عمله، قلّ کلامه إلّا فی ما یعنیه»(2) بر عاقل لازم است که به زبان خود بصیرت داشته باشد، به کار خودش مشغول باشد و زبانش را حفظ کند. پس به درستی که هر کس گفتارش را از عملش حساب کند گفتارش کم می شود. مگر در آن چیزی که به او مربوط باشد.

 

پی‌نوشت: 

1. سوره مبارکه نوح آیه 12

2. فی البحار، ج71،ص:279


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۲۲
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۲۱ ق.ظ

درس سی و چهارم اخلاق ، روزه

درس سی و سوم:

روزه

غرر الحکم کتابی است که احادیث مولا امیر المومنین(ع) درآن جمع شده است. قال امیرالمومنین(ع): «صیام القلب عن الفکر فی الآثام أفضل من صیام البطن عن الطعام». روزه قلب از فکر در گناه بهتر است از روزه شکم. روزه بگیرم چیزی نخورم. این روزه بطن است. سحری بخورم و تا افطار چیزی نخورم به این می گویند روزه بطن. اما آن روزه ای که از روزه بطن بهتر است، روزه قلب از فکر در گناه.


 روزه قلب چیست؟ فکر این که گناه نکنم. فکر این که به زن ها نگاه کنم را نکنم. فکر گناه را هم نکنم. نه این که گناه نکنم. فکر گناه را هم نکنم.


 باز دومرتبه یک حدیث دیگر هم شبیه همین. و قال (ع)ایضاً: «صوم القلب خیرٌ من صیام الّسان». قلب آدم روزه باشد بهتر از آن است که زبان آدم روزه باشد.  این روزه خاص الخاص است که قلب آدم هم باید روزه باشد. 


روزه زبان


و قال (ع) ایضاً: «صوم القلب خیرٌ من صیام الّسان و صوم الّسان خیرّ من صیام البطن». روزه لسان از روزه شکم بالاتر است. زبانمان هم غیبت نکند دروغ نگوید شکمم روزه است، چیزی نمی خورم امّا زبانم غیبت می کند. فایده ندارد.


 چنانچه قلب خود را روزه داری/ به از آن که زبان را روزه داری

زبان خویش را گر روزه داری/ به از آن که شکم را روزه داری


 این ها خوب است، این ها را آدم عمل کند. درس اخلاق همین است دیگر. درویش بازی که درس اخلاق نیست. بعضی ها خیال می کنند. هرجا که آدم برود اینجوری بشود درس اخلاق است. چرت بزند. شب ها تا صبح نخوابد. غذا نخورد. دیوانه می شود. بعضی درس اخلاق ها بعضی آدم ها را دیوانه می کند. یک بنده خدایی سالی یکی دیوانه می‌داد بعد شد ماهی یکی بعد هفته ای .


ولی ما اینجا درس اخلاقمان اینجور نیست. درس اخلاق ما کسی را دیوانه نمی کند. بپرسید. قم که می روید از آیت الله بهجت. از آیت الله جوادی آملی بپرسید، کجا درس اخلاق برویم. هرجا که نمی شود برویم. پای هر منبری بشینی. هرجا که اهل عشق اند و هو هو هو! بچه بازی! در سجده داد می زنند. یک دین من در آوردی! یک دسته جوان هم گول می خورند، می روند دور و بر این جور آدم ها، دیوانه می شوند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۲۱
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۱۹ ق.ظ

درس سی و دوم اخلاق ، تفکر ، محاسبه نفس

درس سی و دوم:

تفکر

«تفکر در اعمال خود که از مراقبت و محاسبت تعبیر می شود؛ مجالی واسع دارد. به قدر ضروری آن مستغرق شبانه روز می گردد و ماه و سال کفایت استقصای آن را نمی کند. زیرا که قدر لازم بر هر کس آن است که در هر شبانه روز به قدر لازم  فکر کند در هریک از صفات مهلکه از بخل و کبر و عجب و ریا و حقد و حسد و جبن و غضب و حرص و طمع و غیر اینها و نظر بصیرت را گشاده و فکر به دست گیرد و زوایای دل خود را بگردد و از همه این صفات تفحص کند .


پس اگر چنان فهمید که دل او از  همه اینها خالی است در مقام امتحان خود برآید و ببیند که شیطان و نفس امر را مشتبه نکرده باشند. مثلا اگر چنان گمان کند که ناخوشی تکبر را ندارد امتحان کند خود را به دوش کشیدن خیک آبی از کوچه یا پشته ای هیمه از بازار به خانه و اگر چنان فهمید که از غضب خالی است خود را در معرض اهانت سفیهی در آورد و اگر یافت که چیزی از این صفات در دل او هست، سعی کند در خلاصی از آن به موعظه و تصیحت و ملامت و مصاحبت نیکان و مجالست خوبان و ریاضت و مجاهده تا سلب آن صفت شود و اگر به آسانی سلب نشود معالجه را مکرر نماید.


بعد از آن تفکر کند در صفات حسنه اگر به گمان خود، خود را متّصف به آنها یافت در صدد آزمایش خود برآید تا از مکر نفس و تلویث آن مطمئن شود و اگر خود را از یکی از آنها خالی یافت تحمّل نماید در طریق تحصیل آن و برسبیل قطع و یقین بدان که هرصفتی از صفات و هر عملی از اعمال تو را در وقت رفتن جزایی است.


همچنان که صریح قرآن و پیغمبر آخرالزّمان، حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: « هرچه را خواهی دوست دار که از آن مفارقت خواهی کرد و هرچه خواهی زندگانی کن عاقبت خواهی مرد و هر کاری را که خواهی بکن که جزای آن به تو خواهد رسید.»


گر نماز و روزه می فرمایدت 

نفس مکّار است فکری بایدت

نفس را هفتصد سر است و هر سری          

از سرا بگذشته تا تحت السرّی


بیخود نبود که قدیم ها می گفتند: ملّا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل این حرف ها که ایشان می زند، کی به فکر این حرف هاست! که خودش را امتحان کند، ببیند تکبّر دارد یا ندارد. ما حالا اگر در مجلسی وارد شویم تعارفمان نکنند برویم بالا بنشینیم ناراحت می شویم یا جلوی پایمان بلند نشوند.پناه بر خدا.


باید امتحان کنیم ببینیم اخلاق رذیله داریم یا نداریم. حسد داریم یا نداریم. اگر دیدیم رفیقمان پنجاه تا شاگرد دارد، من پنج تا شاگرد دارم. پای منبر او زیاد می نشینند، پای منبر من نمی نشینند. پشت سر او خیلی جمعیت نماز می خوانند، پشت سر من نمی خوانند. سواد ندارد فلانی. غیبتش را هم می کنم.


یک واعظی بود قدیم جمعیت خیلی داشت. همکارانش پشت سرش غیبت می کردند. منشأ غیبت غالباً حسادت است. حسادت دارد همکارش مشتری اش زیاد است می گوید حقّه باز است. کلک زن است. غش در معامله می کند.


خیلی مشکل است. امراض اخلاق رذیله مثل موریانه می ماند. موریانه تیرهای چوبی را می خورد، طاق یکدفعه پایین می آید. در دهات‌ها، روستاها و آن‌هایی که با چوب سروکارشان است. یکی موریانه زیاد است یکی هم ساس. به آقا شیخ ابراهیم امام زاده زید گفتند خانه ما ساس دارد اذیتمان می‌کند. فرمود: برو بگو ابراهیم می گوید بروید. چه ملّا هایی ما داشتیم. حالا داریم همچین آخوندی؟


آقا شیخ ابراهیم پیش نماز امام زاده زید بود، روح عرفانی داشت. خیلی از بازاری ها هم که روح عرفانی داشتند، مریدش بودند. الآن دیگر بعید است از مریدهایش کسی زنده مانده باشد، بله آقا شیخ ابراهیم امام زاده زیدی به آن شخص گفت برو به ساس ها بگو بروید آن شخص هم رفت و گفت. یک دانه ساس نماند.


حدیث هم دارد: بنده من تو بیا اطاعت من را بکن، تا من کاری بکنم که تو کارهای مرا انجام دهی. «عبدی أطعنی حتی أجعلک مثلی.» هر چه خودم خلق می کنم تو هم خلق کنی. بگی بکن می شود. ساس‌ها بروید می روند. عبدی أطعنی. یعنی اگر کسی مطیع خدا شود، مثل آشیخ ابراهیم می شود. یعنی بشر هم می تواند مرده زنده کند؟ بله. وقتی بنده خدا شد مثل حضرت مسیح، مرده هم زنده می کند.


امیر المومنین (ع) تشریف بردند قبرستان. سلام کردند به اهل قبرستان. اهل غربت! ای غربا! سلام بر شما. به اهل قبرستان سلام کردند. فرمودند: «امّا الأزواج فقد زُوّجت»، زن هایتان شوهر کردند. «أمّا الاموال فقد قُسّمت». مالتان را هم ورثه تقسیم کردند. «امّا الدور فقد سُکنت». خانه هایتان را هم دیگران آمدند نشستند. «هذا خبر ما عندنا». این خبر ما بود شما بفرمایید چه خبر؟


یک روایت دارد که یکی زنده شد. از قبر بلند شد، گفت: «إنّ خیر الزّاد التقوی». هر که تقوا دارد در قیامت راحت است. یعنی در اینجا به چراغ قرمز دین که می رسید، به حرام، ترمز کنید. به چراغ سبز دین که می رسید بروید. حلال را عمل کنید. حرام را عمل نمی‌کرد. آن شخص زنده شد.

 

یک روایت هم دارد که حضرت فرمودند: اگر این ها مجاز بودند. پا می شدند به ما می گفتند :که «إنّ خیرالزّاد التقوی» در عالم خواب نظام رشتی را دیدند ،گفتند: چه به درد عالم آخرت می خورد؟ فرمودند: دو چیز یکی تقوا و خدا ترسی، یکی امام حسین(ع)، اهل بیت(ع).


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۱۹
حسین سبزعلی

درس سی و یکم:

سه طایفه‌اند که گوشتشان حرام است بر آتش جهنّم

راوی می‌گوید: «بلغنا امیرالمومنین علی(ع)» از امیرالمومنین به ما رسیده که حضرت فرمودند که رسول خدا فرمود، «قال رسول الله (ص): ثلاثٌ من کنّ فیه فقد حرّم الله لحمهُ علی النّار»؛ سه طایفه‌اند که گوشتشان حرام است بر آتش جهنّم. خوش به حالشان جهنّم نمی روند. حرام کرده است خدا گوشت آنها را به آتش جهنّم. یعنی خدا به آتش جهنّم گفته است گوشت این را نخور. حالا آن سه طایفه که هستند؟


اول: «من إذا أصابتهم المصیبةٌ استرجعت»؛کسی که اصابت کند به او مصیبتی، داغ اولاد دیده است. خبر آوردند که پسرت فوت کرده،  فوراً بگوید: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». بودند کسانی که خبر فوت اولاد به آن ها دادند فقط همین را گفتند: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». صبر کردند. داد و بیداد و گریه هم نکردند. پس کسانی که مصیبت برآن ها وارد شود این کلمه را بر زبان جاری کنند. خدا به آتش جهنّم گفته حرام است گوشتش را بخوری، ثبت کرده است.

 

یک نفر را من دیدم چهار تا شهید داده بود. پیرمردی بود. یکی از طلبه هایمان شهید شده بود. تشییع جنازه رفتیم خیابان نبرد. امام جماعت کنار  من بود. ده بیست سال پیش اوایل انقلاب، به من گفت این آقایی که بغل دست شما دارد می آید این چهارتا شهید داده است. خیلی است. واقعا خیلی است. نگاه کردم دیدم، محاسن دارد و کلاه پوستی و قیافه نورانی. تا مرا نگاه کرد، دیدم تبسم می کند. لبخند می زند. هیچ ناراحتی ندارد. مثل گل صورتش باز بود. جهنّم گوشت این ها را نمی خورد. خدا حرام کرده است بر جهنّم گوشت این هایی را که بر مصیبت اولاد صبر می کنند و «إنّا لله و إنّا الیه راجعون» می گویند.


خدا هم در قرآن فرموده: «بشّرالصّابرین»، پیغمبر ما آنهایی که در داغ اولاد و مصیبت صبر می کنند، «بشّرالصّابرین». صابرین چه کسانی هستند؟ «الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا لله و إنّا إلیه راجعون».(1) آنهایی که مصیبت به آنها وارد می شود می‌گویند: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». پس اول اینکه مصیبت اگر بر انسان وارد شد انسان ناراحت نشود  فقط بگوید: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون».


دوم: «وإذا أنعم الله علیه بنعمةِ حمد الله عند ذکره إیّاها»؛ وقتی خدا یک نعمتی می دهد، می‌گوید: الحمد لله. خدا اولاد خوب به او داده است. ائمه ما وقتی بچه خوب به آنها می‌دادند. می پرسیدند: اعضا و جوارحش سالم است؟ بچه که به دنیا می آمد نمی پرسیدند پسر است یا دختر! بعضی از بچه ها وقتی به دنیا می آیند، فلج اند یا پایشان کج است. یا کور اند، یا کر اند. ائمه از سلامتی بچه می پرسیدند تا می گفتند سالم است؛ می فرمودند: الحمد لله.


یکی از نعمت های خوب این است که بچه آدم سالم باشد. اگر آدم بچه عقب افتاده داشته باشد، باید چه کار کند؟ الآن یک دسته‌ای بچه عقب افتاده دارند در خانه هایشان. خیلی مشکل است من ناراحت می شوم خدا می داند. شکر کنید خدا را که اعضا و جوارح خودتان و اعضا و جوارح بچه هایتان سالم است و بگویید الحمد لله. رفتید یک جا مهمانی، یک غذای خیلی عالی بود. باب میلتان بود. بگویید: الحمدلله. همسفر خوب داشتید. صندلی کناری اتوبوست یک آدم حسابی آمد نشست. بگویید: الحمد لله.


اگر زن خوب نصیبت شد بگو الحمدلله، آمیرزا اسماعیل ارباب، خدا رحمتش کند. می‌گفت: عیالم بلند می‌شود نماز شب می خواند بعد من را صدا می کند. چقدر عالی است که عیال آدم نماز شب خوان باشد. بلند شود نماز شب بخواند. یک وقت زن آدم، به زور باید صدایش کنی برای نماز صبح. پس اگر خدا نعمتی به شما داد بگویید الحمد لله. نه همان موقع هر وقت یاد آن نعمت افتادی بگو الحمد لله. هر وقت یادت آمد که یک همسفر خوب داشتم در راه مشهد بگو الحمد لله. مریضت را خدا شفا داد، الحمدلله.


سوم: «و إذا أذنب أستغفرلله.» از دستش در رفت نمی خواست گناه کند. یک شاگردی ما قدیم داشتیم. حالا یک پست حسابی دارد ولی شیطون بود. در آن شبستان چهل سال پیش خادم مسجد مان مشتی عبد الله یک پوستین داشت. پوستینش را با تیغ ژیلت پاره کرده بود. خادم آمد پیش من گفت آقا این پوستین مرا پاره کرده من صدایش کردم.


گفتم: فلانی این چه کاری بود کردی؟ سرش پایین بود. سرش را بلند نمی‌کرد. دیدم یک چیزی می گوید: گوش کردم دیدم دارد می گوید: من نمی خواهم بشود، خودش می شود. یعنی من نمی خواهم شیطونی کنم. پوستین را پاره کنم، شد دیگر. حالا گناه را هم آدم نمی خواهد بکند، یک وقت از دستش در می‌رود. زود بگو: استغفرالله. معنی حدیث این نیست که شما هی برو گناه کن. هی زن ها را نگاه کن. بعد بگو استغفرالله. اگر از دستت در برود مثل آن بچه ای که گفت من نمی خواهم بشود خودش می شود. شما هم باید بگویی خدا یا من نمی خواهم گناه کنم خودش می شود.


1. سوره مبارکه بقره آیه 156.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۰۴
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۰۳ ق.ظ

درس سی ام اخلاق ، ورزش و دعای کمیل

درس سی ام:

ورزش و دعای کمیل

ورزش مستحب است، خیلی‌ها مریض‌اند برای اینکه ورزش نمی‌کنند. اگر ورزش کنیم کسالت ها برطرف می شود. مثلا غذایش هضم نمی‌شود، چون پیاده‌روی ندارد. همه‌اش در ماشین است. اصلا راه نمی‌رود. دائما هم می گوید: گرسنه ام نمی‌شود، معده‌ام درد می‌کند، دکتر می‌رود، خب راه برو.


قدیم مردم شاه عبدالعظیم پیاده می رفتند! آشیخ محمد حسین زاهد صبح های جمعه با شاگردهایش پیاده می‌رفت. عصر هم پیاده می آمد. من هم قدیم ها پیاده شاه عبد العظیم رفتم. الآن کی پیاده می‌رود؟ قدیم ها کنار جاده جمعیتی پیاده می‌رفت.


من هفده - هجده ساله بودم؛ پیاده برای دعا کمیل به بی‌بی زبیده می‌رفتم. یک شب با ماشین رفتیم. یک شب جمعه دیگر من داشتم از بازار می‌آمدم. سیوطی می خواندم، بازاری بودم. هنوز طلبه نشده بودم. آمدم میدان شوش ماشین نبود. دلم نیومد برگردم، با اینکه از میدان شوش تا بی‌بی زبیده که پایین پل سیمان است یک دانه چراغ هم نبود. چطور جرأت کردم پیاده رفتم. الآن صد هزار تومان هم بدهند نمی‌روم. می‌ترسم. نه پایش را دارم بروم. هم می‌ترسم. یک سگ به آدم حمله کند، یک دزد آدم را لخت کند.


رسیدیم بی بی زبیده. رسم بود ساعت ده و یازده آبگوشت می‌دادند، بعد یک ربع ساعتی می‌خوابیدند. دوازده[مردم را] بیدار می‌کردند برای دعای کمیل. آشیخ ابراهیم کرباسی می خواند. از حفظ می خواندند. دعا می خواندند اشک می ریختند؛ الآن اشک نیست. دعای کمیل می خوانند هم دیگر را نگاه می‌کنند.


دعای کمیل‌های زمان ما دوازده شب شروع می‌شد تا اول اذان سه ساعت. یک جوری بود دعای کمیل‌ها، اشک بود. اشک بود. اشک بود. استاد ما مرحوم برهان فرمودند: یک کسی از اولیاء همه شب‌ها دعا کمیل را می‌خواند. اشکالی ندارد شب های دیگر هم رجائاً بخوانیم ولی شب جمعه وارد است. شب نیمه شعبان هم وارد است. هرشب دعا را می خواند ولی می گفت: آرزو به دلم ماند؛ یک شب دعا را تمام کنم. بین دعا غش می کرده، یک صفحه، دوصفحه که می خوانده حالش به هم می خورده. ما تا به حال یک بار غش کرده ایم؟!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۰۳
حسین سبزعلی
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۰۱ ق.ظ

درس بیست و نهم اخلاق ، یقین

درس بیست و نهم:

یقین

فصل در بیان یقین و اقلّ مراتب آن است که در مقابل دو صفت رذیله جهل مرکب و حیرت، یقین است و اقلّ مراتب آن اعتقاد ثابت  مطابق واقع است. از سید رسل حضرت رسول اکرم (صلّ الله علیه و آله و سلّم) مروی است که فرمودند: «هیچ آدمی نیست مگر اینکه از برای او گناهان بسیار است ولیکن هر که عقل او تام و یقین او کامل باشد؛ گناهان ضرر نمی رساند. زیرا که هرکه گناهی کند پشیمان می شود و استغفار می کند، گناهان او آمرزیده می شود و فضیلتی از برای او باقی می ماند که او را داخل بهشت می کند».


از حضرت امام جعفر صادق (ع) مروی است که فرمودند: «هرکه یقین او سست و اعتقاد او ضعیف باشد، خود را راضی می‌کند که متوسل به اسباب و وسایط شود و پیروی رسوم و عادات و گفتگو های مردم نماید و سعی در امور دنیا و جمع زخارف این عاریت سرا کند. به زبان اقرار می‌کند که هر عطا و منعی از خداست و نمی رسد به بنده مگر آنچه پروردگار قسمت بنده کرده ولی فعل او منافی قولش است و به دل انکار می‌کند آنچه را به زبان اقرار می نماید.


و نیز از آن حضرت مروی است که فرمودند: «هیچ چیز نیست مگر اینکه از برای او حدی است». بعضی عرض کردند حدّ توکل چیست؟ فرمودند: «یقین». عرض شد که حد یقین چیست؟ فرمود: «آن است که با وجود خدا از هیچ چیز نترسد».

وَ کَیْفَ تَرَی‌ لَیْلَی‌ بِعَیْنٍ تَرَی‌ بِها             

سِواها وَ ما طَهَّرْتَها بِالْمَدامِعِ

وَ تَلْتَذُّ مِنْها بِالْحَدیثِ وَ قَدْ جَرَی            

حَدیثُ سِواها فی‌ خُروقِ الْمَسامِعِ


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۰۱
حسین سبزعلی