منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۳۳/فصلت﴾
و چه شخصی خوش گفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک انجام دهد و گوید من [در برابر خدا] از تسلیم‏ شدگانم (۳۳/فصلت)
************
حسین سبزعلی هستم
از محصلین مرکز تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم (تربیت راهنما)
امیدوارم توفیق خداوند متعال و اهل بیت شامل حال حقیر شده ، از خطباء ، سخنرانان و دعوت کنندگان به سوی خداوند متعال باشم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

بیش از 30 عامل مغفرت خدا

عوامل مغفرت در قرآن و روایات

عوامل مغفرت الهی

عوامل مختلف مغفرت

عوامل مختلف بخشش گناهان

تقلید ممدوح

تقلید مذموم

آیا تقلید در احکام عقلانی است

حکم شرعی کوهنوردی مختلط

حکم شرعی اردوی مختلط

حکم شرعی اختلاط زن و مرد

حکم شرعی اختلاط دختر و پسر

گریه بر حسین علیه السلام گناهان بزرگ را از بین می برد

همسویی توبه و اشک بر حسین علیه السلام

شبهه شیعتنا العرب و العجم عدونا

زنان ایرانی را به اسارت بگیرید جمله امام حسین نیست

متن روضه شب تاسوعا

متن مجموعه روضه های شب های محرم

متن روضه های محرم

متن روضه شب های محرم از مداحان معروف

متن روضه ده شب محرم

سخنی از فیض کاشانی در مورد توبه

سخنی از امام خمینی ره در مورد توبه

خوشحالی خدا از توبه بنده

توبه کنندگان واقعی

شب قدر شبی برای امام علی علیه السلام و یازده فرزند اوست

به شب قدر ایمان بیاورید

شب قدر شبی برای اعتقاد راسخ به امام عصر عح

رابطه شب قدر و امامت

پیامبر صل الله علیه و آله : من انکر المهدی فقد کفر

آخرین نظرات

۲۲ مطلب با موضوع «مواد منبر» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۲۳ ب.ظ

نگرش امیرالمومنین به علل و نتایج فقر

در این نوشتار همان طور که از نام آن پیداست به نوع نگرش و تلقی از فقر در جوامع مختلف و از جمله دیدگاه دین مقدس اسلام و به ویژه کتاب مقدس نهج البلاغه اشاره ومورد بررسی قرار گرفته است. عامل فقر به عنوان یک پدیده و واقعیت ناخوشایند اجتماع است و معمولا نباید در جامعه بشری وجود داشته باشد. روی این اصل دین اسلام فقر و تنگدستی را جزو یکی از مصیبت های بزرگ و از جمله بلای جامعه بشری که تا سرحد نابودی آن تاثیر دارد، معرفی نموده است و ریشه کنی آن از اجتماع را اصلی ترین هدف و وجهه همت خود قرار داده است.

به همین سبب از دیدگاه علی(ع) تمامی افراد جامعه مسلمان و غیرمسلمان باید در تامین نیازهای اولیه معیشت خویش در وضعیت اقتصادی مطلوب و مناسب با شرافت و کرامت انسانی خود باشند تا رفاه عمومی در جامعه برقرار گردد. به همین جهت امام علی(ع) مبارزه گسترده ای را با فقر و تهیدستی آغاز نمود به گونه ای که فرمود(خدایا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و با تنگدستی شخصیت مرا لکه دار مفرما چرا که فقر همان مرگ بزرگ است).

در این مجموعه شما با علل و آثار فقر و همچنین راه های پیشگیری آن از دیدگاه حضرت علی(ع) آشنا می شوید. مطلب را اینک از نظر می گذرانید:

علل فقر

اسلام فقر مادی را یک پدیده غیرطبیعی می داند که علت بسیاری از فقرها تنبلی و عدم پشتکار افراد است. حضرت علی(ع) می فرماید: هر کس بر رنج(ناشی از کار) بردباری نورزد، باید فقر را تحمل کند. همچنین می فرمایند: آن گاه که اشیاء جفت شوند تنبلی و کم کاری با هم جفت گردند و فقر تولد یابد(میزان الحکمه 251). همچنین بی برنامگی یا برنامه ریزی نادرست به پیدایش فقر در سطح افراد و جوامع می انجامد. به همین جهت امام علی(ع) نداشتن برنامه در زندگی و سوء تدبیر را عامل فقر دانسته است. برخی از روایات نیز اسراف را سبب زوال نعمت دانسته اند که در واقع نوعی بی برنامگی و عدم رعایت اعتدال در مصرف است. البته در سطح کلان اسراف گستره یی فراتر می یابد و هر نوع تضییع اموال کشور(اموال عمومی یا خصوصی) یا عدم بهره برداری بهینه از آن ها اسراف تلقی می شود. اسراف علاوه بر این که به جهت بی برنامگی و رعایت نکردن اعتدال موجب فقر می شود، از آن نظر که گناه است نیز سبب فقر به شمار می آید. همچنین یکی دیگر از علل فقر ارتکاب گناه می باشد معصومان گناه را سبب کم شدن روزی انسان و از عوامل فقر می دانند. امام رضا علیه السلام می فرماید: «همانا مومن نیت گناه می کند و از رزقش محروم می شود»(وسایل الشیعه جلد 1 ص58). امام علی علیه السلام می فرمایند: از گناهان بپرهیزید، زیرا هیچ بلا و کم شدن روزی حتی خراش ها و زخم های بدن و سقوط و افتادن و هر مصیبتی از گناهان سرچشمه می گیرد(بحارالانوار جلد7 ص350). از عوامل کاهش روزی، کفران نعمت های الهی است، قرآن کریم در این باره می فرماید: خداوند قریه ای را به عنوان مثال مطرح می نماید که دارای امنیت و آسایش بودند و روزی فراوانی به ایشان می رسید، آنان نسبت به نعمت های الهی کفران ورزیدند، از این رو خداوند لباس گرسنگی و ترس را بر آنان پوشاند. هنگامی که شخص کفران نعمت می کند، لیاقت داشتن آن را ندارد، خداوند نیز رحمت و نعمت خویش را از او دریغ می کند. از عوامل دیگر فقر ربا خوردن است، خداوند برکت را از سود به دست آمده از معامله و قرض ربوی، برداشته است. عثمان به عیسی نقل کرده است که شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: خداوند در قرآن کریم می فرماید: یمحق الله الربا و یربی الصدقات؛ خداوند ربا را نابود کرد، ولی صدقات را زیاد می کند». ولی می بینیم که بعضی ربا می خورند و اموالشان به ظاهر زیبا می شود. امام در پاسخ فرمودند: «چه نابودی از این بالاتر که یک درهم ربا دین انسان را نابود می کند و اگر توبه کند، باز هم اموالش از بین رفته و نابود می شود»(وسایل الشیعه جلد 9). نکته قابل توجه در این باره، نقش تکدی در افزایش فقر است؛ امیرالمؤمنان علی علیه السلام می فرمایند: «درخواست از دیگران کلید فقر است و روزیرا نابود می کند»(حکمت 226). دیدگاه نادرست نسبت به دنیا و آخرت از علل دیگر فقر است گروهی چنان می پندارند که نیکبختی دنیا و آخرت جمع شدنی نیست و اگر بخواهند در جهان دیگر کامیاب باشند، باید در دنیا در فقر و بیچارگی به سر برند. اینان، به سبب برداشت های نادرست از مفاهیم پرارزشی چون زهد از دنیا روی گردانده، نعمت های آن را بر خود حرام کرده اند. این گروه، بر خلاف تهیدستان دیگر، حتی اگر توانایی مالی داشته باشند از آن استفاده نمی کنند. این برداشت با سخنان معصومان و سیره عملی آن ها ناسازگار است. آن بزرگان میان بهره مندی از نعمت های این جهان و جهان دیگر، منافاتی نمی دیدند. علی علیه السلام مکرر به این مطلب اشاره می کند که دنیا خوب جایی است اما برای کسی که بداند اینجا قرارگاه دائمی نیست، گذرگاه و منزلگاه اوست(خطبه 223). همچنین امام می فرمایند: دنیا خانه بین راه است، نه خانه اصلی و قرارگاه دائمی(خطبه 203). در برخی موارد ممکن است علت فقر، تحمیلی باشد و بسیاری از افراد در فقر خود نقشی نداشته باشند. مهم ترین عوامل این نوع فقر عبارت است از: عوامل طبیعی مانند زلزله، آتش سوزی، سیل، سرقت و خشکسالی مرگ یا معلولیت سرپرست خانواده. همچنین مهم ترین عوامل پیدایش فقر تحمیلی را باید در عرصه اقتصاد جست وجو کرد؛ و عامل اصلی در بیان این عوامل، نوع روابط اقتصادی حاکم بر جامعه است. روابط ناسالم اقتصادی بر بسیاری از مردم تأثیر می نهد، شکاف طبقاتی میان اقلیت پردرآمد و اکثریت تهیدست را فزونی می بخشد و ممکن است سرانجام اقتصاد کشور را فلج کند؛ بخشی از این عوامل عبارتند از:

1-توزیع ناعادلانه ثروت:

 امام علی علیه السلام در این زمینه می فرمایند: ماجاع فقیر الا بمامتع به غنی(حکمت 328)

2-انحصار ثروت در دست توانگران و ثروتمندان:

امام در این باره می فرمایند: «خداوند سبحان غذا و نیاز نیازمندان را در اموال ثروتمندان معین کرده؛ پس هیچ فقیری گرسنه نمی ماند، مگر به واسطه اینکه ثروتمندان از حق آنان بهره مند شده اند. و خداوند آنها را به خاطر این عمل مؤاخذه خواهد کرد.»(حکمت 328)

 3-ثروت اندوزی حاکمان و والیان:

 امام می فرماید: «همانا ویرانی زمین به دلیل تنگدستی مردم است، و تنگدستی مردم، به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند.»(خطبه 209)

 4 - حبس مال(بخل ورزیدن به مال):

 امام در این باره می فرماید: «از بخیل در شگفتم! به سوی فقری می شتابد که از آن می گریزد و سرمایه ای را از دست می دهد که برای آن تلاش می کند. در دنیا چون فقیران و تهیدستان زندگی می کند؛ اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه می شود.»(حکمت 123)

 5- احتکار:

 ازنظر امام یکی دیگر از عوامل فقر احتکار و انبار کردن کالاست که معمولاً در اوضاع نابسامان اقتصادی به سبب عواملی مانند جنگ و شیوع بیماری و... به امید بالا رفتن قیمت ها انجام می شود.

آثار فقر

از آن جا که فقر پدیده ای اقتصادی است، به طور طبیعی در حوزه اقتصاد آثاری ویران گر برجای می نهد. این پدیده چنانچه به موقع شناسایی و نابود نشود، چون غده ای سرطانی گسترش یافته، جامعه را فرا می گیرد و به مرگ اجتماع می انجامد؛ به تعبیر جامعه شناسان، فقر فقر می زاید و به طور معمول فرزندان فقرا در محرومیت باقی می مانند. اینک به پیامدهای شوم فقر از دیدگاه امام علی(ع) می پردازیم:

1- فقر موجب نقص عقل و دین:

 امام خطاب به محمدبن حنفیه می فرمایند:(حکمت 319) «فرزندم! از فقر بر تو می ترسم، از آن به خدا پناه ببر! زیرا فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش، و مردم را نسبت به او، و او را نسبت به مردم بدبین می سازد.» براساس این بیان نورانی امام، فقر آثار بسیار بدی را بر عقل و دین انسان برجا می گذارد. چنانکه در روایت دیگر می فرماید: «از دست رفتن دین، سبب نابودی امنیت است و با ترس و وحشت، زندگی مفهومی ندارد، و زوال عقل سبب زوال زندگی است و جامعه بی خرد را جز با مردگان نتوان قیاس کرد.»(حکمت 319) پس فقر خطرناک ترین بیماری است که جامعه را تهدید می کند و درصورت عدم تسریع در درمان آن، جامعه دچار اختلال و فروپاشی و در نهایت باعث از دست رفتن دین و معنویت می گردد.

2- فقر موجب ناتوانی و غربت:

 امام در فرازی دیگر می فرمایند: «فقر و تهیدستی، مرد زیرک را در برهان، کند و ناتوان می سازد و انسان فقیر در شهر خود نیز غریب و بیگانه است»(حکمت 3). از کلام امام استفاده می شود که فقر قدرت و توان برخوردهای اجتماعی را از انسان می گیرد، و فقیر جرأت داد و ستد را از دست می دهد و به یک انسان بی اراده تبدیل می شود که قدرت انجام هیچ کاری را ندارد. در روایت دیگر می خوانیم «بی نیاز در غربت، وطنی است و نیازمند در وطن، غریب است»(حکمت 56) زیرا انسان بی نیاز هرجا باشد وسایل آسایش برایش فراهم است، ولی فرد نیازمند اگرچه در وطن خود به سر می برد، ولی از آنجا که فقیر است باید برای ادامه حیات خود به سوی دیگران دست نیاز دراز کند، تا بتواند زندگی خود را تأمین کند و اگر به این منوال زندگی خود را بگذراند، روزی جامعه و حتی اقوام و بستگان رهایش می کنند، در نتیجه، وطن برای او غربت می گردد.

3- فقر موجب ذلت و خواری:

 امام علی از سنگینی و ذلت و خواری فقر به خدا پناه می برد، آنجا که می فرماید: «پروردگارا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و شخصیتم را در اثر فقر ساقط مگردان که از روزی خواران تو درخواست روزی کنم و از اشخاص پست خواستار عطوفت و بخشش باشم، به ستودن آن کس که کمکم می کند مبتلا گردم، و به مذمت و بدگوئی از آنکه به من نمی بخشد آزمایش شوم، و تو در ورای همه اینها سرپرست منی که ببخشی و یا منع نمایی، و تو بر همه چیز قادری»(خطبه 225). فرمایش حضرت علی(ع)، با صراحت بر این نکته دلالت دارد که فقر و تنگدستی، آبروی انسان را از بین می برد و باعث می شود حرمت او ضایع شود. انسان فقیر مجبور است گوهر عزت و مناعت خود را زیر پا نهدو به بندگان خدا چشم امید بدوزد و از آنها لطف و مرحمت انتظار داشته باشد. در اینجا است که زمینه های ستایش و تملق افراد فراهم می شود و باستایش و تملق انسانی دیگر عزت نفس و کرامت والای انسانی به پایین ترین حد سقوط می کند و در این مرحله است که می توان گفت انسان هیچ ندارد، و هیچ نیست، چرا که ماهیت انسانی اش را که فرشتگان در مقابلش سجده کردند، از دست داده است. او در حقیقت از دیدگان دیگران فراموش می شود. الامام علی(ع): «الفقر ینسی» فقر انسان را به فراموشی می سپارد.

فقر مادی و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، موجب تشویش و اضطراب می شود، انسان را می آزارد و پیوسته جان و دلش را به خود مشغول می سازد و تشویش و اندوه حاصل از آن، آرامش روحی وی را بر هم می زند. امام علی(ع): به راستی که فقر، اندوه آور است(غررالحکم جلد 2).

4- فقر زمینه ساز فساد اداری:

 امام در نامه بسیار ارزشمند خود به مالک اشتر مطالبی را در مورد قضات و کارگزاران بیان می دارند که از مفهوم آنها می توان این گونه استفاده نمود که نپرداختن حقوق کافی به کارگزاران، موجب نیاز آنها به مردم و در نتیجه باعث رشوه خواری و فساد اداری می گردد: «با جدیت هرچه بیشتر قضاوتهای قاضی خویش را بررسی کن، و در بذل و بخشش مال به او سفره سخاوتت را بگستر، آنچنان که نیازمندیش از بین برود و حاجت و نیازی به مردم پیدا نکند.» و در جای دیگر می فرماید: «سپس حقوق کافی به آنها بده! زیرا این کار، آنها را در اصلاح خویش تقویت می کند، و از خیانت در اموالی که زیردست آنها است، بی نیاز می سازد.»(نامه 53). از بخشی از این فرمایش چنین برمی آید که اگر کارمندان با وجود تأمین نیاز، خیانت کنند باید آنان را سرزنش کرد در غیر این صورت، سرزنش آنان سودی ندارد. در بسیاری از متون دیگر نیز حضرت علی(ع) دستور می دهد که باید زندگی کارمندان دولت تأمین باشد.

5- فقر باعث ضعف عقیده می شود:

 خداوند در آیه 16 سوره فجر، یکی از آثار فقر و تهیدستی را تغییر فضای تفکری بشر از مسیر درست معرفی می کند؛ زیرا فقر و تهیدستی، زمینه ساز بدگمانی به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه نسبت به اوست. براین اساس گفته شده است: کاد الفقر ان یکون کفرا؛ نزدیک است که فقر به کفر منجر شود.(بحارالانوار، ج 72، ص 29) فقر باعث درخواست فقیر از دیگر همنوعان می گردد. فقیر روزی خود را از دیگران درخواست می کند، در حالی که روزی دهنده خداوند است و باید از خداوند درخواست کرد. بنابراین، فقیر به جای خداوند، دیگران را رازق می پندارد و گمان می کند دیگران می توانند به او روزی دهند، هرچند خداوند آن را معین نکرده باشد.

6- فقر زمینه ساز بی عفتی:

 فقر مادی همچنین زمینه بی عفتی مردان و زنان را سبب می شود. خداوند در قرآن کریم به این تاثیر نامطلوب و بد فقر مادی اشاره می کند و می فرماید که زنان و مردان غیرمتاهل که فقیر و فاقد امکانات ازدواج هستند بیشتر از دیگران در معرض بی عفتی و آلودگی ها و فسادهای جنسی هستند. همچنین امیرمؤمنان علی(ع) درباره تاثیر بسیار بد فقر در زندگی بشر می فرماید: «الفقر الموت الاکبر؛ فقر، مرگ بزرگ است.(حکمت 163) به این معنا که مرگ هر چند سخت و بد باشد، هیچ مرگی چون فقر نیست که آدمی زنده مرده می باشد و مرگ بر او آسانتر از این زندگی است که در فقر و بینوایی در آن قرار گرفته است.

7- فقر موجب جهل می شود: حقیقت این است که در حالت عادی، شکل گیری باور درست دینی، دست کم نیازمند سواد و آموزش است، در حالی که بسیاری از فقرا از تحصیل این نعمت ابتدایی و اساسی محرومند. برای رشد فکر و اندیشه باید بسیاری از تسهیلات فراهم شود.

8- فقر موجب ناامیدی می شود:

 یکی از پیامدهای بسیار مخرب فقر، ایجاد ناامیدی در فقر است. در متون دینی بر اهمیت داشتن امید تاکید فراوان شده است. زیرا امید بال پرواز فرد به سوی ترقی، بالندگی و شکوفایی است. فقر و تنگدستی، بیچارگی و درماندگی زمینه ساز یأس و نومیدی از خدا و پناهنده شدن به غیر او. پس نومیدی به عنوان یک اثر فقر مطرح است و از سوی دیگر، نومیدی یکی از عوامل شرک و کفر است. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:(یوسف: 87) و از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس می شوند. بنابراین، می توان گفت: فقر موجب ناامیدی و ناامیدی موجب بی دینی و کفر می گردد.

9-فقر و انحراف اخلاقی:

 زشتی اخلاق یعنی دچار دنائت طبع و صفات پست نفسانی شدن و نیز انجام رفتارهایی که از این صفات سرچشمه گرفته اند. حضرت علی علیه السلام نیز به صورت مکرر فرموده است فقر باعث کارهای زشت می شود. «العسر یشین الاخلاق» تنگدستی اخلاق را زشت می کند(غرر الحکم جلد 2) «المسکنه مفتاح البوس»؛ ناداری کلید نکبت است(بحارالانوار جلد 87) امام علی(ع) همچنین در توصیه ای به امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: انسانی را که طلب روزی خود می کند ملامت مکن؛ چه هر کس روزی خود و خانواده خود را نداشته باشد، خطاهایش فزون می گردد به هر حال، روایات مزبور با لحن قاطع این حقیقت را اعلام می کنندکه فقر بر رفتار و خصوصیات اخلاقی فرد تاثیر بسیار منفی دارد.

10- فقدان منزلت اجتماعی:

در بعضی از روایات بر این نکته تاکید شده است که فقر موجب حقارت می گردد. حضرت علی(ع) می فرماید: «الفقر یخرس الفطن عن حجته»؛ فقیر از بیان دلیلش عاجز است(حکمت 3). حضرت علی(ع) همچنین خطاب به فرزند خود می فرماید: پسرم! کلام فقیر شنیده نمی شود و مقام او شناخته نمی گردد. آن حضرت در چند فرمایش جداگانه می فرماید: هر کس فقیر باشد از مقام و موقعیتی برخوردار نیست و کوچک و خوار شمرده می شود. محرومیت باعث خواری است.

11- فقر و انزوای سیاسی:

 انسان های فقیر، معمولا در مراکز قدرت جایگاهی ندارند، چرا که برای شرکت در رقابت های سیاسی؛ توان مالی نداشته و نفوذ و تاثیر چندانی در میان توده های مردم نمی توانند داشته باشند. امام علی(ع): الفقیر حقیر لایسمع کلامه و لا یعرف مقامه [فقیر در چشم مردم] بی مقدار است؛ نه سخنش شنیده می شود و نه جایگاهش شناخته می شود(حکمت 44).

راه های پیشگیری از فقر

به طور کلی شیوه اصولی برخورد با هر مشکلی بستن راه پدید آمدن آن است. در مبارزه با مشکل فقر نیز اجرای سیاست هایی برای از بین بردن زمینه های پیدایش آن مهم ترین گام به شمار می آید. در نهج البلاغه هم از درمان فقر سخن به میان آمده و هم راه پیشگیری نشان داده شده است. مهم ترین راه های پیشگیری از فقر عبارتند از:

1-صدقه دادن:

 امام علیه السلام می فرماید: اذا أملقتم فتاجروا الله بالصدقه؛ هر گاه تنگدست شدید با دادن صدقه با خدای تعالی سودا کنید(کلمات قصار 250) صدقه ای که فقیر می پردازد از دردهایش می کاهد زیرا این کار به او می فهماند که کسانی فقیرتر و ضعیف تر از او نیز هستند. فرمایش امام است که فرمود: استنزلوا الرزق بالصدقه روزی را به صدقه دادن فرود آورید(کلمات قصار 132) زیرا هر کس مالی را در راه خدا می بخشد هرچند اندک باشد خدای تعالی پاداش او را فراوان خواهد داد.

2- امانتداری

امانتداری راه دیگر پیشگیری از فقر است، امانتداری ارزشی حیاتی است که اعتماد متقابل را در جامعه ریشه دار می کند و دارای ارزش اقتصادی نیز هست انسان امانتدار در جامعه محبوب است و همه دوست دارند در کارها با او مشارکت داشته باشند زیرا هیچ گاه به مال و ناموسشان خیانت نمی کند امام علی(ع) می فرماید: اداء الامانه مفتاح الرزق؛ امانتداری کلید روزی است(شرح نهج البلاغه: 318/20 ح 650) و نیز می فرماید و الامانه تجر الرزق و الخیانه تجر الفقر. امانتداری روزی به دنبال دارد و خیانت مایه فقر و تنگدستی است(تحف العقول: 255) به راستی امانتداری کلیه روزی است زیرا هرکس که امانتدار نباشد درهای زندگی به رویش گشوده نمی شود و از همه جا طرد خواهد شد.

 3- پرهیزگاری و استغفار:

 انسان با گناهی که مرتکب می شود از روزی محروم می گردد(شرح نهج البلاغه: 259/20 ح 33) و انسان تنها با استغفار و توبه می تواند از این بند آزاد گردد. امام علی علیه السلام می فرماید: و خداوند استغفار(آمرزش خواستن) را سبب فراوانی روزی قرار داده است(خطبه ها 143).

 4- فروتنی و اخلاق پسندیده:

 سعه الاخلاق کیمیاء الارزاق؛ اکسیر روزی در خوش اخلاقی است.(شرح نهج البلاغه: 339/20 ح 884). یعنی خویها و خصلتها باعث فراخی روزی گردد و یا به اعتبار این که سبب دوستی مردم گردد به صاحب آن و این که رعایت امانت او کنند و رغبت در معامله با او کنند اگر از اهل معامله باشد.

5- محکم کاری و درستی کار:

یکی دیگر از اسباب ثروتمندی و کسب روزی محکم کاری و درستی کار است زیرا کالای خوب مشتری را جذب می کند درحالی که کار سطحی و بی دقتی هیچ گاه مشتری پیدا نمی کند و حتی کسی به آن نزدیک نمی شود اگر انسان شهرت خوب کسب کند مورد اعتماد تاجر و مشتری واقع شود امام علی علیه السلام می فرماید: من قصر فی العمل أبتلی بالهم؛ کسی که در عمل کوتاهی کند به اندوه دچار گردد.(کلمات قصار: 112)

 6- مهاجرت و سفر:

 گاهی برای انسان به دلایلی دشوار است که در یک جا کار کند لذا در این صورت باید به جای دیگر برود تا در آنجا گشایش و راحتی ببیند «و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغما کثیرا وسعه» هرکس که در راه خدا مهاجرت کند در روی زمین برخورداری های بسیار و گشایش خواهد یافت(سوره نساء: آیه 100). همچنین امام علی(ع) در جهت پیشگیری از فقر سفارشهای اخلاقی به فقرا فرمودند که از جمله: قناعت، صبر و تحمل، استقامت و پایداری، عفت و پاکدامنی، نکوهش و مذمت دنیا، توصیه نموده اند.

راه های درمان فقر:

1- اقداماتی که فرد باید انجام دهد(وظایف فرد)

2 - اقداماتی که جامعه باید به صورت یک مجموعه انجام دهد(وظایف جامعه)

3 - اقدماتی که دولت باید انجام دهد(وظایف دولت)

اول: وظایف فرد:

 کسب علم- کسب تجربه- کار- تدبیر و چاره اندیشی- غنیمت شمردن فرصتها- بخشش مستمر پرداخت زکات.

دوم: وظایف جامعه:

 همیاری اجتماعی- ایجاد روحیه تعاون و همکاری- نظارت بر کار دولت

سوم: وظایف دولت:

 تأمین اجتماعی- نظارت بر بازار- نظارت بر مالکیت؛بنابراین در اجتماع فقیر و گرسنه و گرفتار ضعف اقتصادی ناچاراً انحطاط ادبی و اخلاقی سراسر آن را فراخواهد گرفت در چنین اجتماعی دیگر نه امید خیر و پیشرفتی می رود و نه احساس امنیتی می شود و نه از جرایم و جنایات خاطرها آسوده می گردد و نه از فضل و کمال و اکتشاف در آن اثری دیده می شود و نه چنین اجتماعی از دین بهره ای می برد و نه این گونه اجتماعی به درد دین می خورد زیرا انسان استعداد مرده و بی اثر به چه درد دین می خورد یا اینکه دین به چه درد او می خورد؟

اسلام هم از فردی که زندگیش تیره گشته چه بهره خواهد برد. نه تنها اسلام از چنین فردی نفع نخواهد برد بلکه در بسیاری جاها چنین شخصی مضربه حال اسلام و مایه سرافکندگی خود و دین است. در نهج البلاغه هم از درمان فقر سخن به میان آمده و هم راه پیشگیری نشان داده شده است. پس در مبارزه با مشکل فقر بر مسئولان نظام واجب است تا با اجرای سیاست های مناسب، برای از بین بردن زمینه های پیدایش فقر گام های مؤثری بردارند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۱۹:۲۳
حسین سبزعلی
شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۰۰ ب.ظ

چهل حدیث وحدت

منبع : چهل حدیث وحدت , فلاح زاده، محمد حسین

مقدمه

وحدت، تپش هماهنگ قلبهاست و آهنگ حرکت دستها. وحدت اسلامی، عامل اقتدار اسلام در برابر کفر و نفاق و اختلاف، آفت بزرگ عزت و استقلال مسلمین است. آرمان و امید همه دوستان عظمت اسلامی، و جدائی و تفرقه، آرزوی شوم دشمنان دیرینه ماست. وحدت، کشتی نوح است و تفرقه، تازیانه عذاب الهی.

امید است در روزگاری که شیاطین، بذر نفاق و تفرقه می پاشند تا در سرزمین مقدس اسلام، درخت دشمنی پرورش دهند، با بیداری و یاد آوری سخنان وحدت بخش رسول خدا و ائمه معصومین علیهم السلام نقشه های شوم استکبار، نقش بر آب گردد و خداجویان وحدت اندیش برگرد قرآن و سنت هماهنگ شوند و با رهبری عترت علیهم السلام پرچم استقلال و آزادی را در سراسر گیتی به ا هتزاز درآورند.

ان شاء الله

قال الله تعالی:

و لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جائهم البینات و اولئک لهم عذاب عظیم .

و بسان آنانکه پراکنده شدند و پس از آمدن دلیل های روشن الهی، اختلاف کردند، نباشید «زیرا» برای آنان عذابی بزرگ خواهد بود.

آل عمران / 105

.1 فرمان وحدت

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

إسمعوا و أطیعوا لمن ولاه الله الأمر، فإنه نظام الإسلام.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

از حاکمان الهی اطاعت کنید و گوش بفرمان باشید زیرا اطاعت از رهبری مایه «وحدت امت اسلام» است.

امالی مفید، جلد 1 ص 14 مجلس 2 حدیث 2

.2 پیوندهای اجتماعی

قال الامام علی ( علیه السلام) :

.. و علیکم بالتواصل و التباذل و ایاکم و التدابر و التقاطع.

امام علی ( علیه السلام) در وصیت به حسنین ( علیهما السلام) می فرماید:

.. و بر شما باد به ارتباط و بذل و بخشش و دوری گزیدن از جدائی و پشت کردن به یکدیگر .

نهج البلاغه، نامه .47

.3 انس و الفت

قال الباقر ( علیه السلام) :

.. یا معشر المؤمنین تألفوا و تعاطفوا.

امام محمد باقر ( علیه السلام) فرمود:

هان ای گروه مؤمنان، مأنوس و متحد باشید و به هم مهربانی کنید.

الکافی، جلد 2، ص .345

.4 ایجاد وحدت

قال الامام علی ( علیه السلام) :

صلاح ذات البین أفضل من عامة الصلاة و الصیام.

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

اصلاح اختلافها، از تمامی نمازها و روزه ها برتر است.

نهج البلاغه، وصیت .47

.5 آشتی دادن

قال الامام الصادق ( علیه السلام) :

صدقة یحبها الله اصلاح بین الناس إذا تفاسدوا و تقارب بینهم إذا تباعدوا.

امام صادق ( علیه السلام) فرمود:

ایجاد وحدت هنگام پیدایش اختلاف، و تباهی امت و نزدیک کردن آنها در هنگام جدائی، صدقه ایست که خداوند آن را دوست دارد.

الکافی، جلد 2، ص .209

.6 محور وحدت

قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

.. فأنتم «اهل البیت» أهل الله عزوجل الذین بهم تمت النعمة و اجتمعت الفرقة و ائتلفت الکلمة.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

شما اهل بیت، اهل الله هستید که به برکت شما، نعمت کامل گشته و پراکندگی بر طرف شده و اتحاد کلمه پدید آمده است.

الکافی، جلد 1، ص .446

.7 خدا، پیامبر، قرآن

قال الامام علی ( علیه السلام) : «فی ذم أهل الرأی»

.. و إلههم واحد و نبیهم واحد و کتابهم واحد أفأمرهم الله سبحانه بالإختلاف فأطاعوه أم نهاهم عنه فعصوه؟

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

خدا یکی، پیامبر یکی، و کتاب یکی است. آیا آنها را خداوند به اختلاف و دو دستگی فرمان داده و او را اطاعت می کنند؟ یا آنها را از اختلاف نهی کرده و فرمانش را سرپیچی می کنند؟

نهج البلاغه، خطبه .18

.8 اهل بیت (ع)

قالت فاطمة الزهراء ( علیها السلام) :

.. و طاعتنا نظاما للملة و امامتنا لما للفرقة و الجهاد عز الاسلام.

فاطمه زهرا ( علیها السلام) فرمود:

پیروی از ما «اهل بیت» نظام امت، و رهبری ما عامل وحدت، و جهاد مایه عزت و سربلندی اسلام است.

کشف الغمة، جلد 2، ص .109

.9 رهبری و وحدت

قال الإمام علی ( علیه السلام) :

و مکان القیم بالامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه فإذا انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجتمع بحذافیره أبدا.

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

جایگاه رهبر و سرپرست در اجتماع، جایگاه رشته ای است که دانه ها را بهم پیوند داده و جمع می کند، و آنگاه که آن رشته بگسلد، دانه ها پراکنده گشته و هرگز تمام آنها جمع نخواهند شد.

نهج البلاغه، خطبه 146

.10 فلسفه رهبری

قال الامام علی ( علیه السلام) :

فرض الله الإمامة، نظاما للأمة و الطاعة تعظیما للإمامة.

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

امامت، موجب نظم و هماهنگی مردم و اطاعت، برای عظمت رهبری است.

نهج البلاغه، حکمت 252

.11 حفظ وحدت

قال علی ( علیه السلام) :

إن هؤلاء قد تمالؤوا علی سخطة إمارتی و سأصبر ما لم أخف علی جماعتکم فإنهم إن تمموا علی فیالة هذا الرأی إنقطع نظام المسلمین.

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

سینه اینان (خوارج) از دشمنی با حکومت من انباشته است و تا آن هنگام که بیم از هم پاشیدن جماعت (امت) نباشد، صبر می کنم، براستی اگر اینان بر این اندیشه سست ادامه دهند، نظام مسلمانان از هم خواهد گسست.

نهج البلاغه، خطبه .169

.12 وحدت، پایه دین

قال الإمام الرضا ( علیه السلام) :

إن الإمامة زمام الدین و نظام المسلمین و صلاح الدنیا و عز المؤمنین، ان الإمامة أس الإسلام النامی و فرعه السامی

امام رضا ( علیه السلام) فرمود:

امامت، زمام دین و مایه نظام و تشکیلات مسلمانان و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. رهبری، پایه بالنده اسلام و شاخه بلند آن است.

کافی، جلد 1، ص 200

.13 عوامل وحدت

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

ألمؤمنون إخوة تتکافؤ دماؤهم و هم ید علی من سواهم.

نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

مؤمنان با هم برادرند و خونشان برابر است و در برابر دشمن متحد و یکپارچه اند.

کافی، جلد 1، ص 404

.14 برادری اسلامی

قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

ألمسلمون إخوة لافضل لأحد علی أحد إلا بالتقوی.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

مسلمانان با هم برادرند و هیچکس بر دیگری برتری ندارد، جز به تقوی.

کنز العمال، جلد 1، ص 149 نهج الفصاحه، حدیث .3112

.15 پیوند روحی

قال الباقر ( علیه السلام) :

إن الله عزو جل خلق المؤمنین من طینة الجنان و أجری فیهم من ریح روحه فلذلک المؤمن أخو المؤمن لأبیه و أمه فإذا أصاب روحا من تلک الأرواح فی بلد من البلدان حزن، حزنت هذه لأنها منها.

امام محمد باقر ( علیه السلام) فرمود:

خداوند، مؤمنان را از خاک بهشت آفرید و از روح خود در آنان دمید، از این رو مؤمن با مؤمن، برادر پدر و مادری است پس هرگاه که به یکی از آنان در دیاری اندوهی برسد، دیگری هم در غم او اندوهگین می شود.

الکافی، جلد 2، ص .166

.16 بنی آدم اعضای یکدیگرند

قال الامام الصادق ( علیه السلام) :

إنما المؤمنون إخوة بنو أب و أم و إذا ضرب علی رجل منهم عرق سهر له الاخرون.

امام صادق ( علیه السلام) فرمود:

مؤمنان، با یکدیگر برادرند، و همگی فرزندان یک پدر و مادر و چون رگ یکی از آنان زده شود «مصیبتی بر او وارد شود» دیگران در غم او خوابشان نبرد.

الکافی، جلد 2، ص .165

.17 برادری، فرمان خدا

قال الصادق ( علیه السلام) :

تواصلوا و تباروا و تراحموا و کونوا إخوة أبرارا کما أمرکم الله عز و جل.

امام صادق ( علیه السلام) فرمود:

همان گونه که خدای عزوجل به شما دستور داده، با هم پیوند داشته باشید، به یکدیگر نیکی کنید، و برادرانی نیکوکار باشید.

وسایل الشیعه، جلد 8، ص 552، حدیث .3

.18 برادر دوستی

عن حفص بن البختری قال:

کنت عند أبی عبد الله ( علیه السلام) و دخل علیه رجل فقال لی: تحبه؟

فقلت: نعم،

فقال لی: و لم لا تحبه و هو أخوک و شریکک فی دینک و عونک علی عدوک و رزقه علی غیرک.

حفص گوید:

نزد امام صادق ( علیه السلام) بودم، مردی وارد شد پس امام به من فرمود: آیا دوست داری او را؟

گفتم: آری.

حضرت فرمود: چرا او را دوست نداشته باشی و حال آن که او برادر تو و همکیش تو و یاور تو در برابر دشمن است و مخارج او هم بر عهده دیگری است.

الکافی، جلد 2، ص .166

.19 همدردی

قال الامام الباقر ( علیه السلام) :

ألمؤمنون فی تبارهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد،

إذا اشتکی تداعی له سائره بالسهر و الحمی.

امام باقر ( علیه السلام) فرمود:

مؤمنان در نیکی و شفقت و مهربانی به یکدیگر مانند یک پیکرند که اگر به عضوی از آن آسیبی برسد تمام اعضاء در تب و بیخوابی گرفتار آیند.

بحار الانوار، جلد 71، ص .234

.20 تعاون و همکاری

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

ألمؤمن للمؤمن کالبنیان المرصوص یشد بعضه بعضا.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

مؤمن نسبت به مؤمن مانند بنای استواری است که اجزای آن، یکدیگر را استحکام می بخشند .

صحیح مسلم، جلد 4، ص 1999 نهج الفصاحه، حدیث 3103

.21 الفت و دوستی

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

خیر المؤمنین من کان مألفة للمؤمنین و لا خیر فیمن لایألف و لایؤلف.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

بهترین مؤمنان، کسی است که محور الفت مؤمنان باشد، کسی که انس نگیرد و با دیگران مأنوس نشود خیری ندارد.

بحار الانوار، جلد 71، ص 393

.22 مدد الهی در سایه وحدت

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

ید الله علی الجماعة...

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

دست خدا بر سر جماعت است.

نهج الفصاحه، .3211

.23 وحدت و هماهنگی در حرکتهای نظامی

قال الامام علی ( علیه السلام) :

.. ایاکم و التفرق فإذا نزلتم فانزلوا جمیعا و إذا ارتحلتم فارتحلوا جمیعا.

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

از تفرقه و جدایی بپرهیزید، سپس هرگاه در جائی فرود آمدید، همگی فرود آئید و هرگاه کوچ کردید، با هم کوچ کنید.

نهج البلاغه، وصیت 11

.24 آثار وحدت

قال الامام علی ( علیه السلام) :

.. فانظروا کیف کانوا حیث کانت الاملاء مجتمعة و الاهواء مؤتلفة و القلوب معتدلة و الایدی مترادفة، و السیوف متناصرة و البصائر نافذة و العزائم واحدة ألم یکونوا أربابا فی أقطار الأرضین و ملوکا علی رقاب العالمین.

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

پس بنگرید، چگونه بودند «قوم بنی اسرائیل» زمانی که جمعیتها گرد آمده، و اندیشه ها با هم و دلها یکسان و دستها یاور هم و شمشیرها کمک یکدیگر و بینش ها ژرف و تصمیمات یکی بود، آیا در اطراف زمین «شهرها» ، بزرگ و بر همه جهانیان حاکم نبودند؟

نهج البلاغه، خطبه 192

.25 اختلاف، عذاب الهی

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

ألجماعة رحمة و الفرقه عذاب.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

جماعت «وحدت» ، مایه رحمت و تفرقه موجب عذاب است.

نهج الفصاحه، حدیث .1323

.26 ذلت، سرانجام اختلاف

قال الامام علی ( علیه السلام) :

.. فانظروا إلی ما صاروا الیه فی اخر أمورهم حین وقعت الفرقة و تشتت الألفة و اختلفت الکلمة و الأفئدة و تشعبوا مختلفین و تفرقوا متحاربین قد خلع الله عنهم لباس کرامته و سلبهم غضارة نعمته و بقی قصص أخبارهم فیکم عبرا للمعتبرین.

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

پس بنگرید به آخر کارشان «قوم بنی اسرائیل» آن هنگام که بین آنها تفرقه افتاد، و مهربانی و الفتها بهم خورد و سخنها و دلها مختلف و گروه گروه شدند و بجان هم افتادند و پراکنده گشتند و با هم جنگیدند، پس خداوند، لباس عزت را از تن آنها برکند و فراوانی نعمتش را از آنها گرفت و آنچه باقی مانده، سرگذشت آنان است تا مایه عبرت، عبرت گیرندگان باشد شود.

نهج البلاغه، خطبه .192

.27 اختلاف، موجب هلاکت

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

لا تختلفوا، فإن من کان قبلکم اختلفوا فهلکوا.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

اختلاف نکنید، آنان که قبل از شما بودند اختلاف کردند و هلاک شدند.

کنز العمال، حدیث 894

.28 اختلاف، گسستن از اسلام

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

من فارق الجماعة شبرا خلع الله ربقة الإسلام من عنقه.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

هر کس یک وجب از جامعه «مسلمین» دور شود خداوند رشته مسلمانی را از گردن او باز کند .

کافی، جلد 1، ص 404 نهج الفصاحه، .2769

.29 اختلاف، اندوه بزرگ علی (ع)

قال الامام علی ( علیه السلام) :

.. فیا عجبا! و الله یمیت القلب و یجلب الهم من اجتماع هؤلاء القوم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم.

امام علی ( علیه السلام) می فرماید:

شگفتا و عجبا! بخدا سوگند، وحدت اینان در راه باطل خود، و پراکندگی شما از راه حق، مایه دلمردگی و فزونی غم و اندوه است.

نهج البلاغه، خطبه .27

.30 برتری نژادی، هرگز

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

یا أیها الناس، إن الرب واحد و الاب واحد و إن الدین واحد لیست العربیة لأحدکم باب و لا أم و إنما هی اللسان فمن تعلم العربیة فهو عربی.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

ای مردم، پروردگار شما یکی است «الله» ، پدر همه شما یکی است «آدم» ، و دین همه یکی است «اسلام» ، و عربیت، پدر و مادر هیچ یک از شما نیست، بلکه آن هم یکی از زبانهاست و هر کس زبان عربی را بیاموزد، عربی است.

معالم الحکومه 404

.31 جامعه، یک خانواده بزرگ

قال الإمام السجاد ( علیه السلام) :

.. یا زهری، اما علیک أن تجعل المسلمین منک بمنزلة أهل بیتک، فتجعل کبیرهم بمنزلة والدک، و تجعل صغیرهم بمنزلة ولدک، و تجعل تربک منهم بمنزلة أخیک.

امام سجاد ( علیه السلام) به زهری فرمود:

ای زهری، چه می شود که مسلمانان را مانند اهل خانه خود بدانی، بزرگ آنان را بمنزله پدر خود و کوچکشان را بمنزله فرزند و همسال خود را بمنزله برادرت قرار دهی.

بحار الانوار، جلد 68، .230

و بلاغة الامام علی بن الحسین ( علیه السلام)، ص 55، باب الخطب.

.32 خطر تکروی

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

ثلاثة لاتسأل عنهم:

رجل فارق الجماعة و عصی إمامه و مات عاصیا

و أمة او عبد ابق من سیده فمات.

و امرأة غاب عنها زوجها و قد کفاها مؤونة الدنیا فتبرجت بعده، فلاتسأل عنهم.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

از سه کس مپرس؛ 1 مردی که از جماعت مسلمین دوری گزیند، و امام خود را نافرمانی کند، و در آن حال بمیرد. 2 کنیز یا بنده ای که در حال گریز از آقای خود بمیرد. 3 زنی که شوهرش از او دور باشد و مخارج او را بپردازد و در غیبت شوهرش، آرایش و خودنمایی کند، از اینها مپرس.

نهج الفصاحه، .1224

.33 مرگ جاهلی

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

من فارق الجماعة مات میتة جاهلیة.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

هر کس از گروه «مسلمانان» جدا شود بر مرگ جاهلیت بمیرد.

نهج الفصاحة، .2855

.34 تکرو، شکار شیطان

قال الامام علی ( علیه السلام) :

.. فإن ید الله علی الجماعة و ایاکم و الفرقة فإن الشاذ من الناس للشیطان، کما أن الشاذ من الغنم للذئب.

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

دست خدا بر سر جماعت است، از تفرقه بپرهیزید، زیرا شخص تکرو، شکار شیطان است همانگونه که گوسفند تکرو، طعمه گرگ است.

شرح نهج البلاغه، جلد 8، ص 112

.35 جزای جدایی

قال الإمام الصادق ( علیه السلام) :

من فارق جماعة المسلمین و نکث صفقة الامام جاء إلی الله أجذم.

امام صادق ( علیه السلام) فرمود:

هر کس از جماعت مسلمین جدا شود و عهد و پیمان خود را با رهبر بشکند، دست بریده محشور خواهد شد.

کافی، جلد 1، ص 405

.36 سبب اختلاف

قال امیرالمؤمنین ( علیه السلام) :

لو سکت الجاهل ما اختلف الناس.

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

اگر جاهل سکوت می کرد، مردم اختلاف نمی کردند [سبب بسیاری از اختلافات، سخنهای ناآگاهانه است ].

بحار الانوار، ج 75، ص 81

.37 پیامدهای اختلاف

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

ما اختلف أمة بعد نبیها الا ظهر أهل باطلها علی اهل حقها.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

هیچ امتی پس از پیامبرشان، اختلاف نکردند مگر آنکه گروه باطل بر حق گرایان چیره شدند .

کنز العمال، حدیث .929

.38 دین زدائی

قال النبی ( صلی الله علیه و آله و سلم) :

ألا إن فی التباغض الحالقة لا أعنی حالقة الشعر و لکن حالقة الدین.

پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

آگاه باشید که در دشمنیها، ستردن و تراشیدن نهفته است، اما نه تراشیدن مو، بلکه ستردن دین.

کافی، جلد 2، ص .346

.39 تفرقه حق طلبان

قال الامام علی ( علیه السلام) :

و إنی و الله لأظن أن هؤلاء القوم سید الون منکم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم و بمعصیتکم إمامکم فی الحق و طاعتهم إمامهم فی الباطل.

امام علی ( علیه السلام) می فرماید:

.. بخدا سوگند! گمان دارم اینان قدرت را از شما بگیرند، زیرا آنان بر باطل خویش، وحدت دارند و شما در حق خود پراکنده اید، آنان از رهبر خود در مسیر باطل اطاعت می کنند و شما از رهبر خود در راه حق فرمان نمی برید.

نهج البلاغه، خطبه .25

.40 اختلاف، آفت اندیشه

قال الإمام علی ( علیه السلام) :

ألخلاف یهدم الرأی.

امام علی ( علیه السلام) فرمود:

اختلاف، بنیاد «اندیشه درست» را درهم می ریزد.

نهج البلاغه حکمت .215

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۷ ، ۱۲:۰۰
حسین سبزعلی
جمعه, ۶ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۴۸ ب.ظ

دلیل تقلید در احکام شرعی

بسم الله الرحمن الرحیم


اطلاعات مردم نسبت به موضوعات و مسائل مختلف ( مثلا مسائل پزشکی  )به یکی از صورت های زیر است:


1_ اطلاعاتی ندارند ( عده کمی از مردم )

1/1_ جاهل هستند

1/2_ جهل مرکب دارند


2_ اطلاعات آنها به آن موضوع کم و ضعیف است ( عموم مردم اطلاعات کمی از علم پزشکی دارند)

3_ اطلاعات آنها متوسط است ( پزشکان عمومی )

4_ اطلاعات فراوان دارند: ( پزشک متخصص )


 نتیجه :

در مسایل دینی و از جمله احکام شرعی مردم اطلاعات مختلفی دارند و همانطور که در زمان بیماری  عقل حکم می کند به متخصص مراجعه نماییم ، در امور دینی و احکام شرعی لازم است دستورات مراجع را رعایت کنیم به این مساله در اصطلاح تقلید گفته می شود


تقلید دو نوع است:

الف : تقلید ممدوح :

تقلید جاهل از عالم 

ب : تقلید مذموم :

تقلید عالم از جاهل


تقلید یعنی :

تبعیت از دستور مجتهد

و این مسئله همان روجوع به متخصص است که ما معمولا در مسایل پزشکی ، مهندسی و از جمله احکام شرعی انجام میدهیم


آیا تقلید در احکام با عقل و تفکر منافات دارد؟

رجوع به متخصص و در بحث ما تقلید از مراجع که متخصص در فقه هستند به معنای کنار گذاشتن عقل نیست ، بلکه عقل حکم می کند که اگر در موضوعی اطلاعات نداریم یا اطلاعات ما ضعیف است  به نظر متخصصین عمل کنیم.

یعنی از راه عقل به تقلید رسیده ایم و تقلید در احکام رجوع جاهل به عالم و متخصص و مسئله ای عقلانی است،که از نوع تقلید ممدوح است.

حسین سبزعلی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۲۳:۴۸
حسین سبزعلی
جمعه, ۶ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۴ ب.ظ

حکم شرعی اختلاط دختر و پسر

حکم اختلاط دختر و پسر در دانشگاه

حکم اختلاط دختر و پسر در دانشگاه

-تذکر : اختلاط زن و مرد در محیط کار و اختلاط در مهمانی های فامیلی به صورت جداگانه مطرح شده است.

اختلاط دانشجویان

پرسش ۹۲. آیا در محیط دانشگاهى اختلاط بین پسران و دختران، اشکالى دارد؟

همه مراجع (به جز بهجت و صافى): اگر نگاه گناه آلود انجام نشود و ترس افتادن به حرام نباشد، اشکال ندارد؛ ولى با وجود آن سزاوار است که مسؤولان کشورهاى اسلامى، برنامه اى براى جدا ساختن مراکز تحصیلى پسران و دختران تنظیم کنند.

آیات عظام بهجت و صافى: با توجه به اینکه اختلاط دختر و پسر، در معرض فساد است، جایز نیست.[۲]

جشن مختلط

پرسش ۹۳. برگزارى جشن ها و مراسم در دانشگاه که در آن دختر و پسرها مختلط اند، چه حکمى دارد؟

همه مراجع (به جز بهجت و صافى): اصل اجتماع دختر و پسرها در یک محیط فى نفسه اشکال ندارد؛ ولى اگر بانوان حجاب کامل را رعایت نکنند و آقایان نگاه گناه آلود داشته باشند و محرمات دیگرى از قبیل موسیقى حرام و مانند آن انجام گیرد، اجتماع آنان در آن محل جایز نیست.[۳]

آیات عظام بهجت و صافى: با توجه به اینکه اختلاط دختر و پسر، در این گونه اجتماعات در معرض فساد است، جایز نیست.[۴]

شرکت در تشکل مذهبى

پرسش ۹۴. در یک تشکل مذهبى فعالیت دارم که دختران و پسران در آن مختلط هستند! در بعضى مواقع احساس مى کنم که ممکن است به گناه بیفتم، تکلیف چیست؟

همه مراجع: اگر ترس افتادن به گناه و مفسده در بین باشد، حضور در این تشکل ها جایز نیست.[۵]

اردوى دختر و پسر

پرسش ۹۵. آیا دانشجویان دختر و پسر مى توانند به طور مشترک، به اردوهاى تفریحى و سیاحتى مسافرت کنند؟

همه مراجع: با توجه به اینکه اختلاط دختران و پسران باعث مفسده است، باید از آن اجتناب شود.[۶]

  • [۱]. خامنه اى، استفتاء، س ۶۴۶ و ۶۳۸؛ تبریزى، استفتائات، س ۱۵۹۲ و ۱۶۲۳؛ مکارم، استفتائات، ج ۱، س ۸۱۳؛ امام، استفتائات، ج ۳، وظایف اجتماعى زنان، س ۱۹؛ دفتر: نورى، وحید، فاضل و سیستانى.
  • [۲]. صافى، جامع الاحکام، ج ۲، س ۱۶۵۶ و ۱۶۵۷ و ۱۶۵۸ و دفتر: بهجت.
  • [۳]. العروة الوثقى، ج۲، النکاح، م۴۹؛ خامنه اى، استفتاء، س ۶۴۶ و ۶۳۸ و ۶۲۶؛ تبریزى، استفتائات، س۱۵۹۲ و ۱۵۹۴؛ مکارم، استفتائات، ج۱، س۸۱۳ و ۸۰۵؛ امام، استفتائات، ج۳، (وظایف اجتماعى زنان)، س۱۹؛ دفتر: سیستانى، وحید، فاضل و نورى.
  • [۴]. صافى، جامع الاحکام، ج ۲، س ۱۶۵۶ و ۱۶۵۷ و ۱۶۵۸ و دفتر: بهجت.
  • [۵]. خامنه اى، استفتاء، س ۶۲۷؛ مکارم، استفتائات، ج۱، س۸۰۵ و ۸۱۳؛ امام، استفتائات، ج۳، وظایف اجتماعى زنان، س۱۹؛ صافى، جامع الاحکام، ج۲، س۱۶۶۴؛ تبریزى، استفتائات، س۱۵۹۲ و ۱۵۹۴؛ فاضل، جامع المسائل، ج۱، س۱۷۵۵؛ نورى، استفتائات، ج۲، س۶۷۴ و ۶۵۶؛ سیستانى، sistani.org، عشق، س۵؛ دفتر: وحید و بهجت.
  • [۶]. دفتر: همه مراجع.(احکام نگاه و پوشش، پرسمان).

مطابق نظر آیت الله خامنه ای
مطابق نظر آیت الله خامنه ای

س ۱۳۳۰: جوانانی که در مدارس و دانشگاهها مشغول تحصیل هستند با دختران هم برخورد و ملاقات دارند و به حکم هم‌کلاسی و هم‌درس بودن با آنان راجع به مسائل درس و غیر آن گفتگو می‏کنند که گاهی بعضی از صحبتها با خنده و شوخی همراه است که البته به قصد ریبه و لذت نیست آیا این کار جایز است؟

ج: اگر همراه با مراعات حجاب و بدون قصد ریبه و همراه با اطمینان به عدم وقوع در مفاسد باشد، اشکال ندارد، و الا جایز نیست. 

س ۱۳۲۸: ورود به دانشگاه یا دانشکده‏ای که باعث اختلاط با زنانی که بدون پوشش برای تحصیل در آنجا حضور دارند می‏شود، چه حکمی دارد؟

ج: وارد شدن به مراکز آموزشی برای تعلیم و تعلّم اشکال ندارد، ولی بر زنان و دختران حفظ حجاب واجب است و بر مردان هم واجب است از نگاه حرام خودداری نموده و همچنین از اختلاط که موجب خوف فتنه و فساد است، اجتناب نمایند.

س ۱۰۸۷: وظیفه جوانان مؤمن در دانشگاههای مختلط در برابر مفاسدی که در بعضی از آن مکانها مشاهده می‏کنند، چیست؟

ج: بر آنان واجب است که ضمن دورى جستن از ابتلا به مفاسد، در صورت تمکن و تحقق شرایط امر به معروف و نهى از منکر مبادرت به انجام این فریضه کنند.اجوبه الاستفتائات .

بیانات در دیدار رؤسای دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها، مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری

بعضی‌ها کار فرهنگی را در داخل دانشگاه با کنسرت و اردوهای مختلط اشتباه گرفته‌اند؛ خیال میکنند کار [فرهنگی این است‌]؛ میگویند باید دانشجو شاد باشد! شاد بودن برای هر محیطی چیز خوبی است امّا چه‌جوری؟ به چه قیمتی؟ غربی‌ها چقدر بهره برده‌اند از این اختلاط دختر و پسر که ما بهره ببریم؟ یک روزی به ما میگفتند که در اروپا -آن روز اروپا را مطرح میکردند- حجاب نیست و زن و مرد با هم قاطی‌اند، هوس و شوق جنسی هم در آنجا طبعاً کنترل‌شده است. خب، حالا شما نگاه کنید ببینید همین‌جور است؟ آیا هوسها کنترل‌شده است یا هوسها تحریک‌شده است؟ این‌همه جنایت جنسی امروز دارد در آمریکا و در اروپا اتّفاق می‌افتد؛ به جنس مخالف هم دیگر حالا اکتفا نمیکنند! و از این بدتر هم خواهد شد. اسلام انسان را شناخته است که حکم حجاب را داده، حکم عدم اختلاط زن و مرد را داده. اسلام من و شما را شناخته؛ [انسان‌] مال خدا است و [او] آفریننده‌ی ما است. اردوی مختلط یعنی چه؟ کوهنوردیمختلط، اردوی مختلط، گاهی حتّی خارج از کشور! نه، کار فرهنگی ماهیّت دیگری دارد، مفهوم دیگری دارد. مسئولین فرهنگی دانشگاه‌ها بفهمند چه‌کار میکنند.

 باید کار فرهنگی دانشگاه این‌جوری باشد که افرادی تربیت کند مؤمن، متخلّق -با اخلاق خوب- انقلابی؛ کار فرهنگی چیزی است که اینها را تأمین کند. کار فرهنگیِ درست آن چیزی است که جوان ما را انقلابی بار بیاورد.۱۳۹۴/۰۸/۲۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۲۳:۱۴
حسین سبزعلی
چهارشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۳۵ ب.ظ

ده جلسه بیان روایت و احکام منبر


10 جلسه بیان احکام(قسمت سوم)

ویژه مبلغان دینی

جلسه بیستم و یکم
صله ارحام
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم
از امام رضا علیه السلام روایت است که می‎فرمایند‎: ‎صِلْ رحمک وَ لَـوْ بشَربَة مِن ماءٍ، وَ أفضَل مـا تُوصل بِه الـرّحـِم کفُّ الاذّى عنها. پیوند خـویشـاوندى را برقرار کنید گر چه با جرعه آبى باشد؛ و بهترین پیوند خـویشـاونـدى، خـود دارى از آزار خـویشـاونـدان است.(‎تحف العقول، ص 445)
 
چند نکته درباره صله رحم:
 
1-قطع رحم و ترک رابطه با خویشاوندان و فامیل، حرام است و یکی از  شیوه های صله رحم حاضر شدن در منزل ارحام است‎ولی صله رحم منحصر  به  ملاقات  حضوری  در منزل فرد نیست . وفرد می تواند با تماس تلفنی، پیامک، جویا شدن از احوال او با واسطه ؛ یا با احسان به او هر چند  از طریق ارسال کمک مالی برایش در مواردی که احتیاج به کمک مالی دارد و مانند آن، این وظیفه الهی را انجام دهد.
 
2-اگر نوع  خاصی  از  صله رحم با خویشاوند مثلا ملاقات‎حضوری موجب تأیید  کار حرام او یا تشویق او بر ارتکاب گناه می شود یا موجب ابتلای خود فرد یا خانواده و فرزندان به گناه می شود، آن نوع صله رحم جایز نیست و فرد موظّف است به شیوه دیگری صله رحم را انجام دهد.
 
خداوند متعال توفیق کارهای خیر را به همه ما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
 
جلسه بیست و دوم
خمس
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند متعال در قرآن مجید می‎فرمایند:‎وَاعْلَمُوٓا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَىْءٍۢ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبَى وَالْیَتَٰمَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ. و بدانید که منفعت و فایده  ای از هر چیزی را که به دست آورید، پس یک پنجم آن برای خدا و برای رسول [خدا] و برای ذی القربی [امام معصوم علیه‎السلام و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است(انفال، آیة 41)
 
چند نکته درباره خمس:
 
1-یکی  از  عبادات  مالی  خمس  است   یعنی آنچه از درآمدهای بین سال خمسی در سر  رسید   سال  خمسی  باقی  می  ماند باید یک پنجم را به عنوان خمس بدهد؛ فرقی نمیکند آنچه باقی مانده پول پس انداز شده و یا  مواد  غذایی  داخل  منزل  باشد ولی  درآمدهایی که ِ  بین   سال خمسی صرف نیازهای زندگی مانند  خوراک و پوشاک و مسکن  و اثاثیه منزل شده و در حدّ شأن مصرف شده خمس  ندارد.
 
2-اگر بر کسی‏خمس‎واجب شد و او در آن زمان توان پرداخت خمس را نداشت باید به دفتر مرجع تقلید خود مراجعه نماید تا برای تاخیر در پرداخت خمس مهلت بگیرد
 
3-در برخی موارد با اینکه انسان بدهی دارد بازهم خمس واجب میشود لذا اینکه می گوید من بدهی دارم پس خمس به من واجب نمی باشد در همه موارد صحیح نیست مثلا ‎فردی که بابت توسعه در کار و کسب درامد بیشتر از نیاز زندگی بدهکار ‎باشد ‎این ‎بدهی سبب نمی شود‎ که‎ خمس‎ درامدی که از سال خمسیش‎ زیاد آمده پرداخت  نکند.
رساله مراجع مساله 1765و1790و1791و1792، .(اجوبه س924- تبریزی س882- جامع المسائل فاضل ج1 س902- جامع الاحکام صافی ج1 س773-774؛ امام تحریر الوسیله کتاب الخمس– نوری م1748- احکام الواضحه فاضل ص303 – هدایه العباد صافی م1620- مناج سیستانی ج1/392 خویی، وحید منهاج ج1/348 و جامع المسائل ج1 س645)
خداوند توفیق عمل به وظائف شرعی را به همه ما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و ال محمد

جلسه بیست و سوم
کفاره
سلام علیکم  بسم الله الرحمن ‎الرحیم
خداوند متعال در قرآن عزیز می فرماید:
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۳۵
حسین سبزعلی
شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۰۷ ق.ظ

30 شعر امام زمانی

1_

همه جا بروم به بهانه تو 
که مگر برسم در خانه تو 

همه جا دنبال تو می گردم 
که تویی درمان همه دردم 

یا ابا صالح مددی مولا 

نشوم به جز از تو گدای کسی 
بی ولای تو من نکشم نفسی 

که تو لیلای من مجنونی 
همه هست من دلخونی 

یا ابا صالح مددی مولا 

اگرم نبود دل لایق تو 
نظری که دلم شده عاشق تو 

به خدا هستی همه هستم 
به تو دل بستم به تو دل بستم 

یا ابا صالح مددی مولا 

دل خود زده ام گره بر در تو 
چه شود که رسم بر محضر تو 

من نا قابل به تو دل بستم 
نکشی دامان خود از دستم 

یا ابا صالح مددی مولا 

همه درد و غمم، تو دوای منی 
تو صفای صفا، تو منای منی 

تو گل زیبای منی مهدی (عج) 
تو مه شبهای منی مهدی (عج) 

یا ابا صالح مددی مولا 


************************

2_

خوش آن صبح وصالی که هجران به سر آید 
خوش آن جمعه که بر ما ز مهدی خبر آید 

بگویید و بگردید به دریا و به صحرا 
کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا 

خوش آن لحظه ی شیرین که روی تو ببینیم 
سر راه تو همچون گدایان بنشینیم 

ببوسیم رهت را، ببینیم رخت را 
کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا 

خوش آن لحظه که آریم به سوی تو نیازی 
همه پشت سر تو بخوانیم نمازی 

برد نغمه ی حمدت به هر آیه دل از ما 
کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا 

به پای گل نرگس بریزید گل یاس 
بخوانید حضورش همه روضه ی عباس 

بگویید بگویید ز بی دستی سقا 
کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا 

خوش آن لحظه ی شیرین که در کعبه درآیی 
چو پیغمبر اکرم کنار حجر آیی 

شود دیده ی حجاج همه محو تماشا 
کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا 

همه منتظر هستیم که آیی به مدینه 
کنی یاد، کنی یاد، ز مسمار و ز سینه 

ز سوز تو مدینه شود محشر کبری 
کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا 

خوش آن لحظه که آیی سر قبر پیمبر 
سر قبر پیمبر شوی زائر مادر 

شود تربت زهرا به دیدار تو پیدا 
کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا 


************************

3_


دانلود سبک

چون مهر به نور خود پیدایی و پنهانی 
با آن که ز من دوری نزدیک تر از جانی 

اوصاف کمالت را آیات جمالت را 
می خوانم و می بوسم انگار که قرآنی 

از صوت تو مبهوتم در حسن تو حیرانم 
تو حضرت داوودی یا یوسف کنعانی 

من با تو و تو با من، انصاف کجا رفته؟ 
من کمترم از مور و تو فوق سلیمانی 

من زخم و تویی مرهم، من درد و تویی درمان 
من خشکی و تو دریا، من تشنه تو بارانی 

من شام غریبانم تو صبحدم عیدی 
من خار مغیلانم تو سرو گلستانی 

من بر سر راه تو چون گوی به چوگانم 
تو در دل زار من، چون نوح به طوفانی 

با گل کنمت تشبیه یا با نفس عیسی 
هم خوب تر از اینی، هم پاک تر از آنی 

قرآن به تو می نازد عترت به تو می بالد 
تو منتقم خون سالار شهیدانی 

سوز جگر "میثم" آتش زده بر عالم 
باشد که دمی با او بنشینی و بنشانی 

مولا یا ابا صالح


********************

4_

عمر را پایان رسید و یارم از در درنیامد 
قصه ام آخر شد و این غصه را آخر نیامد 

جام مرگ آمد به دستم، جام می هرگز ندیدم 
سال ها بر من گذشت و لطفی از دلبر نیامد 

مرغ جان در این قفس بی بال و پر افتاد و هرگز 
آنکه باید این قفس را بشکند از در نیامد 

عاشقان روی جانان، جمله بی نام و نشانند 
نامداران را هوای او دمی بر سر نیامد 

کاروان عشق رویش صف به صف در انتظارند 
با که گویم آخر آن معشوق جان پرور نیامد 

مردگان را روح بخشد، عاشقان را جان ستاند 
جاهلان را این چنین عاشق کشی باور نیامد 
امام خمینی


********************

5_



باید سلام کرد به تسبیح و یاد او
بر صبح و بر سپیده و بر بامداد او

بر او درود و خیر کثیر وجود او
بر حالت قیام و رکوع و سجود او

عمرش چو جلوه‌ی ابدیت بلند باد
حزبش بلندپایه و پیروزمند باد

ای آخرین امید بشر، در کویر غم
هرم حریر عاطفه در زمهریر غم

مضمون بکر و ناب «مناجات جوشنی»
فرزند اختران درخشان و روشنی

ای یک اشاره‌ی لب تو «سابغ النعم»
یک زمزمه دل شب تو «دافع النقم»

چشمان ما غبار گرفت و نیامدی
دامان انتظار گرفت و نیامدی

کی می‌شود که پنجره‌ی پلک وا کنی؟
وجه خدای! عطف توجه به ما کنی

دیشب به خوابم آمدی ای صبح تابناک
خواندم «متی ترینا»، گفتم «متی نراک»

«یا ایها العزیز»! ببین خسته‌حالی‌ام
چشمان پرستاره و دستان خالی‌ام

ماییم آن «خسی که به میقات» آمدیم
شرمنده با «بضاعت مزجات» آمدیم

شام فراق، سوره‌ی واللیل خوانده‌ایم
یوسف ندیده «اوف لنا الکیل» خوانده‌ایم

یا ایها العزیز! به زیبایی‌ات قسم
بر حسن دل‌فریب و فریبایی‌ات قسم

دل‌ها ز نکهت سخنت زنده می‌شود
عالم به بوی پیرهنت زنده می‌شود

صبح وصال تو شب غم را سحر کند
آفاق را نگاه تو زیر و زبر کند

موسی تویی، مسیح تویی، مکه طور توست
شهر مدینه، چشم به راه ظهور توست

تنها نه از غمت، دل یاران گرفته است
چشم بقیع تر شده، باران گرفته است

شعر «شفق» حدیث زبان دل من است
تکرار نام تو ضربان دل من است
محمدجواد غفورزاده (شفق)


******************

6_


  • سبک

  • عمری به آرزوی وصال توسوختیم
    با یاد آفتاب جمال تو سوختیم

    ما را اگر چه چشم تماشا نداده اند
    ای غایب از نظر به خیال تو سوختیم

    دلخون چولاله هانبشتیم وباغبان
    تا آورد به جلوه نهال تو، سوختیم

    ای شام هجر!کی سپری میشوی که ما
    در آرزوی صبح زوال تو سوختیم

    ما را چومرغکان، هوس آب ودانه نیست
    اما زحسرت لب و خال تو سوختیم

    چندی به گفت و گوی فراق تو ساختیم
    عمری به آرزوی وصال تو سوختیم
    عباس خوش عمل


    ******************

    7_


    از همه سو می دمد، نور تجلّای تو 
    غایبی و عالمی است، محو تماشای تو 

    تا که نهم از شرف، پا به سر آسمان 
    کاش که می شد سرم، خاک کف پای تو! 

    روی به هر سو کنی، پای به هر جا نهی 
    در سر ما شور توست، در دل ما جای تو 

    سروقدان قائمند تا تو قیامت کنی 
    ای نگه فاطمه بر قد و بالای تو! 

    خیز و بر آر از جگر بانگ "اَنَاالمنتقم" 
    تا همگان بشنوند از حرم، آوای تو 

    زنده شود از دمت، روح هزاران مسیح 
    دل ببرد از کلیم، نطق دل آرای تو 

    از حرم فاطمه تا صف کرببلاست 
    چشم دو ششماهه بر قامت رعنای تو 

    موسی سینای جان، چهره عیان کن عیان 
    تا که شود عالمی طور تجلّای تو 

    آرزوی فاطمه بانگ "اَنَاالمهدی ات" 
    عقده گشای علی، دست توانای تو 

    آینه بگشا دمی تا که کند هر دمی 
    چارده آیینه نور، جلوه ز سیمای تو 

    "میثم" اگر می چکد، از نفسش شهد جان 
    میوة نخلش بود، شاخة خرمای تو 
    سازگار


    *******************

    8_

  • سبک

  • ای دل رنجور مرا مشتعل 
    ای همه عشاق به تو مشتغل 

    حجت معبود سلام علیک 
    مهدی موعود سلام علیک 

    دست من خسته و دامان تو 
    چشم من و سفره ی احسان تو 

    جمعه ی دیگر دگر از دست رفت 
    طاقت این محتضر از دست رفت 

    سر به گریبان و شهیدم تو را 
    خسته شدم بسکه ندیدم تو را 

    جمعه غروبش چه نفس گیر شد 
    یاور مظلوم بیا دیر شد 

    زخم فراق تو دهن باز کرد 
    شمع شد و سوختن آغاز کرد 

    آخر این شام سحر گاه نیست 
    کار من زار به جز آه نیست 

    طعنه زدن زخم زبان یک طرف 
    شیعه غریب است و جهان یک طرف 

    من که غلام استم و خاک تو ام 
    گرچه بدم لیک هلاک تو ام 

    امشب اگر جواب دعوت دهید 
    شور به بزم این رعیت دهی 

    رنجه کن ای ماه قدم هات را 
    جلوه نماکن رخ زیبات را 

    روضه ی من سینه ی سوزان تو 
    جان من و عشق عمو جان تو 

    باز دلم خانه ی غم شد بیا 
    روضه ی عباس علم شد بیا 
    محمود کریمی


    ********************

    9_

  • سبک

  • هر شب به دل غمزده، غوغای تو دارم 
    نقشی به دل از قامت رعنای تو دارم 

    غائب ز نظر باشی و در قلب هویدا 
    از دیده ی دل، دیده به بالای تو دارم 

    نادیده مجسّم شده ای در بر چشمم 
    آن سان که نظر، بر رخ زیبای تو دارم 

    اندر ظلمات دلم ای خضر طریقت 
    صد شعله به هر شب ز تجلای تو دارم 

    گر جلوه کنی یا نکنی، حکم تو باشد 
    امّا چه کنم، میلِ تماشای تو دارم 

    ای یوسف زهرا(س)! سر بازار محبّت 
    با رشته کلافی سر سودای تو دارم
     

    از ذره زیانی نرسد مهر فلک را 
    من ذره ی ناچیز و تمنای تو دارم 

    با غیر توأم نیست در عالم سروکاری 
    امید کرم از تو و آبای تو دارم 

    مپسند که نادیده جمال تو بمیرم 
    این مسئلت از درگه والای تو دارم
     

    از قبر و قیامت نبود بیم و هراسم 
    زیرا که به دل مهر تولای تو دارم 

    امضای قبولی زنی ار بر دل عاشق 
    فخرم به جهان است که امضای تو دارم


    ******************

    10_


  • سبک

  • دیگر دل شیدا زده ام تاب ندارد 
    چشمان به ره مانده من خواب ندارد 

    از بس که دویدم ز پیت یوسف زهرا 
    این پیکر خسته که دگر تاب ندارد 

    تا کی به فراغ تو کنم گریه شب و روز 
    این دیده گریان که دگر آب ندارد 

    ای روشنی ظلمت و تاریکی قبرم 
    این خانه به جز نور تو مهتاب ندارد


    ****************

    11_


    چه انتظار عجیبی! چه انتظار عجیبی!
    تو بین منتظران هم، عزیز من چه غریبی!

    عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت!
    چه کودکانه سپردم دلم به قصه قسمت!

    چه بی خیال نشستم، نه کوششی نه وفایی!
    فقط نشسته و گفتم: «خدا کند که بیایی!»


    ******************

    12_

    باز هم ای صبح جمعه آمدی مولا نیامد 
    صبح آمد ظهر شد مغرب رسید آقا نیامد 

    شب شد و خورشید کنعان ولایت را ندیدم 
    کور شد از گریه چشمم، یوسف زهرا نیامد 

    دشمنان با خنده می پرسند پس آقایتان کو؟ 
    دوستان با گریه می گویند آمد یا نیامد؟ 

    ما بدون او غریب و او میان ماست تنها 
    آن امام قرن ها مثل علی تنها نیامد 

    عمر ما با نالة یابن الحسن طی شد دریغا 
    منجی ما صاحب ما رهنمای ما نیامد 

    شیر حق خانه نشین، فرزند او در کوه و صحرا 
    قامت زهرا دو تا شد حجت یکتا نیامد 

    شاید او هم مثل جدّش سر میان چاه برده 
    پس چرا از چاه هم آوای آن مولا نیامد؟ 

    دیده ام از اشک لبریز و دلم دریایی از خون
    رفتم از دست و ز مولایم صدای پا نیامد 

    فتنة فرعون عالم گیر شد ای اهل عالم 
    کو عصا چون شد ید بیضا چرا موسا نیامد؟ 

    سال ها و ماه ها و هفته ها بگذشت میثم 
    جمعه ها رفتند و آن مهر جهان آرا نیامد 


    ******************

    13_

    یک شب بیا ستاره بریزم به پای تو
    ای آفتاب من همه چیزم فدای تو

    یک شب بیا به ما برسد ای اذان صبح
    از پشت بام مسجد کوفه صدای تو

    ما مدتی است خانه تکانی نکرده ایم
    شرمنده ایم در دل ما نیست جای تو

    غیر از همین دو قطره اشکی که مانده بود
    چیزی نداشتم که بیارم برای تو

    از روزهای هفته سه شنبه برای من
    شبهای پنجشنبه و جمعه برای تو

    روزی به خاطر سفر جمکران من
    روزی به خاطر سفر کربلای تو
    علی اکبر لطیفیان


    ********************

    14_


    آفتابا بسکه پیدائی نمی دانم کجائی 
    دور از مائی و با مائی نمی دانم کجائی 

    هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم 
    جلوه گر از بس به هر جائی نمی دانم کجائی 

    جمع ها سوزند گِرد شمع رخسار تو و، تو 
    در میان جمع تنهائی نمی دانم کجائی 

    گاه چون یونس به بحری گه چو عیسی در سپهری 
    گاه چون موسی به سینائی نمی دانم کجائی 

    گاه دلها را بکوی خویش از هر سو کشانی 
    گاه خود پنهان به دلهائی نمی دانم کجائی 

    در جهان جویم رخت یا از جنان گیرم سراغت 
    در دو عالم عالم آرائی نمی دانم کجائی 

    هر کجا می خوانمت بر گوش جان آید جوابم 
    پیش من با من هم آوائی نمی دانم کجائی 

    شهر را گردم به شوقت کو به کو منزل به منزل 
    یا به دشت و کوه و صحرایی نمی دانم کجائی 

    کعبه ای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی 
    یا کنار قبر زهرائی نمی دانم کجائی 

    عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد 
    من تو را عبدم تو مولائی نمی دانم کجائی 

    زخم قرآن را شفابخشی به تیغ انتقامت 
    درد عترت را مداوائی نمی دانم کجائی 

    مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم 
    تا برای انتقام آئی نمی دانم کجائی 

    «میثم» از خون جگر دائم بیادت دیده شوید 
    تا بر او هم چهره بگشائی نمی دانم کجائی


    ******************

    15_

    چی میشه عزیز زهرا دیگه از سفر بیایی
    برای بوسه به دستت شده یک نظر بیایی

    اگه تو منتظری که من خودم عوض بشم 
    برای خوب شدنم باید تو یک سحر بیایی

    غروب جمعه که می شه دل عاشق میگره 
    چی میشه قبل غروب دیگه تو از سفر بیایی

    ما که غیر روضه جد تو جایی نداریم 
    چی میشه لطف کنی و میون چشم تر بیایی

    به خدا ز هر طرف ما رو به غفلت می کشن 
    چی مشه مدد بدی برای رفع این خطر بیایی

    ما که غیر روضه جد تو جایی نداریم
    چی میشه منتقم، گل شکسته سر بیایی 

    چی میشه همه جوره من و گدای خود کنی 
    برا اینکه زندگیم خوب بشه پر ثمر بیایی


    ******************


    16_

    رها کنید دگر صحبت مداوا را 
    فراق اگر نکشد، وصل می کشد ما را

    تمام عمر تو ما را نظاره کردی و ما 
    ندیده ایم هنوز آن جمال زیبا را

    شراره های دلم اشک شد، ز دیده چکید
    ببین چگونه به آتش کشید، دریا را

    قسم به دوست که یک موی یار را ندهم
    اگر دهند به دستم، تمام دنیا را

    به شوق آنکه ز کوی تو ام نشان آرد
    به چشم خویش کشیدم غبار صحرا را

    جنون کشانده به جایی مرا که نشناسم
    طریق کعبه و بتخانه و کلیسا را

    تمام عمر به خورشید و ماه ناز کنم
    اگر به خانه تاریک من نهی پا را

    نسیم صبح ز راهی که امدی برگرد 
    ببر سلام ز من، آن عزیز زهرا را

    به راه عشق سرودست وپا بده میثم
    ولی زدست مده دوستی مولا را 
    غلام رضا سازگار


    ********************


    17_

    کی شود از تو بیاید خبری مهدی جان 
    برسداین شب ما را سحری مهدی جان 

    ز فراق رخ تو تا به سحر ناله زنم 
    ناله دلشدگان را اثری مهدی جان 

    آه و افسوس که عمرم به فراق تو گذشت 
    حاصلم نیست بجز چشم تری مهدی جان

    مادرت گفت میان در و دیوار بیا 
    که مرا حاصل خون پسری مهدی جان 

    بین چه سان سیلی دشمن رخ من کرده کبود
    که چنین تیره نگشته قمری مهدی جان 

    صورت نیلی خود را ز علی پو شاندم 
    تا نبیند ز کبودی اثری مهدی جان
    سید حسین هاشمی نژاد 


    ********************


    18_


    آیا شود که یکبار سویم نظرکند یار 
    با دست مهربانش پنجه بسر کند یار

    آیا شود که یکبار بر زانوان دلدار 
    من سر نهم فراوان آوازه سر کند یار

    آیا شود که یکبار آید مرا وصالی
    تا بر زنخدان من بوسه خبر کند یار

    آیا شود که یکبار از دست پرتوانش
    جامی دهد شرر بار دل پر ثمر کند یار

    آیا شود که یکبار از مهر پر فروغش
    این پرده از دلم را راه گهر کند یار

    آیا شود که یکبار پرده زچشم براید
    تا بینم آن جمالش در دل اثر کند یار

    آیا شود که یکبار دست مرا بگیرد
    تا هر چه غیر خود را از دل بدر کند یار


    ***********************


    19_


    کاش از لطف شبی یاد زما می کردی
    یاد از عاشق افتاده ز پا می کردی

    کاش بیمار فراقت که ز پا افتاده 
    با نگاه ملکوتی، تو دوا می کردی

    کاش می آمدی با یک نظر ای نخل امید 
    گره از کار من زار، تو وا می کردی

    کاش یک شب تو برای فرجت مالک من 
    با دل سوخته ی خویش دعا می کردی

    همچو باران به سر شیعه بلا می بارد 
    کاش می آمدی و دفع بلا می کردی

    پرچم ظلم بر افراشته شد در همه جا 
    کاش تو پرچمی از عدل بپا می کردی


    سید عبد الحسین رضایی 


    ***********************


    20_


    چرا ز کوی عاشقان دگر گذر نمی کنی 
    چه شد که هر چه خوانمت به من نظر نمی کنی 

    مگر مرا ز درگهت خدا نکرده رانده ای 
    دگر برای خدمتت مرا خبر نمی کنی 

    خدا گواه من بود که قهر تو کشد مرا 
    ز قهر با غلام خود چرا حذر نمی کنی 

    نشسته ام به راه تو به عشق یک نگاه تو
    ز پیش چشم خسته ام چرا گذر نمی کنی 

    تو ای همای رحمت ای جهان به زیر سایه ات
    چرا نظر به مرغکی شکسته پر نمی کنی؟

    نگر به خیل سائلان به سامرا و جمکران 
    ز باب خانه ات چرا سری به در نمی کنی؟ 
    شاعر: حبیب الله چایچیان «حسان 


    *************************


    21_


    ای طبیبم به سر بستر بیمار بیا
    بهر دلداری دلسوخته زار بیا

    تو که دل را به نگاهی بربودی ز کفم
    بپرستاری بیمار دل افکار بیا

    آتش هجر تو سوزانده همه هستی من
    به تسلای دل و جان شرربار بیا

    اشک هجر است که از دیده من میبارد
    بهر غمخواری این چشم گهر بار بیا

    دل من خون شد و از دیده برون میریزد
    به تماشای دل و دیده خون بار بیا

    یوسف فاطمه (ع) بین منتظران منتظرند
    پرده بردار ز رخ بر سر بازار بیا


    *******************


    22_


    از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
    انی رایت دهرا من هجرک القیامه

    دارم من از فراقش در دیده صد علامت
    لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

    هر چند کازمودم از وی نبود سودم 
    من جرب المجرب حلت به الندامه

    پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
    فی بعدها عذاب فی قربها السلامه

    گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم
    و الله ما راینا حبا بلا ملامه

    حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین
    حتی یذوق منه کاسا من الکرامه


    ********************


    23_



    چه خوشست من بمیرم به ره ولای مهدی
    سر و جان بها ندارد که کنم فدای مهدی 

    همه نقد هستی خود بدهم به صاحب جان
    که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی 

    نه هوای کعبه دارم نه صفا و مروه خواهم
    که ندارد این مکانها به خدا صفای مهدی 

    چه کنم چه چاره سازم که دل رمیده من
    نکند هوای دیگر به جز از هوای مهدی 

    من دلشکسته هر دم به امید درنشستم
    که مگر عیان ببینم رخ دلشگای مهدی


    ***********************


    24_


    یک عمر دویدیم و به کویَت نرسیدیم
    دل از تو شکستیم؛ ولی دل نبریدیم

    روی تو گل انداخت ز شرمِ گنهِ ما
    ما از گل روی تو خجالت نکشیدیم

    خال لب تو دانه ی ما بود و صد افسوس
    کاندر طلب دانه به هر دام پریدیم

    رفتیم و دویدیم همه عمر و نگفتیم
    دنبال که رفتیم؟ به سوی که دویدیم؟

    توسینه ی صد چاک ز ما خواستی و ما
    حتی ز فراق تو گریبان ندریدیم

    عالم همه جا بود محیط کرم تو
    افسوس که ما قطره ای از آن نچشیدیم

    بودیم سرافراز به مِهر تو هماره
    هرچند ز بار گنه خویش خمیدیم


    **********************


    25_


    گفتم چرا قلبم دگر بر تار زلفت گیر نیست 
    سربر زمین افکند و گفت: خود کرده را تدبیر نیست

    اشکی به زیر مقدمش انداختم رحمی کند 
    گفتا که اشک بی ورع در رتبه تاثیر نیست 

    گفتم بیا در بند کش این بنده فرار را 
    گفتا اگر عاشق شوی کاریت با زنجیر نیست

    گفتم که دیگر گوییا افتاده ام از چشم تو 
    با غم نگاهی کرد و گفت: مهدی زنوکر سیر نیست 


    ***********************


    26_


    در فراقت روز و شب از دیده گریانم هنوز
    پیر شد روح جوان از درد بیمارم هنوز

    کاش می شد گویمت ای مامن و ماوای من
    تا سحر بهر وصالت چشم در راهم هنوز

    گرچه از تنهائی و اندوه یاران خسته ام
    با امید عشق تو با سربدارانم هنوز

    ای امید اخرین و ای بهشت آرزو
    بهر دیدار رخت در کوچه بازارم هنوز

    لعل شیرین لبت را چون چشیدم در شفا
    از برای یاریت در جمع یارانم هنوز

    ای گل خوشبوی باغ احمدی
    با شمیم عطر تو در سبزه زارانم هنوز
    زهرا فراهانی


    *******************


    27_



    نسیم صبح سعادت، خدا کند که بیایى
    رسیده شب به نهایت، خدا کند که بیایى

    جهان ز دود ستم شد سیاه در بر چشمم
    فروغ صبح سعادت، خدا کند که بیایى

    در این کویر خطرزا که نیست راه گریزی
    دلیل راه هدایت، خدا کند که بیایى

    سموم باد خزانی گرفته گلشن دین را
    بهار باغ ولایت، خدا کند که بیایى

    رسیده جان به لب از انتظار طولانی
    تسلی دل امت، خدا کند که بیایى

    به شیعیان تو دنیا شده است همچو جهنم
    شمیم روضه‌ی جنّت، خدا کند که بیایى

    هزار جمعه به یادت، چه ندبه‌ها که نکردم
    تو ای تجلّی رحمت، خدا کند که بیایى

    نشسته‌اند گروهی به آرزوی نگاهی
    سحاب جود و کرامت، خدا کند که بیایى

    تو اصل صوم و صلاتی، تو مایه‌ی برکاتی
    تویی خلاصه‌ی خلقت، خدا کند که بیایى

    امام حاضر و غایب، تو سیدی و تو صاحب
    تویی نتیجه‌ی عصمت، خدا کند که بیایى

    به شیعیان تو پناهی، به ذات حق تو گواهی
    به حق حق تویی حجت، خدا کند که بیایى

    به یادت ای گل نرگس، چه شعرها که سرودم
    ز روی عشق و محبت، خدا کند که بیایى

    شب ولادتت ای گل،‌ کند ثنای تو «خسرو»
    ز پشت پرده‌ی غیبت، خدا کند که بیایى


    ******************


    28_


    در دل خود کشیده ام نقش جمال یار را
    پیشه خود نموده ام حالت انتظار را

    ریخته دام ودانه شه از خط وخال خویشتن 
    صید نموده مرغ دل برده از او قرار را

    سوزم وسازم از غمش روز وشبان بخون دل 
    تا که مگر ببینم آن طرّه مشکبار را

    دولت وصل او اگر یکشبی آیدم بکف
    شرح فراق کی توان داد یک از هزار را

    چشم امید دوختن درره وصل تابکی
    برده شرار هجر او از کفم اختیار را

    ایمه برج معدلت پرده زچهره برفکن
    شوی زچشم عاشقان زآب کرم غبار را

    سوختگان خویشرا کن نظر عنایتی
    مرهمی از کرم بنه ایندل داغدار را

    حیرانرا از جلوه ای از رخ خویش مات کن
    تا رهد از خودی خود ترک کند دیاررا


    علامه جعفری 
    1387/9/13


    *********************


    29_


    چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
    چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی 

    خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن
    خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

    برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
    برای عده ای چه خوب شد نیامدی 

    تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام 
    دوباره صبح، ظهر، نه غروب شد نیامدی


    *********************


    30_


    غزل امام خمینی(ره):

    «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
    چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم

    فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم
    همچو منصور خریدار سر دار شدم

    غم دلدار فکنده است به جانم، شررى
    که به جان آمدم و شهره بازار شدم

    درِ میخانه گشایید به‌رویم، شب و روز
    که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم

    جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
    خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم

    واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
    از دم رند مى‌آلوده مددکار شدم

    بگذارید که از بتکده یادى بکنم
    من که با دست بت میکده بیدار شدم»

    غزل مقام معظم رهبری در پاسخ به غزل حضرت امام(ره):

    «تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
    تو طبیب همه‌ای از چه تو بیمار شدی

    تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان
    دار منصور بریدی همه تن‌دار شدی

    عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
    ای که در قول و عمل شهره بازار شدی

    مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
    وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

    خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
    امت از گفته دربار تو هشیار شدی

    واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
    دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی

    یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
    ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی»


    منبع اشعار فوق : سایت اشعار محمل

    ««« اللهم عجل لولیک  الفرج »»»

     التماس دعا


    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۰۷
    حسین سبزعلی
    جمعه, ۱ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۲۸ ب.ظ

    خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست 

    هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود 

    صحنه پیوسته به جاست.

     خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد🌷🌷



    روح رفتگان شاد🌷🌷🌷

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۶ ، ۲۳:۲۸
    حسین سبزعلی
    سه شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۴ ق.ظ

    داستان جمع کردن هیزم


     داستانهای پیامبر اکرم (ص): جمع کردن هیزم

    رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله در یکی از مسافرتها با اصحابش در سرزمینی خالی و بی علف فرود آمدند. به هیزم و آتش احتیاج داشتند، فرمود:«هیزم جمع کنید».عرض کردند: «یا رسول اللّه! ببینید این سرزمین چقدر خالی است! هیزمی دیده نمی شود». فرمود: «در عین حال هرکس هر اندازه می تواند جمع کند».
    اصحاب روانه ی صحرا شدند، با دقت به روی زمین نگاه می کردند و اگر شاخه ی کوچکی می دیدند برمی داشتند. هرکس هر اندازه توانست ذره ذره جمع کرد و با خود آورد. همینکه همه ی افراد هرچه جمع کرده بودند روی هم ریختند، مقدار زیادی هیزم جمع شد.
    در این وقت رسول اکرم فرمود:
    «گناهان کوچک هم مثل همین هیزمهای کوچک است، ابتدا به نظر نمی آید، ولی هر چیزی جوینده و تعقیب کننده ای دارد؛ همان طور که شما جستید و تعقیب کردید این قدر هیزم جمع شد، گناهان شما هم جمع و احصا می شود و یک روز می بینید از همان گناهان خرد که به چشم نمی آمد، انبوه عظیمی جمع شده است».[1]

    [1] . وسائل ، ج /2ص 462.

    منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۰:۰۴
    حسین سبزعلی
    يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۳:۵۰ ب.ظ

    جواب استاد قرائتی به (بابا دلت پاک باشه)

    #نصیحت

    #پدرانہ😊☺️

    #حاج‌آقاقرائتے



    👈ﺑﻌﻀے ﻫﺎ ﻣﻴﮕﻦ ‌ : ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﭘﺎڪ ﺑﺎﺷه، ڪافیه.

     

    👈نماز هم نخوندے نخون...روزه نگرفتے نگیر.😳

    👈به نامحرم نگاه ڪردے اشڪال نداره و........... 

    👈فقط سعی ڪن دلت پاڪ باشه! 😶

     

    🔰 ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ :


    ﺁﻧڪﺲ ڪﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ڪﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﭘﺎڪ برایش ڪﺎﻓے ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻔﺖ( ﺁﻣﻨﻮﺍ )

    👈 ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿڪﻪ ﮔﻔﺘﻪ شده :

    ‏ ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ ‏


    ﯾﻌﻨے ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﺪ ،

    ﻫﻢ ڪﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ .😅

     

    💟ﺍﮔﺮ ﺗﺨﻤﻪ ڪﺪﻭ ﺭﺍ ﺑﺸڪﻨے ﻭ ﻣﻐﺰﺵ ﺭﺍ ﺑڪﺎﺭےﺳﺒﺰ ﻧﻤے ﺷﻮﺩ .

     

    💟 ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑڪﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤےﺷﻮﺩ . ﻣﻐﺰ ﻭ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ .☝️

     

    👈ﻫﻢ ﺩﻝ ؛ ﻫـمـ ﻋﻤﻞ !!✅



    ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۵:۵۰
    حسین سبزعلی
    شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۲۲ ب.ظ

    آقا بیا...

    👈 تمام قافیه هایم ...❣


                  فدای        #آمدنت❣


    بیا ردیف کن ...❣


    این جمعه های درهم را🙏


    💟اللهم_عجل_لولیک_الفرج💟



    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۶ ، ۱۷:۲۲
    حسین سبزعلی
    شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۱۳ ب.ظ

    زیبایی گیسوان در شعر یا حجب و حیا در قرآن


    خواهرم

    🍀🌹☘

    اگر زیبایی گیسوانت

    عنوانی‌ست که در «شعرها» ستایش می‌شود😏

    حجب و حیای تو

    عنوانی‌ست که در «قرآن» ستایش و تأکید شده است😍

    #نجیب_بمان 




    ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۶ ، ۱۷:۱۳
    حسین سبزعلی


    🍂#کشف_حجاب_رضاخانی تازه اجرایی شده بود.

    به علاوۀ دین‌زدایی شدید و مبارزه با روضه‌خونی و ممنوع کردن لباس ملی و...


    😔مردم به شدت ناراحت بودن.


    🤦🏻‍♂علما که دیگه هیچی! سر این قصه چقدر شهید و تبعیدی و زندانی دادن.


    ⚠️درافتادن با یه پادشاه قلدر ساده نبود!!


    • بگذریم


    ☝️🏻یه روز با یکی از علمای تهران داشتم میرفتم به سمت منزلشون.

    خیابون خلوت بود.


    👫وسطای راه یه زن و شوهر جوون از دور پیدا شدن.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۶ ، ۱۷:۱۰
    حسین سبزعلی
    شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۴ ب.ظ

    بال های خاکی


    ❣شهید آوینی:

     

    "بالے نمیخواهم این پوتین هاے ڪهنہ هم میتواند مرا بہ آسمانها ببرد! " 


    👈من هم بالے نمیخواهم 


    بے شڪ با چادرم هم 

    میتوانم مسافر آسمان باشم


    #چادر_من_بال

    #پرواز_من_است


    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۶ ، ۱۷:۰۴
    حسین سبزعلی
    شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۸ ق.ظ

    دریا باشید!


    حکیمی شاگردان خود را برای یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود.


     بعد از پیاده‌روی طولانی، 

    همه خسته و تشنه در کنار چشمه‌ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند.


    حکیم به هر یک از آن‌ها لیوانی داد و از آن‌ها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند.


    شاگردان هم این کار را کردند. 

    ولی هیچ‌یک نتوانستند آب را بنوشند، چون خیلی شور شده بود.


    سپس استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت و از آن‌ها خواست از آب چشمه بنوشند وهمه از آب گوارای چشمه نوشیدند.


    حکیم پرسید: 

    «آیا آب چشمه هم شور بود؟»


    همه گفتند: «نه، آب بسیار خوش‌طعمی بود.»


    حکیم گفت: 

    «رنج‌هایی که در این دنیا برای شما در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه کمتر و نه بیشتر. 


    این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج‌ها را در خود حل کنید. 


    پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج‌ها فایق آیید.»


    ✨دریا باش که اگر یک سنگ به سویت پرتاب کردند سنگ غرق شود نه آن که تو متلاطم شوی...✨



    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۰۰:۰۸
    حسین سبزعلی
    دوشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۳۶ ب.ظ

    داستان ان شاالله

    حکایت ان شا الله و ملا نصرالدین!
     روزی همسر ملانصرالدین از او پرسید: فردا چه می کنی؟ 

    گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه جمع می کنم. 


    همسرش گفت: بگو ان شاءالله 

    او گفت: ان شاءا... ندارد فردا یا هوا آفتابی است یا بارانی.

     از قضا فردا در میان راه راهزنان رسیدند و او را کتک زدند. ملانصرالدین نه به مزرعه رسید و نه به کوهستان و مجبور شد به خانه بازگردد.

     همسرش گفت: کیست؟

     او جواب داد:  ان شاءالله منم!

     

     منبع:روزنامه خراسان

    ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۶ ، ۱۷:۳۶
    حسین سبزعلی