منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۳۳/فصلت﴾
و چه شخصی خوش گفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک انجام دهد و گوید من [در برابر خدا] از تسلیم‏ شدگانم (۳۳/فصلت)
************
حسین سبزعلی هستم
از محصلین مرکز تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم (تربیت راهنما)
امیدوارم توفیق خداوند متعال و اهل بیت شامل حال حقیر شده ، از خطباء ، سخنرانان و دعوت کنندگان به سوی خداوند متعال باشم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

بیش از 30 عامل مغفرت خدا

عوامل مغفرت در قرآن و روایات

عوامل مغفرت الهی

عوامل مختلف مغفرت

عوامل مختلف بخشش گناهان

تقلید ممدوح

تقلید مذموم

آیا تقلید در احکام عقلانی است

حکم شرعی کوهنوردی مختلط

حکم شرعی اردوی مختلط

حکم شرعی اختلاط زن و مرد

حکم شرعی اختلاط دختر و پسر

گریه بر حسین علیه السلام گناهان بزرگ را از بین می برد

همسویی توبه و اشک بر حسین علیه السلام

شبهه شیعتنا العرب و العجم عدونا

زنان ایرانی را به اسارت بگیرید جمله امام حسین نیست

متن روضه شب تاسوعا

متن مجموعه روضه های شب های محرم

متن روضه های محرم

متن روضه شب های محرم از مداحان معروف

متن روضه ده شب محرم

سخنی از فیض کاشانی در مورد توبه

سخنی از امام خمینی ره در مورد توبه

خوشحالی خدا از توبه بنده

توبه کنندگان واقعی

شب قدر شبی برای امام علی علیه السلام و یازده فرزند اوست

به شب قدر ایمان بیاورید

شب قدر شبی برای اعتقاد راسخ به امام عصر عح

رابطه شب قدر و امامت

پیامبر صل الله علیه و آله : من انکر المهدی فقد کفر

آخرین نظرات
شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۵۴ ب.ظ

متن روضه شب دهم محرم شب عاشورا _ محمود کریمی

حاج محمود کریمی

 

ببند چشم و به چشم دلت ببین غوغاست

کسی که عاشق دلداده نیست نا بیناست

دلیل و راهنمای تمام گمشده ها

فقط ستاره قطبی سید الشهداست


تقرب است به درگاه حق ولای حسین

بدان که قطب هدایت همان چراغ هداست

بکوش تا که نگشته چراغ ها خاموش

بجنب تا که نرفته کسی که با دنیاست


به پای دل برسان خویش را به کرب و بلا

برس به حلقه عشاق عشق عشق بلاست

هر آنکه رفت چراغش چراغ ظاهر بود

و آنکه ما چراغ ش از عالمی بالاست

فقط نشانهٔ عشق است این چهار قلم

یقین و معرفت و صدق و ثبات قدم

کسی که قصد نموده پی خدا برود

نمی تواند از این کاروان جدا برود

نه پیش تر ز امام و نه جای مانده ز ره

به حق رسیده به شرطی که پا به پا برود


صدای سید عشاق می رسد بر گوش

کسی که همره من نیست بی صدا برود

کجا چطور چرایش به عهده خود اوست

کسی که رفت در این جمع نیست تا برود


به پای کشتهٔ من کشته ام شود خود من

+فرمود: اینا با من کار دارن، فردا هرکی کشنه بشه حسینه...

به پای کشتهٔ من کشته ام شود خود من

حسین نیست کسی که ز کربلا برود

حبیب گفت حبیبا فدای چشمانت

بدون تو تو بگو نوکرت کجا برود


مرا ز قافله منها نکن که مِنایم

به جان فاطمه بی تاب صبح فردایم

+آقازادهٔ امام محتبی کنار عمو بی تابه، چیه عموجان؟ فردا آیا منم با اینا هستم؟ شهید میشم؟ فدا میشم برا تو؟ آقا فرمود: اول بگو مرگ و شهادت چجوری میبینی؟ عرض کرد: از عسل شیرین تر گفت: آره عزیزم تو رو هم بد میکشن...به بلای عظیم میکشن... غیرت این بچه رو ببین فرمود: عزیزم فقط بهت بگم شش ماهه رو هم میکشن، یه مرتبه رگ غیرتش همچین متورم شد، گفت: اینا به خیمه هم میان...

زدند جملهٔ نا محرمان به بی راهی

حسین ماند و رفیقان ولی عجب جاهی

قِران شمس و قمر بین صورت مَلکیست

شدست تکیه گه مِهر شانه ماهی


نشسته شاه و گدا روبروی یک دیگر

وگاه خنده به لبها و گریه گَه گاهی

تمامی شهدا تا رکاب صاحب امر

عسل چشیده از این کندوی سحر گاهی


حسین گرم مناجات قاضی الحاجات

میان گریه برای حرم کشد آهی

به یاد شام غریبان و خیمه و اطفال

و زینبی که ندارد پناه و همراهی


دوباره شرح بلا را برای زینب گفت

سرش به زانوی خواهر نهاد و لختی خفت

طلوع کرد علی رغم میل خود خورشید

به خیمه ها اثری هم ز رعب و ترس ندید


رجال گرم نشاط وصال و جان بر کف

حرم به بودن عباس غرق شور و امید

ملائک و رسل جِنیان به کف شمشیر

که تر کند لب خود را به اذن شاه شهید


حسین گفت به خواهر که مثل یارانم

به دهر و حشر دگر هیچ کس نخواهد دید

قتیل اول مولا که سمت میدان رفت

چنان به پشت سرش اهل خیمه آه کشید


که سوخت مادر سادات و لطمه بر خود زد

علی که رفت ز روی حسین رنگ پرید

علی اکبر مولا که اِرباً اِربا شد

شروع بزم شهیدان آل طاها شد


علی به فرق شکسته که حیدری تر شد

حسین لحظه به لحظه پیمبری تر شد

پناه اهل حرم چون به قلب لشکر زد

تمام معرکه انگار خیبری تر شد


فتاد روی زمین تا که مشک و دست و علم

سپاه بز دل اوباش هم جری تر شد

به تیر حرمله شش ماهه گشت صد ساله

علی اصغر ارباب اکبری تر شد


حسین رفت به میدان و خواهرش ز قفاش

نگاه خواهر مظلومه مادری تر شد

گرفت رنگ شفق آسمان زمانی که

ز خون، خون خداوند خنجری تر شد


به سنگ و نیزه و تیر و سنان و تیغ و عصا

هزار و نهصد و پنجاه زخم شد پیدا

پناه بر تو خدایا مگر پناهی نیست

که دختر علی آن لحظه دید راهی نیست


به ناله خواست دل سنگ خصم نرم کند

به ابن سعد چنین گفت تا که شرم کند

بترس عاقبت خویش را تباه کنی

حسین را بکشند و تو هم نگاه کنی


کسی به فکر ورق پاره های قران نیست

مگر میان شما کوفیان مسلمان نیست

+یه جمله از لهوف بگم برات، امام سجاد فرمود: سی هزار نفر دور بابام جمع شدن همه برای رضای خدا میزن... ببین سی هزار نفر خیلی جمعیت ها، همه میرفتن نوبت برسه...

چو دید زینب حزین سنگ جفا و شاه دین

کشید ناله ای خدا چند نفر به یک نفر

دست یکی به موی او سنگ یکی به روی او

دست یکی به پیروهن  بر روی سینه رد پا

چند نفر به یک نفر


به روی خاک ها سرش شمر به دست خنجرش

یکی پی عمامه اش یکی به دنبال عبا

چند نفر به یک نفر

پیش نگاه مادرش جدا شد از بدن سرش

اهل حرم به سر زنان صدا زدند بچه ها

 چند نفر به یک نفر

روضه شهادت حضرت عباس (ع) - ببند چشم و به چشم دلت ببین غوغاست - حاج محمود کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی