منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۳۳/فصلت﴾
و چه شخصی خوش گفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک انجام دهد و گوید من [در برابر خدا] از تسلیم‏ شدگانم (۳۳/فصلت)
************
حسین سبزعلی هستم
از محصلین مرکز تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم (تربیت راهنما)
امیدوارم توفیق خداوند متعال و اهل بیت شامل حال حقیر شده ، از خطباء ، سخنرانان و دعوت کنندگان به سوی خداوند متعال باشم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

بیش از 30 عامل مغفرت خدا

عوامل مغفرت در قرآن و روایات

عوامل مغفرت الهی

عوامل مختلف مغفرت

عوامل مختلف بخشش گناهان

تقلید ممدوح

تقلید مذموم

آیا تقلید در احکام عقلانی است

حکم شرعی کوهنوردی مختلط

حکم شرعی اردوی مختلط

حکم شرعی اختلاط زن و مرد

حکم شرعی اختلاط دختر و پسر

گریه بر حسین علیه السلام گناهان بزرگ را از بین می برد

همسویی توبه و اشک بر حسین علیه السلام

شبهه شیعتنا العرب و العجم عدونا

زنان ایرانی را به اسارت بگیرید جمله امام حسین نیست

متن روضه شب تاسوعا

متن مجموعه روضه های شب های محرم

متن روضه های محرم

متن روضه شب های محرم از مداحان معروف

متن روضه ده شب محرم

سخنی از فیض کاشانی در مورد توبه

سخنی از امام خمینی ره در مورد توبه

خوشحالی خدا از توبه بنده

توبه کنندگان واقعی

شب قدر شبی برای امام علی علیه السلام و یازده فرزند اوست

به شب قدر ایمان بیاورید

شب قدر شبی برای اعتقاد راسخ به امام عصر عح

رابطه شب قدر و امامت

پیامبر صل الله علیه و آله : من انکر المهدی فقد کفر

آخرین نظرات

۳۸ مطلب با موضوع «روضه منبر» ثبت شده است


روز هفتم – بهشت بی حساب

«سی نغمه از رمضان»

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ

ترجمه 

خداوندا  مرا در این روز بر روزه و نمازم یاری فرما و از گناهان و لغزشها بازم دارو مرا بعنایت و توفیقت از استمرار یادت بهره مند ساز ای هدایت گر گمراهان. 

ایجاد انگیزه با سوال

همه در قرآن خواندیم یا از منبر ها شنیدیم که حساب قیامت سخت است   فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره   اما طبق ایات قران عده ای روز قیامت هستند که بدون حساب وارد بهشت میشوند ، اگر گفتید اینها چه کسانی هستند ؟

هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود:

چون روز قیامت شود گروهى از مردم بر خاسته به نزدیک در بهشت مى‏آیند، به آنان گفته مى‏شود: شما کیستید؟، گویند: ما اهل صبر هستیم! گفته مى‏شود: بچه چیز صبر کردید؟

گویند: ما در اطاعت خداوند صبر کردیم و از معصیت خدا (در انجام ندادن معصیت خدا) صبر کردیم، پس خداوند گوید: آنان راست مى‏گویند وارد بهشت کنید، و این است سخن خداوند که مى‏گوید: «همانا پاداش داده شوند صابران بدون حساب. (زمر/ 10)»./ جهاد النفس وسائل الشیعة-ترجمه صحت ص 98     

اقناع اندیشه

با  مقایسه و تشبیه

آدم مومن بیش از پرداختن به اعمال  صالح باید در مراقبت از معاصی تلاش کند  زیرا گاه یک معصیت بخشی از زحمات شما در خوبیها را از بین می برد ، شاید بفرمایید چرا؟ میشود تمثیلی درباره گناهانی که تمام اعمال خوب را از بین میبرند  بیان کرد که

چگونه بعضی گناهان ، تمام کارهای خوب انسان را از بین می رود؟

پاسخ : اگر شخصی 20سال خدمت مفید داشته باشد ولی فرزند کارفرمای خود را بکشد ، این عمل تمام خدمات او را از بین می برد .یک بمب که منفجر می شود و ساختمانی فرو می ریزد ، تمام زحمات انسان ها را در یک لحظه از بین می برد .

یک ناسزا ، دوستی چندین ساله را به فراموشی می سپارد . خوردن یک قاشق سم ، تمام مراقبت های بهداشتی چند ساله را نابود می کند .یک لحظه خواب در هنگام رانندگی ، ماشین را به دره پرتاب می کند .

یک لحظه فرو کردن چاقو در چشم ،سبب نابینایی سالیان دراز می شود.

آری برخی گناهان همچون آتش ، جنگل نیکی های انسان را سوزانده و به خاکستر تبدیل می کند . چنانکه قرآن می فرماید : (خطبت اعمالهم)(  سوره بقره ، آیه 217 (

البته در برابر آیات حبط ، آیاتی داریم که می فرماید : به خاطر یک کار شایسته ، بدی های انسان محو می شود . (من یؤمن بالله و یعمل صالحاً یکفر عنه سیئاته) ( سوره تغابن ، آیه 9.)

مثل کارگری که سالها بد کار می کرده ولی یک لحظه وقتی وارد منزل کارفرما می شود کودک کارفرما را می بیند که به استخر افتاده و در آستانه غرق شدن است ، او را نجات می دهد . این عمل تمام بدرفتاری ها و کم کاری های او را جبران می کند .

چنانکه قرآن می فرماید : نماز به پا دارید که آن حسنه ای است که بدی ها و زشتی ها را از بین می برد . (و أقم الصلوه… ان الحسنات یذهبن السیئات پاورقی: سوره هود ، آیه114

تمثیلی درباره تغییر سرنوشت انسان در اثر گناه))

پرورش احساس با داستان

در زمان پیامبر اکرم ص، غلامی حبشی را به مکّه آورده و به یکی از اهالی مکّه فروختند غلام مدّتی با مسلمانان هم صحبت گردید و با عقاید دینی ایشان آشنا شد چون آن عقاید را بر حقّ یافت، روزی نزد پیامبر خدا رفته، شهادتین را بر زبان آورد و مسلمان شد. پس از آن نزد مسلمانان رفت تا مسایل دینی اش را از آنان بیاموزد. روزی وی، نزد رسول اکرم ص مشرّف شد و عرض کرد:  پدر و مادرم به فدای شما ای رسول خدا، آیا خداوند یگانه، عالم و دانا هم هست؟» پیامبر فرمود:« آری، خداوند همه چیز را می داند، خواه آن چیز آشکار باشد یا پنهان. در گذشته واقع شده باشد یا در حال و در آینده واقع شود. در پنهان انجام شده باشد یا در آشکار. کردار باشد یا گفتار و یا پندار…» غلام چند لحظه فکر نمود و سپس عرض کرد:  یعنی وقتی که من گناه می کردم، خداوند گناهان مرا می دید؟ پیامبر فرمود:« بله، گناهان تو را می دید.  ناگهان غلام صیحه ای زد و بر زمین افتاد، ناله ای از روی پشیمانی برکشید و سپس از دنیا رفت. هدایت در حکایت داستان ص 3033-نقل از کتاب داستانهای شهید دستغیب

گناهان را ز خردی سهل مشمار ...... که خرمن های عالم دانه دانه است / اشعار وتمثیلات-کلیات صائب تبریزی ص 430

رفتار سازی با برنامه دهی

چگونگی ترک گناهان هم مسئله ایست مهم  سه راهکار خدمتتون عرض می کنیم :

1.یاد آخرت:  الإمامُ علىٌّ علیه السلام : مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ الآخِرةِ قَلَّتْ مَعصیتُهُ . 

هر کس که زیاد به یاد آخرت باشد، کمتر گناه می کند./میزان الحکمه ج1 ص 62

2. محاسبه : آیت‌الله حسن‌زاده از علّامه طباطبائی نقل می‌کنند 

«آن مرحوم (آقای قاضی) اساتید بسیار دیده است- و چند نفر را نام برده است- تا اینکه فرمودند: پدر او مرحوم حاج‌میرزاحسین‌قاضی تفسیر سوره فاتحه و سوره انعام نوشته است و من دیدم ولی اکنون نمی‌دانم کی دارد و در دست کیست؟ و فرمودند: حاج میرزا حسین قاضی از شاگردان مرحوم میرزای شیرازی بود و چون از نزد میرزا خواست خداحافظی کند و به تبریز برود، مرحوم میرزا به او گفت: حالا که می‌روی شب و روزی یک ساعت به خود بپرداز. بعد از چندی که مرحوم میرزا از دیگران درباره‌ی مرحوم حاج میرزا حسین‌قاضی حال پرسید، در جواب گفتند: آقا! آن یک ساعت تبدیل به 24 ساعت شد که همواره در مراقبت و حضور و عزلت بود/ داستان عرفانی ص 38 تا 39

3 . مراقبه : علامه طباطبائی در آخرین لحظات عمر شریفشان در وصیتی کوتاه به شاگردانشان چنین فرمودند : مراقبه  مراقبه مراقبه

روضه کوتاه

گناه یکی از اثراتش اینه که  گوش دل را کر می کند  تا جایی که سخن امام هم در آن اثر نمی کند  ،در کربلا ابی عبد الله خیلی نصیحت کرد اما فایده نکرد  ،حیوانات برای  امام حرمت قائلند  اما این نا نجیبها حرمت عزیز فاطمه را نگه نداشتند ،همین که امام از اسب  به زمین افتادند به  خیمه ها حمله کردند  ،نقل کردند حضرت به شمشیر تکیه زدند ، با همان حال فرمودند :اگر دین ندارید ، آزاده باشید من هنوز زنده ام  یعنی بیاید اول مرا بکشید ......


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۲۳
حسین سبزعلی

«سی نغمه از رمضان»

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْکِرَامِ بِطَوْلِکَ یَا مَلْجَأَ الْآمِلِینَ

ترجمه 

خداوندا در این روز مهربانی به ایتام ، اطعام طعام ، بلند سلام کردن و هم نشینی با بزرگان و نیکان را روزی ام گردان ای  مأوای آرزومندان. 

ایجاد انگیزه با ایهام

یک کودک نادان و بى اطلاع ممکن است مجذوب جلوه زیباى یک شعله آتش سوزان شود و دست در آن فرو برد، اما یک انسان فهمیده که سوزندگى آتش را بارها آزموده است کجا ممکن است حتى چنین خیالى بکند؟

طبق آیه 10 سوره نساء قران  مى‏فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرا

" آنها که مال یتیم مى‏خورند گرچه چهره ظاهرى عملشان بهره‏گیرى از غذاهاى لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعى این غذاها آتش سوزان است، و همین چهره است که در قیامت آشکار میشود.متاسفانه برخی به اشتباه فکر میکنند منظور از افرادی است که دست درازیهای کلان به اموال یتیمان دارند ولی در حدیثى از امام باقر یا امام صادق ع نقل شده که کسى سؤال کرد این مجازات آتش در باره چه مقدار از غصب مال یتیم است؟ فرمود:" در برابر دو درهم.

اقناع اندیشه

با  شواهد و قراین

از این آیه استفاده میشود که اعمال ما علاوه بر چهره ظاهرى خود، یک چهره واقعى نیز دارد که در این جهان از نظر ما پنهان است، اما این چهره‏هاى درونى، در جهان دیگر ظاهر میشوند و مسئله تجسم اعمال را تشکیل میدهند.

قرآن در این آیه مى‏گوید:" آنها که مال یتیم مى‏خورند گرچه چهره ظاهرى عملشان بهره‏گیرى از غذاهاى لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعى این غذاها آتش سوزان است، و همین چهره است که در قیامت آشکار میشود.

چهره واقعى عمل همیشه تناسب خاصى با کیفیت ظاهرى این عمل دارد، همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او، قلب او را مى‏سوزاند و روح او را آزار مى‏دهد چهره واقعى این عمل آتش سوزان است.لذا آدم مؤمن حتى فکر معصیت به خود راه نمیداند یک دلیل آن، همین بوده که آنها بر اثر قدرت علم و ایمان و پرورشهاى اخلاقى چهره‏هاى واقعى اعمال را مى‏دیدند و هرگز فکر انجام کار بد را نمى‏کردند. تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 282

پرورش احساس با داستان

عیسی ع روزی از گورستان عبور میکرد که از قبری ناله ای به گوشش رسید؛ نالهای بسیار حُزن انگیز و دردناک که به گریه شبیه بود. عیسی از شنیدنِ آن زاری و ناله، خیلی ناراحت شد:

ز گوری ناله ای آمد به گوشش ........ دلازاریّ آن آمد به جوشش

دعا کرد آن زمان تا حق تعالی ........ به یکدم زنده کردش چون خیالی

به دعای پیامبر خدا، صاحب ناله زنده شد و در مقابل او قرار گرفت. عیسی ع به دقّت، قیافه و اندام صاحب آن ناله ها را از نظر گذرانید.

پیرمردی سپیدموی که قامتی خمیده؛ همچون کمان داشت. پیرمرد که از عذاب وحشتناک درون قبر نجات یافته بود، بر عیسی ع سلام کرد و نفسی به آسودگی از سینه بیرون داد. عیسی ع از او پرسید: ای کسی که درون قبر آن همه ناآرام بودی، گناه تو چیست؟ پیرمرد کمر راست کرد و در حالی که به پیامبر خدا چشم دوخته بود، گفت:

از هنگامی که مرده ام، دچار عذاب بسیار دردناکی شده ام؛ زیرا مال بسیار کمی از یک یتیم در زندگی من داخل شده بود. عیسی  ع به او گفت: آیا تو به پیامبر زمان خویش اعتقاد نداشتی که برای ذرهّ ای از مال یتیم، این همه زجر می بینی؟

پیرمرد پاسخ داد: چرا؛ ایمان داشتم و با ایمان بر پیامبر روزگار خودم مُردم؛ امّا در مقابل آن اندک مالی که از یتیم خوردم، ایمانم نیز مؤثر واقع نشد و سالهای بسیاری است که به عذاب گرفتارم.

عیسی ع پرسید: نام تو چیست؟

پیرمرد خودش را معرفی کرد؛ ای پیامبری که همچون دریای اسرار خداوند هستی، نامم «حیّان بن معبد» است.

عیسی ع پرسید: چند سال است که مرده ای؟

پیرمرد به ناله گفت: هزار و هشتصد سال از مرگم می گذرد:

هزار و هشتصد سال است ای پاک! ........ که تا من مرده ام افتاده در خاک

عیسی ع  که دلش بر او سوخته بود، دست دعا به پیشگاه پروردگار گشود و دعا کرد که عذاب از آن پیرمرد برداشته شود. به برکت این دعا، پیرمرد در قبر خویش آسودگی یافت و از آن عذاب طولانی و دردناک، نجات پیدا کرد:

مسلمانان! مسلمانی گر این است ........ ندانم کانچه می بینم چه دین است؟

گرت یک جو حرام و ناصواب است ........ هزار و هشتصد سالش عذاب است

وگر خود مال سرتاسر حرام است ........ چه گویم کان عقوبت بر دوام است

هدایت در حکایت - قصه های عطار شیرازی-ص92

رفتار سازی با برنامه ریزی

چقدر خوب است اگر ما هم رفتارمان شبیه امیرامومنین شود .کمیته امام خمینی طرحی دارد به نام اکرام ایتام که در این طرح میتوانیم با دادن ماهیانه مبلغ ناچیزی(15 هزار تومان) ولی با برکت یک یتیم را تحت تکفل بگیریم و به همین مقدار هر چند کم خودمان را به مولی شبیه کنیم.

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلَى رَأْسِ یَتِیمٍ تَرَحُّماً لَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ یَدُهُ عَلَیْهَا حَسَنَة. امیر مؤمنان على علیه السّلام فرمود: هیچ مرد و زن با ایمانى نیست که دست نوازش بر سر یتیمى بکشد مگر آنکه خداوند به شماره هر مویى- که با دست او تماس داشته است- یک حسنه براى او ثبت مى‏کند. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 199

همچنین اگر ظلمی به یتیمی کرده ایم همین روز ها از او حلالیت بطلبیم و راضی اش کنیم و اگر نه به قول قطعی قرآن بیچاره خواهیم بود. واگر هم میخواهیم افطاری بدهیم چه خوب است از طریق همین کمیته امداد امام خمینی هزینه را صرف ایتام کنیم نه اینکه فقط به فامیل تنها که معمولا وضع مالی خوبی هم دارند و حتی معلوم نیست برخی روزه دار هم باشند.

روضه کوتاه

با اینهمه سفارشی که از اهلبیت بما رسیده  باید آدما یتیم نوازی کنند خصوصا اون یتیمی که تازه داغ باباش و دیده باید نوازشش کنند دلداریش بدند اما چه کردند با یتیم امام حسین نوازشش کردنند نه بخدا بلکه هر وقتی بیاد بابا میافتاد صداش میزد دلتنکی میکرد اون نانجیبا هم با تازیانه اورا میزدند هر جا نشسته ای صدابزن حسین جان...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۷
حسین سبزعلی

روز نهم  – رضا به قضای الهی

«سی نغمه از رمضان»

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیبا مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَى مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِینَ 

ترجمه 

ای خدا مرا نصیبی از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود هدایت فرما و پیشانی مرا بگیر و به سوی رضا و خشنودی که جامع (هر نعمت) است سوق بده به حق دوستی و محبتت ای آرزوی مشتاقان

ایجاد انگیزه با ایهام

عارف بالله میرزا اسماعیل دولابی می گوید:

حضرت موسی (علیه السّلام) به شخصی برخورد که کور و کَر بود و دست و پا هم نداشت. به یک تکّه گوشت شبیه تر بود تا انسان. از او پرسید حالت چطور است. یعنی دنیا را و ربّت را چگونه می بینی. آن شخص در پاسخ موسی ( علیه السّلام) گفت: کیست در این دنیا که حالش مثل من باشد؟ چشم ندارم، در نتیجه آنچه را خدا راضی نیست نمی بینم؛ گوش ندارم، در نتیجه سخنی را که خدا دوست ندارد نمی شنوم؛ پا ندارم، در نتیجه به جایی که خدا راضی نیست نمی روم؛ دست ندارم، در نتیجه کاری را که خدا نمی پسندد نمی کنم و کسی را که خدا نمی خواهد بزنم نمی زنم. پس در همه ی عالم کسی که حالش از خوبی به من برسد نیست. موسی از معرفت و رضامندی و شاکر بودن او بسیار متعجّب شد. داستان ص 5658 الی 59

اقناع اندیشه با توضیح وتبیین

چرا ما باید به قضای الهی راضی باشیم؟ علتش این است که ما در مقابل خدا مثل مریض در مقابل طبیب هستیم.

مریض در مقابل دکتر تسلیم دارد و مریضی که با دکتر چانه بزند و اصرار بر نوشتن داروی خاص بکند یا به خاطر این است که خود را مریض نمی داند و یا اینکه در صداقت و تخصص دکتر شک و تردید دارد وگرنه طبیعتا مریض در مقابل دکتر تسلیم است. مثلا در بیمارستان دکتری می آید به بیماران سری بزند. ممکن است دستور بدهد به یکی کباب بدهند تا تقویت شود ولی یکی را بگوید نباید چیزی بخورد. در عین حال هردوی آن بیماران از دکتر تشکر می کنند و اعتراضی نمی کنند چون می دانند دکتر به خاطر حال خود اینها چنین تجویزی کرده است. عارف بالله خود را مریض و خدا را دکتر میداند و خود را به خدا می سپارد و تسلیم محض در برابر خداست و حالت رضا به قضا و قدر خدا نتیجه این معرفت می باشد.

قرآ« می فرماید بعضی چیزها را شما کراهت دارید ولی به نفع شما است و بعضی چیزهایی که دوست دارید به ضرر شما است ( و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون)

عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِقَضَائِی وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِقَدَرِی فَلْیَلْتَمِسْ إِلَهاً غَیْرِی

کسی که راضی به قضای من نمی شود و به قدر من ایمان نمی آورد خدایی غیر از من برای خود برگزیند (بحار ج68 ص139)

پرورش احساس با داستان

گاه معرفت یک روستایی بی سواد از خیلی از ماها بیشتر است و خدا را بهتر از ما شناخته، «قتیبة بن سعید» می گوید: وارد یکی از قبایل عرب شدم، صحرائی دیدم پر از شترانی که همه مرده بودند که به شماره در نمی آمد، در آنجا پیرزنی بود، پرسیدم این شتران از آن که بوده است؟ گفت: آن پیرمرد را که بالای آن تل می بینی که نشسته و پشم می تابد، به سراغ او آمدم، گفتم: این ها همه از آن تو بوده؟! گفت: به نام من بوده است! گفتم: چه شده که به این روزگار افتاده اند؟ او در جواب ( بی آنکه اشاره ای به آفت و علت مرگ و میر آنها کند) گفت: آن کس که داده بود گرفت، گفتم: ( ناراحت نیستی و ) در این باب چیزی گفته ای؟ گفت: بلی، این دو بیت را گفته ام: 

لا و الذی اَنَا عبد من خلائقه ......... و المرء فی الدهر نصب الرزء و المِحَن

ما سَرَّنی ان ابلی فی مبارکها ......... و ما جری مِن قضاء الله لم یکن

سوگند به آنکس که من بنده ای از مخلوقات او هستم- که انسان در دنیا هدف مصائب و محنت ها است».

اگر شترانم در خوابگاه خود بودند- و این قضای الهی که اتّفاق افتاد رخ نمی داد خوشحال نمی شدم» (من تنها به رضای او راضیم و هر چه او خواسته است همان را می پسندم) داستان معنوی ص 2548

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‏ع قَالَ فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ یَا مُوسَى مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ وَ إِنِّی إِنَّمَا أَبْتَلِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أُعَافِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا یَصْلُحُ عَبْدِی عَلَیْهِ فَلْیَصْبِرْ عَلَى بَلَائِی وَ لْیَشْکُرْ عَلَى نَعْمَائِی وَ لْیَرْضَ بِقَضَائِی أَکْتُبْهُ فِی الصِّدِّیقِینَ عِنْدِی إِذَا عَمِلَ بِرِضَایَ وَ أَطَاعَ أَمْرِی

خدا به موسی وحی کرد و فرمود ای موسی من گروهی را خلق کرده ام که از بندگان مؤمن خود هم بیشتر آنها را دوست دارم. من او را به آنچه خیر او هست گرفتار می کنم و یا او را عافیت می دهم و این هر دو برای او خیر است. من می دانم بنده ام را چه چیز اصلاح می کند؛ او باید در برابر گرفتاریها یی که من برای او می آورم صبر کند و از نعمتهای من سپاسگذاری کند و او باید به قضای من خوشنود باشد. اگر چنین باشد او در نزد من از صدیقان به شمار می رود؛ در صورتی که در کارها خشنودی مرا در نظر بگیرد و از دستورات من اطاعت کند

رفتار سازی 

برای رسیدن به مقام قضا باید به خدا حسن ظن داشت و یقین کنیم که خدا بنده هایش را دوست دارد و بد آنها را نمی خواهد و هرچه به سر ما می آورد از سر مهربانی اوست

در سختیها زیردستان و کسانی که مشکلاتشان بیشتر از ما است را نگاه کنیم و با افرادی که مقام رضا دارند بیشتر مصاحبت کنیم نه با افراد مادی و دنیا طلب

در گرفتاریها و مصیبتها یاد کنیم از مصیبتهای بزگتر خصوصا مصائب ائمه علیهم السلام و بالاخص امام حسین علیه السلام

روضه کوتاه

امام رضا علیه السلام به ابن شبیب فرمود: یابن الشبیب! ان کنت باکیا لشیئ فابک للحسین بن علی بن ابی طالب فانه ذُبِح کما یُذبَح الکَبش. اگر کلام امام نبود ما این طور نمی گفتیم ولی فرمودند هروقت خواستید برای چیزی گریه کنید برای امام حسین گریه کنید چرا که او را ذبح کردند همانطور که گوسفند را ذبح می کنند اما یه چیزی بگم. یا امام رضا! کاش مثل گوسفند سر می بریدند؛ چون وقتی می خواهند گوسفند را سر ببرند یه کمی آب بهش میدهند اما بمیرم برای امام حسین که با لب تشنه سر از بدنش جدا کردند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۵
حسین سبزعلی
سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۶، ۰۶:۴۵ ب.ظ

روضه شب تاسوعا _ محمود کریمی _


بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ ....

امام زمان(عج)می فرمایند:جایی که روضه ی عمو جانم خونده شود من سراسیمه میآم،با عجله.

بی تو شب و روزم جز خون جگری نیست

یک سر بزن این جا ،هر جا تو نباشی خبری نیست

امشب شب اشک، امشب شب دریاست

ما چشم به راهیم ،گفتی که میایی مجلس عباس

امشب شب گریه است، با چشم های بی تاب

گریه برا زینب،گریه برا تنهایی ِ ارباب

مشک و علم افتاد،دست قلم افتاد

با پیکر خونین،ماه شب تار حرم افتاد

***

من آسمان نور و عباس، آفتابم/من شهر عاشورایم و عباس بابم

 

من کشتی و عباس باشد بادبانم/من جنت و عباس باشد بوستانم

 

من بیشه ی توحیدم و عباس شیرم/من احمد و عباس ،حیدر در غدیرم

عباس من مرد وفا مرد جهاد است/عباس من باب الکرم، باب المراد است

عباس من لب تشنه و دریاست مستش/عباس من بی دست و عالم زیر دستش

عباس من دریا و عالم تشنه ی او/رود فرات و چاه زمزم تشنه ی او

عباس من یک کربلا عشق و ادب بود/بیرون شد از دریای آب و تشنه لب بود

عباس من صاحب لوای اهل بیت است/عباس من مشکل گشای اهل بیت است

عباس من فرمانده ی کل قوا بود/تنها سپاه من به دشت نینوا بود

عباس من بی دست بود و دست من بود/در روز تنهایی تمام هست من بود

عباس من چون حمزه بر ختم رُسل بود/هر زخم تیغش بر بدن یک باغ گل بود

عباس من در یاری ِ من جان فدا کرد/یک لحظه دست و دیده تقدیم خدا کرد

عباس من با اشک چشم و سوز ِ سینه/در موج دریا دیده تصویر سکینه

عباس من تنها نه پرچم دار من بود/حتی پس از جان دادنش هم یار من بود

عباس من بر آب دریا آبرو داد/از خون پاک خویش دریا را وضو داد

عباس من لب تشنه جان داد/لب های خشکش را به پیغمبر نشان داد

عباس من آثار سجده بر جبین داشت/ارث عبادت از امیرالمؤمنین داشت

قربون جبین شکسته ات

عباس من هم یار من، هم یار دین بود/اجر جهاد او عمود آهنین بود

عباس من هم باغ من، هم یاس من بود/عباس من عباس من عباس من بود

قربون داداشت برم حسین،بهترین لفظی که میشه گفت همینه:قربون داداشت برم حسین.

 چون صحن من صحن و سرایش می درخشید/تا آسمان گلدسته هایش می درخشید

تنها نه این دنیا مرا یار است عباس/روز قیامت هم علمدار است عباس

فردا قیامت می شود پابست عباس/زهرا شفاعت می کند با دست عباس

کی زاده ی ام البنین فردا گذارد/میثم غلام او در آتش پا گذارد

نمیذاره فردای قیامت بریم توی آتیش ،نه برای اینکه سینه زن او هستیم،اگه یه نفر برای فاطمه گریه کنه،عباس نگهش میداره،من میخوام در ِ خونه ی قمر بنی هاشم آبرو مند بشم میخوام شب تاسوعا یه روضه بخونم.با روضه فاطمه،قمر بنی هاشم یه جور دیگه نگات میکنه:

در ِ آتیش گرفته روی گل پرپر افتاد/بوسه های سرخ آتیش،روی چادر مادر افتاد

یکی بیآد تو این کوچه، به مادرم کمک کنه/حسین زیر دست و پاست،به خواهرم کمک کنه

حالا آبروت بیشتر شد در ِ خونه ی عباس،می خوام روضه بخونم:

آب می خواهم آب،خیمه ها پر شده از تشنگی و رنج و عذاب

ای عمو آب چه شد؟،غیر شرمندگی عباس نداده است جواب

دختری مشک آورد و دنیا به سرش گشت خراب

به دل دشمن زد،قول داده است عمو تا که بیاید با آب

قول داده است عمو،روی حرفش همه ی اهل حرم کرده حساب

ظهر عاشورا شد،علم افتاد زمین،قائله ای بر پاشد

علم افتاد زمین و از آن لحظه دگر باب جسارت وا شد

ظهر عاشورا شد،عمرسعد ملعون ،سپاه کوفه و شام ایستادند،صدا داره میآد از علقمه،یه وقت دیدند یه عده دارند می دوند،دارند داد می زنند :حسین کارش تموم شد. علم عباس افتاد،علمدارش افتاد.آب چی؟ مشک آب و که پاره کردیم

ظهر عاشورا شد،علم افتاد زمین،قائله ای بر پاشد

علم افتاد زمین و از آن لحظه دگر باب جسارت وا شد

نیزه ای بالا رفت، وچه دشوار میآن سه نیزه جا شد

دوره کردند او را،سر این که چه کسی سر ببرد دعوا شد

آخه گرون ترین سر بود

یا اَخا را تا گفت، پسر اُم بنین هم پسر زهرا شد

ساعتی بعد حسین، در سراشیبی ِگودال تک و تنها شد

شعر غرقه گِله است،پای زن های حرم خسته و پر آبله است

زیر تیغ خورشید، سر عباس ، سایه ی این قافله است

دختری سیلی خورد،چون که بین سر و او چند قدم فاصله است

روضه ی شعر اینجاست، نیزه دار سر عباس چرا حرمله است

زینب و بزم شراب،سر عباس به نی،پاسخ این مسئله است

ابی عبدالله حق داشتید اینطوری گریه می کردید بالا سر عباس،آخه هر کی رفت شما بقیه رو داشتی. آدم وقتی بی کس میشه یه جور دیگه ای گریه میکنه،زینب هم به حسین گفت:داداش جدم رفت،بابا و مادرم و شما دو تا داداشام بودید،مادرم رفت بابام و دوتا داداشام بودند،بابام رفت دو تا برادرم بودند،حسنم رفت دلم به تو خوش بود، تو هم که میخوای بری زینب دلش رو به کی خوش کنه؟امون از بی کسی،امون از غریبی.وقتی عباس می خواست بره میدون ابی عبدالله فرمود:کجا میخوای بری؟ اَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِیتو یار و یاور منی،تو امیر لشکر منی.

من کنار تو هستم و دشمن، گرد جسم تو جشن میگیرد

فکر خیمه بدون تو هرگز ،تو نباشی رقیه میمیرد

تو نباشی خدا به خیر کند، لشکر شام شیر میشود و

تو نبشی خدا به داد رسد ،حرم آماج تیر میشود و

تو نباشی رباب میمیرد، اصغر از تیر سیر میشود و

تو نباشی و من نباشم وای، عصمت الله اسیر میشود و

یک دم از بوی یاس فهمیدم، مادرم بود در کنار تنت

من بمیرم چه ها کشیدی تو ،پیش چشمان مادرم زدند

دیدم از دور ای علمدارم ،پاره پاره شدی به سر نیزه

هر که یک قسمت از تنت را برد، بدنت را زدند بر نیزه

***

دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد/چشم حرامی با حرم روبرو شد

فقط برگرد خیمه ای علمدارم/منو تنها نگذار ای کس و کارم

همه صدا بزنید: یا حسین..... شب تاسوعا دامن اربابت رو محکم بگیر بگو:آقا من رو گرفتی رها نکن

هر چی توانت هست از سویدای دلت صدا بزن با تمام عشقت،صدا بزن:یاحسین....

فرج امام زمان رو بخواه:یاحسین......خدایا فرج آقامون برسان.

                                        دانلود روضه

منبع : باب الحرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۶ ، ۱۸:۴۵
حسین سبزعلی
چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۳۳ ب.ظ

روضه زنان کربلا

ذکر مصیبت

سپاه شام در مقابل اهل بیت: صف کشیده بودند، و هر لحظه نیروهای کمکی به آنها افزوده می شد. فزونی سپاه دشمن و نیروی اندک برادر، بیش از همه قلب زینب3 را آماج دردها و غصه های فراوان می کرد، و بدین جهت؛ چون روز ششم محرم، حبیب بن مظاهر برای یاری حسین(ع) به کربلا آمد، و دختر امیر المؤمنین (ع) از این فداکاری باخبر گشت، به حبیب پیغام سلام داد.[23] چون این پیغام به حبیب رسید، روی خاک کربلا نشست و مشتی از آن برداشته، بر سر و صورت خویش ریخت و گفت: خاکم به سر! سختی کار زینب به جایی رسیده است که به مثل من سلام می رساند![24]

شب عاشورا زینب3 برای حسین(ع) متکایی گذاشت، و آن حضرت با خواهر خود آهسته به سخن پرداختند و زمانی که صدای زینب به خاطر بی سرپرستی فردای بانوان به گریه بلند شد، حسین(ع) او را دلداری داد. بعد زینب ادامه داد: برادرم ! آیا برای وفاداری و مقاومت لازم فردا، اصحاب را کاملاً امتحان کرده ای که مبادا فردا تو را تنها بگذارند؟

حسین(ع) فرمود: بلی، آنان را بارها آزمایش کرده ام، و تا زنده هستند، از من و بانوان و اطفال حمایت و حفاظت خواهند کرد! بعد حسین(ع) از خیمه زینب بیرون آمد، و به خیمه حبیب بن مظاهر رفت و مشاهده کرد که حبیب برای اطمینان خاطر و دلداری زینب، مطلب را با سایر یاران در میان گذاشت و آنان سرهای خود را برهنه کردند و قبضه شمشیرها را در دست فشردند و برای حفاظت از بانوان و ناموس پیامبر(ص) - که زینب 3 روی آن حساسیت فوق العاده داشت- با ادای سوگند، برای چندمین بار اعلام وفاداری کردند.[25]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۱۷:۳۳
حسین سبزعلی
چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۹ ب.ظ

روضه فاطمه سه ساله

السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ

گم شده بودم با تو پیدا شدم                   اومدی و صاحب بابا شدم

از کربلا تا شام هر وقت بهانة بابارو می‌گرفت می‌گفتن بابات سفر رفته

اومدی و صاحب بابا شدم                      منم رقیه بابایی جا نخور

دیدی بعضی وقت‌ها بچه‌ات یه جایی میره دختر کوچولوت لباسش کثیف میشه موهاش بهم می‌ریزه وقتی میاد بهش میگی بابا این چه وضعیه تو دختر منی اینجوری هستی

منم رقیه بابایی جا نخور                        فقط یه کم شبیه زهرا شدم

بابا به راه رفتن نگاه نکن بابا، بابا اگه راه میرم دستمو به پهلو می‌گیرم بابا

منم رقیه بابایی جا نخور                        فقط یه کم شبیه زهرا شدم

بابا دل شب است و مسافرم از سفر رسیده... از اونجا می‌گفتن بابات رفته سفر

بابا دل شب است و مسافرم از سفر رسیده

هر کی از سفر میاد سوغات میاره، مخصوصاً اگه دختر کوچولو داشته باشه میگه الان میرم منو ولم نمی‌کنه

دل شب است و مسافرم از سفر رسیده                 به جای سوغات برایم آمد سَرِ بُریده

یه عزاخانه درست کرد رقیه، تمام این زن‌ها و دخترها نشسته بودن نیمه شب از جا بلند شدن همه داشتن گریه می‌کردن، یه چند تا جمله گفت یه جمله‌اش این بود بابا

پدر فدای سَرِ نورانیت                       سنگ جفا که زد به پیشانیت

بابا کی به سر و صورتت سنگ زده بابا، روضه‌خوان رقیه است گریه‌کنم تمام اهل‌بیت تو خرابه به‌به آنقدر روضه خواند یه وقت دیدن دیگه صدای گریه نمیاد دیگه صدای روضه نمیاد، وقتی نگاه کردن دیدن سر یه طرف رقیه یه طرف، بعضی‌ها میگن زن غساله آوردن بدن این سه ساله‌رو غسل داده اما بعضی‌ها خیلی‌ها میگن کی میگه زن غساله آوردن خود زینب بدن این سه ساله‌رو غسل داده همه بگید یا حسین....

صلی الله علیک یا مظلوم یا أبا عبدالله

نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم

«یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلی دِینِکَ»؛

به ابی‌عبدالله قسم همة مارو ببخش و بیامرز

بحق زینب فَرَجِ مهدی را برسان

بحق رقیه مریضامون شَفا مرحمت فرما

امام، شهدا، امواتمون رحمت فرما

کشور و ملت و رهبر، جوان‌ها، نوامیس، خدمتگزارن حضار محترم مجلس محافظت بفرما

در دنیا زیارة الحسین در قبر و برزخ و قیامت شفاعة الحسین نصیب ما بفرما

پروردگارا قسمت می‌دهیم این قلیل زیارت و توسلات را از بانی محترم و اهل مجلس به کرمت قبول بفرما

بِرَحْمَتِکَ‏ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

استفاده از این مطلب  با ذکر منبع مجاز است.

بخش تهیه محتوای سایت تخصصی منبرها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۱۷:۰۹
حسین سبزعلی
شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۱۵ ب.ظ

متن روضه امام رضا علیه السلام

متن روضه شهادت امام رضا علیه السلام ـ   محمدرضا طاهری


عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است

شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است

 به چشم‌هم‌زدنی این دو ماه هم رفت و

بهار گریه هم امشب رو به پایان است

به این فراق بگرییم و یا به دوری ِتو

بگو چه کار کنم درد و غم فراوان است

 از این لباس جدا گشتن آنقدر سخت است

که در برابر این هجر، مرگ آسان است

 مرا حلال کن آقا که باز زنده‌ام و

هنوز در تن من بین روضه‌ها جان است

 محرم و صفر ما تمام می‌شود و

همیشه ابر نگاه تو غرق باران است


آقامون فرمود: یا جدّا شب و روز برات گریه میکنم



یا امام رضا، یا امام رضا، یا امام رضا مولا…


اول برو حرمش بعد برات روضه بخونم


قربون کبوترای حرمت امام رضا

قربون این همه لطف و کرمت امام رضا


شنیدم سجیتکم الکرم امام رضاست

شما رو رها کنم کجا برم امام رضا

یا امام رضا، یا امام رضا، یا امام رضا مولا…


میان کوچه عبای مطهرش افتاد


فرمود:اباصلت دارم وارد کاخ مأمون میشم،موقع برگشت اگه دیدی عبام رو روی سر انداختم ، بدون او به مقصدش رسیده، کار منم از کار گذشته، همه چیز و می دونه امام رضا، اما مأمور ِ به صبر ِ داره وارد میشه، اباصلت میگه:دل تو دلم نبود،هی میگفتم:خدا نکنه بلایی سر آقام بیآد،همچین که در باز شد، بند دلم پاره شد،یه وقت دیدم آقا عبا رو روی سرش انداخته،میان اهلبیت همه رو مسموم کردند غیر از ابی عبدالله و حضرت زهرا سلام الله علیها،رسول خدا رو هم مسموم کردند،امام صادق فرمود:اون دو زن خبیث رسول خدا رو مسموم کردند،اما میان همه، این سمی که به امام رضا داد یه چیز ِ دیگه ای بود،هیچ کدومشون اینقدر سم سریع در بدنشون اثر نکرد،اباصلت میگه:تا در باز شد دیدم امام رضا تعادل نداره، از قدم اول دیدم هی رو زمین می خوره.


میان کوچه عبای مطهرش افتاد

ز درد بال و پری زد ولی پرش افتاد

دوباره کوچه ی باریک و سنگ های زمین

مواظب است نیوفتد، نه آخرش افتاد

نهاده است به دیورا شانه هایش را

اگر چه تکیه زده باز پیکرش افتاد

بلند شد به سر ِ زانویش زمین نخورَد

چه کرده زهر که این بار با سرش افتاد


الهی برات بمیرم آقا، اباصلت میگه:شمردم پنجاه مرتبه توی این مسیر کوچیک، از کاخ مأمون تا حجره ی امام رضا چند قدم بیشتر راه نبود،پنجاه مرتبه هی رو زمین افتاد،گاهی صدا میزنه:وای مادرم،گاهی دست رو جیگر میذاره،صدا میزنه:آی جیگرم


نشد صدا بزند یک نفس جوادش را

که زهر آمد و بر جان حنجرش افتاد


حضرت معصومه خیلی آرزو داشت بیاد بالای بدن برادر، باید بگیم:بی بی خوشبحالت نرسیدی،حداقل یه قدم از زینب عقب تری، هر چند اگه می رسیدی خراسان کجا،کربلا کجا،آخه اینجا که دیگه سر داداشت رو نیزه نمی دیدی.


سری به نیزه بلند است در برابر زینب

خدا کند که نباشد سر برادر زینب

حسین جان.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۶ ، ۱۶:۱۵
حسین سبزعلی
جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۲۰ ب.ظ

شعر روضه امام حسن مجتبی علیه السلام

http://s8.picofile.com/file/8290882568/1392102.jpg


"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّد ، یا اِمام َالغَریب ، اَیُّهَا الغَریب وَ ابنُ الغریب ،
اَیُّهَا الکَریم و َابنُ الکَریم ، یا مولانا اَیُّهَا المُجتَبی یابنَ رَسولِ الله"

فکر تواَم و صحن و سرایی که نداری
داغِ حرم و درد بنایی که نداری

لَه لَه زده ام تا بنشینم لب حوض و
فواره ای و آب نمایی که نداری

*آخه حرمت همش خاکِ ... "مثل روز اول محرم ناله بزن ...."*

زَوّار تو حیران که چگونه بنشینند
در گوشۀ تنهاییِ جایی که نداری

کو کهنه رواقی که به قلبم بفشارد؟
هفتاد و دو تا کرب و بلایی که نداری

آنقدر غریبی که نیفتاده کنارت
مشک و علم و دست جدایی که نداری

*ببین داداشت چقدر دورش شلوغِ ، یه طرف کف العباسِ ، یه طرف تل زینبیه است ،
یه طرف خیمه گاهِ*

به جز غمت آقا ، غمی تو سینه نیست
شلوغِ کربلا ، کسی مدینه نیست

زهرا برات گریه میکنه

*هیچ کسی که نباشه مادرت هست ، تازه یه مادر دیگه هم هست ،
دو تا مادر برات گریه می کنند*

زهرا برات گریه میکنه
اُم البنین سینه میزنه

آهای بقیع نرفته ها
وقتِ مدینه رفتنِ ....

نواده های تو حرم دارن ولی
چقدر غریبی ای حسن ابن علی

به لطف و یاریِ آقام امام رضا
می سازیم ما برات یه گنبد طلا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۶ ، ۱۷:۲۰
حسین سبزعلی