منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی

مجموعه ای از منبر ها و مطالب سخنرانی تولید شده یا جمع آوری شده توسط حسین سبزعلی

منبرهای معنوی
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۳۳/فصلت﴾
و چه شخصی خوش گفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک انجام دهد و گوید من [در برابر خدا] از تسلیم‏ شدگانم (۳۳/فصلت)
************
حسین سبزعلی هستم
از محصلین مرکز تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم (تربیت راهنما)
امیدوارم توفیق خداوند متعال و اهل بیت شامل حال حقیر شده ، از خطباء ، سخنرانان و دعوت کنندگان به سوی خداوند متعال باشم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

بیش از 30 عامل مغفرت خدا

عوامل مغفرت در قرآن و روایات

عوامل مغفرت الهی

عوامل مختلف مغفرت

عوامل مختلف بخشش گناهان

تقلید ممدوح

تقلید مذموم

آیا تقلید در احکام عقلانی است

حکم شرعی کوهنوردی مختلط

حکم شرعی اردوی مختلط

حکم شرعی اختلاط زن و مرد

حکم شرعی اختلاط دختر و پسر

گریه بر حسین علیه السلام گناهان بزرگ را از بین می برد

همسویی توبه و اشک بر حسین علیه السلام

شبهه شیعتنا العرب و العجم عدونا

زنان ایرانی را به اسارت بگیرید جمله امام حسین نیست

متن روضه شب تاسوعا

متن مجموعه روضه های شب های محرم

متن روضه های محرم

متن روضه شب های محرم از مداحان معروف

متن روضه ده شب محرم

سخنی از فیض کاشانی در مورد توبه

سخنی از امام خمینی ره در مورد توبه

خوشحالی خدا از توبه بنده

توبه کنندگان واقعی

شب قدر شبی برای امام علی علیه السلام و یازده فرزند اوست

به شب قدر ایمان بیاورید

شب قدر شبی برای اعتقاد راسخ به امام عصر عح

رابطه شب قدر و امامت

پیامبر صل الله علیه و آله : من انکر المهدی فقد کفر

آخرین نظرات

۲۹ مطلب با موضوع «منبر کامل» ثبت شده است

روز بیست و یکم – سبل شیطان

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلَى مَرْضَاتِکَ دَلِیلا وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ عَلَیَّ سَبِیلا وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلا وَ مَقِیلا یَا قَاضِیَ حَوَائِجِ الطَّالِبِینَ 

ترجمه 

خدایا در این روز برای من راهنمایی به سوی خشنودیت قرار بده و راهی برای شیطان به سمت من قرار مده و منزل و آرامش سرایی مرا در بشهت قرار بده ای کسی که نیاز های درخواست کنندگان را بر آورده می کنی  

شروع

چهل سال قبل از اینکه خداوند رو ح رو به بدن پدر ما آدم بدمه شیطان هرزگاهی عبور می کرد و یه سوال معنا دار که بوی اعتراض می داد : می گفت نمی دونم خدا برای چی تو رو خلق کرده تا اینکه روزی رسید که قرار شد ملائکه بر آدم سجده کنند شیطان سجده نکرد خدا هم فرمود برو بیرون او رو از بهشتش اخراج کرد و فرمود تو خیلی کوچیک تر از این حرف های که بخوای بزرگی کنی 

گفت خدایا حالا که از تو دور شدم سر راه شون می شینم به عزتت قسم هم از مقابل بهشون حمله می کنم هم از پشت سر حمله می کنم و هم راست و هم از چپ  

(ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ. / اعراف 17

ممکن است تعبیر بالا، کنایه از این باشد که شیطان، انسان را  محاصره  مى‏کند و سعى دارد به هر وسیله‏اى که ممکن است. 

و اینکه سمت بالا و پائین ذکر نشده به خاطر آن است که انسان معمولا در چهار سمت، حرکت و فعالیت دارد.

اما در روایتى که از امام باقر ع نقل شده، تفسیر عمیقترى براى این چهار جهت دیده مى‏شود، آنجا که مى‏فرماید:  منظور از آمدن شیطان به سراغ انسان از  پیش  رو این است که آخرت و جهانى را که در پیش دارد در نظر او سبک و ساده جلوه مى‏دهد، و منظور از  پشت سر  این است که آنها را به گرد- آورى اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت مى‏کند، و منظور از  طرف راست  این است که امور معنوى را به وسیله شبهات و ایجاد شک و تردید، ضایع مى‏سازد، و منظور از  طرف چپ  این است که لذات مادى و شهوات را در نظر آنها جلوه مى‏دهد.

خلاصه او در این مبارزه جدی است ولی آیا ما هم آمادگی داریم از خودمون دفاع کنیم ما هم به اندازه او در این مبارزه جدی هستیم بنابراین قرآن می فرماید او رو دشمن بگیرید حسابش کنید حواستون بهش باشه 

او گاه ما رو زیر دست و پاش له می کنه بخورمون خوبه ولی آیا بزن داریم یا نه ؟

اقناع اندیشه 

برای این مبارزه لازمه ما شگردهای مقابله با شیطان رو یاد بگیریم و بدونیم او از چه راهی و چه ابزاری نفوذ پیدا می کنه تا ما رو ضربه فنی کنه نقطه ضعف های ما رو به خوبی تشخیص میده و  اون جا رو نقطه نفوذ قرار می ده

به نقل از حفص بن غیاث ـ : از امام صادق علیه السلام ، درباره سخنانی که میان یحیی علیه السلام وابلیس رد وبدل شد ، فرمود : یحیی به شیطان گفت: این آویزها چیست؟ شیطان گفت: اینها شهوات وامیالی است که فرزند آدم گرفتار آنها شده است. یحیی گفت: آیا چیزی از آنها برای من نیز هست؟ شیطان گفت: گاه سیر وپر می خوری وما هم تو را از نماز ویاد خدا باز می داریم. یحیی گفت: با خدا عهد می بندم که هرگز معده خود را از غذا پر نکنم. وابلیس گفت: من هم با خدا عهد می بندم که از این پس هرگز مسلمانی را اندرز ندهم. 

آن گاه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: ای حفص! با خدا عهد می بندم که جعفر وخاندان جعفر هرگز شکمهای خود را از طعام انباشته نکنند وبا خدا عهد می بندم که جعفر وخاندان جعفر هرگز برای دنیا کار نکنند میزان الحکمه ج1 صفحه 187 

2)الإمامُ علیٌّ علیه السلام : مُجالَسَةُ أهلِ الهَوى مَنْساةٌ للإیمانِ ، و مَحْضَرَةٌ للشَّیطانِ

امام علی علیه السلام : همنشینی با هوسرانان باعث از یاد رفتن ایمان وحاضر شدن شیطان است میزان الحکمه ج2 صفحه 229 

پرورش احساس 

نامرد با تمام کینه تا آخرین لحظه تلاشش رو می کنه 

علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی درکتاب لب الالباب در سیر و سلوک اولی الالباب نقل می کند: حاج امام قلی نخجوانی که استاد معارف مرحوم آقا سید حسین قاضی پدر مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی رضوان الله تعالی علیه بود، و در نزد مرحوم آقا سید قریش قزوینی رضوان الله تعالی علیه در اخلاقیات و معارف الهیه مراتب استکمال را طی می نمود میگفت : پس از آنکه به سن پیری رسیدم، دیدم با شیطان در بالای کوهی ایستاده ایم، من دست خود را بر محاسن گذارده و به او گفتم: مرا سن پیری و کهولت فرا گرفته، اگر ممکن است از من در گذر. شیطان گفت: این طرف را نگاه کن، وقتی نظر کردم درّه ای بسیار عمیق دیدم که از شدت خوف و ترس عقل انسان مبهوت می ماند. 

شیطان گفت: در دل من رحم و مروّت و مهر و عطوفت قرار نگرفته، اگر چنگال من بر تو گیر کند و دستم به تو رسد، جای تو در ته این درّه خواهد بود که تماشا می کنی و چنان تو را در آن سر نگون کنم که بند از بندت جدا شده و پیکرت قطعه قطعه شود.

هدایت در حکایت

البته عجله ایی هم نداره از اول آدم تا ته خط نمی بره قدم به قدم پیش می بره میدونه نمی تونه یه شب ما رو صدام کافر یزید کنه اول گناه کوچیک که وجدان درد نمی گیری رو پیشنهاد می کنه تا بله رو بگی یه هفته یه ماه گاه سال ها صبر می کنه بنابراین قرآن می فرماید از قدم های شیطان پیروی نکنید 

او از دنیا شروع می کنه که بهش علاقه داری و داشتنش رو برات زیبا جلوه می ده و نداشتنش رو ننگ 

ماهی به طمع گوشت قلاب می آید و در دام می افتد و صید می شود شیطان قلّاب است و دنیا گوشت قلّاب در دنیا به هر چیزی که علاقمند شوید در قلّاب شیطان افتاده اید و با علاقه به هر یک از مظاهر دنیا شیطان بر شما سلطه پیدا می کند. مثل ها و پند ها-حائری شیرازی

شیطان انسان شناس خوبی هست تفاوت های میان فردی رو خوب می شناسه با آدم های متفاوتی سرو کله زده بنابراین می دون ه چه کسی رو چه جور گمراه کنه همه رو یه جور به جهنم نمی بره 

(تمثیلی درباره مراتب شیطان)

شیطان هر کسی همزاد و متناسب با خود اوست. اگر کسی ملّا باشد، شیطانش هم ملّاست، اگر متخصص باشد شیطانش هم متخصص است همینطور انسان، درس خوانده. مثل آدمی که قدش بلند است سایه اش هم بلند است، آدمهای باهوش هم، شیطانشان باهوش است، اینطور نیست که آدم باهوش باشد اما شیطانش خُل باشد. امام یکبار فرمودشیطان الفقهاء فقیه الشیاطین  این حرف، حرف درست و بزرگی  است

مثل ها و پند ها-حائری شیرازی ج3 ص13

ابلیس شنیدی که چها کرد با آدم .......... هم باخت باو شعبده،هم داد باو پند

چون دید که بر بوالبشرازوسوسه ره نیست ......... آخر ز بهشتش بدرآورد به سوگند

رفتار سازی با راهکار دهی

برای فرار و مقابله با شیطان می تونیم از چند راه استفاده کنیم که یکی اش اینه 

پناه گرفتن در سایه امن الهی 

او سگ رام شده دست خداست و این طور نیست که خود سرانه خیره سری کنه بلکه براساس مدیریت الهی نقش آفرینی می کنی هر کی بره در پناه خدا قرار بگیره او جرات نداره نزدیک بشه 

علی (ع) میفرماید: 

مَنِ اعْتَصَمَ بِاللهِ لَمْ یَضُرّهُ شَیْطَانٌ 

هر کس به ریسمان خدا چنگ بزند، شیطان هرگز نمی تواند به او آسیبی برساند. 

در دعای حزین با زبان حال می خوانیم : 

وَ اغَوْثَاهُ بِکَ یاالله ُمٍنْ عَدُوٍّ قَدِ اسْتَکْلَبَ عَلَیَّ  

بار پروردگارا: به تو پناه می برم از این دشمن قسم خورده شیطان لعین، ای صاحب خانه، این سگ درنده خوی پارس کنان به من حمله می کند، تو به فریادم برس.

استعاذه دائمی 

(إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ).اعراف 201

  طائف  به معنى  طواف کننده  است، گویا وسوسه‏هاى شیطانى همچون طواف کننده‏اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى‏کنند تا راهى براى نفوذ بیابند، اگر انسان در این هنگام به یاد خدا و عواقب شوم گناه بیفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهایى مى‏یابد و گرنه سرانجام در برابر این وسوسه‏ها تسلیم مى‏گردد.

اصولا هر کس در هر مرحله‏اى از ایمان و در هر سن و سال گهگاه گرفتار وسوسه‏هاى شیطانى مى‏گردد، و گاه در خود احساس مى‏کند که نیروى محرک شدیدى در درون جانش آشکار شده و او را به سوى گناه دعوت مى‏کند، این وسوسه‏ها و تحریکها، مسلما در سنین جوانى بیشتر است، در محیطهاى آلوده، همچون محیطهاى امروز که خود مراکز فساد در آن فراوان و آزادى نه به معنى حقیقى بلکه به شکل بى‏بند و بارى همه جا را فرا گرفته و دستگاههاى تبلیغاتى غالبا در خدمت شیطان و وسوسه‏هاى شیطانى هستند، فزونتر مى‏باشد، تنها راه نجات از آلودگى در چنین شرائطى، نخست فراهم ساختن سرمایه  تقوى  است که در آیه مورد بحث به آن اشاره شده، و سپس  مراقبت  و سرانجام توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا، یاد الطاف و نعمتهاى او، و مجازاتهاى دردناک خطاکاران است.

در روایات کرارا به اثر عمیق ذکر خدا در کنار زدن وسوسه‏هاى شیطان اشاره شده است.

حتى افراد بسیار با ایمان و دانشمند و با شخصیت همیشه احساس خطر در مقابل وسوسه‏هاى شیطانى مى‏کردند، و از طریق مراقبت که در علم اخلاق بحث مشروحى دارد با آن مى‏جنگیدند.

اصولا وسوسه‏هاى نفس و شیطان همانند میکربهاى بیمارى‏زا است، که در همه وجود دارند، ولى به دنبال بنیه‏هاى ضعیف و جسمهاى ناتوان مى‏گردند، تا در آنجا نفوذ کنند اما آنها که جسمى سالم و نیرومند و قوى دارند، این میکربها را از خود دفع مى‏کنند.

روضه کوتاه

حضرت زهرا سلام الله علیه وقتی می ره در پناه خدا قرار می گیره نه تنها فرار نمی کنه بلکه مقابله هم می کنه وقتی نامرد پشت در داد و بیداد می کرد حضرت فرمود آیا با حزب شیطانیت من رو می خوای بترسونی 

حضرت از حضور نیروه های شیطان پرده برداشت پشت در اگر چه تنها بود ولی ایستاد دومی داد می زد به خدا قسم خانه رو با اهلش آتش می زنم حضرت فرمودند کی می خوای آتش بزنی حسنم رو می خوای آتش بزنی یا که حسینم رفتند بغل بغل هیزوم اوردند شعله ها به آسمان کشیده شد درب نیمه سوخته شد و نامحرمی پشت در تمام کینه اش رو جمع کرد و در نیمه سوخته به پهلوی مادر نشست و طفلی آتش گرفت و پهلوی شکست و فریادی بلند که یا فضه خذینی قتل و الله ما احشایی 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۴۳
حسین سبزعلی

روز بیست و دوم – درب های فضل و رحمت الهی

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ 

ترجمه 

خدیا بگشا به رویم در این ماه درهای فضلت فرود آر برایم در آن برکاتت را و توفیقم ده در آن برا ی موجبات خشنودیت و مسکنم ده در آن و سطهای بهشتت ای اجابت کننده ی خواسته ا و دعاهای بی چارگان 

شروع

خداوند فرصت های فراوانی رو برای بندگی فراهم می کنه به قدری که فردای قیامت وقتی بنده رو برای تسویه حساب می آرند خداوند فهرستی از فرصت های که به بنده داده رو ، رو می کنه و بنده شرمنده از این هم فرصت ها می شه که قدرش رو ندونسته و بی چون و چرا راهش رو کج می کنه می ره به جهنم

این فرصت ها یکی از معانی  فضل خداست وگرنه اگه می خواست طبق قاعده عمل کن که همه زیان کار می شدند قرآن در این باره می فرماید 

ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ (64بقره)

بعد از روی گردانی شما اگر فضل رو رحمتش نبود شما از زیان کار می بودید 

ابو العالیه(از روات ) میگوید: فضل خدا ایمان است و رحمت او قرآن بنا بر این معناى آیه این است که اگر نبود قدرت ایمانى که من به شما دادم و موانع آن را از جلو راه شما برداشتم شما زیانکار و خسارت زده بودید.

علّت اینکه ایمان بنى اسرائیل و توبه آنان فضل خدا شمرده شده این است که فضل و خواست و تقدیر خدا سبب آن شد.

و یا ممکن است منظور از فضل خدا این باشد که پس از روى گرداندن و بازگشت- بنى اسرائیل خداوند آنان را هلاک نکرد و مهلت داد تا شما توبه کردید و الّا قطعاً هلاک میشدید.

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 203

اقناع اندیشه 

هر کس فرصت های بندگی رو در زندگی اش پاس بداره خدا هم برکتی در زندگی اش قرار می ده که دیگران حسرتش رو بخورند 

از سفارشات کوتاه امیرالمومنین علیه السلام به کمیل

یَا کُمَیْلُ الْبَرَکَةُ فِی مَالِ مَنْ آتَى الزَّکَاةَ وَ وَاسَى الْمُؤْمِنِینَ وَ وَصَلَ الْأَقْرَبِی

 اى کمیل، برکت در مال و ثروت کسى است که زکات دهد، و اهل ایمان را یارى نماید، و صله رحم کند. (تحف العقول، ص172)

و هر کسی این فرصت ها رو بسوزنه برکت از زندگی اش می ره یه فرصت اینه که آدم مال داشت باشه بتونه انفاق کنه و حقوق مالی اش رو بپردازه حالا اگه کسی این کار رو نکرد و اسراف کرده برکت کم می شه و همیشه آدم هشتش گرو نه اش هست 

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ مَعَ الْإِسْرَافِ قِلَّةَ الْبَرَکه

با اسراف و زیاده‏روى، برکت اموال رو به کاهش مى‏رود. شرح: یعنى آفت زندگى بیشتر مى‏شود و عوارضى از قبیل بیمارى، تصادف، آتش‏سوزى رخ مى‏دهد که هستى را به کام خود فرو مى‏برد (الکافی  ج‏4 ص55)

پرورش احساس 

برکت ، نعمتی هست که روزی کسی می شه که فرصت های بندگی رو از دست نداده هر جا دستش رسیده به خدا اعتماد کرده 

خودش برای خودش خدایی نکرده ، برای خدا خر ج کرده و خدا هم براش سنگ تموم گذاشته 

زمان محقّق اردبیلی در نجف مرسوم بوده هر کس نان خودش را در خانه خود تهیّه می کرده است، مرحوم اردبیلی هم مقداری گندم و آرد در منزلش برای معیشت سالیانه داشت اواخر سال مصادف با قحطی جنس شد جناب اردبیلی هم بنا گذاشت به مواسات، خبر داد هر کس ندارد بیاید ما داریم، به مقدار مساوی تقسیم کرد مقداری هم به اندازه ی دیگران برداشت. اهل بیتش به او اعتراض کرد. که چرا زن و بچّه ات را گدا کردی در این هنگام سختی، اردبیلی را ناراحت کردند از نجف به کوفه رفت در مسجد کوفه معتکف شد، در ظرف این سه روز درب خانه ی اردبیلی را می کوبند عربی با باری آرد آمده می گوید مال اردبیلی است ایشان در مسجد کوفه است ظرف ها را پر کردند خوشحال شدند. پس از برگشتن اردبیلی خانواده اش می گوید آرد خوبی بود از کجا پیدا کرده بودید، پرسید کدام آرد؟ قصه را گفتند فهمید خدائی که وعده داده   و ما انفقتم من شیئی فهو یخلفه  عوضش را داده است چنین است معامله الهی شواهد فراوان است، از موضوعات قرآن مجید است تخلّف پذیر نیست مگر وقتی شرطش نباشد. ) انفاق ص 340 الی 1با آرد درب خانه ی اردبیلی

رفتار سازی 

نکنه با انجام کارهایی ، این فرصت بهره برداری از برکت رو از دست بدیم 

حضرت زهرا از نبی اکرم سوال فرمودند : برای کسی که نسبت به نماز سهل انگاری میکند چه اتفاقی رخ می دهد ؟ پیامبر فرمودند :

فاطمه جان ! کسی که نماز را سبک بشمارد خداوند او را به 15 خصلت مبتلا می دارد که شش تای از آن ها در دنیا و سه تای آن در هنگام مرگ و سه تای آن در برزخ و سه تای آن در قیامت خواهد بود ...پس خداوند برکت و خیر را از عمر او برداشته و رزق و روزی او را نیز بی برکت قرار خواهد داد و سیمای صالحین را از وجهه او محو می گرداند./ مستدرک‏الوسائل ج : 3 ص : 24چقدر از فرصت های ما در صف نانوایی برای گرفتن دو عدد نان سنگک گرفته می شود؟ 

یا همینکه می رسیم به اتوبوس واحد حرکت میکند و بعد چقدر می ایستیم تا یکی می آید و وقتی هم که می آید پراست و یا مربوط به خط دیگری و یا سوار می شویم و در بین راه خراب می شود که باید پیاده شویم! یا پشت چراغ قرمز ها چقدر اسیر می شویم و وقتی که می بینیم ثانیه شمار به خط قرمز عدد 130 را نشان می دهد و تازه همین که به ثانیه 6 رسید به اندازه 5 ثانیه دیگر هم می ایستد چه استرس ها که بر ما وارد می شود .

و اینها که گفتم معنای عمر بی برکت است ، عمر بی برکت یعنی آنچه از عمر صرف می کنی بسیار است ولی آنچه بهره برمی داری بسیار کم و اندک و ناچیز .و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که اهل نماز نباشد خداوند برکت را از عمر او خواهد گرفت .

(یرفع الله البرکه من عمره) سفینه البحار ج 2 ص 44

و این ، یعنی نماز مایه برکت عمر خواهد بود .

نمی خواهم بگویم کسی که اهل نماز است در صف نانوایی و یا پشت چراغ قرمز و یا در ایستگاه اتوبوس واحد معطل نمی شود ، بلی می شود شاید هم بیشتر ، ولی در همان صف نانوایی با کسی آشنا می شود که در خلال صحبت های او متوجه می شود که فلان گره بزرگ زندگی اش که مدتهاست در پی گشایش و چارجویی آنست با راهنمایی او دارد باز و گشوده می شود یا پزشکی که مدت هاست دنبالش بود با او آشناست لذا به دیگری که نفر بعد از اوست اشاره می کند که زودتر از او نانش را بگیرد و برود ، تا بیشتر از وی استفاده کند . 

یا در پشت چراغ قرمز کسی با تلفن همراه او تماس می گیرد که مدتها به دنبالش بوده است و اینجاست که خدا خدا می کند تا چراغ سبز نشود .

و یا تاخیر اتوبوس وی یا پر بودن آن موجب می شود که همچنان بایستد ولی درهمین زمان دوستش که با ماشین خود از آنجا عبور می کند او را می بیند و یک راست به مقصد می رساند حال آنکه اگر با اتوبوس می رفت می بایست چندخط واحد را عوض می کرد تا به مقصد خود برسد.

1) آیة الله بهلول می فرمودند: من در تمام عمرم یک عمل را ترک کرده ام و اصلاً انجام نداده ام و یک عمل را اصلاً ترک نکرده ام و تحت هر شرائطی به جا آورده ام و از این دو کار هم برکت زیادی دیده ام و آن را به همه ی شما سفارش می کنم، آن که ترک کرده ام دروغ است، و آن که ترک نکرده ام نماز شب است. داستان معنوی ص 5055

روضه کوتاه

اگر چه علی اصغر ابا عبد الله شش ماه بیشتر نداره ولی تو این عمر کوتاه خدا با شهادت علی اصغر یه برکتی به این آقازده داده شده باب الحوائج می آد کنار علمدار رشید اباعد الله قرار می گیره و با همین دست های کوچیکش گره های بزرگی رو باز می کنه 

تو کربلا یه جا بود که خدا حسینش رو تسلی داد اونهم وقتی بود که علی اصغر  رو دست های بابا پرپر می زد خدا می دونه به دل ابا عبد الله چه گذشت وقتی این خون ها رو به آسمان پرتاب می کرد و می فرمود خدایا  چون تو می بینی من صبر می کنم خدا دل حسینش رو آرام کرد که الان یا اباعبد الله طفلت رو شیردهندگان بهشتی سیرابش کردند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۴۱
حسین سبزعلی


روز بیست و سوم – امتحانات قلبی

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ یَا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ

ترجمه 

خدایا بشوی مرا در این ماه از گناه و پاکم نما در آن از عیب ها و آزمایش کن دلم را در آن به پرهیزگاری دلها ای چشم پوش لغزشهای گناه کاران 

شروع با داستان

آقایان چایچی و رضا بیگدلی نقل کردند: آیت الله مجتهدی فرمودند: در ایّام نوجوانی که به مدرسه می رفتم در بین راه به فقرا کمک می کردم. یک روز که از مدرسه برمی گشتم در بین راه پیرزنی را دیدم که مقداری اسباب و اثاثیه در دست دارد او از من خواهش کرد که کمکش کنم و اثاثیه را به من داده و از جلو حرکت کرد تا به منزلی رسیدیم. سپس درب را باز کرده و وارد خانه شد. من نیز همراه او داخل شدم، که ناگهان درب بسته شد و با چند دختر جوان روبرو شدم، آن ها گفتند: شما به یوسف تبریز مشهور هستید و ما از شما خواسته هایی داریم که اگر انجام ندهید کوس رسوائی شما را خواهیم زد. ایشان می فرمودند: یک لحظه تأمّل کرده و نگاهی به اطراف انداختم، ناگهان چشمم به پله هایی افتاد که به بام منتهی می شد، بلافاصله با سرعت به طرف پلّه دویده و به پشت بام رفتم، آن ها هم به دنبال من به پشت بام آمدند. با این که ساختمان سه طبقه ی عظیمی بود و دیوارهای بلندی داشت، با گفتن یک یا علی، بی درنگ از پشت بام خود را به داخل باغی که جنب خانه قرار داشت پرتاب کردم. همین که در حال سقوط بودم دو دست زیر کف پاهایم قرار گرفت و مرا به آرامی پائین آورد. ایشان می فرمودند: از آن موقع تا الآن پاهایم را بر زمین نگذاشته ام و هنوز روی آن دست ها راه می روم.

(داستان معنوی ص 3285 الی 87)

اقناع اندیشه با توضیح وتبیین

انسان در این عالم دائماً در حال آزمایش به سر می برد، با این تفاوت که نوع آزمایشها فرق می کند، یکی را آزمایش می کنند تا جایی که می شود قویترین انسانها، و یکی را آزمایش می کنند تا جایی که می شود ضعیفترین انسانها. نوع سؤال فرق می کند وگرنه سؤال، سؤال امتحانی است. یکی را بمانند آیت الله مجتهدی یوسف وار امتحان میکنندو دیگری را با مال و دارایی اش. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا بَلَا اللَّهُ الْعِبَادَ بِشَیْ‏ءٍ أَشَدَّ عَلَیْهِمْ مِنْ إِخْرَاجِ الدِّرْهَِم  (خصال ، ج‏1، ص 8) خداوند بندگان را با چیزى سخت‏تر از دادن پول امتحان نکرد.

 اما تنها راه رهایی از تمام این امتحانات داشتن قلب با تقوی است، لذا در دعای امروز میخوانیم که :  وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ  آنگونه که خدا در قرآن می فرماید:  إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهَُمْ لِلتَّقْوَى‏  لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیم‏  (کسانى که در نزد پیامبر خدا صدایشان را پایین مى‏آورند همانهایند که خدا دلهایشان را به تقوى آزموده است. آنها راست آمرزش و مزد بسیار. (سوره حجرات، آیه3)

امتحان را وقتى به کار مى‏برند که بخواهند وضع چیزى که تا کنون برایشان مجهول بوده معلوم کنند، و چون این معنا در مورد خداى تعالى محال است، ناگزیر باید امتحان را به معناى محنت و مشقت دادن به قلب معنا کنیم، و بگوییم خداى تعالى این مشقت‏ها را بر دلها تحمیل مى‏کند تا قلبها به تقوى عادت کنند. (ترجمه المیزان، ج‏18، ص: 462)

در این آیه هم خداوند متعال کسانی را که صدایشان را در نزد رسول خدا بلندنمیکنندو ادب حضورنموده ، دادوفریاد راه نمی اندازند. قلوب این افراد را امتحان شده در راه تقوی معرفی مینمایند و البته کسی که از این امتحان سربلند خارج گردد،مغفرت و اجر و پاداشی عظیم برای او خواهد. 

پرورش احساس 

گر ترک نَفْس گیری و فرمان حق بری ........ فرمانبرت شود ز سَما جمله تا سَمَک

در این مِس بدن، زر خالص نهاده حق ......... آن کس شناسد آن که کند قلب خود محک

دیوان حاج ملا هادی سبزواری / ص 81 .

رفتار سازی 

معلم در امتحان یکی را از اول کتاب امتحان می کند، یکی را از وسط کتاب و یکی را از آخر کتاب. اگر معلم بداند که شاگرد کجای کتاب را خوانده و کجا را نخوانده از آنجایی سؤال می کند که نخوانده است. خدا هم در امتحانات چنین سؤالاتی را خواهد داشت. حضرت علی(علیه السلام)در نهج البلاغه می فرماید: وَ لکنَّ اللهَ یختَبِرُ عِباده بِما یجهَلُونَ اَصلَه(پاورقی: خطبه قاصعه)خداوند بندگان خود را امتحان می کند به چیزی که از اصل آن غافل و نسبت به اصل آن جاهلند. خداوند وقتی ملائکه را امر به سجده برآدم نمود که، آنان را تعلیم نداده بود و نسبت به اصل و حقیقت آدم جاهل بودند، نه آن وقتی که آدم را شناختند. اینکه بعضی می گویند ما تا ندانیم چرا باید وضو بگیریم، یا چرا اینگونه وضو بگیریم... وضو نمی گیریم یا اینگونه وضو نمی گیریم، خوب اگر بدانند که دیگر از علم خود اطاعت کرده اند نه از خدا! مطیع معلومات خود گردیده اند نه مطیع فرمان خدا! 

النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا نهج البلاغة، ص: 554

 مواظب باشیم با هرچه که نمیدانیم دشمنی کنیم. جهل ما دلیل بر باطل بودن آن موضوع نیست. اگر بخواهیم فقط از معلومات خود پیروی کنیم، خدای نکرده کارمان بجایی میرسد که مصداق این روایت میشویم که حضرت فرمود: إِنَّ مَنْ أَضَلَّهُ اللَّهُ وَ أَعْمَى قَلْبَهُ اسْتَوْخَمَ الْحَقَّ وَ لَمْ یَسْتَعْذِبْهُ وَ صَارَ الشَّیْطَانُ وَلِیَّهُ یُورِدُهُ مَنَاهِلَ الْهَلْکَةِ ثُمَّ لَا یُصْدِرُه

 الاحتجاج / ج 2 / ص 335

حضرت أبو عبد اللَّه علیه السّلام فرمود: کسى را که حضرت حقّ عزّ و علا او را ضالّ و گمراه گرداند و دل او را تاریک و دور از رحمت اله سازد أمر حقّ در نظراو بغایت ناموافق نمایدو حق به گوارایش شیرین نخواهد بود و او أصلا استعداد اطاعت ایزد خالق ننماید و شیطان ولىّ آن ناکس گردد و او را در مقام هلاکت وارد گرداند و او را مصدر خیر نگرداند

روضه کوتاه

اما بالأخره از باب ؛ هر که در این بزم مقرب تراست ...... جام بلا بیشتر ش میدهند ، امامان ما بیشتر در بوته آزمایش و امتحان قرار میگرفتند. مخصوصا ابی عبدالله علیه السلام که نه تنها خود ش ، نه تنها برادرانش ، نه تنها خواهر و همسرش ، نه تنها فرزندانش ، بلکه حتی بچه شیرخواره اش را هم برا ی این امتحان به مسلخ عشق ببرد اون لحظاتی که تیر سه شعبه بر گلوی نازنین شش ماه علی اصغر می خورد.....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۳۴
حسین سبزعلی
چهارشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۱۱ ب.ظ

متن منبر روز بیست و چهارم با موضوع توفیق و روضه حضرت حر


روز بیست و چهارم – توفیق

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیهِ مَا یُرْضِیکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا یُؤْذِیکَ وَ أَسْأَلُکَ التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَکَ وَ لا أَعْصِیَکَ یَا جَوَادَ السَّائِلِینَ

ترجمه 

خدایا من ا ز تو می خواهم در آن آنچه تو را خوشنود می کند و پناه می برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو می خواهم توفیق در آن برای اینه فرمانت برم و نافرمانی تو ننمایم ای بخشنده درخواست کنند گان 

شروع با سوال

قالَ یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلى‏ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ رَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُرِیدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلى‏ ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ (88 هود)

عبد اللَّه بن فضل هاشمى از امام صادق (ع) روایت کرده که گفت: به آن حضرت عرضه داشتم: با در نظر داشتن اینکه علل و اسباب در کار ما مؤثرندمعناى اینکه خداى تعالى در یک جا از قول شعیب حکایت کرده که گفت:  وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ  چیست؟ 

واقعا هم سوال مهمی است این که همه عالم برحسب علل و اسباب درگردش است چطور با مفهوم توفیق  قابل جمع است ؟ آیا این توفیقات الهی دخالت در اسباب و مسببات نمیگردد؟ 

امام (ع) در جواب فرمود: وقتى بنده خدا آنچه که خدا به وى امر کرده اطاعت کند عملش موافق امر خداى عز و جل است و بدین جهت آن عبد را موفق مى‏نامد (چون گفتیم کارش موافق امر خداى عز و جل است) و هر گاه بنده خدا بخواهد داخل پاره‏اى از گناهان شود و خداى تعالى بین او و آن گناه حایل گردد و در نتیجه بنده آن گناه را مرتکب نشود ترک گناهش به توفیق خداى تعالى صورت گرفته و هر زمان که او را به حال خود بگذارد و بین او و معصیت حایل نشود و در نتیجه مرتکب گناه گردد در آن صورت خدا او را یارى نکرده و موفق ننموده است، (چون کارش موافق دستور خدا انجام نشده). 

بنابراین توفیق، عبارت از این است که خداى تعالى اسباب را طورى ردیف کند که قهرا بنده را بسوى عمل صالح بکشاند و یا بعضى از مقدماتى که در ارتکاب گناه لازم است براى او فراهم نکند در نتیجه بنده آن کار واجب را انجام دهد و این کار حرام را ترک کند، و توفیق عبارت است.از ایجاد توافق بین آن اسباب، پس اسبابند که متصف به توفیق مى‏شوند و اگر انسان موفق را موفق مى‏نامیم در حقیقت توصیف به حال متعلق کرده‏ایم.(ترجمه المیزان، ج‏10، ص: 563)

اقناع اندیشه با تمثیل

اما درک مفهوم توفیق الهی و اینکه تمام کارهای ما نتیجه توفیقات الهی است ، تأثیر عمیقی در عملکرد و عاقبت انسان دارد . اینکه بدانیم نه تنها بدیهای انسان بلکه تمام خوبیهایی که از انسان سر زده، بدهکاری است. این کره ی زمین شبها یک طرفش، پشت به خورشید است، از این جهت تاریک می شود. روزها رو به روی خورشید است، روشن می شود و از برکت نور خورشید موجودات زنده در آن وجود پیدا کرده است. این موجودات زنده ای که زمین دارد بدهکاری خورشید است یا طلبکاری خورشید؟ اینهمه حیوانات و موجودات زنده که زمین دارد، از برکت نور خورشید است. پس زمین به خورشید بدهکار می شود. انسان هم این چنین است، یعنی وقتی رو به خدا می کند، نورالهی مثل روز روشن بر قلب انسان می تابد، بعد انسان عبادت می کند صله ی رحم می کند. اینها مثل درختهایی است که در او روییده، اینها از برکت یاد خدا و توجه انسان به خداست. پس از برکت نور اوست که اینها در او می روید و انسان بابت این توجهی که خدا به او کرده و این عبادات را توانسته انجام بدهد، بدهکار خدا می شود. پس هر چه خدمات و عبادات انسان بیشتر شود، بداند که اینها بر بدهکاری او به خدا افزوده می شود. وقتی انسان کارهای خوبش را بدهکاری به خدا دانست توفیق کارهای بیشتری پیدا می کند. (مثل ها و پندها / آیت الله حائری)

پرورش احساس 

لذا  خداوند متعال به موسى علیه السلام وحى فرمود که : اى موسى! مرا چنان که حقّ شکر من است ، شکر کن . موسى عرض کرد : پروردگارا! چگونه تو را چنان که حقّ شکر توست ، شکر گویم حال آن که هر شکرى که تو را مى گویم خود نعمتى است که تو به من ارزانى داشته اى؟ فرمود : اى موسى! وقتى که بدانى توفیق آن شکر را هم من به تو داده ام ، مرا چنان که حقّ شکر من است، شکر کرده اى .

من به توفیق خدا ره به خدا یافتم ........ عارف حق شده و ملک بقا یافتم

جهد بر توست و برخدا توفیق ......... زآنکه توفیق وجهد هست رفیق

رفتار سازی راهکار های  اصلاح 

اما عوامل موثر در جلب توفیقات الهی مختلف است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:

1. انس با قرآن :شیخ سلیمان ندوی از روحانیون نامدار پاکستان: از اقبال لاهوری پرسیدم که علت موفقیت شما در نشر معارف اسلامی چیست؟ اقبال گفت: اگر به زعم شما توانسته باشم در این باره موفقیتی به دست آورده باشم، به خاطر عمل به توصیه ی پدرم است که می گفت: «دوست دارم چنان قرآن را تلاوت کنی که گویا همین الآن بر تو نازل شده است و خداوند با تو سخن می گوید» اقبال همواره با تأمّل و حزن قرآن می خواند و توصیه پدر را فراگوش داشت. مُصْحف اقبال در موزه موجود است. آثار اشک اقبال به هنگام تلاوت بر روی کاغذهای آن موجود است.(داستان معنوی ص 4936) اگه دنبال توفیقات الهی هستیم در روز ساعتی رو قرار بدیم برای انس با کلام الهی.

2. احترام و خدمت به والدین : رهبر معظّم انقلاب در درس اخلاق فرمودند: « بد نیست مطلبی را برای شما نقل کنم. بنده اگر در هر زمینه ای توفیقاتی داشته ام وقتی محاسبه می کنم به نظرمی رسد که این توفیقات باید از یک کار نیکی که من نسبت به یکی از والدینم کرده ام، باشد. مرحوم پدرم در سنین پیری تقریباً بیست و چند سال قبل از فوتش (که مرد هفتاد ساله ای بود) به بیماری آب چشم که انسان نابینا می شود، دچار شده بود. آن وقت در قم بودم تدریجاً در نامه هایی که ایشان برای ما می نوشت، این روشن شد که ایشان چشمش نمی بیند. وقتی من به مشهد آمدم و دیدم که چشم ایشان محتاج دکتر است، قدری به دکتر که مراجعه کردم و بعد، برای تحصیل به قم برگشتم. چون من از قبل ساکن قم بودم. باز ایام تعطیلی شد و من مجدداً به مشهد رفتم و کمی به ایشان رسیدگی کردم و دوباره برای تحصیلات به قم رفتم. معالجه پیشرفتی نمی کرد. و در سال 43 بود که من ناچار شدم ایشان را به تهران بیاورم. چون معالجات در مشهد جواب نمی داد. امیدوار بودم که دکترهای تهران، چشم ایشان را خوب خواهند کرد، به چند دکتر مراجعه کردم، ما را مأیوس کردند. گفتند: هر دو چشم ایشان معیوب شده و قابل معالجه و اصلاح نیست. البته بعد از دو سه سال، یک چشم ایشان معالجه شد و تا آخر عمر همان چشم شان می دید. امّا در آن زمان مطلقاً نمی دید و باید دست شان را می گرفتیم و راه می بردیم. لذا، برای من غصّه درست شده بود. اگر پدر را رها می کردم و به قم می آمدم، ایشان مجبور بود گوشه ای در خانه بنشیند و قادر به مطالعه و معاشرت و هیچ کاری نبود و این برای من خیلی سخت بود، ایشان با من هم یک انس بخصوصی داشت. با برادرهای دیگر این قدر انس نداشت. با من دکتر می رفت و برایش آسان نبود که با دیگران به دکتر برود. بنده وقتی نزد ایشان بودم کتاب می خواندم و با هم بحث علمی می کردیم و از این رو، با من مأنوس بود. برادرهای دیگر این فرصت را نداشتند و یا نمی شد. به هر حال، من احساس کردم که اگر ایشان را در مشهد تنها رها کنم و خودم برگردم و به قم بروم ایشان به یک موجود معطّل و از کار افتاده تبدیل می شود و این مسأله برای ایشان بسیار سخت بود. برای من هم خیلی ناگوار بود. از طرف دیگر، اگر می خواستم ایشان را همراهی کنم و از قم دست بردارم، این هم برای من غیرقابل تحمّل بود؛ زیرا که با قم انس گرفته و تصمیم گرفته بودم تا آخر عمر در قم بمانم و از قم خارج نشوم. اساتیدی که من در آن زمان داشتم – به خصوص بعضی از آن ها- اصرار داشتند که من از قم نروم. می گفتند: اگر تو در قم بمانی ممکن است که برای آینده مفید باشی. خود من هم خیلی دلبسته بودم که در قم بمانم. بر سر یک دو راهی گیر کرده بودم. این مسأله در اوقاتی بود که ما برای معالجه ایشان، به تهران آمده بودیم. روزهای سختی را من در حال تردید و نگرانی و اضطراب به سر می بردم. البته تصمیم من بیشتر بر این بود که ایشان را مشهد ببرم و در آنجا بگذارم و به قم برگردم. اما چون برایم خیلی سخت و ناگوار بود به سراغ یکی از دوستانم که در همین چهار راه حسن آباد تهران منزلی داشت، رفتم. مرد اهل معنا و آدم با معرفتی بود. دلم خیلی تنگ شده، تلفن کردم و گفتم: «شما وقت دارید که من پیش شما بیایم؟» گفت: بله. عصر تابستانی بود که من به منزل ایشان رفتم و قضیه را گفتم که من خیلی دلم گرفته و علت ناراحتی من هم همین است و از طرفی نمی توانم پدرم را با این چشم نابینا تنها بگذارم، برایم سخت است. از طرفی هم اگر بنا باشد پدرم را همراهی کنم، من دنیا و آخرتم را در قم می بینم و اگر اهل دنیا هم باشم دنیای من در قم است؛ اگر اهل آخرت هم باشم، آخرت من در قم است. دنیا و آخرت من در قم است. من باید از دنیا و آخرتم بگذرم که با پدرم بروم و در مشهد بمانم. [ آن دوست] یک تأمل مختصری کرد و گفت: «شما بیا یک کاری بکن و برای خدا، از قم دست بکش و برو در مشهد بمان؛ خدا دنیا و آخرت تو را می تواند از قم به مشهد منتقل کند.» من یک تأملی کردم و دیدم عجب حرفی است، انسان می تواند با خدا معامله کند. من تصوّر می کردم دنیا و آخرتم در قم است اگر در قم می ماندم، هم به شهر قم علاقه داشتم و هم به حوزه علاقه داشتم و هم به آن حجره ای که در قم داشتم، علاقه داشتم. اصلاً از قم دل نمی کندم و تصوّرم این بود که دنیا و آخرت من در قم است. دیدم این حرف خوبی است و برای خاطر خدا، پدر را به مشهد می برم و پهلویش می ماندم. خدای متعال هم اگر اراده کرده، می تواند دنیا و آخرت من را از قم به مشهد بیاورد. تصمیم گرفتم. دلم باز شد و ناگهان از این رو به آن رو شدم؛ یعنی کاملاً راحت شدم و همان لحظه تصمیم گرفتم و با حال بشّاش و آسودگی به منزل آمدم. والدین من دیده بودند که من چند روز است ناراحتم، تعجب کردند. گفتم:« بله، تصمیم گرفتم که به مشهد بیایم.» آنها هم اوّل باورشان نمی شد، از بس این تصمیم را امر بعیدی می دانستند که من از قم دست بکشم. به مشهد رفتم و خدای متعال توفیقات زیادی به ما داد. به هر حال، دنبال کار وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی از همان برّی است که به پدر بلکه پدر و مادرم، انجام داده ام. این قضیه را گفتم برای این که توجه بکنید که مسأله چقدر در پیشگاه پروردگار مهم است.»[فصلنامه «تاریخ و فرهنگ معاصر» شماره 11، ص85-87]

روضه کوتاه

«اما یکی دیگر از عوامل جلب توفیق ، ادب و احترام نسبت به اهل بیت علیهم السلام است وقتی امام حسین ( علیه السّلام) خواستند با اصحابشان برگردند، حر مانع شد، حسین  ( علیه السّلام) به حر گفت: مادرت به عزایت بگرید، چه می خواهی؟ حر گفت: اگر دیگری از عرب چنین می گفت و مانند تو گرفتار بود، از جوابش نمی گذشتم هر که بود، ولی من نمی توانم جز نیکی نام مادر تو را ببرم» بسیاری از بزرگان بر این باورند که همین نکته در زندگی حر و حریم نگه داشتن حرم بی بی فاطمه ی زهرا ( علیهاسلام) ، به حر توفیق توبه داد تا قبر او زیارتگه همه ی آزادمردان دنیا بشه. ولی بالاخره دل عمه سادات رو شکسته بود لذا وقتی خواست بیاد خدمت آقا باشرمندگی تمام خدمت آقا رسید.....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۱۱
حسین سبزعلی


روز بیست و پنجم – عبادات قلبی

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّا لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ مُسْتَنّا بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِیَائِکَ یَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیِّینَ 

ترجمه 

خدایا مرا در این روز از دوستدارن دوستانت و دشمن برای دشمنانت قرار بده و از کسانی قرار بده که به سنت نبی خاتمت عمل می کند ای کسی که قلب انبیا را نگه داری می کنی 

شروع با سوال

وقتی خداوند متعال داستان شتر صالح و کشته شدن آنرا نقل می کنه می فرماید : فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ.( اما) آنها آن را از پاى در آوردند و او به آنها گفت (مهلت شما تمام شده) سه روز در خانه‏هاتان متمتع گردید (و بعد از آن عذاب الهى فرا خواهد رسید) این وعده‏اى است که دروغ نخواهد بود. (65 / هود)

در حالی که در روایات اسلامى مى‏خوانیم آن کس که ناقه را از پاى در آورد یک نفر بیش نبود، ولى با این حال چرا قرآن این کار را به تمام جمعیت مخالفان صالح نسبت مى‏دهد و به صورت صیغه جمع مى‏گوید  فَعَقَرُوها . و نه تنها نسبت می دهد، بلکه در عذاب هم همه مخالفان را عذاب میکند، چرا؟ این با عدالت سازگار است که یک نفر مرتکب عملی بشود و همه قوم اون به آتش اون یکی بسوزند؟

امیر مؤمنان على علیه السلام جواب این سوال را داده اند آنجا که مى‏فرماید:و انما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمهم اللَّه بالعذاب لما عموه بالرضا :  ناقه ثمود را یک نفر از پاى در آورد، اما خداوند همه آن قوم سرکش را مجازات کرد چرا که همه به آن راضى بودند 

این به خاطر آن است که اسلام رضایت باطنى به یک امر و پیوند مکتبى با آن را به منزله شرکت در آن مى‏داند، در واقع توطئه این کار جنبه فردى نداشت، و حتى کسى که اقدام به این عمل کرد، تنها متکى به نیروى خویش نبود بلکه به نیروى جمع و پشتیبانى آنها دلگرم بود و مسلما چنین کارى را نمى‏توان یک کار فردى محسوب داشت بلکه یک کار گروهى و جمعى محسوب مى‏شود.

لذا در دعای امروز هم می خوانیم که  اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّا لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ چون این محبت به اولیای خدا و دشمنی با دشمنانش ناخدا گاه ما رو در تیم اولیای خدا قرار میده.

اقناع اندیشه با تمثیل

بدون شک آنها که در برنامه‏اى شرکت دارند و تمام مشکلات و زحمات آن را تحمل مى‏کنند داراى امتیاز خاصى هستند، اما این به آن معنى نیست که سایرین مطلقا در آن شرکت نداشته باشند، بلکه چه در آن زمان و چه در قرون و اعصار آینده تمام کسانى که از نظر فکر و مکتب، پیوندى با آن برنامه دارند به نوعى در آن شریکند. 

بعنوان مثال در مسابقات جهانی فوتبال، در پیروزی یک تیم چه کسانی شریکند ؟ کار اصلی رو اون فوتبالیستی انجام میده که گل میزنه، اما اون تماشاچی هایی که توی ورزشگاه دارند تشویقش میکنند هم شریکند. لذا اساسا امروزه روی تشویق تماشاچی ها دارند سرمایه گذاری میکنند.این فوتبالیست با اون تشویق هاست که احساس حامی پیدامیکنه و اون حمایتها جسارت گل زدن رو به ورزشکار میده . حتی بالاتر اینکه اون فوتبالیست میدونه که چند میلیون آدم الان دارند از طریق تلویزیون تو کل دنیا بازی رو دنبال میکنند و از این بازیکن حمایت میکنند ، همین بالاترین انرژی و جرأت رو میده. لذا تمام حامیان این بازیکن در سرتاسر دنیا در گلی که او زده شریک خواهند بود. بنابراین اگه کسی که میخواد گناهی مرتکب بشه یا کار خیری رو انجام بده ، احساس وجود حامی در اطرافیان و حتی در دورترین نقطه دنیا هم جرأت ارتکاب عمل خیر یا شر رو میده و الا انسانی که تنها باشه هیچ وقت جسارت چنین ارتکابی رو نخواهد داشت.

ضمن اینکه این مساله که شاید در هیچیک از مکاتب جهان نظیر و مانند نداشته باشد بر اساس یک واقعیت مهم اجتماعى استوار است و آن اینکه کسانى که در طرز فکر با دیگرى شبیهند هر چند در برنامه معینى که او انجام داده شرکت نداشته باشند اما به طور قطع وارد برنامه‏هاى مشابه آن در محیط و زمان خود خواهند شد، زیرا اعمال انسان همیشه. پرتوى از افکار او است و ممکن نیست انسان به مکتبى پاى بند باشد و در عمل او آشکار نشود.لذا در روایت اومده که  حضرت على علیه السلام فرمود:

الراض بفعل قوم کالداخل معهم فیه و على کل داخل فى باطل اثمان اثم العمل به و اثم الرضا به‏ :  کسى که به کار گروهى راضى باشد همچون کسى است که با آنها در آن کار شرکت کرده است، اما کسى که عملا شرکت کرده دو گناه دارد گناه عمل و گناه رضایت  (و آن کس که فقط راضى بوده یک گناه دارد) ( تفسیر نمونه / ج 9 / ص 159.)

اقناع اندیشه

با توضیح و تبیین

البته مقصود از رضایت و نارضایى در این بحث، تمایلات و هوسهاى سطحى و مقطعى نیست که تحت تأثیر احساسات زودگذر در انسان پدید مى‏آید و به سرعت زایل مى‏گردد بلکه مقصود آن گونه تمایلاتى است که از نوعى ارتباط فکرى و ایدئولوژیکى و وحدت منافع حکایت مى‏کند، یعنى تمایلات برخاسته از طبیعت و شاکله انسان که در رویه و منش وى اثر مى‏گذارد و او را با همگنان خود همخو و همسو مى‏سازد. بازتاب این گونه تمایلات ریشه‏دار، در عمل انسان تا آن اندازه مؤثر است که اگر مقتضى موجود و مانع مفقود باشد انسان بى‏درنگ همرنگ جماعت مى‏شود و انجام مى‏دهد کارى را که دیگران مى‏کنند. فردى که راضى به عمل دیگران است گر چه عملا با آنها همکارى نکرده و فعلا نیز تصمیم به انجام آن ندارد اما انگیزه عمل در عمق جانش مانند آتش زیر خاکستر است و تنها یک جرقّه مى‏خواهد تا مشتعل شود و محیط را شعله‏ور سازد، یعنى اگر زمینه فراهم شود او نیز همان عمل را با همان انگیزه انجام خواهد داد. 

با این توضیح مى‏توان گفت که وجود چنین انگیزه‏هایى در عمق وجود انسان، شخصیت گروهى («من» اجتماعى) او را مى‏سازد و در حقیقت، شخصیت او را با شخصیت دیگران و اندیشه او را با اندیشه و اعتقاد دیگران پیوند مى‏زند و در نتیجه آنچه آنها دارند متعلق به اوست و آنچه آنها انجام مى‏دهند به حساب او گذاشته مى‏شود و خلاصه سر نوشت او به سرنوشت گروه گره خورده و در نتیجه آثار اعمال و تبعات کردار آنان گریبانگیر وى نیز مى‏شود

پرورش احساس

با مناجات و شعر

لذا در دعای صحیفه سجادیه امام علیه السلام می فرماید: اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا وَ حَرَکَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْیُنِنَا وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ؛ (صحیفه سجادیه / ص 58.) یعنی حضرت قبل از اینکه از خدا بخواهد که حرکت اندامها و نگاههاى پنهانى چشمها و سخنان زبانهامان را موجب ثواب خودت قرار ده‏، اول از همه می فرماید که خدایا  عقربه و رازهاى دل ما را مجب ثواب خودت قرار ده.

گر دردل تو گل گذرد گل باشی ........ ور بلبل بی قرار بلبل باشی

توجزئی وحق کل است اگرروزی چند ......... اندیشۀ کل پیشه کنی کل باشی

رفتار سازی

با گره زدن

بنابر این خیلی باید مراقب هوای دلمون باشیم؛ هنگامى که در میدان جنگ جمل یاران على علیه السلام از پیروزى  بر یاغیان آتش افروز خوشحال شدند، یکى از آنها عرض کرد:  چقدر دوست داشتم که برادرم در این میدان حاضر بود تا پیروزى شما را بر دشمن با چشم خود ببیند  امام رو به او کرد و فرمود: اهوى اخیک معنا:  بگو ببینم قلب برادر تو با ما بود ؟!.

فقال نعم:  در پاسخ گفت آرى .امام فرمود:فقد شهدنا (غم مخور)  او هم با مادر این میدان شرکت داشت .

سپس اضافه فرمود:

و لقد شهدنا فى عسکرنا هذا اقوام فى اصلاب الرجال و ارحام النساء سیرعف بهم الزمان و یقوى بهم الایمان‏:  از این بالاتر به تو بگویم: امروز گروه‏هایى در لشگر ما شرکت کردند که هنوز در صلب پدران و رحم مادرانند (و به دنیا گام ننهاده‏اند!) اما بزودى گذشت زمان آنها را به دنیا خواهد فرستاد و قدرت ایمان با نیروى آنها افزایش مى‏یابد   (تفسیر نمونه / ج 9 / ص 159)

همیشه و همه جا عقربه دلت رو کنترل بکن، ببین کدوم طرفی میچرخه. از هر حادثه ای که با خبر شدی ببین چه موضعی میگیری . امام صادق (ع) فرمود: هر کس همسایه گنهکارى داشته باشد و او را از گناه باز ندارد شریک او خواهد بود. قال الصادق علیه السّلام: من کان له جار و یعمل بالمعاصی فلم ینهه فهو شریکه.(الحکم الزاهره / ص 362)

اگه دیدی که دوست با دروغ ودزدی حق کسی رو ضایع کرد، اگه رشوه دادن وگرفتن کسی رو دیدی، اگه کتک خوردن یک ضعیفی رو بدست یک قوی دیدی و لبخند خوشایند زدی تو گناه همه اینها شریک خواهی بود . خیال هم نکنیم که می تونیم با سکوت و بی توجهی ، خودمون رو تبرئه کنیم و قاطی ماجرا نکنیم . نه خیر آقاجون تو روایت داریم حضرت می فرماید : الساکت أخ الراضی و من لم یکن معنا کان علینا(بحار الانوار ، ج 74 ، ص 423.) این وسط نمی شه ایستاد ، به محض اینکه مشاهده کردی یا در جریان قرارگرفتی دیگه یه طرف ماجرا شما هستی . بالاخره باید جبهه ای که توش هستی رو برای خودت معلوم کنی.

روضه کوتاه

عطیّه کوفى میگه با جابر بن عبد اللَّه انصارى براى زیارت قبر امام حسین علیه السّلام از کوفه بکربلا رسیدیم جابر کنار قبر امام حسین علیه السلام عرضه داشت : من گواهى دهم که شما نماز را بپاداشتید و زکاة را پرداختید و امر بمعروف و نهى از منکر نمودید و با ملحدان و بى‏دینان مبارزه کردید و خدا را بندگى کردید تا بسرحدّ یقین و باور کامل رسیدید، سوگند بآن کس که محمّد را براستى برگزید ما در راهیکه شما رفتید با شما شرکت داریم.

عطیه میگوید بجابر گفتم چگونه (ما شریک آنهائیم)؟ با اینکه از دره فرود نیامدیم و از کوهى بالا نرفتیم و شمشیر نزدیم ولى آنها سرشان از بدنها جدا شده و فرزندانشان یتیم و زنهاشان بیوه گشتند، گفت اى عطیه از دوستم رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم شنیدم فرمود هر کس قومى را دوست بدارد با آنها محشور گردد، و هر کس کردار قومى را دوست بدارد با آنها شریک است، سوگند بآن کس که محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را براستى برگزید نیّت و قصد من و یارانم همان نیّت امام حسین علیه السّلام و اصحاب آن حضرت است. 

اما جابر هنگام زیارت قبر اربابش چه کرد ؟ کنار فرات رفت و غسل کرد چون نزدیک قبر رسید بمن گفت دستم را بقبر برسان، تا دستش بقبر رسید بیهوش بروى آن افتاد، قدرى آب بصورتش پاشیدند تا حالش بجا آمد، سپس سه بار گفت یا حسین، بعد از آن گفت َّ : حَبِیبٌ لَا یُجِیبُ حَبِیبَهُ؟ دوست جواب دوستش را نمیدهد، بعد از آن خودش پاسخ خودش رو داد: چگونه پاسخ دهى، زیرا خون از رگهاى گردنت به پشت و شانه‏ات روان شده، و بین بدن و سر مبارکت جدائى افتاده،(شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام/ ص  179)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۵۲
حسین سبزعلی

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیِی فِیهِ مَشْکُورا وَ ذَنْبِی فِیهِ مَغْفُورا وَ عَمَلِی فِیهِ مَقْبُولا وَ عَیْبِی فِیهِ مَسْتُورا یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ

ترجمه 

خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدرانی شده و گناه مرا در این ماه آمرزیده و کردارم را در آن مورد قبول و عیب مرا در آن پوشیده ای شتواترین شنوایان 

شروع 

خداوند بنده ای را که متصف به صفات خدا باشد را خیلی دوست دارد. از جمله صفات خدا که بسیار برای ما بندگان مایه آبرو شده و متأسفانه ما به جای اینکه از این صفت خدا حسن استفاده را ببریم، سوء استفاده می کنیم، صفت ستاریت خداست؛ چرا که خدا گناهان مارا می پوشاند و آبروی مارا نمی برد شاید جبران کنیم ولی ما دوباره گناه روی گناه می کنیم. از آنجایی که خدا بنده هایش را خیلی دوست دارد و نمی خواهد آبروی آنها را ببرد علاوه بر این که خودش عیب پوشی می کند دوست دارد ما هم عیوب بنده هایش را بپوشانیم. امام باقر علیه السلام میفرمایند: شخص، مؤمن نیست مگر اینکه در او سه روش باشد؛ یکى را از خدا فراگیرد و یکى را از پیامبر و سومى را از امام. اما روشى را که از خدا مى‏آموزد اینست که سِر نگهدار باشد خداوند می فرماید: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَدا (جن/26)

 ...لَا یَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً- حَتَّى یَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ سُنَنٍ- سُنَّةٌ مِنَ اللَّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ رَسُولِهِ وَ سُنَّةٌ مِنَ الْإِمَامِ- فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ- فَهُوَ أَنْ یَکُونَ کَتُوماً لِلْأَسْرَارِ یَقُولُ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ- عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَدا (بحار الأنوار ج‏75، ص: 292) 

اقناع اندیشه 

اما چرا باید عیب پوشی کرد؟ سه دلیل در این جا ذکر می کنیم:

1) اولین دلیل را از زبان مولا  امیرالمومنین علی (ع) می آوریم. حضرت فرمودند :یَا عَبْدَ اللَّهِ لَا تَعْجَلْ فِی عَیْبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِکَ صَغِیرَ مَعْصِیَةٍ فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَیْهِ فَلْیَکْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْکُمْ عَیْبَ غَیْرِهِ لِمَا یَعْلَمُ مِنْ عَیْبِ نَفْسِهِ وَ لْیَکُنِ الشُّکْرُ شَاغِلًا لَهُ عَلَى مُعَافَاتِهِ مِمَّا ابْتُلِیَ غَیْرُهُ بِه‏ای بنده خدا! در خرده گیری از گناه کسی شتاب مکن؛ زیرا چه بسا که او آمرزیده شده باشد. ودر مورد خویش، به گناه کوچکی که کرده ای، ایمن مباش؛ زیرا شاید که به سبب آن عذاب شوى. پس، هر یک از شما از دیگری عیبی بداند، نباید به خرده گیری از او بپردازد ؛ زیرا می داند که خود نیز عیبی دارد و باید شکر این موهبت که عیبهایی که در دیگران هست در او نیست، وی را به خود مشغول دارد [و از عیب جویی دیگران باز ایستد] (بحارالأنوار ج72 ص261)

2) دلیل دوم را از زبان عارف بالله مرحوم دولابی بیان می کنیم: اگر از مشقی که یک بچّه دبستانی نوشته یا نقّاشی که کشیده است ایراد بگیری چنان به او بر می خورد و اخم می کند و از تو ناراحت می شود که ممکن است تا چهل سال بعد هم یادش نرود و بالاخره تلافی کند و تو را به همان خاطر بزند که چرا کاردستی او را نکوهش کردی. بچّه که این طور است، خدا و اولیاء خدا چطور؟ آیا جا دارد که از دست پرورده آنها ایراد بگیری؟ شیعیان و دوستان امیرالمؤمنین بچّه و فرزند و دست پرورده ائمّه اند. اگر از آنها ایراد بگیری به سازنده آنها بر می خورد و آن وقت خودت ضرر می کنی.

3) شخصى نزد عمر بن عبدالعزیز آمد و در بین سخنان از مردى نام برد، او را به بدى یاد کرد و عیبى از وى بزبان آورد. عمر بن عبدالعزیز گفت: اگر مایلى پیرامون سخنت بررسى و تحقیق می کنم در صورتی که گفته ات دروغ درآمد فاسق و گناهکارى و خبرى که داده اى مشمول این آیه است : یا ایها الذین آمَنوا اِن جائکُم فاسقٌ بنباءٍ فتَبَیَّنوا (حجرات/6)

در صورتیکه راست گفته باشى عیبجو و سخن چینى و مشمول این آیه هستى: هَمّاز مَشاء بنمیم (سوره معارج/ 11)

اگر میل دارى تو را مى بخشم و مورد عفوت قرار میدهم . مرد که از گفته خود سخت پشیمان و منفعل بود با سرافکندگى و ذلت درخواست عفو نمود و متعهد شد که دیگر از کسى عیبجوئى نکند و این عمل ناپسند را تکرار ننماید.

پرورش احساس

ببینید یک عیب پوشی با یک انسان چه می کند و چه برکاتی را شامل حالش میکند!

حاتم اصم (غیر از حاتم طایی است) اهل خراسان بود. روزی شخصی برای پرسش علمی نزد او آمد. در حین سؤال باد معده از او خارج شد. حاتم به او گفت: سؤالاتت را با صدای بلندتر بیان کن که گوش من سنگین است. آن شخص خیالش راحت شد که آبروی خود را نزد حاتم از دست نداده است. از آن روز به بعد تا آخر عمر، حاتم خود را به کری زد و به حاتم اصم معروف شد. بعد از مرگش خواب دیدند که خداوند به او فرموده بود: حاتم! یک شنیده را ناشنیده گرفتی من هم تمام دیده ها و شنیده های اعمالت را نادیده و ناشنیده می گیرم و تمام گناهانت را می بخشم (انیس اللیل فی شرح دعای کیل- کلباسی)

در گفتن عیب دگران بسته زبان باش ....... از خوبی خود عیب نمای دگران باش

واعظ قزوینی

عیب کسان منگر و احسان خویش ........ دیده  فرو کن به گریبان خویش

آینه  روزی که بگیری به دست ......... خود شکن آن روز مشو خود پرست

خویشتن آرای مشو، چون بهار .........تا نکند در تو طمع، روزگار

جامه ی عیب تو تنگ رشته اند .......... زان به تو نه پرده فرو هشته اند

رفتار سازی

هر گاه عیب دیگران به چشمت آمد از عیوب خودت یاد کن، کارهایی که در خلوتهایت انجام داده ای و غیر از خودت و خدایت هیچکس از آن خبر ندارد

دیگر اینکه وقتی عیبی از کسی دیدی و خواستی بازگو کنی یک لحظه خودت را جای او بگذار! آیا دوست داشتی آبرویت راببرد؟

و سوم اینکه بالاخره هرکسی خوبیهایی هم دارد، با دیدن یک بدی از کسی یاد خوبیهایش کن و احتمال بده که او از این عیبش دست بردارد

و چهارم اینکه احتمال بده اشتباها این کار از او سرزده است و تعمدی در کار نبوده است.

روضه کوتاه

نمونه کامل صفت عیب پوشی معصومین هستند. همسر امام مجتبی زهر را داخل آب ریخت و بالای سر حضرت گذاشت وقتی حضرت از آن آب نوشیدند برادران و خواهران را صدازدند وقتی همه آمدند فرمودن هر چه به سر من آمد از این کوزه بود. اگر بخواهم بگم کی من را مسموم کرده میتونم ولی رسواش نمی کنم (کرم و بزرگواری حضرت را ببین) یه مرتبه تشتی خواستن. زینب خوشحال شد گفت الان زهر را بر می گرداند و حالش خوب می شه ولی همین که سر را برداشت دیدند لخته های خون از دهان آقا بیرون ریخت....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۵۹
حسین سبزعلی


روز بیست و هشتم –  نزدیکترین وسیله

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ أَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ وَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ یَا مَنْ لا یَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ

ترجمه 

خدایا زیاد کن بهره مرا در آن از اقدام به مستحبات و گرامی درا در آن به حاضر کردن و یا داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیله ام به سویت از میان وسیله ها ای آنکه التماس و اصرار اصرار کنندگان او را مشغول نکند.

  شروع با سوال

تا به حال به این روایت فکر کردید که می فرماید نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ  ( وسائل‏الشیعة / ج 1 /ص 54 ) . یعنی چی ؟ مگه میشه روزه گرفتنی که خیلی سختی و ضعف و گرسنگی و خستگی بدنبال داره ، با این همه مشقت اونوقت نیت روزه گرفتن از خود روزه گرفتن بهتر باشه ؟ اتفاقا یک شخص راوی نقل میکنه که :به امام صادق علیه السلام گفتم از شما شنیدم  فرمودید که نیت مومن بهتر است از عملش چگونه این طور است حضرت فرمودند زیرا عمل چه بسا آلوده به ریا می شود و حال آنکه نیت خالص برای خداست بنابراین خداوند به نیت ثوابی می دهد که به عمل نمی دهد و فرمودند بنده روز نیت می کند تا نماز شب بخواند ولی خواب می افتد خداوند برایش نماز شب می نویسد و نفسش را تسبیح و خوابش را صدقه قرار می دهد.

مقدمه

بنابراین نزدیکترین وسیله به خداوند متعال که در دعای امروز از خدا میخواهیم ؛ وَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ  همان نیت خالص و صادقانه است .امام علیه السلام می فرماید : أخلص تنل . راه وصول به درگاه الهی اخلاص است .چنانچه در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم:

ان العبد المؤمن الفقیر لیقول یا رب ارزقنى حتى افعل کذا و کذا من البر و وجوه الخیر، فاذا علم اللَّه عز و جل ذلک منه بصدق نیته کتب اللَّه له من الاجر مثل ما یکتب له لو عمله، ان اللَّه واسع کریم:  بنده مؤمن فقیر گاهى مى‏گوید:  خداوندا! به من روزى ده تا چنین و چنان از کارهاى خیر و نیک انجام دهم، هر گاه خداوند صدق نیت از او بداند همان پاداشى را براى او مى‏نویسد که اگر توانایى داشت انجام مى‏داد، چرا که خداوند داراى رحمت واسعه و کریم است

اقناع اندیشه با تمثیل

لذا نیت یک کار ازخود کارهم مهمتره و بایدبیشتر مورد توجه ما قرار بگیره ، چون ممکنه کار به سرانجام نرسه، اما نیت ما قطعا با همان اراده قلبی حاصل شده و طبق همان هم حسابرسی میشود. امام رضا علیه السلام فرمودند فردای قیامت بنده را  نزد پروردگار می آورند و بعد از حساب رسی  عملش بر او عرضه می شود او نگاهی به نامه عملش می کند اول چشمش به گناهانش می افتد رنگش عوض شده و استخوان هایش می لرزد  و درون خود نالان است سپس خوبی هایش را می بیند چمش روشن شده و شادان می شود سپس نگاه می کند به آنچه که خدا  از ثواب شامل حال او کرده برای همین به شادیش افزوده می شود سپس خداوند به ملائکه می فرماید نامه ایی از اعمالی که او نمی داند و خبر ندارد را بیاورید و آن را می خوانند بندگان می گویند به عزتت  قسم که تو می دانی هیچ کدام از این عمل ها را ما انجام ندادیم خداوند می فرماید راست می گوید ولی شما نیت کردید ما برای شما نوشتیم سپس برای این شما را ثواب می دهیم  (تفسیر نمونه، ج‏22، ص: 6)

ببینید چه قدر این نیت مهم و کارساز است . حتی اعمال ما هم در گروی همین نیات است که قبول میشه یا رد میشه .قبلًا رزمندگان با تیر و کمان کار مى کردند و به اندازه اى که قدرت داشتند کمان را بکشند تیر را پرتاب مى کردند. هرچه بیشتر مى توانستند کمان را بکشند این تیر دورتر مى رفت و مؤثرتر بود. «عمل» مثل تیر است و «نیّت» مثل کمان. کشیده شدن این کمان، با قدرت اخلاص است. اگر این کمان را کم بکشید تیر هم کم مى رود و اگر زور شما کم بود و کمان کم کشیده شد، تیر جلوى پاى شما به زمین مى خورد. عمل انسان هم همینطور است، اگر مى خواهى آن را رَد کنى تا برود و به خدا برسد و خدا آن را قبول کند باید ببینى چه کششى به آن دادى. «عمل» را در کمان «نیت» مى گذاریم و آن را رها مى کنیم. کمان نیت را با زور اخلاص و سوز و عشق مى توانیم بکشیم و هر چه زور آن عشق بیشتر باشد کمان را مى توانیم بیشتر بکشیم و تیر دورتر مى رود، تا به آنجا مى رسد که دیگر بر نمى گردد. هر جا شروع کار انسان «لله» بود، این نیت زور دارد و عمل را رها که مى کند مى رود تا به دست خدا مى رسد. پس آنگاه که عملى از انسان سر مى زند باید دید در حال سرزدن عمل، انسان چه حالى و چه وضعى دارد؟ اگر این عمل از روى سوز از انسان سر بزند و سوز شدید باشد، و قدرت پرش آن هم بیشتر باشد، این عمل قرب پیدا مى کند تا به جایى که باید برسد مى رسد. براى اینکه این عمل لله بشود باید از دنیا بالاتر برود یعنى از این سماء دنیا عبور کند چون اگر نتوانست از آسمان دنیا عبور کند دوباره بر مى گردد. هواپیما را دیده اید که از روى زمین اوج مى گیرد اما کجا باید برگردد؟ دوباره به زمین بر مى گردد. سفینه هاى فضایى هم همینطور. اما موشک از جاذبه ى زمین خارج مى شود و اوج مى گیرد و مى تواند برود. نیت انسانها گاهى در جاذبه خود انسان گیر مى کند، یعنى همانطور که زمین جاذبه دارد، «نیت» هم جاذبه دارد. همانطور که یک سرعت شدید لازم است تا یک شى‏ءِ را از جاذبه زمین خارج بکند و فشار قوى مى خواهد تا قوى تر از جاذبه باشد. و بتواند این را از زمین خارج بکند عمل انسان هم چنین است. مى دانید که قبلًا هیچ جسمى نمى توانست از جاذبه ى زمین بیرون برود و از جوّ بگذرد هر چه هم بالا مى رفت دوباره به زمین بر مى گشت. اعمالى که انسان انجام مى دهد، از پیش خود پرتابش مى کند، اما جاذبه ى خودش دوباره آن را به طرف او بر مى گرداند باید این فشار به جایى برسد و نیرو آنقدر باشد که بتواند آن را از جاذبه خود خارج کند. بسیارى از چیزها که انسان پرتاب مى کند از جوّ خودش نمى گذرد و با اینکه فکر مى کند پرتاب کرده و رسده است، بعد که آنها را به او نشان مى دهند، مى بیند که خیلى از آنها برگشته است. انسان هنوز آشنا نیست که جاذبه خودش چقدر است تا بداند که اگر بخواهد عمل، از جاذبه خودش خارج بشود چقدر مشکل است. شما این جاذبه خودتان را فرض کنید آسمان دنیا است که از دنیا شروع مى شود و به خود نیاز بر مى گردد، نتیجه اى ندارد، اما اثرش این است که انسان تیرانداز خوبى مى شود، یک وقتى هم مى بینید که آخرش از این جاذبه خارج مى شود اگر به آسمان اول هم برسد، باز خوب است و این هنر را داشته که از جاذبه خود خارج بشود خدایى شده اما در مرتبه ى پایین. این خوب است ولى باید عمل به آسمان دوم و سوم و هفتم و ... برسد. اینها درجات عمل و مربوط به نیت اوست که بتواند تا چه اندازه اى از خودش رها شود، مربوط به آن سوزى است که پیدا مى کند. موشکى که از زمین پرتاب مى شود سوختى در آن بکار مى رود تا فشارى ایجاد کند که از قدرت جاذبه بیشتر باشد و آن را از جوّ و جاذبه خارج مى کند، بعد که از جاذبه خارج شد، روى یک نیرویى همینطورى حرکت مى کند و مى رود.   مثل ها و پندها / آیت الله حائری شیرازی.

پرورش احساس با شعر و داستان

ای یک دله صد دله دل یک دله کن ........ صراف وجود باش وخود را چله کن

یک صبح به اخلاص بیا بردر ما ........ گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن

آیة الله العظمی بروجردی که مرجعیت مطلق زمان خویش بودند و خدمات زیادی به جامعه اسلامی ارایه دادند. در اواخر عمر که در بستر افتاده بودند. گروهی از ارادتمندان به عیادت ایشان شتافتند. آقا که بسیار اندوهگین بودند سر بلند کردنند و فرمودند: (خلاصه عمر ما گذشت ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشی انجام دهیم.) 

یکی از حاضران گفت:(آقا شما دیگر چرا؟ بحمدالله این همه آثار نیک ازخود بر جای نهاده‌اید شاگردان پرهیزگار تربیت کرده‌اید؟ مسجدها و کتابخانه‌ها ساخته‌اید. ما باید چنین سخن بر زبان برانیم. )

آقا فرمودند:  خلص العمل فان الناقد بصیر.  عمل را خالص کن که حسابرس بینای بیناست.

رفتار سازی

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرماید : مَنْ سَأَلَ اللَّهَ الشَّهَادَةَ بِصِدْقٍ بَلَّغَهُ اللَّهُ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ

کسی که  صادقانه تقاضای شهادت داشته باشد خداوند او را به منزل شهدا  می رساند هر چند در بستر از دنیا رود. بحارالأنوار /ج 67 /ص  201)

لذا اگر پول و امکانات ندارید ولی از اعماق دل آرزوی خوبی ها را داشته باشید و با نیت خوبی ها بر درجات خود بیفزائید. آرزوی کمک به ایتام ، آرزوی نماز شب ، آرزوی هدایت دیگران و ... البته بدانید که گاهی بعد از این آرزو ها خداوند فرصتی مهیا می کند تا امتحان شوید تا نیت های صادق معلوم شود.هرچند خود خداوند امتحان نگرفته هم از درون قلب همه بندگانش مطلع است کما اینکه در قرآن خداوند متعال وقتی از بیعت رضوان (صلح حدیبیه) سخن میگوید، می فرماید: لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ المُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً  (18 ـ فتح )خدا از مؤمنان آن هنگام که در زیر درخت با تو بیعت کردند، خشنود گشت و دانست که در دلشان چه مى‏گذرد. پس آرامش بر آنها نازل کرد و به فتحى نزدیک پاداششان داد . یعنی علت نزول آرامش و پیروزی نزدیک را صدق نیت آنها معرفی میکند، و حال آنکه آنها جنگی انجام ندادند و کاری نکردند که صدق نیتشان را اثبات کند. اما خدا  از دلشان خبر داشت؛ فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ.

بنابراین شرط اصلی استفاده از این نزدیکترین وسیله برای وصول الی الله ، همانطور که در روایت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده ، صدق و خلوص نیت و الا کارساز نخواهد بود و رسیدن به این صدق و خلوص خیلی توجه و دقت و مراقبه می خواهد. 

آیه الله آقای راستی کاشانی فرمودند: مرحوم آیه الله آقای مدنی شهید درمسجد مرحوم آقای حاج سیدعبدالهادی منبر می رفتند وخیلی مورداستقبال طلاب نجف قرارگرفتند وقتی با مرحوم مدنی خدمت مرحوم آقای حاج سید عبدالهادی شیرازی رسیدیم ایشان از آقای مدنی به خاطرآنکه درمسجدشان منبر می رفتند تشکر فرمودند آقای مدنی ازایشان دعای اخلاص خواستند ایشان فرمودند اخلاص دارید ولی اخلاص مانند ماهی است به این زودی به دست نمی آید وقتی هم که بدست آمد لیز است واز دست می رود و ادامه نمی یابد کوچیکی یا بزرگی کار مهم نیست،مهم اینه که تو هرکاری خوب دقت کنیم تا شروع کارمان صادقانه باشد و ادامه آن نیز مخلصانه.در این صورته که به خدا نزدیک میشیم.

روضه کوتاه

به قربانی هم به این خاطر قربانی میگویند که مایه قرب و نزدیکی انسان به خدامیشه .ابراهیم نبی ع  قصد داشت با قربانی کردن فرزندش نیت صادقش رو ثابت کنه . اما خدا با فرستادن گوسفندی ، کشتن آن را به جای فرزندش بعنوان قربانی پذیرفت . شاید به این خاطر که فقط یک نفره که لیاقت داره اسماعیلش رو به مسلخ عشق ببره . اون هم  ابی عبدالله علیه السلام هست، اون لحظاتی که خودش رو بالای سر علی اکبرش رسوند .....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۵۵
حسین سبزعلی


روز بیست و هفتم - فضائل شب قدر

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ صَیِّرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَى الْیُسْرِ وَ اقْبَلْ مَعَاذِیرِی وَ حُطَّ عَنِّیَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ یَا رَءُوفا بِعِبَادِهِ الصَّالِحِینَ

ترجمه 

خدایا روزی کن مرا در آن از فضیلت شب قدر را و بگردان در آن کارهای مرا از سختی به آسانی و بپذیر عذر هایم و بریز از من گناه و بار گران را  ای مهربان به بندگان شایسته خویش 

ایجاد انگیزه با تعریف از مطلب

شبی که در پیش رو داریم شبی  هست که هیچ روزی در نوارنیت به اون نمی رسه شبی هست که تا نداره شبی هست خدا بی حد و عدد خواسته بندگان عروج معنوی پیدا کننه و یک شبه ره صد سال رو برند می دونید رشد معنوی لاک پشتی هست ولی امشب به سرعت آدم ها می تونند اوج بگیرند و قد کوتاه ذهن گلی ما کجا و درک شب قدر کجا ، شبی که قرآن عظیم درش نزول پیدا کرده تمام صحف  آسمانی در این شب برا انبیا نزول اجلال کردند. 

آیه: 

القدر : 1   إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ 

الدخان : 3   إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرینَ

تفسیر :

در بعضى از تفاسیر آمده است که پیغمبر اکرم ص فرمود:  یکى از بنى اسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول (یا آماده) جهاد فى سبیل اللَّه بود، اصحاب و یاران تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخارى براى آنها نیز میسر مى‏شد، آیه فوق(سوره قدر) نازل گشت و بیان کرد که  شب قدر از هزار ماه برتر است  

در حدیث دیگرى نیز آمده است که پیغمبر اکرم ص از چهار نفر از بنى اسرائیل که هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصیان انجام داده بودند سخن به میان آورد، اصحاب آرزو کردند که اى کاش آنها هم چنین توفیقى پیدا مى‏کردند آیه فوق در این زمینه نازل شد (تفسیر نمونه)

اقناع اندیشه 

شب قدر آثار و برکات فراوانی داره و در فضیلتش همین بس که عدل اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته 

روایت :

 عن الصادق جعفر بن محمد عن أبیه عن آبائه ع قال خطب أمیر المؤمنین ع فی أول یوم من شهر رمضان فی مسجد الکوفة...  ثم قال أیها الناس إن هذا الشهر شهر فضله الله على سائر الشهور کفضلنا أهل البیت على سائر الناس و هو شهر یفتح فیه أبواب السماء و أبواب الرحمة و یغلق فیه أبواب النیران و هو شهر یسمع فیه النداء و یستجاب فیه الدعاء و یرحم فیه البکاء و هو شهر فیه لیلة نزلت الملائکة فیها من السماء فتسلم على الصائمین و الصائمات بإذن ربهم إلى مطلع الفجر و هی لیلة القدر قدر فیها ولایتی قبل أن خلق آدم ع بألفی عام صیام یومها أفضل من صیام ألف شهر و العمل فیها أفضل من العمل فی ألف شهر. (فضائل الاشهر ص107)

شب قدر قلب ماه مبارک است و اصلا همه ماه برای این بوده که امشب هر چه بیشتر درک بشه 

تمثیل:

همان طور که بدن بدون قلب معنا نداره و قوامش به قلب ماه مبارک هم قوامش و قیمتش به شب قدرش است و گویا روزه های روز های قبل آمادگی پیدا کردن برا ی درک بهتر شب قدر است پس برای از دست ندادن شب قدر روزه  ها ی روزهای قبل را دریابید و برای اینکه روزه های روزهای قبل قیمتی شود قلب ماه مبارک رمضان یعنی شب قدر را در یابید. 

پرورش احساس با شعر

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند ........ واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند ........ باده از جام تجلی صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی ........ آن شب قدر که این تازه براتم دادند

بعد از این روی من و آینه وصف جمال ........ که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب ........ مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد ........ که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد ........ اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند

همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود ........ که ز بند غم ایام نجاتم دادند

رفتار سازی

از این همه خواستنی ها چی بخوایم ؟

حدیث :

 وَ قِیلَ لِلنَّبِیِّ ص إِنْ أَنَا أَدْرَکْتُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ فَمَا أَسْأَلُ رَبِّی قَالَ ص الْعَافِیَة (مستدرک 7: 458)

به حضرت رسول صل الله علیه و آله گفته شد اگر من شب قدر را درک کردم از خدا چه بخواهم حضرت فرموده باشند : عافیت  

اگه می خوای امشب رو از دست ندی فکر کن این آخرین شب عمرت هست و این آخرین شب قدر چه جور می ری در  خونه خدا 

مومن زرنگ با یه تیر چند تا نشون ه رو می زنه  یه عبادت ترکیبی انجام بدیم 

فکر کنیم نعمت ها رو تک تک بشماریم و شکر کنیم به خاطر شکر نعمت ، خدا نعمت را در سال بعد افزون می کند و هم ثواب تفکر که از اعمال بسیار با فضیلت است را هم بردیم 

امام صادق علیه السلام) ... قَالَ قُلْتُ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ أَیُّ شَیْ‏ءٍ عُنِیَ بِذَلِکَ فَقَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِیهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ أَنْوَاعِ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِی أَلْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فِیهَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ وَ لَوْ لَا مَا یُضَاعِفُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِلْمُؤْمِنِینَ مَا بَلَغُوا وَ لَکِنَّ اللَّهَ یُضَاعِفُ لَهُمُ الْحَسَنَاتِ بِحُبِّنَ (کافی 4: 158)

گفتم  شب قدری که بهتر از هزار ماه است چه کاری ما را در شب کمک می کند حضرت فرمودند عمل صالح از نماز  و زکات و انواع خیر بهتر از عمل در هزار ماهی است که در آن شب قدر نیست و اگر خداوند آن را اضافه نمی کرد مومنی به این همه خیرات نمی رسیدند و لی خداوند حسنات را برای ایشان افزون می کند.

روضه کوتاه

دیگه شب های قدر تموم شد شب وداعه ، یکی از اعمال امشب زیارت سید الشهداست تو کربلا هم وداع هایی زیادی رخ داد 

وداع علی اکبر ،قاسم ولی هیچ وداع جان سوز تر از وداع زینب با اباعبدالله نیست وقتی که داشت دادش به میدان می رفت فرمود مهلا مهلا یابن زهرا کمی آهسته تر پسر مادرم ، مادر وصیت ها کرده فرموده دادش زیر گلوت رو ببوسم و لذا وقتی شمر رو سینه ای امام حسین نشست هر چه خنجر کشید به گلوی سید الشهدا خنجر نبرید بدن رو بلند کرد به قفا خواباند سرو رو از فقا جدا کرد ..... 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۵۲
حسین سبزعلی


 روز بیست و نهم- ظلمات تهمت

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللهم غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَةَ وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ یَا رَحِیما بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ

ترجمه 

خدایا بپوشان در آن به مهر و رحمتت و روزی کن مرا در آن توفیق و خود نگه داری و پاک کن دلم را از تیرگی ها و گرفتاری ها ی تهمت ای مهر بان به بندگان با ایمان خود 

شروع

وَ مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً (نساء/112)

و کسى که خطا یا گناهى مرتکب شود سپس بیگناهى را متهم سازد بار بهتان و گناه آشکارى بر دوش گرفته است.در آیه در مورد تهمت، تعبیر لطیفى به کار برده شده و آن اینکه گناه را بمنزله  تیر  قرار داده و انتساب آن را به دیگرى به منزله  پرتاب بسوى هدف  اشاره به اینکه همانطور که تیراندازى به سوى دیگرى ممکن است باعث از بین رفتن او شود پرتاب تیر گناه هم به کسى که مرتکب نشده ممکن است آبروى او را که بمنزله خون او است از بین ببرد، بدیهى است وزر و وبال این کار براى همیشه بر دوش فردى که تهمت زده است باقى خواهد ماند، و تعبیر به احتمل (بر دوش مى‏گیرد) نیز اشاره به سنگینى  و دوام این مسئولیت است! (تفسیر نمونه، ج‏4، ص: 120)

اقناع اندیشه با تشبیه

آیت الله حائری شیرازی : چند روز قبل یکی از مسئولین سابق پیش من آمده بود و نسبت به تعبیری که بعضی درباره او کرده بودند رنجیده شده بود، خواستم صحبتی برایش بکنم که تسلّایی باشد. به او گفتم اینهایی که چنینی حرفی به تو زدند، اگر تحقیق کنی و بیندیشی، آنچه دلت از عمل آنها آتش می گیرد برای ظلمی است که به خودت شده یا بیشتر از آن می سوزی که ظلمی به آنها شده، آن هم از طرف خود آنها؟ فرض کن تو در یک بلندی نشسته ای و طرف تو می خواهد به تو ضربه ای بزند، دستش به تو نمی رسد هرچه می کند چیزی گیر بیاورد زیر پا بگذارد تا دستش به تو برسد چیزی گیر نمی آورد، بچّه ی شیر خوار، خودش را که در آن نزدیک است برمی دارد و زیر پا می گذارد تا قدش بالا بیاید و دستش به تو برسد و با مشت به تو صدمه ای بزند، خوب، حالا فرض کن او روی بچه خودش ایستاد، به اندازه شصت هفتاد کیلو بار روی بچّه شش ماهه فشار آورد تا سه تا مشت هم به تو زد. بعد که این کار تمام شد پایین آمده نگاه می کند، بچّه زیر پاهایش مرده، ولی تو چه شدی؟ یک یا دو تا مشت خوردی. تو در آن حالت که بچّه او زیر پایش مرده، به فکر این هستی که دستت آزرده یا صورتت زخمی شده یا آرنج تو درد گرفت، یا دلت می سوزد از اینکه بچّه او زیر پایش مرد؟ گفت: واقعش بچه ی او که زیرپایش بمیرد، برای من رنج آورتر است تا دردی که به من وارد کرده است. بعدا از او پرسیدم: بچه ی انسان پیش انسان عزیزتر است یا ایمان انسان؟ بچه انسان برای انسان قیمتی تر است یا ارتباط و انس با خدا ؟

وقتی انسان نسبت به برادر دینی خودش ظلم و تعدی کرد، لذت مناجات با خدا از دلش گرفته می شود و او از بچه انسان برای انسان عزیزتر است. (نرم افزار هدایت در حکایت نقل از پندها و مثلها – حائری شیرازی ص38)

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاء (الکافی ج2 ص269) کسى که برادر مسلمانش را متهم کند، ایمان در قلب او ذوب مى‏شود همانند ذوب شدن نمک در آب 

پرورش احساس

حضرت موسى علیه السلام در راه ابلاغ رسالت بسیار رنج کشید و به انواع اذیت و آزار از فرعون و بلعم باعورا و دیگران مبتلا بود تا جائى که قارون پسر عموى موسى علیه السلام از این قاعده آزار رساندن مستثنى نبود.

او ثروت زیادى داشت و به اندازه اى داشت که چندین جوان نیرومند، کلیدهاى خزانه او را حمل و نقل مى کردند، و از خانهاى گردن کلفتى بود که به زیر دستانش ظلم مى نمود.

موسى علیه السلام مطابق فرمان خدا، از او مطالبه زکات مى کرد، او مى گفت : من هم به تورات آگاهى دارم ، و کمتر از موسى نیستم ، چرا زکات مالم را به او بپردازم!

سرانجام غرور قارون باعث شد که تصمیم خطرناکى گرفت ، و آن این بود که : به یکى زن فاحشه که خوش سیما و خوش قامت و فریبا بود گفت : صد هزار درهم به تو مى دهم که فردا هنگامى که موسى براى بنى اسرائیل سخنرانى مى کند در ملاعام بگویى موسى با من زنا کرد.

آن زن ، این پیشنهاد ناجوانمردانه را پذیرفت . فرداى آن روز، بنى اسرائیل اجتماع کرده بودند موسى تورات را به دست گرفته و از روى آن ، مردم را موعظه مى کرد.

قارون با زرق و برق همراه اطرافیان خود در آن اجتماع شرکت نموده بود، ناگهان آن زن برخاست ، ولى وقتى سیماى ملکوتى موسى علیه السلام را دید، از تصمیم قبلى خود منصرف شد و با صداى بلند گفت :

اى موسى ، علیه السلام بدان که قارون صد هزار درهم به من داد تا در ملاعام به بنى اسرائیل بگویم تو مرا به سوى خود خوانده اى تا با من زنا کنى . تو هرگز مرا به سوى خویش دعوت نکرد اى ، خداوند ساحت مقدس تو را از چنین آلودگى منزه نموده است .

در این هنگام دل پر درد و رنج موسى شکست و درباره قارون چنین نفرین کرد: اى زمین قارون را بگیر و در کام خود فرو بر.

زمین به امر الهى دهن باز کرد و قارون و اموالش را به اعماق زمین فرو برد.

در نقل دیگر آمده است که : حضرت موسى مردم را به احکام و شریعت موعظه مى کرد، به این مطلب رسید:

کسى که زنا کند ولى همسر نداشته باشد صد تازیانه به او مى زنیم ، و کسى که زنا کند و همسر داشته باشد، او را سنگسار مى کنیم تا بمیرد.

قارون برخاست و گفت : گر چه خودت باشى ؟ موسى فرمود: آرى قارون گفت : بنى اسرائیل گمان مى کنند که تو با فلان زن زنا کرده اى !

موسى علیه السلام گفت من ؛ آن زن را به اینجا بیاورید، اگر چنین ادعائى کرد، طبق ادعایش عمل کنید.

آن زن را نزد موسى علیه السلام آوردند و موسى به او قسم داد که راست بگوید، آیا من با تو آمیزش کرده ام زن هماندم منقلب شد، که با این تهمت پیامبر علیه السلام خدا را بیازارم ؛ با صراحت گفت : نه ، آنها دروغ مى گوید، قارون فلان مبلغ را به من داد تا چنین بگویم .

قارون سر افکنده شد و موسى به سجده افتاد و گریه کرد و گفت : خدایا دشمن تو مرا آزرد و خواست با تهمت مرا رسوا سازد، اگر من رسول تو هستم مرا بر او مسلط گردان ... و نفرین کرد و عذاب الهى یعنى زمین او را به کام خود فرو برد.( حکایتهاى شنیدنى ج 5 ص 122 - بحارالانوار ج 13، ص 253.)               

پاک دامن را غمی از تهمت نا پاک نیست ........ بحر را از پنجه خونین مرجان باک نیست

از ملامت گر ندارد یوسف بی جرم  باک ......... گرد تهمت  پاک می سازد ز رخ دامان پاک

گاهی به خاطر زود قضاوت کردن نزد خودمان به کسی تهمتی میزنیم و قضاوتی میکنیم و عملی انجام میدهیم که جبران ناپذیر است.

می گفت کسی در خانه یک تنگ ماهی داشت و یک گربه و همیشه می دید این گربه اطراف ماهی می چرخد. او فکر کرد که گربه نقشه ای در سر دارد تا اینکه یک روز تا وارد خانه شد گربه با دهان خون آلود جلویش ظاهر شد. تا این صحنه را دید پیش خود گفت ه بالاخره ماهی را خورد لذا چنان با لگدی به شکم گربه زد که محکم به دیوار خورد و مرد. وقتی وارد اتاق شد دید ماهی سالم در تنگ است و یک مار کشته شده کنار تُنگ افتاده فهمید که این مار قصد خوردن ماهی را داشته ولی گربه او را کشته است.(قضیه ی پسر و مادر کورش و پیوند چشم )

رفتار سازی

بیاییم فکرمان را اصلاح کنیم و قضاوت عجولانه که منشأ خیلی از تهمتها است را کنا بگذاریم.

از دیگر زمینه های تهمت، بدگمانی نسبت به دیگران است که قرآن از آن نهی کرده است (واجتنبوا کثیرا من الظن ان  بعض الظن اثم- حجرات/12) همین که دیدی فرش خیس است و فکر کردی بچه نجس کرده به بچه چشم غُره نرو شاید آب ریخته باشد. یا تا دیدی غذا حاضر نیست سریع تهمت تنبلی به خانم نزن شاید چیزی برای پختن نبوده. تهمت کوچک و بزرگ ندارد و همین ها هم تهمت است.

گاهی هم هوای نفس و حسادت و امثال اینها باعث تهمت زدن به دیگران می شود.

روضه کوتاه

دنیا دوستی عده ای باعث شد که به کسی که آیه تطهیر در شأن او و فرزندانش نازل شده بود تهمت دروغ گفتن زدند. فدک او را گرفتند و از او شاهد خواستند و شاهدهای او را هم به بهانه های واهی رد کردند. اومد نامه فدک را با استدلال از اولی گرفت ولی همین که از مسجد خارج شد دومی در کوچه به حضرت رسید و نامه را از او گرفت و پاره کرد و چنان با سیلی به صورت حضرت زد که امام مجتبی می فرماید تا اونجا مادرم دست من را گرفته بود ولی از آونجا به بعد من دست مادرم را گرفته بودم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۴۷
حسین سبزعلی


روز سی ام- قبولی عمل

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ بِالشُّکْرِ وَ الْقَبُولِ عَلَى مَا تَرْضَاهُ وَ یَرْضَاهُ الرَّسُولُ مُحْکَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ بِحَقِّ سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین‏

ترجمه 

خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدرانی و قبول بر طبق خوشنودی تو و پسند رسول تو  باشد و استوار باشد فرعش بر اصل به حق آقای محمد و خاندان پاکش و حمد مخصوص پرورد گار عالمیان است. 

شروع

قرار شد فرزندان آدم هر کدام قربانی رو به درب خانه خدا ببرند تا بدین وسیله مقرب بشند  

خداوند قربانی هابیل رو قبول کردو قابیل رو نپذیرفت چرا یکی پذیرفته شد و یکی رد شد

وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ(المائدة : 27) 

و داستان راستین دو پسر آدم را بر ایشان بخوان، آن گاه که قربانیى کردند. از یکیشان پذیرفته آمد و از دیگرى پذیرفته نشد. گفت: تو را مى‏کشم. گفت: خدا قربانى پرهیزگاران را مى‏پذیرد. هابیل، دامدار بود و بهترین گوسفند خود را براى قربانى آورد. و قابیل، کشاورز بود و بدترین قسمت زراعت خود را براى انفاق در راه خدا برگزید

قرآن مى‏فرماید: هرگز به خیر نمى‏رسید، مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» 

اقناع اندیشه 

ما معمولا بعد از انجام عمل دغدغه داریم در حالی  که مهمتر از عمل قبولی عمل هست امیرالمومنین در این باره می فرماید 

حدیث :

اهمیت قبولی عمل 

ب7-  ل، [الخصال‏] ابْنُ إِدْرِیسَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ النَّوْفَلِیِّینَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ رَفَعَهُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ کُونُوا عَلَى قَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ عِنَایَةً مِنْکُمْ عَلَى الْعَمَلِ الْخَبَرَ (بحارالأنوار 68   173    باب 64- الاجتهاد و الحث على العمل .)

بیشترین از عمل ، عنایتت را بر قبولی عمل بگذار 

مهمترین معیار قبولی عمل

حدیث‌:

ولایت شرط قبولی عمل 

امام صادق علیه السلام : « ...ثُمَّ جَمَعَ بَیْنَ السَّبَّابَتَیْنِ ثُمَّ قَالَ‏وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ رَجُلًا صَامَ النَّهَارَ وَ قَامَ اللَّیْلَ ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیْرِ وَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَلَقِیَهُ وَ هُوَ عَنْهُ غَیْرُ رَاضٍ أَوْ سَاخِطٌ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ کُسالى‏ وَ لا یُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ کارِهُونَ  فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُون...» (کافی 8: 107)ثُمَّ قَالَ وَ کَذَلِکَ الْإِیمَانُ لَا یَضُرُّ مَعَهُ الْعَمَلُ وَ کَذَلِکَ الْکُفْرُ لَا یَنْفَعُ مَعَهُ الْعَمَ

سپس امام دو انگشت مبارکشان را جمع کردند و فرمودند به خدا قسم اگر مردی روز روزه بگیرد و شب زنده دار کند سپس خداوند را بدون ولایت ما دیدار کند در حالی خدا را دیدار کرده که از او ناراضی است  یا خشمگین است سپس فرمودند دلیل این مطلب در گفتار خداوند هست که فرمود روضه کافى-ترجمه رسولى محلاتى    ج‏1    155    اخبار متفرقه .....  ص : 154

 سپس فرمود: و این است گفتار خداى عز و جل (که فرماید): «چیزى مانع پذیرفتن خرجهاى اینها نشد جز آنکه بخدا و رسولش کافر شدند و بنماز نیایند جز با حال کسالت و تنبلى و چیزى هم (در راه خدا) خرج نکنند جز از روى کراهت، و تو را بشگفت نیاورد اموال آنها و نه اولادشان بلکه خدا میخواهد تا آنان را بوسیله آن در زندگى دنیا عذاب کند و بحال کفر جانشان درآید» (سوره توبه آیه 54- 55) سپس فرمود: ایمان هم این چنین است که کار بد (و گناه) زیانى باو نزند (که موجب خلود در دوزخ یا بى‏بهره‏گى از شفاعت و رحمت گردد) و کفر نیز چنین است که عمل (نیک) بدان سود نبخشد.

پرورش احساس

محمّد بن مسلم گوید: به امام باقر یا امام صادق علیهما السّلام عرض کردم: ما پاره‏اى از مخالفین شما را مى‏بینیم که در عبادت کوشا و داراى خشوع فراوانى هستند، آیا اینها براى ایشان سودى دارد؟ فرمود: اى محمّد همانا مثل ما اهل بیت با شما مردم مثل آن خاندان در بنى اسرائیل است که کسى از آنها نبود که چهل شب در عبادت بکوشد جز اینکه وقتى دعا مى‏کرد مستجاب مى‏شد.

یک بار مردى از آنان مدّت چهل شب بعبادت پرداخت و بعد دعا کرد امّا مستجاب نشد، نزد عیسى بن مریم علیه السّلام رفته و از آنچه بر او گذشته بود گلایه کرد و از آن حضرت التماس دعا نمود. عیسى (ع) وضو ساخت و نماز گزارد و دعا کرد. خداوند به او وحى فرستاد که اى عیسى این بنده‏ام از غیر آن بابى که باید نزد من آیند نزد من آمده، او مرا خوانده در حالى که در نبوّت و پیغمبر بودن تو در شکّ است بنا بر این اگر باندازه‏اى مرا بخواند که گردنش قطع و بندهایش از هم بگسلد من دعایش را مستجاب نخواهم کرد. عیسى (ع) به وى رو کرده فرمود:

پروردگارت را مى‏خوانى و در دل خود به پیامبرش شک دارى؟ گفت: اى روح و کلمه خدا، به خدا سوگند همین طور است که مى‏فرمائى، از خداوند بخواه که این شک را از دل من بزداید. عیسى (ع) براى وى دعا کرد و خداوند از وى پذیرفت، و او در حدّ سایر افراد خاندان خویش قرار گرفت. ما خاندان نیز این چنین هستیم، خداوند عمل بنده‏اى را که در باره ما شک دارد قبول نمى‏فرماید (امالى شیخ مفید-ترجمه استادولى، متن، ص: 15)

«حضرت آیت الله کوهستانی» روزی به خاطر اختلاف بر سرِ یکی از مزارع روستای کوهستان نزاع و کش مکش بین دو روستای هم جوار رخ داد، از باب این که حق با اهالی محل بود معظّم له از آنان جانب داری کرد و معتقد بود مزرعه متعلّق به اهالی روستا است. این مسئله موجب شد که طرف های درگیر که یکی از متمکنین و زمین داران منطقه بودند، اهانت هایی را درباره ی آقا روا داشتند و می گفتند آقا از اهالی محل طرفداری می کند. این نسبت ناروا باعث ناراحتی معظم له گردیده بود، از این رو در جوابشان فرمود:« من دو رکعت نماز قبول شده را به تمام دنیای شما نمی دهم، بلکه حتّی یک حمد را هم معاوضه نمی کنم.

شرمنده ام آخر ، که مثقال عملی دارم ولی ........ آنقدر ناز کشم تا که خریدار شوی

رفتار سازی

سؤال : چه کاری مورد قبول خداوند واقع می شود ؟

پاسخ : کاری که هم هدفش درست باشد و هم شیوه و وسیله آن . بعضی هدف صحیحی دارند ولی راهی را که برای رسیدن به آن هدف طی می کنند ، صحیح نیست . مثل کسی که با وسیله و مرکب دزدی به حج می رود . یا با زغال سیاه به دیوارهای سفید و زیبا می نویسد : نظافت را مراعات کنید .

گاهی وسیله صحیح است ، ولی هدف فاسد است ، نظیر گروه خوارج که در برابر حضرت علی علیه السلام به مخالفت برخاستند و شعار می دادند : (ان الحکم الا الله) یعنی فقط فرمان خدا و کتاب خدا ، حضرت فرمود : «کلمه حق یراد بها الباطل»نهج البلاغه ، خطبه 40 .این سخنی خوب و کلمه حقی است ، اما هدف این گروه از آن جمله ، باطل و مخالفت با حق است .

چنانکه لشکر معاویه نیز در جنگ صفین قرآن ها را بر سر نیزه کردند تا بگویند ما تابع قرآنیم ، ولی در عمل با قرآن ناطق که حضرت علی علیه السلام باشد مخالفت و مبارزه کردند .

ما نیز که در شب های قدر قرآن را بر سر می گذاریم ، باید رفتارمان مخالف قرآن نباشد . بر سر گرفتن قرآن نشان پناهندگی به آن و تسلیم بودن در برابر آن است وگرنه آیاتی را که می گویند : ربا حرام است ، اگر بر سر نهیم ولی شکم ما پر از اموال ربوی باشد ، چه معنایی دارد ؟ اگر بیمار نسخه پزشک را بر سر بگیرد ولی دارویی که آن نسخه به آن سفارش کرده را مصرف نکند ، چه سودی خواهد برد ؟

دستور عملی برای قبولی روزه 

پاداش نیکى‏ها و کیفر گناهان 210 ثواب عبادت مستحبى در شب عید .....  ص : 207

1) 1- عبد اللَّه بن مسعود از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کرده است که فرمود: جبرئیل از اسرافیل و او از پروردگار خود نقل کرده است که: هر کس در شب عید فطر، ده رکعت نماز بخواند، و در هر رکعت یک بار سوره حمد و ده بار سوره توحید را قرائت کند، و در رکوع و سجود خویش «سبحان اللَّه و الحمد للَّه، و لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ و اللَّه اکبر» بگوید، و پس از هر دو رکعت تشهّد بخواند و سلام کند، و هنگامى که از نماز فارغ مى‏شود هزار مرتبه «استغفر اللَّه و اتوب الیه» بگوید و بعد به سجده رفته و در سجده بگوید: اى زنده، اى قیّم و سرپرست، اى صاحب جلال و بخشندگى، اى مهربان دنیا و آخرت و هر دوى آنها، اى بزرگوارترین بزرگواران، اى مهربانترین مهربانان، اى خداى گذشتگان و آیندگان! گناهانم را بیامرز، و روزه و نماز و عبادت مرا قبول فرما. سوگند به آن که مرا به پیغمبرى مبعوث فرمود، سرش را از سجده بر نمى‏دارد مگر آنکه آمرزیده گردد و اعمال ماه رمضان از او قبول مى‏شود، و خداوند از گناهان وى در مى‏گذرد حتى اگر هفتاد گناه مرتکب شده باشد، و هر گناه او از گناهان تمام بندگان بزرگتر باش.

روضه کوتاه

عمل مقبول  ارزشش می ره تا جایی که فرمود ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین ، می فرمایند شیعه ایی کارش قیامت گیر می کنه  اون جا آقا ثواب یک ی از نفس هایی که در شبی که جای رسول خدا خوابیده و نفس کشیده رو میده  تا شیعه آزاد بشه و آقا با کمال میل این کار رو انجام می ده .

حال شما ببینید ثواب نفس کشیدن اباعبد الله تو گودی قتلگاه که با هر نفسش خون از بدنش بیرون می زد چه خواهد کرد.

ملائکه وقتی امام رو تو گودی قتلگاه دیدند بی تابی کردند عالم بالا رو به م  ریختند خدا فرمود ملائکه من آرام باشید باشه ببینم نظر حسینم چیه .

خبر بدید به حسین چه شهید بشی چه نشی ما تو رو به همه مقامات می رسونیم پذیرفتیم ازت آیا می خوای  ورق برگرده حضرت نپذیرفتند و شهادت رو ترجیح دادند ...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۳۴
حسین سبزعلی

روز چهارم - شیرینی ذکر

«سی نغمه از رمضان» 

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ 

ترجمه

خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شیرینی یادت را و مهیا کن مرا در آن روز برای انجام سپاس گذاریت به کرم خودت و نگه دار مرا در این روز به نگاه داریت و پرده پوشیت ای بیناترین بینایان. 

ایجاد انگیزه با سؤال

شاید برای شما پیش اومده که از خودتون سوال کنید چرا راستی من زود از ذکر خدا خسته می شم ، نماز می خونم ولی لذتی از نمازم نمی برم مگر یاد خدا لذت نداره پس چرا من بی بهره ام؟ 

عیسی بن مریم علی نبینا و علی آله علیه السلام در این باره می فرماید. 

التحصین‏لابن‏فهدالحلی5 القطب الأول فی تصورها .....  ص : 4

قال عیسى ع بحق أقول لکم کما نظر المریض إلى الطعام فلا یلتذ به من شدة الوجع کذلک صاحب الدنیا لا یلتذ بالعبادة و لا یجد حلاوتها مع ما یجد من حلاوة الدنیا.

همان طور که مریض  به غذا نگاه می کنه و لذت نمی بره به خاطر شدت دردی که داره همچنین اهل دنیا از عبادت لذت نمی برند و شیرینی عبادت رو نمی چشند تا وقتی که شیرینی دنیا زیر زبانش هست. 

اقناع اندیشه


البته موانع دیگری هم در بین هست که نمی ذاره انسان شیرینی یاد خدا که در عبادت تجلی می کنه رو به چشه ؟

1. عمل نکردن به دانسته ها 

عدةالداعی 78  القسم السادس ما یرجع إلى الفعل کأعق

و أوحى الله تعالى إلى داود ع أن أهون ما أنا صانع بعبد غیر عامل بعلمه من سبعین عقوبة باطنیة (عقوبت ها ی نامحسوس) أن أخرج من قلبه حلاوة ذکری

خداوند به داود نبی علی نبینا و علی آله علیه السلام وحی کرد که کمترین کاری که من با بنده ایی که به علمش عمل نمی کند انجام می دهم از هفتاد عقوبت باطنی این هست که از قلب او شیرینی یاد خودم را می برم 

2. غصه خوردن به خاطر دنیا 

بحارالأنوار 79  143  باب 18- فضل التعزی و الصبر عند المص

 وَ فِی أَخْبَارِ دَاوُدَ ع مَا لِأَوْلِیَائِی وَ الْهَمَّ بِالدُّنْیَا إِنَّ الْهَمَّ یُذْهِبُ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی مِنْ قُلُوبِهِمْ یَا دَاوُدُ إِنَّ مَحَبَّتِی مِنْ أَوْلِیَائِی أَنْ یَکُونُوا رُوحَانِیِّینَ لَا یَغْتَمُّونَ 

خداوند به حضرت داود  علی نبینا و علی آله علیه السلام وحی کرد دوستان مرا چه شده که غصه دنیا را می خورند این غصه شیرینی مناجات مرادر دل هایشان از بین می برد  ای داود! من دوست دارم که دوستان من روحانی باشند وغمِ دنیا را به خود راه ندهند.

3. اهتمام به شهوات 

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : مَن کان أکثرُ همّهِ نیلَ الشّهَواتِ نُزِعَ مِن قلبهِ حلاوةُ الإیمانِ

 رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند کسی که بیشتر تلاش برای رسیدن به شهوت باشد شیرینی ایمان از قلبش گرفته می شود

پرورش احساس

با تمثیل

البته خدا بنده هاش رو از همه لذت های معنوی بی بهره نمی کنه بهر حال یه نمه لذت معنوی می چشونه تا هوسش تو دل آدم بیفته 

تمثیل 

گاهی شما مزه غذا را به بچّه تان می چشانید یک ذره آبگوشت توی دهانش می ریزید که مزه اش را بچشد. خدا هم، گاهی مزه معنویت را به انسان می چشاند. مثلاً وقتی به زیارت امام هشتم(علیه السلام) می روی، روز اول، ساعت اول که وارد می شوی و صورت را روی ضریح یا کنار دیوارش می گذاری و منقلب می شوی، یک احساس نسیم بهشتی می کنی، اصلاً دنیا در نظرت کوچک می شود. این نه که از استحقاق شما است یا به مقامی رسیده اید که این معانی را درک می کنید، نه، خود آنها این مقام را تنزل داده اند و به شما چشانده اند تا بفهمید چه خبر است. گاهی خدا، مزه نماز را به انسان می چشاند، گاهی وضو را، گاهی روزه را، گاهی اکرام به فقیر را، احسان را، گاهی خدا جلوه ای از ارزشهای اینها را به انسان می چشاند مثل آن وقتی است که شما یک ذره نان را توی آبگوشت می زنید و توی دهن بچه ی شش ماهه می گذارید و به او می چشانید. خدا در طول زندگی، گاهی خوبیها و مناجاتها را به انسان می چشان.

خل:خداوند، گاهی امکان درک معنویات را به انسان می دهد، مانند غذایی که فقط مزه اش را به بچه، می چشانند.

داستان معنوی ص 3301

یکی از دوستان نقل می کرد: یک شب بعد از نماز، حضرت آیة العظمی بهجت فرمودند که: اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان ممکن است در حال عبادت چه لذت هایی ببرد هیچ گاه دنبال این مسائل مادی نمی رفتند.

رفتار

سازی

خب برای چشیدن شیرینی یاد و نام و ایمان به خدا لازمه چند تا کار انجام بدیم 

1. گرسنگی و سکوت و خوف داشتن 

مستدرک‏الوسائل 11 233  14- باب وجوب الخوف من الله .....  ص‏

قَالَ یَا أَحْمَدُ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَجِدَ حَلَاوَةَ الْإِیمَانِ فَجَوِّعْ نَفْسَکَ وَ أَلْزِمْ لِسَانَکَ الصَّمْتَ وَ أَلْزِمْ نَفْسَکَ خَشْیَةً وَ خَوْفاً 

خداوند فرمود ای احمد اگر دوست داری که شیرینی ایمان را بچشی گرسنگی بکش و سکوت کن و پیوسته خوف داشته باش.

2. ترک گناه 

٢٠٣٢٩- رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : ما مِن مُسلِمٍ یَنظُرُ امرأةً أوّلَ رَمقَةٍ ثُمّ یَغُضُّ بَصَرَهُ إلاّ أحدَثَ اللّه ُ تعالى لَهُ عِبادَةً یَجِدُ حَلاوَتَها فی قَلبِهِ .

رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند هیچ مسلمانی نیست که چشم از نگاه کردن به نامحرم بپوشاند بعد از اولین نگاه مگر این که خداوند برای او عبادتی را مهیا می کند که در قلبش شیرینی آن را بچشد. 

مستدرک‏الوسائل 12  173 101- باب نوادر ما یتعلق بأبواب جهاد

طَلَبْتُ حَلَاوَةَ الْعِبَادَةِ فَوَجَدْتُهَا فِی تَرْکِ الْمَعْصِیَةِ 

به دنبال شیرینی عبادت رفتم پس آن را در تر ک معصیت یافتم 

اگر لذت ترک لذت ب

3. راه چشیدن لذت نماز

نماز ص2201-2202

حجت الاسلام غرویان:از محضر آیت الله بهجت سوال شد، حاج آقا، عمرمان گذشت و دارد می گذرد، هنوز لذتی از عبادت و بخصوص نمازمان احساس نکردیم، چه باید بکنیم که ما نیز اقلاً از آنچه را که ائمه و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) فرموده اند، بچشیم؟ چه کنیم در نماز حضور قلب داشته باشیم؟ آیت الله بهجت در حالیکه سرش را تکان می داد فرمود: آقا، عامّ البلوی است، اخوُک، مِثْلُک این دردی است که همه گرفتاریم. عرض شده: آقا به هر  حال مراتبی دارد، و مسأله نسبی است بعضی همچون شما مراتب عالی دارید و ماها هیچی؟ ماها چه باید بکنیم؟ باز فرمود: شاید من مرتبه شما را تمنّا کنم. بعد از اصرار ما فرمودند: این احساس لذّت یک سری مقدمات خارج از نماز است. یکسری مقدمات در خود نماز و اینست که:انسان گناه نکند، قلب را سیاه و دل را تیره نکند، معصیّت روح را مکدّر و نورانیت دل را می برد. باید روغن چراغ را زیاد کنیم (معرفت پیدا کنیم) ایمان قلبی و باطنی را تقویت کنیم. وقتی وارد نماز می شوید هنگام خواندن حمد و سوره به معنای آن توجه کنیم تا ارتباط حفظ شود باید در طول 24 ساعت حواس خود را کنترل کنیم در طول روز گوش، چشم و ... را کنترل کنیم. از اوّل نماز، توسل حقیقی به امام زمان (عج) پیدا کنی.

روضه

در روایات می فرماید مرگ از بین برنده لذت  هاست ولی اهل ایمان به در جه ایی می رسند که مرگ رو هم برای خودشون شیرین می کنند وقتی قاسم بن الحسن  عزیر برادر امام حسین علیه السلام آمد پیش امام حسین علیه السلام و اذن جهاد خواست آقا اجازه ندادند راوی می فرماید این دو آن قدر گریه کردند که غشی یعنی بی حال شدن ، بعد اباعبدالله یه تست ایمان از قاسمش گرفت سوال کرد عزیز برادر مرگ در نزد تو چگونه است ناگهان ایمان قاسم گل کرد  فرمود شیرین تر از عسل. امام فرمود حالا برو عزیزم. 

هر لباس جنگی  اوردن به تن قاسم کنند نشد آخرش با یه لا پیراهن رفت به جنگ رجز می خوند و یاد پدر رو تو کربلا زنده می کرده انا فرع الحسن من ثمره حسنم ... جنگ نمایانی کرد ولی یه نامرد گفت داغ این آقا زاده رو به دل عموش می زارم الله الکبر ......


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۲۹
حسین سبزعلی


روز هفتم – بهشت بی حساب

«سی نغمه از رمضان»

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ

ترجمه 

خداوندا  مرا در این روز بر روزه و نمازم یاری فرما و از گناهان و لغزشها بازم دارو مرا بعنایت و توفیقت از استمرار یادت بهره مند ساز ای هدایت گر گمراهان. 

ایجاد انگیزه با سوال

همه در قرآن خواندیم یا از منبر ها شنیدیم که حساب قیامت سخت است   فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره   اما طبق ایات قران عده ای روز قیامت هستند که بدون حساب وارد بهشت میشوند ، اگر گفتید اینها چه کسانی هستند ؟

هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود:

چون روز قیامت شود گروهى از مردم بر خاسته به نزدیک در بهشت مى‏آیند، به آنان گفته مى‏شود: شما کیستید؟، گویند: ما اهل صبر هستیم! گفته مى‏شود: بچه چیز صبر کردید؟

گویند: ما در اطاعت خداوند صبر کردیم و از معصیت خدا (در انجام ندادن معصیت خدا) صبر کردیم، پس خداوند گوید: آنان راست مى‏گویند وارد بهشت کنید، و این است سخن خداوند که مى‏گوید: «همانا پاداش داده شوند صابران بدون حساب. (زمر/ 10)»./ جهاد النفس وسائل الشیعة-ترجمه صحت ص 98     

اقناع اندیشه

با  مقایسه و تشبیه

آدم مومن بیش از پرداختن به اعمال  صالح باید در مراقبت از معاصی تلاش کند  زیرا گاه یک معصیت بخشی از زحمات شما در خوبیها را از بین می برد ، شاید بفرمایید چرا؟ میشود تمثیلی درباره گناهانی که تمام اعمال خوب را از بین میبرند  بیان کرد که

چگونه بعضی گناهان ، تمام کارهای خوب انسان را از بین می رود؟

پاسخ : اگر شخصی 20سال خدمت مفید داشته باشد ولی فرزند کارفرمای خود را بکشد ، این عمل تمام خدمات او را از بین می برد .یک بمب که منفجر می شود و ساختمانی فرو می ریزد ، تمام زحمات انسان ها را در یک لحظه از بین می برد .

یک ناسزا ، دوستی چندین ساله را به فراموشی می سپارد . خوردن یک قاشق سم ، تمام مراقبت های بهداشتی چند ساله را نابود می کند .یک لحظه خواب در هنگام رانندگی ، ماشین را به دره پرتاب می کند .

یک لحظه فرو کردن چاقو در چشم ،سبب نابینایی سالیان دراز می شود.

آری برخی گناهان همچون آتش ، جنگل نیکی های انسان را سوزانده و به خاکستر تبدیل می کند . چنانکه قرآن می فرماید : (خطبت اعمالهم)(  سوره بقره ، آیه 217 (

البته در برابر آیات حبط ، آیاتی داریم که می فرماید : به خاطر یک کار شایسته ، بدی های انسان محو می شود . (من یؤمن بالله و یعمل صالحاً یکفر عنه سیئاته) ( سوره تغابن ، آیه 9.)

مثل کارگری که سالها بد کار می کرده ولی یک لحظه وقتی وارد منزل کارفرما می شود کودک کارفرما را می بیند که به استخر افتاده و در آستانه غرق شدن است ، او را نجات می دهد . این عمل تمام بدرفتاری ها و کم کاری های او را جبران می کند .

چنانکه قرآن می فرماید : نماز به پا دارید که آن حسنه ای است که بدی ها و زشتی ها را از بین می برد . (و أقم الصلوه… ان الحسنات یذهبن السیئات پاورقی: سوره هود ، آیه114

تمثیلی درباره تغییر سرنوشت انسان در اثر گناه))

پرورش احساس با داستان

در زمان پیامبر اکرم ص، غلامی حبشی را به مکّه آورده و به یکی از اهالی مکّه فروختند غلام مدّتی با مسلمانان هم صحبت گردید و با عقاید دینی ایشان آشنا شد چون آن عقاید را بر حقّ یافت، روزی نزد پیامبر خدا رفته، شهادتین را بر زبان آورد و مسلمان شد. پس از آن نزد مسلمانان رفت تا مسایل دینی اش را از آنان بیاموزد. روزی وی، نزد رسول اکرم ص مشرّف شد و عرض کرد:  پدر و مادرم به فدای شما ای رسول خدا، آیا خداوند یگانه، عالم و دانا هم هست؟» پیامبر فرمود:« آری، خداوند همه چیز را می داند، خواه آن چیز آشکار باشد یا پنهان. در گذشته واقع شده باشد یا در حال و در آینده واقع شود. در پنهان انجام شده باشد یا در آشکار. کردار باشد یا گفتار و یا پندار…» غلام چند لحظه فکر نمود و سپس عرض کرد:  یعنی وقتی که من گناه می کردم، خداوند گناهان مرا می دید؟ پیامبر فرمود:« بله، گناهان تو را می دید.  ناگهان غلام صیحه ای زد و بر زمین افتاد، ناله ای از روی پشیمانی برکشید و سپس از دنیا رفت. هدایت در حکایت داستان ص 3033-نقل از کتاب داستانهای شهید دستغیب

گناهان را ز خردی سهل مشمار ...... که خرمن های عالم دانه دانه است / اشعار وتمثیلات-کلیات صائب تبریزی ص 430

رفتار سازی با برنامه دهی

چگونگی ترک گناهان هم مسئله ایست مهم  سه راهکار خدمتتون عرض می کنیم :

1.یاد آخرت:  الإمامُ علىٌّ علیه السلام : مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ الآخِرةِ قَلَّتْ مَعصیتُهُ . 

هر کس که زیاد به یاد آخرت باشد، کمتر گناه می کند./میزان الحکمه ج1 ص 62

2. محاسبه : آیت‌الله حسن‌زاده از علّامه طباطبائی نقل می‌کنند 

«آن مرحوم (آقای قاضی) اساتید بسیار دیده است- و چند نفر را نام برده است- تا اینکه فرمودند: پدر او مرحوم حاج‌میرزاحسین‌قاضی تفسیر سوره فاتحه و سوره انعام نوشته است و من دیدم ولی اکنون نمی‌دانم کی دارد و در دست کیست؟ و فرمودند: حاج میرزا حسین قاضی از شاگردان مرحوم میرزای شیرازی بود و چون از نزد میرزا خواست خداحافظی کند و به تبریز برود، مرحوم میرزا به او گفت: حالا که می‌روی شب و روزی یک ساعت به خود بپرداز. بعد از چندی که مرحوم میرزا از دیگران درباره‌ی مرحوم حاج میرزا حسین‌قاضی حال پرسید، در جواب گفتند: آقا! آن یک ساعت تبدیل به 24 ساعت شد که همواره در مراقبت و حضور و عزلت بود/ داستان عرفانی ص 38 تا 39

3 . مراقبه : علامه طباطبائی در آخرین لحظات عمر شریفشان در وصیتی کوتاه به شاگردانشان چنین فرمودند : مراقبه  مراقبه مراقبه

روضه کوتاه

گناه یکی از اثراتش اینه که  گوش دل را کر می کند  تا جایی که سخن امام هم در آن اثر نمی کند  ،در کربلا ابی عبد الله خیلی نصیحت کرد اما فایده نکرد  ،حیوانات برای  امام حرمت قائلند  اما این نا نجیبها حرمت عزیز فاطمه را نگه نداشتند ،همین که امام از اسب  به زمین افتادند به  خیمه ها حمله کردند  ،نقل کردند حضرت به شمشیر تکیه زدند ، با همان حال فرمودند :اگر دین ندارید ، آزاده باشید من هنوز زنده ام  یعنی بیاید اول مرا بکشید ......


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۲۳
حسین سبزعلی

«سی نغمه از رمضان»

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْکِرَامِ بِطَوْلِکَ یَا مَلْجَأَ الْآمِلِینَ

ترجمه 

خداوندا در این روز مهربانی به ایتام ، اطعام طعام ، بلند سلام کردن و هم نشینی با بزرگان و نیکان را روزی ام گردان ای  مأوای آرزومندان. 

ایجاد انگیزه با ایهام

یک کودک نادان و بى اطلاع ممکن است مجذوب جلوه زیباى یک شعله آتش سوزان شود و دست در آن فرو برد، اما یک انسان فهمیده که سوزندگى آتش را بارها آزموده است کجا ممکن است حتى چنین خیالى بکند؟

طبق آیه 10 سوره نساء قران  مى‏فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرا

" آنها که مال یتیم مى‏خورند گرچه چهره ظاهرى عملشان بهره‏گیرى از غذاهاى لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعى این غذاها آتش سوزان است، و همین چهره است که در قیامت آشکار میشود.متاسفانه برخی به اشتباه فکر میکنند منظور از افرادی است که دست درازیهای کلان به اموال یتیمان دارند ولی در حدیثى از امام باقر یا امام صادق ع نقل شده که کسى سؤال کرد این مجازات آتش در باره چه مقدار از غصب مال یتیم است؟ فرمود:" در برابر دو درهم.

اقناع اندیشه

با  شواهد و قراین

از این آیه استفاده میشود که اعمال ما علاوه بر چهره ظاهرى خود، یک چهره واقعى نیز دارد که در این جهان از نظر ما پنهان است، اما این چهره‏هاى درونى، در جهان دیگر ظاهر میشوند و مسئله تجسم اعمال را تشکیل میدهند.

قرآن در این آیه مى‏گوید:" آنها که مال یتیم مى‏خورند گرچه چهره ظاهرى عملشان بهره‏گیرى از غذاهاى لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعى این غذاها آتش سوزان است، و همین چهره است که در قیامت آشکار میشود.

چهره واقعى عمل همیشه تناسب خاصى با کیفیت ظاهرى این عمل دارد، همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او، قلب او را مى‏سوزاند و روح او را آزار مى‏دهد چهره واقعى این عمل آتش سوزان است.لذا آدم مؤمن حتى فکر معصیت به خود راه نمیداند یک دلیل آن، همین بوده که آنها بر اثر قدرت علم و ایمان و پرورشهاى اخلاقى چهره‏هاى واقعى اعمال را مى‏دیدند و هرگز فکر انجام کار بد را نمى‏کردند. تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 282

پرورش احساس با داستان

عیسی ع روزی از گورستان عبور میکرد که از قبری ناله ای به گوشش رسید؛ نالهای بسیار حُزن انگیز و دردناک که به گریه شبیه بود. عیسی از شنیدنِ آن زاری و ناله، خیلی ناراحت شد:

ز گوری ناله ای آمد به گوشش ........ دلازاریّ آن آمد به جوشش

دعا کرد آن زمان تا حق تعالی ........ به یکدم زنده کردش چون خیالی

به دعای پیامبر خدا، صاحب ناله زنده شد و در مقابل او قرار گرفت. عیسی ع به دقّت، قیافه و اندام صاحب آن ناله ها را از نظر گذرانید.

پیرمردی سپیدموی که قامتی خمیده؛ همچون کمان داشت. پیرمرد که از عذاب وحشتناک درون قبر نجات یافته بود، بر عیسی ع سلام کرد و نفسی به آسودگی از سینه بیرون داد. عیسی ع از او پرسید: ای کسی که درون قبر آن همه ناآرام بودی، گناه تو چیست؟ پیرمرد کمر راست کرد و در حالی که به پیامبر خدا چشم دوخته بود، گفت:

از هنگامی که مرده ام، دچار عذاب بسیار دردناکی شده ام؛ زیرا مال بسیار کمی از یک یتیم در زندگی من داخل شده بود. عیسی  ع به او گفت: آیا تو به پیامبر زمان خویش اعتقاد نداشتی که برای ذرهّ ای از مال یتیم، این همه زجر می بینی؟

پیرمرد پاسخ داد: چرا؛ ایمان داشتم و با ایمان بر پیامبر روزگار خودم مُردم؛ امّا در مقابل آن اندک مالی که از یتیم خوردم، ایمانم نیز مؤثر واقع نشد و سالهای بسیاری است که به عذاب گرفتارم.

عیسی ع پرسید: نام تو چیست؟

پیرمرد خودش را معرفی کرد؛ ای پیامبری که همچون دریای اسرار خداوند هستی، نامم «حیّان بن معبد» است.

عیسی ع پرسید: چند سال است که مرده ای؟

پیرمرد به ناله گفت: هزار و هشتصد سال از مرگم می گذرد:

هزار و هشتصد سال است ای پاک! ........ که تا من مرده ام افتاده در خاک

عیسی ع  که دلش بر او سوخته بود، دست دعا به پیشگاه پروردگار گشود و دعا کرد که عذاب از آن پیرمرد برداشته شود. به برکت این دعا، پیرمرد در قبر خویش آسودگی یافت و از آن عذاب طولانی و دردناک، نجات پیدا کرد:

مسلمانان! مسلمانی گر این است ........ ندانم کانچه می بینم چه دین است؟

گرت یک جو حرام و ناصواب است ........ هزار و هشتصد سالش عذاب است

وگر خود مال سرتاسر حرام است ........ چه گویم کان عقوبت بر دوام است

هدایت در حکایت - قصه های عطار شیرازی-ص92

رفتار سازی با برنامه ریزی

چقدر خوب است اگر ما هم رفتارمان شبیه امیرامومنین شود .کمیته امام خمینی طرحی دارد به نام اکرام ایتام که در این طرح میتوانیم با دادن ماهیانه مبلغ ناچیزی(15 هزار تومان) ولی با برکت یک یتیم را تحت تکفل بگیریم و به همین مقدار هر چند کم خودمان را به مولی شبیه کنیم.

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلَى رَأْسِ یَتِیمٍ تَرَحُّماً لَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ یَدُهُ عَلَیْهَا حَسَنَة. امیر مؤمنان على علیه السّلام فرمود: هیچ مرد و زن با ایمانى نیست که دست نوازش بر سر یتیمى بکشد مگر آنکه خداوند به شماره هر مویى- که با دست او تماس داشته است- یک حسنه براى او ثبت مى‏کند. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 199

همچنین اگر ظلمی به یتیمی کرده ایم همین روز ها از او حلالیت بطلبیم و راضی اش کنیم و اگر نه به قول قطعی قرآن بیچاره خواهیم بود. واگر هم میخواهیم افطاری بدهیم چه خوب است از طریق همین کمیته امداد امام خمینی هزینه را صرف ایتام کنیم نه اینکه فقط به فامیل تنها که معمولا وضع مالی خوبی هم دارند و حتی معلوم نیست برخی روزه دار هم باشند.

روضه کوتاه

با اینهمه سفارشی که از اهلبیت بما رسیده  باید آدما یتیم نوازی کنند خصوصا اون یتیمی که تازه داغ باباش و دیده باید نوازشش کنند دلداریش بدند اما چه کردند با یتیم امام حسین نوازشش کردنند نه بخدا بلکه هر وقتی بیاد بابا میافتاد صداش میزد دلتنکی میکرد اون نانجیبا هم با تازیانه اورا میزدند هر جا نشسته ای صدابزن حسین جان...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۷
حسین سبزعلی

روز نهم  – رضا به قضای الهی

«سی نغمه از رمضان»

فیش سخنرانی کوتاه -  شرح دعای روزهای رمضان المبارک

متن دعا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیبا مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَى مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِینَ 

ترجمه 

ای خدا مرا نصیبی از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود هدایت فرما و پیشانی مرا بگیر و به سوی رضا و خشنودی که جامع (هر نعمت) است سوق بده به حق دوستی و محبتت ای آرزوی مشتاقان

ایجاد انگیزه با ایهام

عارف بالله میرزا اسماعیل دولابی می گوید:

حضرت موسی (علیه السّلام) به شخصی برخورد که کور و کَر بود و دست و پا هم نداشت. به یک تکّه گوشت شبیه تر بود تا انسان. از او پرسید حالت چطور است. یعنی دنیا را و ربّت را چگونه می بینی. آن شخص در پاسخ موسی ( علیه السّلام) گفت: کیست در این دنیا که حالش مثل من باشد؟ چشم ندارم، در نتیجه آنچه را خدا راضی نیست نمی بینم؛ گوش ندارم، در نتیجه سخنی را که خدا دوست ندارد نمی شنوم؛ پا ندارم، در نتیجه به جایی که خدا راضی نیست نمی روم؛ دست ندارم، در نتیجه کاری را که خدا نمی پسندد نمی کنم و کسی را که خدا نمی خواهد بزنم نمی زنم. پس در همه ی عالم کسی که حالش از خوبی به من برسد نیست. موسی از معرفت و رضامندی و شاکر بودن او بسیار متعجّب شد. داستان ص 5658 الی 59

اقناع اندیشه با توضیح وتبیین

چرا ما باید به قضای الهی راضی باشیم؟ علتش این است که ما در مقابل خدا مثل مریض در مقابل طبیب هستیم.

مریض در مقابل دکتر تسلیم دارد و مریضی که با دکتر چانه بزند و اصرار بر نوشتن داروی خاص بکند یا به خاطر این است که خود را مریض نمی داند و یا اینکه در صداقت و تخصص دکتر شک و تردید دارد وگرنه طبیعتا مریض در مقابل دکتر تسلیم است. مثلا در بیمارستان دکتری می آید به بیماران سری بزند. ممکن است دستور بدهد به یکی کباب بدهند تا تقویت شود ولی یکی را بگوید نباید چیزی بخورد. در عین حال هردوی آن بیماران از دکتر تشکر می کنند و اعتراضی نمی کنند چون می دانند دکتر به خاطر حال خود اینها چنین تجویزی کرده است. عارف بالله خود را مریض و خدا را دکتر میداند و خود را به خدا می سپارد و تسلیم محض در برابر خداست و حالت رضا به قضا و قدر خدا نتیجه این معرفت می باشد.

قرآ« می فرماید بعضی چیزها را شما کراهت دارید ولی به نفع شما است و بعضی چیزهایی که دوست دارید به ضرر شما است ( و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون)

عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِقَضَائِی وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِقَدَرِی فَلْیَلْتَمِسْ إِلَهاً غَیْرِی

کسی که راضی به قضای من نمی شود و به قدر من ایمان نمی آورد خدایی غیر از من برای خود برگزیند (بحار ج68 ص139)

پرورش احساس با داستان

گاه معرفت یک روستایی بی سواد از خیلی از ماها بیشتر است و خدا را بهتر از ما شناخته، «قتیبة بن سعید» می گوید: وارد یکی از قبایل عرب شدم، صحرائی دیدم پر از شترانی که همه مرده بودند که به شماره در نمی آمد، در آنجا پیرزنی بود، پرسیدم این شتران از آن که بوده است؟ گفت: آن پیرمرد را که بالای آن تل می بینی که نشسته و پشم می تابد، به سراغ او آمدم، گفتم: این ها همه از آن تو بوده؟! گفت: به نام من بوده است! گفتم: چه شده که به این روزگار افتاده اند؟ او در جواب ( بی آنکه اشاره ای به آفت و علت مرگ و میر آنها کند) گفت: آن کس که داده بود گرفت، گفتم: ( ناراحت نیستی و ) در این باب چیزی گفته ای؟ گفت: بلی، این دو بیت را گفته ام: 

لا و الذی اَنَا عبد من خلائقه ......... و المرء فی الدهر نصب الرزء و المِحَن

ما سَرَّنی ان ابلی فی مبارکها ......... و ما جری مِن قضاء الله لم یکن

سوگند به آنکس که من بنده ای از مخلوقات او هستم- که انسان در دنیا هدف مصائب و محنت ها است».

اگر شترانم در خوابگاه خود بودند- و این قضای الهی که اتّفاق افتاد رخ نمی داد خوشحال نمی شدم» (من تنها به رضای او راضیم و هر چه او خواسته است همان را می پسندم) داستان معنوی ص 2548

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‏ع قَالَ فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ یَا مُوسَى مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ وَ إِنِّی إِنَّمَا أَبْتَلِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أُعَافِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا یَصْلُحُ عَبْدِی عَلَیْهِ فَلْیَصْبِرْ عَلَى بَلَائِی وَ لْیَشْکُرْ عَلَى نَعْمَائِی وَ لْیَرْضَ بِقَضَائِی أَکْتُبْهُ فِی الصِّدِّیقِینَ عِنْدِی إِذَا عَمِلَ بِرِضَایَ وَ أَطَاعَ أَمْرِی

خدا به موسی وحی کرد و فرمود ای موسی من گروهی را خلق کرده ام که از بندگان مؤمن خود هم بیشتر آنها را دوست دارم. من او را به آنچه خیر او هست گرفتار می کنم و یا او را عافیت می دهم و این هر دو برای او خیر است. من می دانم بنده ام را چه چیز اصلاح می کند؛ او باید در برابر گرفتاریها یی که من برای او می آورم صبر کند و از نعمتهای من سپاسگذاری کند و او باید به قضای من خوشنود باشد. اگر چنین باشد او در نزد من از صدیقان به شمار می رود؛ در صورتی که در کارها خشنودی مرا در نظر بگیرد و از دستورات من اطاعت کند

رفتار سازی 

برای رسیدن به مقام قضا باید به خدا حسن ظن داشت و یقین کنیم که خدا بنده هایش را دوست دارد و بد آنها را نمی خواهد و هرچه به سر ما می آورد از سر مهربانی اوست

در سختیها زیردستان و کسانی که مشکلاتشان بیشتر از ما است را نگاه کنیم و با افرادی که مقام رضا دارند بیشتر مصاحبت کنیم نه با افراد مادی و دنیا طلب

در گرفتاریها و مصیبتها یاد کنیم از مصیبتهای بزگتر خصوصا مصائب ائمه علیهم السلام و بالاخص امام حسین علیه السلام

روضه کوتاه

امام رضا علیه السلام به ابن شبیب فرمود: یابن الشبیب! ان کنت باکیا لشیئ فابک للحسین بن علی بن ابی طالب فانه ذُبِح کما یُذبَح الکَبش. اگر کلام امام نبود ما این طور نمی گفتیم ولی فرمودند هروقت خواستید برای چیزی گریه کنید برای امام حسین گریه کنید چرا که او را ذبح کردند همانطور که گوسفند را ذبح می کنند اما یه چیزی بگم. یا امام رضا! کاش مثل گوسفند سر می بریدند؛ چون وقتی می خواهند گوسفند را سر ببرند یه کمی آب بهش میدهند اما بمیرم برای امام حسین که با لب تشنه سر از بدنش جدا کردند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۵
حسین سبزعلی